جواب اجمالی :
آمار دقیقی از تعداد افراد لشکریان مختار و تعداد ایرانیان حاضر در لشکر مختار وجود ندارد .
توضیح بیشتر :
اعراب به ایرانیان عجم و عجمان و موالی ( مولی ، برده آزاد شده ، غیر عرب و… ) میگفتند .
ایرانیان از زمان خلیفه دوم و سال 16 هجری و پس از فتح ایران در میان اعراب حجاز و بعدها اعراب عراق ( کوفه ) و بعدها اعراب شام حضور داشتند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شد .
همسایگی ایران با عراق و همسایگی مدائن پایتخت ایرانیان با بغداد و کوفه و عراق و اسلام ایرانیان سبب گردید عجمان و موالی در میان مسلمانان به خصوص پس از تاسیس کوفه و انتقال مقر خلافت از مدینه به کوفه در زمان امام علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) و قیام توابین و قیام مختار زیاد حضور دارند .
اعراب به خصوص امویان به علت های مختلفی دل خوشی از ایرانیان و عجمان نداشتند و لذا عجمان مخالف بنی امیه و عموما گرایش شیعی و محب اهل بیت(ع) داشته اند و دارند .
در میان توابین و میان یاران مختار ایرانیان ( عجمان و موالی ) زیاد حضور داشتند به حدی که تعداد یاران ایرانی مختار را دهها هزار نفر هم گفته اند .
پیوستن نیروهای ایرانی به مختار چندان دامنه دار بود که وقتی سفیری از شام برای مذاکره با ابراهیم بن مالک اشتر وارد اردوی سپاه مختار شد، از زمانی که از دروازه اردو گذشت تا وقتی که با خودِ ابراهیم مذاکره کرد، یک کلمه عربی نشنید. به همین دلیل هم به تدریج گروههای عربی که هوادار وی بودند و به سنت جاهلی اشرافیت اعراب باور داشتند، به تدریج از گرد او پراکنده شدند. با این وجود کار مختار تا مدتی بعد پیش رفت. در نخستین روز از محرم سال 67 هجری، مختار و ابراهیم به همراه دوازده هزار تن از پیروانشان در کرانه رود خازَر در نزدیکی موصل، در نبردی بزرگ بر ابن زیاد و حصین بن نمیر که از بزرگترین دشمنان خاندان علوی بودند پیروز شدند، و ابن زیاد را به قتل رساندند.
مختار به جنگآوران ایرانی خود تکیه کرد و نیروی جنگی ۲۰ هزار نفری را با حضور آنها تشکیل داد اما اعراب این عمل مختار را دلیلی برای تسلط ایرانیان به خود دانستند و بر علیه مختار توطئه کردند.
پس از این نبرد، شکاف های درونی جبهه مختار به تدریج رخ نمود و وقتی مختار همراهی ابراهیم را از دست داد، به تدریج بختی واژگونه یافت. غم انگیز آن که عامل از میان بردن مختار، دشمنان اصلی اش یعنی امویان نبودند، که اعضای خاندان زبیر – هم پیمانان سابقش- به شمار میرفتند. مصعب بن زبیر، که سردارِ بزرگِ عبدالله بن زبیر بود و از خلافت برادرش هواداری میکرد، به کوفه تاخت و در شرایطی که توانسته بود در میان پیروان مختار تفرقه ایجاد کند، ایشان را در نبردی سهمگین در هم شکست.
مختار و ایرانیانِ هوادارش، به ارگ کوفه عقب نشستند و در آنجا چندان مقاومت کردند که مختار در جنگ کشته شد. آنگاه، هفت هزار از ایرانیانِ محاصره شده و خانواده مختار با این شرط که به جانشان تعرض نشود، تسلیم شدند. مصعب به ایشان امان نامه داد، اما به محض آن که به آنها دست یافت، دستور داد هفت هزار ایرانی را به قتل برسانند.
