طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تعریف نظم

تعریف نظم


تعریف نظم

۱۳۹۲/۰۴/۰۸


۱۶۷۲۹ بازدید

تعریف نظم
نظم معنای روشنی دارد و در مقابل هرج و مرج قرار می گیرد و در لغت به معناى گردآوردن، پیوست نمودن و مقارنت دادن بین اشیاى گوناگون است.( نگا: الزبیدى، تاج العروس، ج ۱۷، صص ۶۸۹-۶۹۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ نیز: ابن عباد، الصاحب، المحیط فى اللغة، ج ۱۰، ص ۳۵-۳۶، بیروت: عالم الکتب، الطبعة الاولى، ۱۴۱۴ ق) در مَثَل چون دانه هاى مروارید در رشته خاصى قرار گرفته و به یکدیگر پیوست شوند منظم خوانده مى شوند؛( ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، صص ۵۷۹۵۷۸، بیروت: دارصادر، الطبعة الاولى، ۱۴۱۰ ق) و نخ یا رشته اى که آن ها را به هم پیوند مى دهد «نَظم دهنده» گویند.( السبحانى، جعفر، اللَّه خالق الکون، ص ۱۵۷)

تعریف نظم
نظم معنای روشنی دارد و در مقابل هرج و مرج قرار می گیرد و در لغت به معناى گردآوردن، پیوست نمودن و مقارنت دادن بین اشیاى گوناگون است.( نگا: الزبیدى، تاج العروس، ج 17، صص 689-690، بیروت، دارالفکر، 1414 ق؛ نیز: ابن عباد، الصاحب، المحیط فى اللغة، ج 10، ص 35-36، بیروت: عالم الکتب، الطبعة الاولى، 1414 ق) در مَثَل چون دانه هاى مروارید در رشته خاصى قرار گرفته و به یکدیگر پیوست شوند منظم خوانده مى شوند؛( ابن منظور، لسان العرب، ج 12، صص 579578، بیروت: دارصادر، الطبعة الاولى، 1410 ق) و نخ یا رشته اى که آن ها را به هم پیوند مى دهد «نَظم دهنده» گویند.( السبحانى، جعفر، اللَّه خالق الکون، ص 157)
به عبارت دیگر : پدیده منظم، مجموعه ای است که اجزای آن به نحوی در کنار هم و در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته باشند که در مجموع هدف مشخصی را تعقیب کند . یا این که نظم، گرد آمدن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت ویژه ای در یک مجموعه است; به طوری که همکاری و هماهنگی آن ها، هدف معینی را تامین کند .
آیة اللَّه سبحانى در تعریف نظم آورده اند:«نظم عبارت است از نوعى پیوند و همکارى بین اجزاى یک مجموعه در راستاى تحقق هدفى معین، به گونه اى که هر جزئى از اجزاء مکمل دیگرى بوده و فقدان هر جزء موجب مى شود که مجموعه اثر مطلوب و هدف مورد نظر را فاقد باشد».( همو، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص 73 (ترجمه)) همو آورده است: «واقعیت نظم در یک پدیده طبیعى، جز این نیست که اجزاى مختلفى از نظر کیفیت و کمیت دور هم گرد آیند، تا در پرتو همکارى اجزاى آن، هدف مشخص تحقق یابد».(همان) (بررسى و نقد فلسفه دین جان هاسپرز/ حمیدرضا شاکرین / ص 273 )

