فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره
زند به گوشه ابرو و در نقاب رود
شب شراب خرابم کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم به خواب رود
طریق عشق پرآشوب و فتنه استای دل
بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه این در به آفتاب رود
سواد نامه موی سیاه، چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر
کلاه داریش اندر سر شراب رود
حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این راه بیحجاب رود
شرح لغت: عتاب: به کسر اول خشم گرفتن و ملامت کردن، مصدر باب مفاعله / نظاره: به فتح اول و تشدید دوم تماشایی یا تماشاگر، صفت بیچارگان.
تفسیر عرفانی:
وقتی به گیسوی یار دست میزنم، خشمگین میگردد و اگر طلب آشتی کنم، تندخویی میکند. مقصود او از این شعر این است که راه عشق مسیری پر پیچ و خم و پر آشوب است که عاشقان باید بدون منیت و خودپرستی در آن گام بردارند؛ چرا که تکبر مانع رسیدن آنها به معشوق حقیقی میگردد و اگر در این راه شتابزده عمل کنند، دچار انحراف میگردند و نمیتوانند به بارگاه محبوب دست یابند.
تعبیر غزل:
روزگار خوشی در انتظار شماست. بخت با شما یار است، همواره به دیگران نیکی کن. اما مراقب باش که از شما سو استفاده نکنند، که هر کس دنیا به او روی خوش نشان دهد، دیگران در وی طمع میکنند.