چنین مطلبی صحت ندارد. بعد از گذشت 40 سال از پایان عمر هویدا، برخی از طریق برجسته کردن دوران نخستوزیری وی و اینکه اموال خاصی نداشته یا تنها یک پیکان دارایی او بوده درصدد تطهیر دوران پهلوی هستند. اگرچه هویدا خود در زمان شاه بازداشت و زندانی شد و همین نشانه نفرت عمومی از وی است اما با سرپوش گذاشتن بر اتفاقات رخداده در دوران وی، تلاش میکنند هویدا را یک سیاستمدارِ خوبِ تربیتشدۀ دوران پهلوی جلوه دهند.
سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در یادداشتی به دو مسئله در رابطه با شخصیت هویدا پاسخ داده است؛ اول اینکه آیا واقعاً اجناس در دوره سیزدهساله صدارت او گران نشده بود و دیگر اینکه هویدا تمام داراییاش یک پیکان بوده است!
امیر عباس (ممدوح) هویدا پس از کشته شدن حسنعلی منصور از بهمن سال 1343 تا مرداد 1356 بهعنوان نخست وزیر چاکرمنش محمدرضاشاه، طولانیترین دوره نخست وزیری تاریخ ایران را به خود اختصاص داد.
در سالهای اخیر گفتارها و نظراتی در خصوص نگاه اقتصادی او به ساختار تورمی کشور ارائه میشود که در مقام تطهیر اوست، همچنین داستانهایی درباره سادهزیستی و حتی یکرنگی اجتماعی او بهصورت کاملاً حسابشده بر پایه دیدگاه نفوذی اپوزیسیون مطرح میشود که مسلماً میبایست بنا به اسناد موجود که خود از درون ساختار امنیتی محافل اطلاعاتی آن روز بهدست آمده است، به آن پرداخت و بتوان در راستای شفافسازی تاریخ معاصر کشور گامهای مؤثری برداشت.
هویدا، پدرش حبیبالله عینالملک و مادرش افسرالملوک نتیجۀ عزتالدوله، تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. حبیبالله عینالملک هم راه پدر را در پیش گرفت و به سلک بهائیان پیوست و از طرفداران عباس افندی شد. امیرعباس دوساله بود که پدرش بهعنوان سرکنسول ایران در دمشق منصوب شد و خانوادگی به آنجا رفتند.
در اسناد ساواک در خصوص جلسه منزل دکتر محمود حسابی: (بهشماره 1669/322 ــ تاریخ 43.11.19) درباره بهایی بودن هویدا میخوانیم:«…در این جلسه دکتر محمود حسابی ضمن انتقاد از عباس هویدا (نخستوزیر) اظهار میداشت هویدا پسر عینالملک از مبلغین بهائی است و خود او نیز بهائی میباشد و اضافه گردید بدینترتیب در وضع موجود اوضاع بهنفع بهائیها تغییر کرده است… »
اما پس از طی چند سالی از نخست وزیری او، در مجموع همه متوجه نزدیکی هویدا به شاه شدند و اطاعت و تسلیم بیچون وچرای وی نسبت به شخص اول مملکت منتج به تثبیت صدارت او تا سال 1356 گردید تا بر اساس نگاه پروژهمحوری تعریفشده از طرف لژ فراماسونری وابسته به آنسوی مرزها مسئولیت محوله را تمام و کمال به پایان برساند که تا حد زیادی نیز توفیق یافت و عرصه اجرائی کشور را در حوزه بسیار گستردهای به دست ایادی لژهای فراماسونری و احزاب فرمایشی وابسته واگذار کرد.
در دوران نخستوزیری هویدا اتفاقات زیاد و مختلفی بهاشکال خاص در زمینههای اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی و حتی رویدادهای نظامی به وقوع پیوست آنچنانکه که بازتاب گروهی و رسانهای داخلی و خارجی را در پی داشت.
گزیدهای از موارد مطروحه که شامل:
ــ توسعه روابط سیاسی ایران با شوروی و بهخصوص بلوک شرق
ــ جدایی استان چهاردهم ایران یعنی بحرین با ظرافت و زیرکی خاص.
ــ افزایش خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی ایران از شرق و غرب.