عامل اصلی شکست «قیام مختار»، سوء ظن اعراب نسبت به ایرانیان بود
مختار هم سرداری دلاور بود و هم سازمان دهندهای لایق. او به سرعت از میان ایرانیانِ کوفه که جمعیتی بسیار داشتند و موالی نامیده میشدند، یارگیری کرد. موالی، در اصل به معنای هم پیمان بود، اما در این معنی خاص، به بردگانی اطلاق میشد که آزاد شده بودند و پس از آن به قبیله ارباب سابق خود منسوب میشدند. موالی در این هنگام نوعی شهروند درجه دوم و نیمه برده محسوب میشدند و قوانینی سخت محدودکننده بر ضدشان وجود داشت. با توجه به این که بیشتر این موالی فرزندانِ سربازانِ ارتش ساسانی یا اسیرانی بودند که در زمان هجوم اعراب از شهرهای ایرانی به بردگی گرفته شده بودند، از موقعیت خویش ناراضی بودند و گذشته از انگیزه پررنگ دینی، به دلایل اجتماعی نیز برای پیوستن به قیامی از این دست آمادگی داشتند.مختار با بسیج ایرانیان موفق شد در قلب سرزمین های خلافت اموی، نیرویی بزرگ و مقتدر را بر ضد امویان بسیج کند. او علاوه بر کوفه، شهرهای موصل و بصره را نیز فتح کرد، و بخش مهمی از سرزمین اَراک (همان که معربش عراق است و در پهلوی قلب و سرزمین میانی معنا میدهد) را فتح کرد.
مختار ایرانیان را به قیام دعوت کرد. آنها برای وصول به سه هدف به قیام او پیوستند:
1. نابودی حکومت های ستمگر و نژادپرست اموی و زبیری؛
2. مطالبه خون امام حسین و حمایت از خاندان علوی؛
3. برقراری حکومت عدل علوی.
تعداد ایرانیان در سپاه مختار بسیار بود؛ حتی بعضی تعداد لشکر را 40 هزار نوشتهاند که اکثریت آنان را ایرانیان تشکیل میدادند. ایرانیان مسلمان صدر اسلام؛ ص216.
مورخ معروف، ابوحنیفه دینوری می نویسد:« مختار به سراغ قبیله همدان ( تیره ای از یمن) فرستاد و ایرانیان را هم پیش خود جمع کرد و به آنان گفت: می بینید که این قوم( دشمنان) چه می کنند؟ گفتند: آری. گفت: این کار را فقط برای اینکه شما را برایشان مقدم داشته ام، انجام می دهند. شما آزاده و بزرگوار باشید و آنان را تشویق کرد و همه را بیرون کوفه برد و شمرد، چهل هزار مرد بودند.»
مؤلف اخبارالطوال در جای دیگر می نویسد:« در سپاه مختار که به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر با سپاه ابن زیاد می جنگیدند، یک کلمه سخن عربی شنیده نمی شد و همه فارسی سخن می گفتند».ترجمه اخبارالطوال؛ ص 344.
وی در موارد دیگر آورده است:« اموال فراوانی به عنوان کمک به قیام مختار از عراق، جبل، اصفهان، ری، آذربایجان و جزیره برای مختار می رسید و هیجده ماه بر این منوال بود. مختار ایرانیان را به خود نزدیک ساخت و برای ایشان و فرزندان شان مستمری( حقوق ماهیانه) تعیین کرد». تا اینکه می نویسد:« جل جند مختار حین الحرب مع شام ابناء الفرس»: اکثر لشکر مختار را در جبهه ی جنگ با شامیان ایرانیان تشکیل می دادند.
وقتی مصعب بن زبیر در مورد چگونگی یاران مختار از محمد بن اشعث پرسید، او در پاسخ گفت:« سوگند به خدا آنها از ترک و دیلم( مردم شمال ایران) هستند».ترجمه اخبارالطوال؛ ص 344.
در خبر دیگری نقل شده است که جمعیت ایرانیان در سپاه مختار تا آن اندازه بود که در میان سپاه صحبت به زبان فارسی شنیده می شد. پس از آنکه قیام مختار سرکوب گردید، مصعب بن زبیر که از طبقه اشراف بود و از طرف برادر خود عبدالله مأموریت سرکوبی این حرکت را یافته بود، گفت:« همه موالی باید از بین بروند.»تاریخ الطبری؛ ج 4، ص 577 و نیز انساب الاشراف؛ ج 5، ص 263. علاوه بر اینکه این نصوص تاریخی حاوی حمایت موالی( ایرانیان) از یک حرکت شیعی است، نشانه کثرت آنها در عراق است و بی شک حمایت و پایداری آنان قیام مختار را سرپا نگه داشته بود.