اقسام نظم
نظم را بر حسب غایت و نتیجه، می توان به سه نوع تقسیم کرد:
1 – نظم زیباشناختی: اگر گروهی از عناصر و اجزا به شیوه خاص کنار هم قرار گیرند که درک و مشاهده آن ها لذت بخش باشد، یا سبب حیرت و شگفتی انسان شود، آن را نظم زیباشناختی گویند; مانند مشاهده تابلو نقاشی یا ترغیب به اعتقاد به وجود خدا از طریق بررسی آسمان پر ستاره و زیبا.
2 – نظم علی: اگر عناصر خاصی در یک تقارن زمانی و مکانی رخ دهند، ما می توانیم از نظم علی سخن بگوییم.
3 – نظم غایی: ساختارهایی که برای ایجاد یک نتیجه مشخص و با ارزش هماهنگ شده اند، نظم غایی دارند. نمونه نظم غایی، موجودات زنده یا مصنوعات بشری است. (ر.ک: پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، ترجمان: علیرضا جمالی نسب، محمد محمدرضایی، ص 105 )
همچنین نظم را به این اعتبار که پیوند و ارتباط بین اشیای مختلف، لازمه و شرط پیدایش مفهوم نظم است، به سه نوع، تقسیم می کنند:
یک : نظم اعتباری: این گونه از نظم، تابع قرار داد اعتبار کنندگان است و در حالات مختلف، متفاوت است; مانند نظم کتاب ها در کتابخانه که براساس الگوی خاصی، چینش شده اند .
دو: نظم صناعی: این نوع از نظم براساس قوانین علمی و به هدف خاصی به دست انسان برقرار می گردد; مانند نظم حاکم بر ساعت، کامپیوتر، هواپیما و . . .
سه: نظم طبیعی: مانند نظم در بدن انسان و گیاهان و جانوران و . . . این نوع از نظم معلول ارتباط و ترتیب طبیعی و تکوینی حاکم بر اجزای یک پدیده طبیعی است، نه ناشی از چینش قرار دادی یا صناعی اجزا .
بنابراین می توان گفت که نظم امری مشکک و ذو مراتب است که مصادیق پرشماری دارد که در بعضی پیچیده تر، و در برخی ساده تر است .
اگر در مجموعه های منظم دقت شود، آشکار می گردد که دو عنصر اصلی سازنده مفهوم نظم، عبارتند از:
الف . طراحی و برنامه ریزی دقیق;
ب . هدف مندی .
اگر مجموعه ای، فاقد یکی از این عناصر باشد، منظم نخواهد بود .

نظم و برهان نظم در اثبات وجود خدا
برهان نظم Argument From Design

یکى از دلایل اندیشمندان الهى بر وجود خداوند برهان نظم است. اساس این برهان آن است که نظم و سامانمندى جهان بدون صانعى غایت نگر و ناظمى حکیم و شاعر ممکن و خردپذیر نیست. چون جهان پیرامون خود را بنگریم در سراسر آن نظم و انسجامى وصف ناپذیر مى یابیم، نظام شگفت در هر ذره عالم چنان است که از آن آواى توحید به گوش مى رسد. تو گویى همه اجزاى عالم به زبان تکوین چنین مى سرایند:
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است / دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
اینهمه نقش عجب بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار(سعدى)
برهان فوق یکى از پر طرفدارترین و جذاب ترین براهین خداشناسى است.این برهان اگر چه در میان فیلسوفان دوران باستان به صورت مدون و با تنوعات امروزین به چشم نمى خورد، اما توجه به نظم طبیعت و رابطه آن با خداوند در سخنان حکیمانى چون سقراط(جهت آگاهى بیشتر نگا: کاپلستون، فریدریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوى، ج 1، ص 134)، افلاطون(نگا: همان، ص 281)، ارسطو(نگا: دورانت، ویل، تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب خویى، صص 67-69، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ یازدهم، 1373) و… یافت مى شود.
در نصوص دینى نیز به گونه هاى مختلف از جلوه هاى نظم جهان و رابطه آن با خداى دانا و توانا سخن رفته است.(جهت آگاهى بیشتر نگا: دیلمى، احمد، طبیعت و حکمت (پژوهشى در برهان نظم) فصل ششم: برهان نظم در کتاب و سنت، چاپ اول، قم: معارف، 1376) از ویژگى هاى این برهان آن است که هم توده هاى انبوه انسان ها را به سوى خود فراخوانده، و هم دانشمندان بسیارى در رشته هاى مختلف علوم را شیفته و دلباخته خود ساخته است. چنانکه گویى هر رازى از طبیعت گشوده شود، و هر گامى که کاروان دانش به پیش مى رود، و هر برگى به کتاب دانش و معرفت افزوده گردد، گواهى مستقیم و سندى خلل ناپذیر بر خداى هستى است!
در عین حال فیلسوفان توجه کم ترى به برهان نظم مبذول داشته و به روش هاى خالص فلسفى دلبستگى بیشترى نشان داده اند. از طرف دیگر این برهان سخت مورد رگبار انتقادات فیلسوفان ملحد(Atheist) و شکاک(Scepticist) قرار گرفته، به ویژه بعد از هیوم از فر و شکوه آن در جهان غرب کاسته شد، اما هرگز انتقادات وارد بر آن موجب کنار نهادن آن نگردیده و همچنان مورد استناد بسیارى از اندیشمندان است. (بررسى و نقد فلسفه دین جان هاسپرز/ حمیدرضا شاکرین / ص 273 )

