طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تعریف اوصاف و صفات الهی

تعریف اوصاف و صفات الهی


تعریف اوصاف و صفات الهی

۱۳۹۳/۰۹/۲۲


۱۱۳۱ بازدید

کدام صفات مخصوص خداوند است؟درجات صفات خداوندچیست؟

1- معناى صفات خداوندى
در جهان آفرینش کمالات زیادى سراغ داریم که در صورت صفات ظاهر شده اند اینها صفات مثبتى هستند که در هر جا ظاهر شوند مورد خود را کاملتر نموده و ارزش وجودى بیشترى به آن مى دهند، چنانکه از مقایسه یک موجود زنده مانند انسان با یک موجود بى روح مانند سنگ، روشن است. بى شک این کمالات را خدا آفریده و داده است و اگر خودش آنها را نداشت به دیگران نمى بخشید و تکمیل شان نمى کرد و از این رو به قضاوت عقل سلیم باید گفت خداى آفرینش، علم دارد قدرت دارد و هر کمال واقعى را دارد. گذشته از این، آثار علم و قدرت و در نتیجه آثار حیات از نظام آفرینش پیداست.
ولى نظر به اینکه ذات خداوندى نامحدود و نامتناهى است این کمالات که در صورت صفات براى او اثبات مى شوند در حقیقت عین ذات و همچنین عین یکدیگر مى باشند و مغایرتى که میان ذات و صفات و همچنین در میان خود صفات دیده مى شود تنها در مرحله مفهوم است و به حسب حقیقت جز یک واحد غیر قابل تقسیم در میان نیست.
اسلام براى جلوگیرى از این اشتباه ناروا (تحدیدات به واسطه توصیف یا نفى اصل کمال) عقیده پیروان خود را در میان نفى و اثبات نگه مى دارد و دستور مى دهد اینگونه اعتقاد کنند که: خدا علم دارد نه مانند علم دیگران، قدرت دارد نه مانند قدرت دیگران، مى شنود نه با گوش، مى بیند نه با چشم و به همین ترتیب.
2- نفی حد دراسماء و صفات الهی
ما جهات نقص و حاجتی را که در اجزای عالم مشاهده می کنیم از خدای تعالی نفی می نماییم، مانند مرگ و فقر. و صفات کمال برای او اثبات می کنیم از قبیل حیات، قدرت، علم و امثال آن. این صفات در دار وجود ملازم با جهاتی از نقص و حاجت است وما آن را از خدای تعالی نفی می کنیم. از طرف دیگر وقتی بنا شد تمامی نقایص و حوایج را از او سلب کنیم برمی خوریم به این که داشتن حد هم از نقایص است، برای این که، چیزی که محدود بود به طور مسلم خودش خود را محدود نکرده، و موجود دیگری بزرگتر از آن و مسلط بر آن بوده که برایش حد تعیین کرده، لذا همه انحاء حد و نهایت را از خدای سبحان نفی می کنیم، و می گوییم: خدای تعالی در ذاتش و همچنین در صفاتش به هیچ حدی محدود نیست، پس او وحدتی را داراست که آن وحدت بر هر چیزی قادر است، و چون قادر است احاطه به آن هم دارد.
این جاست که قدم دیگری پیش رفته و حکم می کنیم به این که صفات خدای تعالی عین ذات اوست، و همچنین هریک از صفاتش عین صفت دیگر اوست، و هیچ تمایزی میان آنها نیست. مگر به حسب مفهوم – معنای کلمه – برای این که فکر می کنیم اگر علم او مثلاً غیر قدرتش باشد و علم و قدرتش غیر ذاتش بوده باشد، همانطور که در ما آدمیان این طور است، باید صفاتش هر یک آن دیگری را تحدید کند و آن دیگری منتهی به آن شود، پس باز پای حد و انتها و تناهی به میان می آید.
3- بنابراین خداوند از صفات مطلق برخوردار است مثلا علم مطلق که در پی آن، به کلیه اشیاء علم دارد و هیچ گونه جهلی در خدا راه ندارد، گذشته و حال و آینده برای او یکسان است او بر همه مکان و همه زمان ها احاطه دارد، هیچ چیز از قلمرو علم خدا خارج نیست.
بطوری که:
علم و جهل دو مفهوم متضادند، هرچه به مقدار علم افزوده شود از مقدار جهل کاسته خواهد شد و هرگاه علم مطلق شود و بی نهایت گردد جهل صفر خواهد شد لذا در خداوند جهلی راه ندارد، چون وجود هرگونه جهل در خدا با ذات واجب الوجود خدا سازگاری ندارد و او را از وجوب می اندازد.
4- معمولاً اوصاف خداوند را به دو بخش تقسیم مى کنند: صفات ذات و صفات فعل. صفات ذات را به دو بخش تقسیم کرده اند: صفات جمال و صفات جلال. منظور از صفات جمال، صفاتى است که براى خداوند ثابت است (صفات ثبوتیه نیز مى گویند) مانند: علم، قدرت و ازلیت، ابدیت ؛ و منظور از صفات جلال، صفاتى است که از خداوند نفى مى شود مانند: جهل، عجز، جسمانیت و… و به این صفات، صفات سلبیه نیز گفته مى شود.
5- بنابراین، خداوند صاحب تمام صفات نیکو در بالاترین درجه کمال وبی نهایت آن اوصاف است بطوری که برای ما قابل تصور نیست!

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد