۱۳۹۲/۰۳/۲۴
–
۱۱۱۶ بازدید
با سلام، تغییر باورهای منحرف، مقوله ای وسیع و گسترده و دارای ابعاد فراوان می باشد، بطور مثال؛ باورهای منحرف در زمینه فرهنگی- دینی-اجتماعی – اخلاقی- سیاسی و…
و در هر بعد و زمینه نیازمند راهکارها و اقدامات متفاوت می باشد لذا تغییر باورهای منحرف در اذهان مردم (عوام و خواص) کاری بس دشوار و زمان بر و مستلزم شناخت و آگاهی از دلایل بروز آن و سپس جلوگیری از آن می باشد. و نیاز به بحث های کارشناسی و آسیب شناسی فراوانی دارد و عزم جدی را می طلبد. از آنجا که این مرکز در حوزه پاسخ به شبهات دینی فعالیت دارد لذا در زمینه دلایل بروز انحرافات باورهای دینی و راههای تغییر آن مطالبی را به اجمال ارائه می نماییم:
عدم تزکیه نفس وبعضی ضعفهای اعتقادی وعملی وحب دنیا وریاست، سبب می شود که مشکلاتی بروز کند.
دلایل متعددى را مى توان براى آن نام برد که به دو دسته عوامل درونى و عوامل بیرونى تقسیم مى شوند:
الف) عوامل درونى یا داخلى:
1- مقدم داشتن عادات فکرى و عاطفى بر منطق و حقیقت و اسلام ناب و اصیل.
2- برخى رفتارها و اقدامات ناشایسته بعضى افراد که ظاهرى مذهبى دارند ولى در حقیقت عمل درست دینى نداشته و موجب پیدایش تعارض و شکاف بین گفتار و عمل از دیدگاه مردم گشت .
3- برخوردهاى نامطلوب و ناصحیح و همراه با زیاده روى و افراط بعضى از افراد مذهبى دلسوز در مقابله با ناهنجارى ها و منکرات در جامعه موجب بدبینى به عموم افراد مذهبى و ایجاد باورهای منحرف شد.
4- کم کارى برخى از افراد مذهبى در نشان دادن چهره واقعى و محبت آمیز اسلام و برطرف نمودن دیدگاه منفى ایجاد شده درعمل.
ب ) عوامل بیرونى یا محیطى:
1- تحول نسل در جامعه و به صحنه آمدن نسل جدیدى که باورها و یافته هاى آنان با افرادمذهبى متفاوت است فقدان برنامه اى جامع و همه جانبه براى تربیت آموزش و توجیه آنان و نیز بى توجهى و یا کم توجهى به ایجاد تغییرات اساسى و ریشه اى در نگرش خانواده ها به اصول و آداب تربیت نسل نومنجر به این شکاف شده است.
2- رشد و رواج ابزارهاى جدید اطلاع رسانى و تبلیغات در سطح جهان در دهه اخیر و تشدید تلاش ابر قدرت استعمارى آمریکا براى نفوذ و رواج فرهنگ منحط آمریکایى در جهان موجب تغییر جو کلى فرهنگى در سطح جهان شده به گونه اى باعث افول ارزش ها و شکاف میان دو قشر مذهبى و غیرمذهبى شده است (شکاف سنت و مدرنیته).
3- وجود تمایلات نفسانى انسان و وسوسه هاى نفس اماره براى گریز از محدودیت هاى شرعى و ارتکاب شهوات و لذات.
4- سازماندهى تهاجم فرهنگى توسط دشمنان نظام اسلامى براى تضعیف اسلام و ارزش هاى اعتقادى ترویج و اشاعه دنیاطلبى تبلیغ مستمر و گسترده سکولاریسم و لائیسیسم نفى آرمان گرانى تحریک غرائز شهوانى حمله مستمر به مبانى ارزش و پایه هاى اعتقادى اشاعه چهره اى غیرواقعى و زشت و خشن از اسلام تبلیغ و ترویج تضاد میان اسلام و آزادى سوء استفاده از نارسایى ها معضلات و ضعفهاى مدیریتى و اجرایى براى حمله و هجوم به ماهیت اسلام و قوانین الهى ایجادروحیه یأس و ناامیدى در مردم با ترویج غیرقابل اجرا بودن ارزش هاى والاى الهى در جامعه تبلیغ و ترویج ناکارآمد بودن تئورى حکومت دینى و تضعیف فرهنگ اسلامى و مبانى عقیدتى و اشاعه این نظریه که دین متعلق به گذشته است. در حالی که دین و معنویت و به ویژه اسلام -که دین تحریف نایافته است- مطلوب همه صاحبان خرد و مصلحت اندیشان براى دنیا و دوراندیشان براى آخرت مى باشد. اما آنچه موجب انحراف باورهای دینی مى شود از یک سو جامه دین را وارونه بر تن کردن است و از سوى دیگر خواسته هاى نابجاى برخى و ناهنجارى عاطفى و روانى آنان و بى بند و بارى و گرفتارى در انواع دام هاى شیطانى شیطان صفتان و… موجب شده که بسیارى به سستى و فساد و راحتى و سودجویى و… روى آورند و التزام به دین و چارچوب هاى دینى را مزاحم خود ببینند. چنان که در قرآن کریم درباره مهمترین عامل روى گردانى از توحید و معاد آمده است: بل یرید الانسان لیفجر امامک، بلکه انسان مى خواهد راه فساد را پیش روى خود باز کند. به همین جهت براى جلوگیرى از انحرافات دینی هم باید دین واقعى را شناخت و هم باید عمل به دین و دورى از فساد و گناه در جامعه به عنوان ارزش تلقى شود و نباید آن روزى که فرهنگ جامعه به جایى برسد که درآمدهاى از هر راه را زرنگى و توانمندى به شمار آورند و لذت هاى به هر صورت را نیاز طبیعى جوانان و عامل رفع افسردگى ها بدانند!!