دلیل دیگر نفوذ مختار در بین ایرانیان، شیعی بودن جهت حرکت وی بوده است. مهم ترین وعده سیاسی وی که بدان عمل کرد، انتقام از کشندگان امام حسین بود. او به این وعده عمل کرد و شمار زیادی را به قتل رساند. بنا به نوشته ابن اعثم و به نقل از محمد بن اشعث، او تا موقع فرار ابن اشعث به بصره، نزدیک به سه هزار نفر از متهمین به قتل امام حسین بن علی را از دم تیغ گذرانده بود.الفتوح؛ ج 6؛ ص 290 و 291.
در حقیقت این مسئله طبیعی بود که پس از سرکوبی قیام مختار، ایرانیان به شدت صدمه ببینند؛ با این حال روشن بود که جامعه عراق نمی توانست بدون آنان زندگی کند. آنان نه تنها در انجام امور سخت جامعه افراد فعالی بودند، بلکه در کارهای علمی نیز از اعراب جلو افتادند؛ به طوری که در اواخر قرن اول، عموم علمای معروف شهرهای مهم اسلامی از موالی ( ایرانیان) بودند. تاریخ تشیع در ایران؛ ص 126.
هرچند قیام مختار شکست خورد، اما تأثیرات قابل توجهی از خود برجای گذارد. ایرانیان نشان دادند مدافع اسلام حقیقی و طرفداران نهضت حسینی بوده اند؛ به طوری که با همراهی و همدلی آنان بسیاری از متهمان به قتل حضرت سیدالشهداء و در رأس آنان عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد و شمر کشته شدند.
در این قیام خونبار، ایرانیان شهدای بسیاری دادند و بسیاری به اسارت درآمدند و با اینکه مصعب بن عمیر به آنها امان داده بود، همه را قتل عام کرد تا آنجا که دینوری می نویسد:« شش هزار تن از یاران مختار که دو هزار نفر آنها از عرب و چهار هزار نفرشان ایرانی بودند، اسیر شدند. مصعب گردن تمام آنها را زد»..ترجمه اخبار الطوال؛ ص 353.
طبری نیز در این مورد آورده است:« هشت هزار نفر از یاران مختار را اسیر کردند که از این افراد تنها هفتصد نفر عرب بودند. بقیه همه غیرعرب و ایرانی بودند. مصعب فرمان اعدام آنها را صادر کرد و این فرمان اجرا شد. او خواست عرب ها را نکشد، ولی در برابر اعتراض اطرافیان آنها را کشت».تاریخ الطبری؛ ج 3، ص 496.
عجیب است که حضور فعال ایرانیان در سپاه مختار باعث شکل گیری فتنه ها و تحریکاتی از سوی برخی اعراب و در نتیجه جدایی آنان و مشکلاتی در سپاه مختار شد که همین نیز از جمله مسائل مهمی بود که باعث شکست مختار گردیده است. در این مورد آمده است:« موالی( غیرعرب و ایرانیان) همان یاران مختار در قیامش بودند که شعار انتقام گیرندگان و مطالبان خون حسین(ع) را سرمی دادند و ظاهراً همین موضوع( حضور موالی در سپاه مختار) موجب کناره گیری عرب از مختار گردید»..ایرانیان مسلمان صدر اسلام؛ ص 217.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
رضوی اردکانی، سیدابوفاضل؛ ماهیت قیام مختار( ابن ابی عبید ثقفی)؛ قم: مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی حوزه علمیه قم، [ بی تا].
ماهیت قیام مختار و نیز نقش ایران مسلمان در صدر اسلام.
ماهیت قیام مختار؛ فصل سوم، تحت عنوان تهمت های ناروا؛ ص 109-157.
محمدی اشتهاردی، محمد؛ ایرانیان مسلمان در صدر اسلام؛ تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1371ش.
جعفریان، رسول؛ تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی؛ قم: انصاریان، 1385ش.
دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود؛ اخبارالطوال؛ ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی؛ تهران: نی، 1364ش.
زرین کوب، عبدالحسین؛ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ تهران: امیرکبیر، 1362ش.
طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری؛ تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم؛ قاهره: [ بی نا]، [ بی تا].