در کنار مسائل فوقالذکر، با تزریق دلارهای حاصل از فروش نفت و سرعت بخشیدن به واردات کالاهای مختلف در داخل کشور، پیامد افزایش تورم کالاهای مصرفی جاری و نیز سرمایهای را در کشور ایجاد کرد که خود باعث هجوم و افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها شد و خود شروعی بر تورم انتظاری جامعه بهخصوص در شهرهای بزرگ مثل پایتخت را نمایان ساخت که در ادامه آن رشد حداکثری هزینه کالاها، خدمات و قیمت مسکن را در پی داشت. این تصمیمات علاوه بر مخالفتهای درون حکومتی، بازتاب خارجی گستردهای را نیز در پی داشت که در خود مجلس شورای ملی، برخی از نمایندگان مجلس نسبت به این مسائل واکنشهای تندی از خود نشان دادند.
اسدالله علم در کتاب خاطرات خود درباره گرانی روبهرشد حاصل از مدیریت هویدا میگوید: «در تابستان 1352، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چنددهبرابری به فروش میرسید. در ماههای نخست سال 53 نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم».
او همچنین در خاطرات 23 فروردین 1353 خود مینویسد: «[به شاه] عرض کردم متأسفانه در داخله بهواسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را میشناسم، میدانم که این بهمعنی این است که “حرف تو را میشنوم ولی نمیخواهم جواب بدهم.”»
براساس آمار بانک مرکزی، در سال 53 اجارهبهای مسکن در تهران 200 درصد افزایش یافت و مواد غذایی با گرانی 30درصدی همراه شدند.
گرانی در این دوران بهحدی بحرانی بود که در نطق افتتاحیه مجلس بیست و چهارم بحث افزایش قیمتها و مبارزه با گرانفروشی یکی از مسائل روز و محوری آن زمان بود.
اسدالله علم در یادداشتهایش از گرانی هفتاددرصدی قیمتها در سال 47، 4 سال بعد از نخستوزیری هویدا میگوید
علم در روزنوشت 17 اسفند ماه 1347 نیز مینویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت، گفتم «دو برابر شدن آببها مملکت را آشفته کرده است. آسفالت خیابانها در حال ازهمپاشیدگی است، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکتهای زیادی رو به ورشکستگی میروند». دستآخر درباره بحران مالی دانشگاهها به او هشدار دادم. شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت: «وقتی پولی به دستمان نمیرسد چه میتوانیم بکنیم؟»، پاسخ دادم «هر بار که توجه اعلیحضرت را به کمبود پول جلب کردهام، پاسخ این بوده که اینطور نیست. دولت بهاندازه کافی پول در اختیار دارد و گزارشهای من نادرست است. اما همین دیروز بود که اعلیحضرت درباره ولخرجیهای شرکت نفت در زمینه پتروشیمی صحبت کردند.
چند روز بعد اسدالله علم در 27 اسفند همین سال تذکر خود را تجدید میکند و در شرح این تذکر در روزنوشت خود مینویسد: «شرفیابی …یک بار دیگر موضوع افزایش آببها را مطرح کردم، شاه گفت: “تا کی مردم میتوانند از چیزهای مجانی استفاده کنند؟ پیشرفت، پول میخواهد.”، پاسخ دادم “افزایش هفتاددرصدی قیمتها پیشرفت نیست، بلکه فقط بیعدالتی است” …گاهی بیاعتنایی او مرا آزار میدهد و ناچار میشوم روز بعد مطلب را مجدداً مطرح کنم. تا کی میتوانیم به مردم و نیازهایشان بیتوجهی کنیم؟»
کیهان در شماره 23 فروردین 1340 مینویسد: اخیراً برای تثبیت اوضاع اقتصادی کشور برنامههایی طرح شده است و دولت امیدوار است با اجرای این طرحها بتواند قیمتها را در یک سطح قرار دهد و از نوسان شدید قیمتها جلوگیری کند. در اجرای این امر تطبیق عرضه و تقاضا یک اصل مهم بهشمار میرود، عدم انطباق عرضه و تقاضا بهخصوص در مورد مسکن بیش از سایر امور به چشم میخورد. بهعلت تقاضای بیش از عرضه کرایه مسکن در همه کشور بهخصوص در تهران به وضع بیسابقهای افزایش یافت و هزینه مسکن که طبق آمار بانک ملی در 1315 مساوی 100 بود به 3600 در سال 36 رسید. هیچ یک دیگر از اقلام هزینه زندگی در طول این مدت به این سرعت افزایش نیافت.