ارکان نظم مطلوب
واکاوى مفهوم نظم و آنچه درباره نظم مورد نظر آمد نشان مى دهد که تحقق نظم مطلوب در گرو امورى چند است:
1. مجموعه طبیعى
1/1. نظم داخلى تنها در صورتى محقق مى شود که شى ء داراى اجزاى متعدد باشد و چنین نظمى شامل امور بسیط نمى شود.
1/2. مجموعه مورد بحث در برهان نظم باید طبیعى و مادى باشد، زیرا برهان نظم بر آن است که با استمداد از علوم تجربى، وجود نظم در جهان را اثبات و از آن بر وجود خدا استدلال نماید؛ ولى امور فراطبیعى از دسترس علوم تجربى خارج مى باشد.(برخى نیز شرایط دیگرى در این باب ذکر کرده اند. جهت آگاهى بیشتر نگا: سروش، عبدالکریم، مبدأ و معاد، درس ششم)

2. سامانمندى
چینش، آرایش، ترتیب، تناسب در کمیت و کیفیت و دیگر شرایط؛ همچنین هماهنگى و سامانمندى در راستاى هدف یا اهداف معین از لوازم نظم است. چرا که اساساً نظم نقطه مقابل آشفتگى و هرج و مرج است، و بدون امور یادشده فراهم آمدنى نیست.

3. هدف مندى
غایتمندى و هدفدارى شرط اساسى نظم مى باشد. در رابطه با هدف مورد بحث ویژگى هاى چندى ذکر شده که عبارتند از:
3/1. هدف مورد نظر هدف مجموعه است، نه هدف هر یک از اجزاء به تنهایى؛
3/2. هدف باید از آرایش و چینش خاص اجزاء تأمین شود، نه از هرگونه ترتیب و آرایشى. در مَثَل دلالت لفظ بر مفهوم «آب» از ترتیب خاص یعنى تقدم حرف «آ» و تأخر حرف «ب» حاصل مى شود و عکس آن چنین هدفى را تأمین نخواهد کرد.
3/3. هدف از تمام اجزاى مجموعه برآید، به گونه اى که نبود هر جزیى مانع وصول به هدف باشد.
3/4. هدف براى مجموعه وحدت آفرین باشد؛ آن سان که وحدت مجموعه در مقایسه با هدف مشترک تفسیر گردد. به عبارت دیگر اگر مجموعه را گسسته از هدف مشترک آن ها بکاویم، چه بسا امورى پراکنده و بیگانه از هم به نظر آیند.
3/5. هدف باید امرى طبیعى، حقیقى و عینى باشد، نه امرى اعتبارى، ذهنى، ذوقى و سلیقه اى. بنابراین همان طور که ساختار و عمل کرد اجزاى چشم آدمى در ارتباط با هدف آن که «دیدن» مى باشد نظام مند است، هم چنین عمل کرد اجزاى مختلف دستگاه دفاعى یک عقرب در رابطه با هدف آن که «نیش زدن» مى باشد نظام مند است.
3/6. چه بسا مجموعه اى داراى اهداف متعدد در طول یکدیگر باشد؛ این مسأله هیچ خللى در غایتمندى آن پدید نمى آورد.
3/7. هدف باید معین و مشخص باشد، نه مبهم و مجمل و مردد بین امور مختلف. از این رو علم تفصیلى به هدف براى داورى نسبت به هدفمند بودن مجموعه لازم است.(جهت آگاهى بیشتر در مورد ویژگى هاى یاد شده نگا: دیلمى، احمد، طبیعت و حکمت، صص 71-76) (بررسى و نقد فلسفه دین جان هاسپرز/ حمیدرضا شاکرین / ص 275 )