5. روند تغییر ارزش ها؛ پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران باز سازی کشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد که این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخص های مطلوب گردید؛ به گونه ای که توسعه، نتایجی از قبیل تغییر ارزش ها را نیز در پی داشت. توضیح اینکه اقدامات اقتصادی ـ نظیر تغییر نرخ ارز و تورم ـ موجب کاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراکز تجاری و …) فرآیند قوی تولید نیاز در مردم، در پیش گرفته شد. در نتیجه سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان, با موانع اساسی روبه رو شدند. از آنجا که درآمد واقعی نیز کاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول بیش از حد معمول، با ارزش شد. از طرف دیگر، عواملی مانند نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی که برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر و تغییر فضای کل جامعه، موجب شد که مردم ارزش های جدید را تأیید شده (هنجار) و جست وجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند! بنابراین پول جویی به ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر کسانی که پول و درآمدشان کم بود و کفاف ارضای نیازهایشان را نمی داد، ارزش های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. در نتیجه این فرآیندها، ارزش های اجتماعی، از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از کمک و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجویی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فردگرایی و از ارزش دین و خدا به ارزش پول و دنیا حرکت کرده اند.( نگ: فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، فصل 4 ـ 8 ـ 3؛ آناتومی جامعه، ص 522 )
6. مشکلات پس از انقلاب (مانند جنگ و توجه به مسائل امنیتی و دفاعی و…) که نتیجه طبیعی آن، فقدان برنامه ریزی های دقیق و کارشناسی شده نظیر تهیه نقشه جامع فرهنگی، اسلامی شدن دانشگاهها و… برای نهادینه سازی و تثبیت ارزش ها و معارف اسلامی است. و تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه دربارة دین که گاهی بی پاسخ مانده و در ذهن برخی جای گرفته است.
7. روش های نادرست در آموزش دینی در دوران کودکی و نوجوانی؛ برخی از رفتارها و برخوردهای ناصحیح و مخالف شرع در بیان احکام شرعی، موجبات بدبینی عده ای از افراد ـ به خصوص جوانان ـ را فراهم آورده است. حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر این گونه افراد را متذکر شده، در این خصوص می فرماید: «معنای تحجر آن است که کسی که می خواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا کند و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را ـ در آنجایی که قابل کشش است ـ درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور ـ که نیاز لحظه به لحظه است ـ نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه بدهد. این بلای بزرگی است». (روزنامه جمهوری اسلامی, 17/3/1376 )
8. ضعف و سستی بنیان های دینی در برخی از خانواده ها که منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است.
9. گرایش به سوی تمایلات و هواهای نفسانی، خواسته های نا به جای برخی و ناهنجاری عاطفی و روانی آنان و بی بند و باری و گرفتاری در انواع دام های شیطانی و…
10. ضعف بینش و نداشتن آگاهی درست از ماهیت دین و نقش و کارکرد آن در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان. .
11. عملکرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاه های فرهنگی و میدان دادن به افراد و عناصر غیر معتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان.
12. وجود شبهات اعتقادی و سیاسی و مانند آن در سطح جامعه.
پیشگیرى از انحراف دینی یا درمان آن – عبارت است از: 1. تقویت بعد شناختى جوانان نسبت به آموزه هاى دینى؛ 2. اصلاح یا تغییر شناخت هاى قبلى از دین؛ 3. معرفى دین به عنوان برنامه زندگى؛ 4. عملیاتى کردن دین در همه ابعاد زندگى؛ 5. معرفى عوامل انحراف. افزون بر آنچه گذشت توجه دادن جوانان به نکات زیر بسیار مفید است: 1. تفهیم اینکه معنویت و رابطه با خداوند، باید از طریق عمل به آموزه هاى دینى باشد و رابطه با او به روزهاى سخت زندگى محدود نمى شود، بلکه تجلى کامل ارتباط با خدا، در همه فراز و نشیب هاى زندگى قابل مشاهده است. 2. شیوه هاى صحیح ارتباط با خدا را با استفاده از معارف ناب دینى و سیره عملى دین باوران واقعى ارائه دهیم؛ شیوه هایى که هم از طریق عقل و هم از راه عشق، مى تواند انسان را به حقیقت مطلق واصل کند. (مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، (قم: دفتر نشر نوید اسلام، چاپ اول، 1377)