در ادامه این گزارش میخوانیم: شک نیست که در این مدت 21 سال درآمد افراد 36 برابر نشده است و ناچار هزینه مسکن برای عموم بهصورت یک خرج توانفرسا درآمده است. امروز در تهران نزدیک 60 هزار خانه خالی وجود دارد که بدون مشتری مانده است با این همه کمی درآمد و گرانی کرایهها مانع از این است که کسانی که از لحاظ مسکن در مضیقه هستند بتوانند در این ساختمانها سکنی گزینند.
«اردشیر زاهدی» وزیر امور خارجه کابینه هویدا در ابهامزدایی از چرایی طولانی شدن مدت نخست وزیری امیر عباس هویدا میگوید: «در این دوران، اقتصاد کشور بسیار آشفته بود و نمیتوان دلیلی برای ماندگاری این دولت پیدا کرد، مگر روابط خاص وی با شخص شاه. هویداهرگز و در هیچ موردی به شاه و خانوادهسلطنتی، «نه» نمیگفت و هر آنچه که آنها برای جلب رضایت کشورهای حامی سلطنت میخواستند فراهم میکرد، از انواع وامها و بخششهای مالی به کشورهای مختلف گرفته تا فسادهای مالی درباریان، بدون توجه به تورم و گرانی جاری در کشور.
اما یکی از نکات مهم این بحث در خصوص عوامفریبی و تواضع ظاهری وی در اجتماع و نگاه عامه مردم به هویدا بوده که ارائه سند شماره 33582/20هـ5 مورخ 1346.11.09 خالی از لطف نمیباشد: “ساعت 10 روز 46.11.07 راننده آقای نخست وزیر بنام فروتن در مجلس سنا بهطور خصوصی اظهار داشت «من از تظاهر و عوامفریبی آقای نخست وزیر خسته شدهام، نامبرده دو دستگاه کادیلاک دارد آنها را در اداره گذاشته و از اتومبیل پیکان استفاده مینماید و آن هم به این نحو که خودش پشت فرمان مینشیند و راننده باید با یک دستگاه پیکان دیگر دنبالش حرکت کند…».
معروف است که هویدا در دادگاه انقلاب درباره عملکرد خود به قاضی میگوید: «در دوران صدارت من، قیمت خودکار بیک ثابت بود و همیشه 5 ریال بوده و هست که اتفاقاً بنا به روایتی نیز از او پرسیدند که چطور چنین حرفی میزنی؟… تو تورم را از 0.3 درصد در عرض سیزده سال به 25 درصد رساندی، قیمت غذا و مسکن 25 برابر شده.
هویدا میگوید: «دقت کنید: من غذا و ملک را نگفتم، من خودکار را گفتم، چون کسی درس نمیخواند، کسی خودکار نمیخرید. ما با یک خودکار و موز دادن در مدرسه، کاری میکردیم که هیچکس نپرسد روزی 6میلیون بشکه نفت کجا میرود؟».
با استناد به گزارشهای درون حکومتی منجمله ادارهکل سوم (ساواک) جهت فساد مالی هویدا را میخوانیم:
شماره 63519/هـ22 ــ 56.7.14
«بطوری که در نخستوزیری شنیده میشود آقای هویدا چند ساعت قبل از تغییر سمت و استعفا از سمت خود چکی بهمبلغ 100 میلیون تومان با امضاء خود در وجه دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو صادر نموده است و چک از قرار معلوم توسط آقای کاشفی وصول شده و معلوم نیست که؛ آیا واقعاً مبلغ مذکور به حساب مزبور واریز شده یا خیر؟
آقای کاشفی رازدار و محرم آقای هویدا و مدت 15 سال مسئول مالی نخست وزیر بوده و امکاناً در این فعل و انفعالات مالی وارد است و هماکنون در وزارت دربار نیز کارهای مالی آقای هویدا بهوسیله وی انجام میپذیرد، علیهذا بعید نیست که مبلغ مذکور را برای مصارف و مخارج خود برداشت نموده باشد.”
گزارش دیگری حاکی از مشارکت تجاری با حلقه نزدیک دوستان هویدا خواندنی است.