ویژگی های برهان نظم
1 – برهان نظم بر دو مقدمه استوار است: نخستین آن حسی است، و دیگری عقلی است.
مقدمه حسی: آدمیان به راهنمایی حس خود، پدیده هایی را می یابند که همگی مقهور نظم و انسجامی شگفتند .
مقدمه عقلی: به حکم عقل، هر پدیده نظام مند و منسجم، مخلوق و مصنوع ناظمی حکیم و ذی شعور است .
هر یک از این دو مقدمه به ترتیب در دو روایت زیر، از زبان حضرت علی علیه السلام بیان شده است: «هل یکون بناء من غیر بان ; آیا بنایی هست که سازنده نداشته باشد .» (ر.ک: پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، ترجمان: علیرضا جمالی نسب، محمد محمدرضایی، ص 106 )
آثار شتر بر شتر دلالت می کند، و آثار درازگوش بر درازگوش و آثار قدم بر رهگذر . پس ساختار آسمانی با این لطافت و مرکز زمینی با این غلظت، چگونه دلالت بر لطیف خیبر و آگاه نکند. (همان، ص 108 )
از این دو تعبیر حضرت به خوبی می توان به اصل سنخیت پی برد . بنابراین نظم – به حکم عقل دلالت بر ناظم آگاه و با تدبیری می کند .
2 – برهان نظم نیاز به اثبات ندارد. همین اندازه که بعضی از موجودات پیرامون خود را – و یا حداقل وجود خود را منظم یافتیم، برای نتیجه گیری کافی است . به گفته متین حضرت در نهج البلاغه: «پس به خورشید و ماه و گیاه و درخت و آب و سنگ و گردش شب و روز . . . بنگرید! پس وای بر آن که ایجادکننده را انکار کرده، به نظم آورنده را باور ندارد .»( همان، ص 113 )
3 – برهان نظم پویا است; یعنی با پیشرفت علم، اسرار نظام مند موجودات بیش از پیش کشف می شود و آدمی بیش تر از پیش مبهوت این ساختارهای منظم و پیچیده می شود و دست توانای ناظم حکیم برای او آشکارتر می گردد .
تقریرهای مختلف برهان نظم
برهان نظم، تقریرهای مختلفی دارد که پاره ای از آن ها را می توان در بیانات امیرالمؤمنین علی علیه السلام دید . هر چند نحوه بیان این تقریرها مختلف است، محتوای همه یکی است .
1 – برهان هدفمندی
برهان هدفمندی شکلی از برهان نظم است که تقریر آن، به این قرار است:
ما مشاهده می کنیم که پدیده های منظمی همواره به سمت غایتی در حرکتند . از طرفی آنچه فاقد علم و آگاهی است، نمی تواند به سوی غایتی به راه افتد; مگر این که موجودی علیم و هوشمند، او را هدایت کند .
موجودات منظم خود فاقد علم و آگاهی اند; بنابراین موجودی آگاه و با تدبیر آن ها را به سمت غایت هدایت می کند . امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تعابیر مختلف به این تقریر اشاره کرده اند; از جمله:
– زمام هر جنبنده ای به دست تو است; بازگشت هر آفریده به سوی تو است. (نهج البلاغه، خطبه 109 )
– برای هر چه آفرید، اندازه و مقداری معین کرد و آن را نیک استوار نمود و به لطف خویش منظم ساخت و روی او را به سوی کمال خویش کرد تا از حد خود تجاوز نکند. (نهج البلاغه، خطبه 90 )
– لیکن خدای سبحان به لطف خود در کارش تدبیر نمود و به امر خویش نگاهش داشت و به قدرت خود استواری اش بخشید . (42)