آمار دقیقی از تعداد افراد لشکریان مختار و تعداد ایرانیان حاضر در لشکر مختار وجود ندارد .
توضیح بیشتر :
اعراب به ایرانیان عجم و عجمان و موالی ( مولی ، برده آزاد شده ، غیر عرب و… ) میگفتند .
ایرانیان از زمان خلیفه دوم و سال 16 هجری و پس از فتح ایران در میان اعراب حجاز و بعدها اعراب عراق ( کوفه ) و بعدها اعراب شام حضور داشتند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شد .
همسایگی ایران با عراق و همسایگی مدائن پایتخت ایرانیان با بغداد و کوفه و عراق و اسلام ایرانیان سبب گردید عجمان و موالی در میان مسلمانان به خصوص پس از تاسیس کوفه و انتقال مقر خلافت از مدینه به کوفه در زمان امام علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) و قیام توابین و قیام مختار زیاد حضور دارند .
اعراب به خصوص امویان به علت های مختلفی دل خوشی از ایرانیان و عجمان نداشتند و لذا عجمان مخالف بنی امیه و عموما گرایش شیعی و محب اهل بیت(ع) داشته اند و دارند .
در میان توابین و میان یاران مختار ایرانیان ( عجمان و موالی ) زیاد حضور داشتند به حدی که تعداد یاران ایرانی مختار را دهها هزار نفر هم گفته اند .
پیوستن نیروهای ایرانی به مختار چندان دامنه دار بود که وقتی سفیری از شام برای مذاکره با ابراهیم بن مالک اشتر وارد اردوی سپاه مختار شد، از زمانی که از دروازه اردو گذشت تا وقتی که با خودِ ابراهیم مذاکره کرد، یک کلمه عربی نشنید. به همین دلیل هم به تدریج گروههای عربی که هوادار وی بودند و به سنت جاهلی اشرافیت اعراب باور داشتند، به تدریج از گرد او پراکنده شدند. با این وجود کار مختار تا مدتی بعد پیش رفت. در نخستین روز از محرم سال 67 هجری، مختار و ابراهیم به همراه دوازده هزار تن از پیروانشان در کرانه رود خازَر در نزدیکی موصل، در نبردی بزرگ بر ابن زیاد و حصین بن نمیر که از بزرگترین دشمنان خاندان علوی بودند پیروز شدند، و ابن زیاد را به قتل رساندند.
مختار به جنگآوران ایرانی خود تکیه کرد و نیروی جنگی ۲۰ هزار نفری را با حضور آنها تشکیل داد اما اعراب این عمل مختار را دلیلی برای تسلط ایرانیان به خود دانستند و بر علیه مختار توطئه کردند.
پس از این نبرد، شکاف های درونی جبهه مختار به تدریج رخ نمود و وقتی مختار همراهی ابراهیم را از دست داد، به تدریج بختی واژگونه یافت. غم انگیز آن که عامل از میان بردن مختار، دشمنان اصلی اش یعنی امویان نبودند، که اعضای خاندان زبیر – هم پیمانان سابقش- به شمار میرفتند. مصعب بن زبیر، که سردارِ بزرگِ عبدالله بن زبیر بود و از خلافت برادرش هواداری میکرد، به کوفه تاخت و در شرایطی که توانسته بود در میان پیروان مختار تفرقه ایجاد کند، ایشان را در نبردی سهمگین در هم شکست.
مختار و ایرانیانِ هوادارش، به ارگ کوفه عقب نشستند و در آنجا چندان مقاومت کردند که مختار در جنگ کشته شد. آنگاه، هفت هزار از ایرانیانِ محاصره شده و خانواده مختار با این شرط که به جانشان تعرض نشود، تسلیم شدند. مصعب به ایشان امان نامه داد، اما به محض آن که به آنها دست یافت، دستور داد هفت هزار ایرانی را به قتل برسانند.