به: ریاست ساواک شمال شرق
از: ساواک تهران 20هـ22 تاریخ: 53.6.5 شماره: 68866/هـ22
«برابر اطلاع در زمستان سال گذشته آقای هویدا نخست وزیر با مشارکت مهندس اصفیا قطعهزمینی بهمساحت 20هزار مترمربع در منطقه لواسان از شخصی بهنام حاجی علیاکبر لواسانی و سید کمال میری لواسانی عضو انجمن شهرستان شمیرانات از لواسان کوچک و بزرگ از قرار متری 600 ریال خریداری نمودهاند که برابر تحقیقات معموله خرید و فروش زمین مورد بحث در دفترخانه شماره 17 تهران واقع در خیابان شمیران باغ صبا ……. صورت گرفته است………….. رئیس ساواک تهران، پرنیانفر
(www.tasnimnews.com/fa/news/1399/06/24/2348521)
سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در یادداشتی به دو مسئله در رابطه با شخصیت هویدا پاسخ داده است؛ اول اینکه آیا واقعاً اجناس در دوره سیزدهساله صدارت او گران نشده بود و دیگر اینکه هویدا تمام داراییاش یک پیکان بوده است!
امیر عباس (ممدوح) هویدا پس از کشته شدن حسنعلی منصور از بهمن سال 1343 تا مرداد 1356 بهعنوان نخست وزیر چاکرمنش محمدرضاشاه، طولانیترین دوره نخست وزیری تاریخ ایران را به خود اختصاص داد.
در سالهای اخیر گفتارها و نظراتی در خصوص نگاه اقتصادی او به ساختار تورمی کشور ارائه میشود که در مقام تطهیر اوست، همچنین داستانهایی درباره سادهزیستی و حتی یکرنگی اجتماعی او بهصورت کاملاً حسابشده بر پایه دیدگاه نفوذی اپوزیسیون مطرح میشود که مسلماً میبایست بنا به اسناد موجود که خود از درون ساختار امنیتی محافل اطلاعاتی آن روز بهدست آمده است، به آن پرداخت و بتوان در راستای شفافسازی تاریخ معاصر کشور گامهای مؤثری برداشت.
هویدا، پدرش حبیبالله عینالملک و مادرش افسرالملوک نتیجۀ عزتالدوله، تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. حبیبالله عینالملک هم راه پدر را در پیش گرفت و به سلک بهائیان پیوست و از طرفداران عباس افندی شد. امیرعباس دوساله بود که پدرش بهعنوان سرکنسول ایران در دمشق منصوب شد و خانوادگی به آنجا رفتند.
در اسناد ساواک در خصوص جلسه منزل دکتر محمود حسابی: (بهشماره 1669/322 ــ تاریخ 43.11.19) درباره بهایی بودن هویدا میخوانیم:«…در این جلسه دکتر محمود حسابی ضمن انتقاد از عباس هویدا (نخستوزیر) اظهار میداشت هویدا پسر عینالملک از مبلغین بهائی است و خود او نیز بهائی میباشد و اضافه گردید بدینترتیب در وضع موجود اوضاع بهنفع بهائیها تغییر کرده است… »
اما پس از طی چند سالی از نخست وزیری او، در مجموع همه متوجه نزدیکی هویدا به شاه شدند و اطاعت و تسلیم بیچون وچرای وی نسبت به شخص اول مملکت منتج به تثبیت صدارت او تا سال 1356 گردید تا بر اساس نگاه پروژهمحوری تعریفشده از طرف لژ فراماسونری وابسته به آنسوی مرزها مسئولیت محوله را تمام و کمال به پایان برساند که تا حد زیادی نیز توفیق یافت و عرصه اجرائی کشور را در حوزه بسیار گستردهای به دست ایادی لژهای فراماسونری و احزاب فرمایشی وابسته واگذار کرد.
در دوران نخستوزیری هویدا اتفاقات زیاد و مختلفی بهاشکال خاص در زمینههای اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی و حتی رویدادهای نظامی به وقوع پیوست آنچنانکه که بازتاب گروهی و رسانهای داخلی و خارجی را در پی داشت.
گزیدهای از موارد مطروحه که شامل:
ــ توسعه روابط سیاسی ایران با شوروی و بهخصوص بلوک شرق
ــ جدایی استان چهاردهم ایران یعنی بحرین با ظرافت و زیرکی خاص.
ــ افزایش خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی ایران از شرق و غرب.
در کنار مسائل فوقالذکر، با تزریق دلارهای حاصل از فروش نفت و سرعت بخشیدن به واردات کالاهای مختلف در داخل کشور، پیامد افزایش تورم کالاهای مصرفی جاری و نیز سرمایهای را در کشور ایجاد کرد که خود باعث هجوم و افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها شد و خود شروعی بر تورم انتظاری جامعه بهخصوص در شهرهای بزرگ مثل پایتخت را نمایان ساخت که در ادامه آن رشد حداکثری هزینه کالاها، خدمات و قیمت مسکن را در پی داشت. این تصمیمات علاوه بر مخالفتهای درون حکومتی، بازتاب خارجی گستردهای را نیز در پی داشت که در خود مجلس شورای ملی، برخی از نمایندگان مجلس نسبت به این مسائل واکنشهای تندی از خود نشان دادند.