– ای انسان آفریده و آراسته که در ارحام تاریک و پرده های بسیار محافظت شدی! از گل خالص آغازیدی و در قرارگاه استواری تا زمان معین جا داده شدی . در شکم مادر مضطربانه می جنبیدی; نه سخنی را پاسخ می گفتی و نه آوازی را می شنیدی . سپس از قرارگاهت به سرایی انداخته شدی که ندیده بودی و راه های منفعتش را نمی شناختی . چه کسی تو را به مکیدن شیر از پستان مادرت راهنمایی کرد؟ و . .. (همان، خطبه 186 )
نمی توان گفت قوانین علمی حاکم بر پدیده ها آن ها را به سمت غایتشان رهنمون می کند، و علت قریب برای حرکت موجودات به سمت غایات، همان قوانین علمی است; زیرا هرچند ممکن است علت قریب حرکت موجودات ناآگاه به سوی غایات، قوانین علمی باشد، این امر منافی با هدایت گری حکیم ندارد . گذشته از این که، خود این قوانین، بخشی دیگر از پدیده های هستی اند و آن ها نیز محتاج مدبر و آفریدگارند .
2 – برهان نظم
در برهان نظم از موارد جزئی نظم، پی به ناظم حکیم برده می شود . امروزه بعضی بر آنند که برهان نظم غیر از برهان غایی است . تاکید برهان نظم بر موارد جزئی نظم است، اما برهان غایی سخن از یک مجموعه هماهنگ به نام جهان، می زند . در بیانات امیرالمؤمنین علی علیه السلام هر دو تقریر وجود دارد . اکنون به تقریر برهان نظم از دیدگاه آن امام گرامی می پردازیم .
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بیانات خود بسیار به موارد جزئی نظم، نظیر نظم در آسمان ها و زمین، طاووس، ملخ، خفاش، مورچه و خزندگان، و نظم موجود در ساختار انسان اشاره فرموده اند که در این جا به برخی از آن ها اشاره می کنیم .
– خداوند موجودات عجیب و شگفت را آفرید; بعضی جاندار و بعضی بی جان و بعضی ساکن و آرام (مانند کوه ها) و بعضی متحرک (مانند ستارگان) [این ها] دلیل های آشکاری هستند که بر زیبایی آفرینش او و بر بزرگی [و] توانایی اش، گواهی می دهند. (نهج البلاغه، خطبه 165; بحارالانوار، ج 65، ص 30 )
– و شگفت انگیزتر میان پرندگان در آفرینش، طاووس است که آن را در استوارترین هیئت پرداخت، و رنگ های او را نیکوترین ترتیب داد; با پری که نای استخوان های آن را به هم در آورد، و دمی که کشش آن را دراز کرد چون به سوی ماده پیش رود، آن دم در هم پیچیده را واسازد و بر سر خود برافرازد، که گویی بادبانی است برافراشته و کشتیبان زمام آن را بداشته. به رنگ های خود می نازد، و خرامان خرامان دم خود را بدین سو و آن سو می برد و سوی ماده می تازد . . . اگر آن را همانند کنی بدانچه زمین رویاننده، گویی گل های بهاره است و از این سوی و آن سوی چیده، و اگر به پوشیدنی اش همانند سازی، همچون حله ها است نگارین، و فریبا یا چون برد یمانی زیبا، و اگر به زیورش همانند کنی، نگین ها است رنگارنگ، در سیم ها نشانده خوش نما – چون نقش ارژنگ. (نهج البلاغه، خطبه 165 )
– پس از آن که حق – تعالی زمین را پهن کرد و امر خود را به آفرینش انسان جاری ساخت، آدم علیه السلام را برگزید و او را برتر از سایر مخلوقاتش گردانید. (نهج البلاغه، خطبه 90 )