عامل اصلی شکست «قیام مختار»، سوء ظن اعراب نسبت به ایرانیان بود
مختار هم سرداری دلاور بود و هم سازمان دهندهای لایق. او به سرعت از میان ایرانیانِ کوفه که جمعیتی بسیار داشتند و موالی نامیده میشدند، یارگیری کرد. موالی، در اصل به معنای هم پیمان بود، اما در این معنی خاص، به بردگانی اطلاق میشد که آزاد شده بودند و پس از آن به قبیله ارباب سابق خود منسوب میشدند. موالی در این هنگام نوعی شهروند درجه دوم و نیمه برده محسوب میشدند و قوانینی سخت محدودکننده بر ضدشان وجود داشت. با توجه به این که بیشتر این موالی فرزندانِ سربازانِ ارتش ساسانی یا اسیرانی بودند که در زمان هجوم اعراب از شهرهای ایرانی به بردگی گرفته شده بودند، از موقعیت خویش ناراضی بودند و گذشته از انگیزه پررنگ دینی، به دلایل اجتماعی نیز برای پیوستن به قیامی از این دست آمادگی داشتند.مختار با بسیج ایرانیان موفق شد در قلب سرزمین های خلافت اموی، نیرویی بزرگ و مقتدر را بر ضد امویان بسیج کند. او علاوه بر کوفه، شهرهای موصل و بصره را نیز فتح کرد، و بخش مهمی از سرزمین اَراک (همان که معربش عراق است و در پهلوی قلب و سرزمین میانی معنا میدهد) را فتح کرد.
مختار ایرانیان را به قیام دعوت کرد. آنها برای وصول به سه هدف به قیام او پیوستند:
1. نابودی حکومت های ستمگر و نژادپرست اموی و زبیری؛
2. مطالبه خون امام حسین و حمایت از خاندان علوی؛
3. برقراری حکومت عدل علوی.
تعداد ایرانیان در سپاه مختار بسیار بود؛ حتی بعضی تعداد لشکر را 40 هزار نوشتهاند که اکثریت آنان را ایرانیان تشکیل میدادند. ایرانیان مسلمان صدر اسلام؛ ص216.
مورخ معروف، ابوحنیفه دینوری می نویسد:« مختار به سراغ قبیله همدان ( تیره ای از یمن) فرستاد و ایرانیان را هم پیش خود جمع کرد و به آنان گفت: می بینید که این قوم( دشمنان) چه می کنند؟ گفتند: آری. گفت: این کار را فقط برای اینکه شما را برایشان مقدم داشته ام، انجام می دهند. شما آزاده و بزرگوار باشید و آنان را تشویق کرد و همه را بیرون کوفه برد و شمرد، چهل هزار مرد بودند.»
مؤلف اخبارالطوال در جای دیگر می نویسد:« در سپاه مختار که به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر با سپاه ابن زیاد می جنگیدند، یک کلمه سخن عربی شنیده نمی شد و همه فارسی سخن می گفتند».ترجمه اخبارالطوال؛ ص 344.
وی در موارد دیگر آورده است:« اموال فراوانی به عنوان کمک به قیام مختار از عراق، جبل، اصفهان، ری، آذربایجان و جزیره برای مختار می رسید و هیجده ماه بر این منوال بود. مختار ایرانیان را به خود نزدیک ساخت و برای ایشان و فرزندان شان مستمری( حقوق ماهیانه) تعیین کرد». تا اینکه می نویسد:« جل جند مختار حین الحرب مع شام ابناء الفرس»: اکثر لشکر مختار را در جبهه ی جنگ با شامیان ایرانیان تشکیل می دادند.
وقتی مصعب بن زبیر در مورد چگونگی یاران مختار از محمد بن اشعث پرسید، او در پاسخ گفت:« سوگند به خدا آنها از ترک و دیلم( مردم شمال ایران) هستند».ترجمه اخبارالطوال؛ ص 344.
در خبر دیگری نقل شده است که جمعیت ایرانیان در سپاه مختار تا آن اندازه بود که در میان سپاه صحبت به زبان فارسی شنیده می شد. پس از آنکه قیام مختار سرکوب گردید، مصعب بن زبیر که از طبقه اشراف بود و از طرف برادر خود عبدالله مأموریت سرکوبی این حرکت را یافته بود، گفت:« همه موالی باید از بین بروند.»تاریخ الطبری؛ ج 4، ص 577 و نیز انساب الاشراف؛ ج 5، ص 263. علاوه بر اینکه این نصوص تاریخی حاوی حمایت موالی( ایرانیان) از یک حرکت شیعی است، نشانه کثرت آنها در عراق است و بی شک حمایت و پایداری آنان قیام مختار را سرپا نگه داشته بود.
