فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی
گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی
ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
اگر نه دایره عشق راه بربستی
چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی
شرح لغت: برات خوشدلی به فتح اول حواله شادی و آسوده دلی/سر سر عزت: تخت ارجمندی و احترام
تفسیر عرفانی:
راهیان راه دوست خواهان آنند که مورد عنایت معشوق قرار گیرند و در دایرهی عشق محترم شمرده شوند تا تختگاه سعادتشان خاک درگاه دوست گردد و در حلقه محبت او قرار گیرند.
تعبیر غزل:
اسرار عشق واقعی به حضرت حق در دل هر کسی باشد، دهانش از گفتن این اسرار قاصر است، چون کسی را نمییابد که با این درد آشنا باشد، پس انسانی که در دلش صندوقچه عشق الهی به ودیعه نهاده شده، باید خود را به دریای بیکران لطف و عنایت الهی سپارد و از طی کردن این مسبر کوچک تربن هراسی به خود راه ندهد.