اسدالله علم در کتاب خاطرات خود درباره گرانی روبهرشد حاصل از مدیریت هویدا میگوید: «در تابستان 1352، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چنددهبرابری به فروش میرسید. در ماههای نخست سال 53 نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم».
او همچنین در خاطرات 23 فروردین 1353 خود مینویسد: «[به شاه] عرض کردم متأسفانه در داخله بهواسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را میشناسم، میدانم که این بهمعنی این است که “حرف تو را میشنوم ولی نمیخواهم جواب بدهم.”»
براساس آمار بانک مرکزی، در سال 53 اجارهبهای مسکن در تهران 200 درصد افزایش یافت و مواد غذایی با گرانی 30درصدی همراه شدند.
گرانی در این دوران بهحدی بحرانی بود که در نطق افتتاحیه مجلس بیست و چهارم بحث افزایش قیمتها و مبارزه با گرانفروشی یکی از مسائل روز و محوری آن زمان بود.
اسدالله علم در یادداشتهایش از گرانی هفتاددرصدی قیمتها در سال 47، 4 سال بعد از نخستوزیری هویدا میگوید
علم در روزنوشت 17 اسفند ماه 1347 نیز مینویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت، گفتم «دو برابر شدن آببها مملکت را آشفته کرده است. آسفالت خیابانها در حال ازهمپاشیدگی است، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکتهای زیادی رو به ورشکستگی میروند». دستآخر درباره بحران مالی دانشگاهها به او هشدار دادم. شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت: «وقتی پولی به دستمان نمیرسد چه میتوانیم بکنیم؟»، پاسخ دادم «هر بار که توجه اعلیحضرت را به کمبود پول جلب کردهام، پاسخ این بوده که اینطور نیست. دولت بهاندازه کافی پول در اختیار دارد و گزارشهای من نادرست است. اما همین دیروز بود که اعلیحضرت درباره ولخرجیهای شرکت نفت در زمینه پتروشیمی صحبت کردند.
چند روز بعد اسدالله علم در 27 اسفند همین سال تذکر خود را تجدید میکند و در شرح این تذکر در روزنوشت خود مینویسد: «شرفیابی …یک بار دیگر موضوع افزایش آببها را مطرح کردم، شاه گفت: “تا کی مردم میتوانند از چیزهای مجانی استفاده کنند؟ پیشرفت، پول میخواهد.”، پاسخ دادم “افزایش هفتاددرصدی قیمتها پیشرفت نیست، بلکه فقط بیعدالتی است” …گاهی بیاعتنایی او مرا آزار میدهد و ناچار میشوم روز بعد مطلب را مجدداً مطرح کنم. تا کی میتوانیم به مردم و نیازهایشان بیتوجهی کنیم؟»
کیهان در شماره 23 فروردین 1340 مینویسد: اخیراً برای تثبیت اوضاع اقتصادی کشور برنامههایی طرح شده است و دولت امیدوار است با اجرای این طرحها بتواند قیمتها را در یک سطح قرار دهد و از نوسان شدید قیمتها جلوگیری کند. در اجرای این امر تطبیق عرضه و تقاضا یک اصل مهم بهشمار میرود، عدم انطباق عرضه و تقاضا بهخصوص در مورد مسکن بیش از سایر امور به چشم میخورد. بهعلت تقاضای بیش از عرضه کرایه مسکن در همه کشور بهخصوص در تهران به وضع بیسابقهای افزایش یافت و هزینه مسکن که طبق آمار بانک ملی در 1315 مساوی 100 بود به 3600 در سال 36 رسید. هیچ یک دیگر از اقلام هزینه زندگی در طول این مدت به این سرعت افزایش نیافت.
در ادامه این گزارش میخوانیم: شک نیست که در این مدت 21 سال درآمد افراد 36 برابر نشده است و ناچار هزینه مسکن برای عموم بهصورت یک خرج توانفرسا درآمده است. امروز در تهران نزدیک 60 هزار خانه خالی وجود دارد که بدون مشتری مانده است با این همه کمی درآمد و گرانی کرایهها مانع از این است که کسانی که از لحاظ مسکن در مضیقه هستند بتوانند در این ساختمانها سکنی گزینند.