نظم در کارهای روزمره انسان
نظم در فعالیت های زندگی انسان به معنای برنامه ریزی و طرح داشتن است. چراکه ، با طرح و برنامه است که فرد می تواند در کارهای به و هدف مقصد خود دست یابد.
اساساً یکى از اصول موفقیت در زندگى، شغل، تحصیل و دیگر فعالیت هاى انسان، نظم است، چرا که غفلت از این نکته مهم، اوقات گران بها و برگشت ناپذیر او و بسیارى از فرصت هایى را که مى توانست در جهت ایجاد یک زندگى ثمربخش و سعادت مند به کار گیرد، به هدر مى دهد.
امام على(علیه السلام) در لحظات شهادت، پیروان خود را به نظم و تدبیر در زندگى دعوت مى کند و مى فرماید: (من شما و تمام فرزندانم را و همه کسانى که این وصیت نامه را مى خوانند، به تقوا و نظم در کارها سفارش مى کنم.) (نهج البلاغه دشتى، نامه47، ص558 )
تمام دانشمندان و متفکران، مدیران موفق، در سایه نظم و انضباط به درجاتى رسیده اند.
ترسـم نرسـى بـه کعبـه، اى اعـرابـى / این ره که تو مى روى به ترکستان است

راه هاى ایجاد نظم در زندگى
براى ایجاد نظم در زندگى، دو عامل مؤثر است; عامل اول مربوط به خود انسان است که از آن به عامل داخلى تعبیر مى کنیم و عامل دوم مربوط به دیگران است که آن را عامل خارجى مى نامیم.
الف. عامل داخلى
1- انسان باید راه هایى را که اندیشمندان موفق جهان طى کرده و به مقصد رسیده اند، مطالعه کند و عوامل پیروزى را از آنان بیاموزد. بدون تردید یکى از عوامل ترقى آنان، رعایت نظم و عمل جدى به برنامه اى منظم بوده است. شهید بهشتى یکى از منظم ترین شخصیت ها بود. امام خمینى(ره) در طول زندگى همواره نظم و انضباط را رعایت مى کرد.
2- استفاده از یک راهنماى شایسته و خردمند که خود در زندگى به پیروزى دست یافته باشد.
3 – به کار گرفتن عقل خلاق در زندگى: اگر انسان براى زندگى خود برنامه خاصى تنظیم کند، بدون تردید به هدفش خواهد رسید; به این معنا که ساعات شبانه روز خود را تقسیم نماید و براى تحصیل، کار و فعالیت، گردش و ورزش، دید و بازدید و دیگر امور خود برنامه ریزى دقیقى داشته باشد، که در این صورت قطعاً پیروز خواهد شد.
ب. عامل خارجى
1- والدین هوشمند باید کودکان را از همان آغاز کودکى به نظم و ترتیب وادار نمایند و به آنان بیاموزند که هر چیزى را باید در جاى خود قرار داد; به عنوان مثال به کودکان خود یاد بدهند که پس از بازى با اسباب بازى هایشان، آنها را در مکان خود بگذارند. همچنین محل مناسبى را براى قرار دادن لباس، کیف و دفتر و کتاب آنان مشخص کنند تا پس از استفاده، آنها را در جاى خود بگذارند. علاوه بر این، باید ساعات بازى کردن و خواب و خوراک آنان را نیز معیّن نمایند تا به نظم و انضباط عادت کنند.
2 – انتخاب دوستان منظم و منضبط: اولیا و مربیان باید نوجوانان را یارى کنند تا دوستان خوب و منظم انتخاب نمایند، زیرا معمولاً نوجوانان از دوستانشان تأثیر مى پذیرند و نظم را در زندگى رعایت خواهند کرد.
3 – مطالعه سرگذشت بزرگانى که در سایه نظم و ترتیب، در زندگى به موفقیت چشمگیرى رسیده اند و همچنین افرادى که به دلیل بى نظمى شکست خورده و زیان دیده اند، در گرایش نوجوانان به نظم بسیار مؤثر است.
4 – مساعد کردن زمینه ها براى اجراى نظم; مانند اختصاص دادن اتاقى براى مطالعه در خانه و یا ثبت نام در کتابخانه هاى عمومى و همچنین خویشتن دارى و پرهیز از ایجاد تنش و ناراحتى در محیط خانه از سوى والدین.
موانع نظم
شکى نیست که براى استفاده درست از اوقات زندگى و پیشرفت و موفقیت در تمامى عرصه ه، باید نظم را در سرلوحه کار خویش قرار دهیم و سعى کنیم موانع آن را برطرف نماییم. در این جا به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1- عاقلانه عمل نکردن: اغلب افراد، پیرو احساساتند نه عقل و تدبیر. کسى که در زندگى عقل را چراغ راه خود قرار ندهد و زمام امور خویش را به دست احساسات بسپارد، بدون شک نمى تواند نظم و انضباط خردپذیرى داشته باشد. به قول مولوى:
اول فکـر، آخر آمد در عمل
به نیت عالم چنان دان از ازل
انسان در قدم اول باید هر کار و برنامه اى را با عقل بسنجد و منافع و زیان هاى آن را ارزش یابى کند و سپس تصمیم بر انجام یا ترک آن بگیرد.
2- سرگرمى هاى بى حد و حساب: انسان طبیعتاً راحت طلب و علاقه مند به سرگرمى است. وقتى از درس و کار خسته مى شود به تفریح و سرگرمى نیاز پیدا مى کند; اما مهم این است که از سرگرمى هاى مفید و سودمند استفاده نماید، آن هم در اوقات معیّن و برنامه ریزى شده. تماشاى فیلم در شب هاى امتحان، استفاده بدون حساب از بازى هاى رایانه اى، شب نشینى هاى غیر لازم با دوستان و… به منظور سرگرمى و تفریح، بهره اى جز ندامت و حسرت در پى نخواهد داشت.
3 – معاشرت هاى نابجا، گردش هاى غیر ضرورى و حتى رفتن به زیارتگاه ها به هنگام درس و تحصیل.
4- ورزش و بازى در ساعت هاى غیر معیّن و بیش از حد لازم، بدون شک نظم و انضباط را به هم مى ریزد و فرد را از هدف اصلى دور مى کند.
5 – مراجعه دوستان بیکار به ویژه در ساعات تحصیل و مطالعه، گفت وگوهاى خارج از برنامه، چشم چرانى، پرداختن به مسائل فرعى در وقت مسائل اصلى و به طور کلى هر کارى که در وقت غیر معلوم انجام شود، از موانع نظم و ترتیب محسوب مى شود و موجبات سردرگمى، شکست و عدم موفقیت را براى نوجوان فراهم مى کند.
با توجه به نقش اساسى و مؤثر نظم در رشد، پیشرفت و پیروزى نوجوان در همه مراحل زندگى به ویژه در تحصیل علم و دانش، موضوع پژوهش مقطع راهنمایى این شماره را (نوجوان و نظم) قرار دادیم.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد