علم کلام :
علمی است که به اثبات وجود خدا و تبیین صفات و افعال الهی، و همچنین به تبیین و دفاع از اصول و عقاید دینی می پردازد .
تعریف علم کلام
تعریفهایی که برای «علم کلام» شده مختلف است.
بعضی از این تعریفها تعریف به موضوع علم کلام است.
برخی اشاره به اهداف و رسالتهای آن دارند؛
تعریف به روش علم کلام نیز ممکن است.
ازنظر برخی محققان معاصرین :
بهترین تعریف، تعریفی است که دربردارنده موضوع، روش و اهداف علم باشد .
موضوع علم کلام
درباره موضوع علم کلام نظریههای مختلفی ارائه شده است که از آن میان دو نظریه ذیل درستتر است:
موضوع علم کلام، خداوند (اثبات وجود، صفات و افعال الهی) است.
موضوع علم کلام، عقاید دینی است. اکثر محققان معاصر موضوع کلام را عقاید دینی میدانند.
«علم کلام» در تمدن اسلامى نخست براى بحث در وجود صانع عالم (آفریدگار)، و صفات آن و توحید آن صانع بوده است. مبدا «علم کلام» بحث در «کلام خدا» بوده که در قرآن مجید آمده است.
اهداف و رسالتهای کلام
در یک جمعبندی از سخنان متکلمان میتوان اهداف علم کلام را چنین برشمرد:
الف) رسیدن به دینداری مدلل و محققانه در زمینه عقاید دینی
ب) اثبات پیشفرضها و موضوعهای سایر علوم دینی از طریق علم کلام (به این معنا که تا وجود خداوند و رستاخیز و فرستادن انبیاء در کلام ثابت نشود و تا زمانی که بحثهای مربوط به هدفمندی و تکلیف انسان در این علم بررسی نگردد، بحث در سایر علوم اسلامی؛ نظیر تفسیر، فقه، حقوق و… بیموضوع و بیمعنا خواهد بود.)
ج) هدایت حقجویان و نقد سفسطه گران
د) دفاع از اصول و عقاید دینی.
روش علم کلام
علم کلام علمی تک روشی نیست بلکه به مقتضای رسالتهای گوناگونی که دارد و در بالا به آن اشاره شد، از روشهای مختلف بهره میگیرد. متکلم جهت تأمین هدف اول و دوم فقط از راه استدلال یقینآور و برهانی وارد میشود ولی در رابطه با دو رسالت اخیر از همه روشهای استدلالی بهره میگیرد. در این دو هدف انتخاب روش به عهده متکلم است که با در نظر گرفتن تفاوتهای فکری و روحی طرفهای بحث و نیز شرایط مختلف زمانی و مکانی و نیز سایر شرایط، شیوه استدلال مناسب را برمیگزیند. از این رو روش کلام گاه برهانی است و زمانی جدلی و خطابهای.
بر اساس جمعبندی تعاریف علم کلام که از سوی معاصرین انجام گرفته علم کلام را میتوان چنین تعریف کرد: «علم کلام دانشی است که به استنباط، تنظیم و تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته و بر اساس شیوههای مختلف استدلال اعم از برهان، جدل، خطابه و… گزارههای اعتقادی را اثبات و توجیه میکند و به اعتراض و شبهات مخالفان دین پاسخ میدهد».
فواید و اهداف علم کلام و وظیفه متکلمان عبارت است از:
استنباط
تنظیم
تبیین معارف و مفاهیم دینی
دین پژوهی و شناخت دین به شیوه تحقیقاتی نه تقلیدی
اثبات مدعیات اعتقادی و عقلانی کردن آنها
پاسداری از آموزههای دینی و زدودن شبهات از آنها.
به عنوان مثال در مسئله شفاعت، متکلم با مراجعه به آیات و روایاتی که درباره قیامت سخن گفتهاند و نیز برخی آیات و روایات دیگر، آموزه «شفاعت» را از دل آنها استخراج میکند و پس از توضیح مفهوم و تبیین حدود و شرایط آن از طریق دلایل عقلی و نقلی (قرآن و سنت) آن را اثبات میکند و اگر به ادعای مخالفین اثباتناپذیر باشد، متکلم وجه عقلانی بودن اعتقاد به آن را نشان میدهد که تلاش اخیر در واقع قسمتی از دفاع از عقاید دینی است.
برگرفته از :
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%B9%D9%84%D9%85_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85
علم مذاهب :
مذهب را اهل لغت به شعبهای از دین، روش، طریقه، دین و کیش معنی نمودهاند.
در عربی نویسندگان کتابهای تاریخ ادیان و مذاهب از دو واژه «ملل و نحل» استفاده نمودهاند.
ملت در لغت عربی، به معنی شریعت و دین است، آنچه را که خداوند برای رسیدنِ بندگانش به سعادت، بواسطه انبیاء وضع نموده است ملت است و جمع آن ملل است.
نِحل جمع نِحلَه به معنی دین و مذهب
و ادعاء و یا ادعای باطل آمده است.
واژه ملت در قرآن کریم بیش از نه مورد بکار رفته است . واژه نحله به معنی مورد بحث در قرآن کریم استعمال نشده است. در اصطلاح نویسندگان تاریخ ادیان و مذاهب هم این واژه به معنی لغوی آن بکار گرفته شده است.
موضوع
این دانش همانگونه که از نام آن پیداست به بحث در مورد مکتبهای فکری و شعب درون یک دین میپردازد و تاریخ تولد و تطور آنها را مورد توجه قرار میدهد و «در قلمرو تاریخ علوم جا میگیرد»
و بخشی از تاریخ ادیان و مذاهب است. قابل ذکر است که کلمه «مذهب» به معنی دین و آئین در اصطلاح علماء همانند معنای لغوی آن، استعمال شده است
و بعضی دو واژه ملل و نحل در عربی را معادل فرق و مذاهب کلامی در فارسی دانستهاند.