دلیل دیگر نفوذ مختار در بین ایرانیان، شیعی بودن جهت حرکت وی بوده است. مهم ترین وعده سیاسی وی که بدان عمل کرد، انتقام از کشندگان امام حسین بود. او به این وعده عمل کرد و شمار زیادی را به قتل رساند. بنا به نوشته ابن اعثم و به نقل از محمد بن اشعث، او تا موقع فرار ابن اشعث به بصره، نزدیک به سه هزار نفر از متهمین به قتل امام حسین بن علی را از دم تیغ گذرانده بود.الفتوح؛ ج 6؛ ص 290 و 291.
در حقیقت این مسئله طبیعی بود که پس از سرکوبی قیام مختار، ایرانیان به شدت صدمه ببینند؛ با این حال روشن بود که جامعه عراق نمی توانست بدون آنان زندگی کند. آنان نه تنها در انجام امور سخت جامعه افراد فعالی بودند، بلکه در کارهای علمی نیز از اعراب جلو افتادند؛ به طوری که در اواخر قرن اول، عموم علمای معروف شهرهای مهم اسلامی از موالی ( ایرانیان) بودند. تاریخ تشیع در ایران؛ ص 126.
هرچند قیام مختار شکست خورد، اما تأثیرات قابل توجهی از خود برجای گذارد. ایرانیان نشان دادند مدافع اسلام حقیقی و طرفداران نهضت حسینی بوده اند؛ به طوری که با همراهی و همدلی آنان بسیاری از متهمان به قتل حضرت سیدالشهداء و در رأس آنان عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد و شمر کشته شدند.
در این قیام خونبار، ایرانیان شهدای بسیاری دادند و بسیاری به اسارت درآمدند و با اینکه مصعب بن عمیر به آنها امان داده بود، همه را قتل عام کرد تا آنجا که دینوری می نویسد:« شش هزار تن از یاران مختار که دو هزار نفر آنها از عرب و چهار هزار نفرشان ایرانی بودند، اسیر شدند. مصعب گردن تمام آنها را زد»..ترجمه اخبار الطوال؛ ص 353.
طبری نیز در این مورد آورده است:« هشت هزار نفر از یاران مختار را اسیر کردند که از این افراد تنها هفتصد نفر عرب بودند. بقیه همه غیرعرب و ایرانی بودند. مصعب فرمان اعدام آنها را صادر کرد و این فرمان اجرا شد. او خواست عرب ها را نکشد، ولی در برابر اعتراض اطرافیان آنها را کشت».تاریخ الطبری؛ ج 3، ص 496.
عجیب است که حضور فعال ایرانیان در سپاه مختار باعث شکل گیری فتنه ها و تحریکاتی از سوی برخی اعراب و در نتیجه جدایی آنان و مشکلاتی در سپاه مختار شد که همین نیز از جمله مسائل مهمی بود که باعث شکست مختار گردیده است. در این مورد آمده است:« موالی( غیرعرب و ایرانیان) همان یاران مختار در قیامش بودند که شعار انتقام گیرندگان و مطالبان خون حسین(ع) را سرمی دادند و ظاهراً همین موضوع( حضور موالی در سپاه مختار) موجب کناره گیری عرب از مختار گردید»..ایرانیان مسلمان صدر اسلام؛ ص 217.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
رضوی اردکانی، سیدابوفاضل؛ ماهیت قیام مختار( ابن ابی عبید ثقفی)؛ قم: مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی حوزه علمیه قم، [ بی تا].
ماهیت قیام مختار و نیز نقش ایران مسلمان در صدر اسلام.
ماهیت قیام مختار؛ فصل سوم، تحت عنوان تهمت های ناروا؛ ص 109-157.
محمدی اشتهاردی، محمد؛ ایرانیان مسلمان در صدر اسلام؛ تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1371ش.
جعفریان، رسول؛ تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی؛ قم: انصاریان، 1385ش.
دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود؛ اخبارالطوال؛ ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی؛ تهران: نی، 1364ش.
زرین کوب، عبدالحسین؛ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ تهران: امیرکبیر، 1362ش.
طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری؛ تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم؛ قاهره: [ بی نا]، [ بی تا].