«اردشیر زاهدی» وزیر امور خارجه کابینه هویدا در ابهامزدایی از چرایی طولانی شدن مدت نخست وزیری امیر عباس هویدا میگوید: «در این دوران، اقتصاد کشور بسیار آشفته بود و نمیتوان دلیلی برای ماندگاری این دولت پیدا کرد، مگر روابط خاص وی با شخص شاه. هویداهرگز و در هیچ موردی به شاه و خانوادهسلطنتی، «نه» نمیگفت و هر آنچه که آنها برای جلب رضایت کشورهای حامی سلطنت میخواستند فراهم میکرد، از انواع وامها و بخششهای مالی به کشورهای مختلف گرفته تا فسادهای مالی درباریان، بدون توجه به تورم و گرانی جاری در کشور.
اما یکی از نکات مهم این بحث در خصوص عوامفریبی و تواضع ظاهری وی در اجتماع و نگاه عامه مردم به هویدا بوده که ارائه سند شماره 33582/20هـ5 مورخ 1346.11.09 خالی از لطف نمیباشد: “ساعت 10 روز 46.11.07 راننده آقای نخست وزیر بنام فروتن در مجلس سنا بهطور خصوصی اظهار داشت «من از تظاهر و عوامفریبی آقای نخست وزیر خسته شدهام، نامبرده دو دستگاه کادیلاک دارد آنها را در اداره گذاشته و از اتومبیل پیکان استفاده مینماید و آن هم به این نحو که خودش پشت فرمان مینشیند و راننده باید با یک دستگاه پیکان دیگر دنبالش حرکت کند…».
معروف است که هویدا در دادگاه انقلاب درباره عملکرد خود به قاضی میگوید: «در دوران صدارت من، قیمت خودکار بیک ثابت بود و همیشه 5 ریال بوده و هست که اتفاقاً بنا به روایتی نیز از او پرسیدند که چطور چنین حرفی میزنی؟… تو تورم را از 0.3 درصد در عرض سیزده سال به 25 درصد رساندی، قیمت غذا و مسکن 25 برابر شده.
هویدا میگوید: «دقت کنید: من غذا و ملک را نگفتم، من خودکار را گفتم، چون کسی درس نمیخواند، کسی خودکار نمیخرید. ما با یک خودکار و موز دادن در مدرسه، کاری میکردیم که هیچکس نپرسد روزی 6میلیون بشکه نفت کجا میرود؟».
با استناد به گزارشهای درون حکومتی منجمله ادارهکل سوم (ساواک) جهت فساد مالی هویدا را میخوانیم:
شماره 63519/هـ22 ــ 56.7.14
«بطوری که در نخستوزیری شنیده میشود آقای هویدا چند ساعت قبل از تغییر سمت و استعفا از سمت خود چکی بهمبلغ 100 میلیون تومان با امضاء خود در وجه دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو صادر نموده است و چک از قرار معلوم توسط آقای کاشفی وصول شده و معلوم نیست که؛ آیا واقعاً مبلغ مذکور به حساب مزبور واریز شده یا خیر؟
آقای کاشفی رازدار و محرم آقای هویدا و مدت 15 سال مسئول مالی نخست وزیر بوده و امکاناً در این فعل و انفعالات مالی وارد است و هماکنون در وزارت دربار نیز کارهای مالی آقای هویدا بهوسیله وی انجام میپذیرد، علیهذا بعید نیست که مبلغ مذکور را برای مصارف و مخارج خود برداشت نموده باشد.”
گزارش دیگری حاکی از مشارکت تجاری با حلقه نزدیک دوستان هویدا خواندنی است.
به: ریاست ساواک شمال شرق
از: ساواک تهران 20هـ22 تاریخ: 53.6.5 شماره: 68866/هـ22
«برابر اطلاع در زمستان سال گذشته آقای هویدا نخست وزیر با مشارکت مهندس اصفیا قطعهزمینی بهمساحت 20هزار مترمربع در منطقه لواسان از شخصی بهنام حاجی علیاکبر لواسانی و سید کمال میری لواسانی عضو انجمن شهرستان شمیرانات از لواسان کوچک و بزرگ از قرار متری 600 ریال خریداری نمودهاند که برابر تحقیقات معموله خرید و فروش زمین مورد بحث در دفترخانه شماره 17 تهران واقع در خیابان شمیران باغ صبا ……. صورت گرفته است………….. رئیس ساواک تهران، پرنیانفر
(www.tasnimnews.com/fa/news/1399/06/24/2348521)