فایده و کاربرد
فایده و کاربرد این علم را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
۱. شناخت ادیان و مذاهب و شعب مختلف آنها و آشنایی با تولد و رشد و توسعه آنها و یا از بین رفتن آنها و علل این مسائل.
۲. آگاهی از جهات اشتراک و اختلاف فرق و مذاهب.
۳. نقد مستدل و مستند فرق و مذاهب
البته کاربرد این دانش فقط در این موارد خلاصه و محصور نمیگردد .
پیشینه این علم در مرحله تالیف و نگارش در بین مسلمانان دقیق در دست نیست. گزارش گران رجالی از کتابهایی که در نیمه نخست قرن اول هجری نوشته شده است، و همچنین در نیمه دوم قرن دوم هجری خبر دادهاند. بعضی از کتابهای فِرَق از قرن سوم در دسترس است، و مورد استفاده علاقهمندان این علم واقع میشود.
قدیمیترین کتبی که در زمینه فرق و مذاهب موجود است کتابهایی است که در قرن سوم هجری توسط دانشمندان شیعه به رشته تحریر در آمده است و اکنون مورد توجه محققین این رشته میباشد.
کتاب «فرق الشیعه نوبختی» تالیف ابومحمد حسن بن موسی نوبختی متوفای حدود ۳۰۰ هجری،
کتاب دیگری که از قرن سوم هجری موجود است، فرق الشیعه اشعری است که این دانشمند در ۲۹۹ یا ۳۰۰ در گذشته است از این کتاب به المقالات و الفرق یاد شده است.
از مصنفان شیعه ، در فاصله سالهای ۲۴۷ هجری قمری تا ۳۵۶ هجری قمری نام نویسندگان دیگری در کتابهای رجالی و تاریخ ذکر شده است:
محمد بنهارون وراق
محمد بن احمد نعیمی
نصر بن صباح
۳. ابوالقاسم نصر بن صباح بلخی کتابی به نام «فرق الشیعه» داشته است، کشی در رجال خود مکرر از نصر بن صباح و کتاب فرق الشیعه او یاد میکند. [۱۹]
«ابن مفضل» کتابی به نام صنوف الفرق
کتابی هم درباره فرق به ضرار بن عمرو که در نیمه نخست قرن اول هجری میزیسته است نسبت داده شده است.
در مورد کیفیت این کتاب و نویسنده آن اطلاعات زیادی در دسترس نیست .
مؤلف و روایتگر ملل و نحل و فرق و مذاهب اگر از شجاعت علمی لازم و روحی صادق و بدون تعصب بهرهمند نباشد، آگاهی ناقص و مخدوش را به طالبین ارائه میدهد و معرفت آنان را به مذهب و عقیدهای به بدبینی و شک و تردید گرایش میدهد. در تبیین هر مذهبی باید از کتابهای اصیل و مورد قبول آنان بهره برد و هرگز بر نوشتههای مخالفان اکتفا نکرد.
جمعی از نویسندگان ملل و نحل، مانند شهرستانی تعصبات دینی و مصالح شخصی خویش را، در نوشتههای خود تاثیر دادهاند و واقعیت و حقیقت مذاهب دیگر را ارائه ندادهاند.
«کتاب ملل و نحل شهرستانی از کتابهای معروف در قلمرو تاریخ عقاید ملل جهان است که همگان با نام و موضوع آن آشنایی دارند، این کتاب در همه کتابخانهها موجود و در اختیار دیگران است، وی در معرفی شیعه میگوید:
الف: از ویژگیهای شیعه، اعتقاد به تناسخ و حلول و تشبیه است.
ب: امام دهم شیعیان در قم درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
ج: هشام بن حکم خدا را جسم میدانست و برای او اندازهای برابر هفت وجب از وجبهای خود قائل بود.
د: او علی را خدای لازم الاطاعه میدانست.
و دروغهای متعدد دیگری که به شیعه نسبت داده است، هر کس اندک آشنایی با مذهب شیعه داشته باشد دروغ بودن این مطالب برایش همانند آفتاب روشن است. بعضی از نویسندگان دیگر هم، بعد از وی، بیپروا شیعه را به شکل یاد شده معرفی کردهاند. برای نمونه «احمد امین در کتاب فجر الاسلام تهمتهائی به شیعه زد و سپس در نجف از محضر مصلح کبیر شیخ محمد حسین کاشف الغطا، معذرت خواست و گفت ریشه اشتباه من این بود که مصادر و مدارک کافی درباره عقیده شیعه نداشتم»،
که امروز این عذر هرگز پذیرفتنی نیست و از یک محقق چنین سخنی بعید است.
بسیار مشاهده گردیده که اطلاعاتِ موجود در میان اهل تسنن پیرامون شیعه، غالباً از کتابهای همانند ملل و نحل شهرستانی که از سر تعصب و با مستنداتی ضعیف یا بدون مدرک نگارش یافتهاند، از نظر علمی ارزش لازم را ندارد . دروغهای آگاهانه یا غیر آگاهانه نویسندگانی، مانند شهرستانی به شیعیان نسبت داده بسیارند. امید آنکه نویسندگان فرق و مذاهب از سر انصاف و واقعبینی به این کار همت گمارند.
برگرفته از :
http://wikifeqh.ir/%D9%81%D8%B1%D9%82_%D9%88_%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8