تفاوت اخباری ها با اصولی ها و محدثین
۱۳۹۲/۰۷/۰۱
–
۵۷۷۹ بازدید
به طور کلی فرق اخباریین با اصولیین با محدثین و امثالهم چیست؟ ایا اخباریین همان محدثیین هستند؟ شیخ صدوق و … اخباری اند یا محدث یا هر دو؟ اگر ممکنه برای هر دسته مثالهایی از معتقدین به آن و خلاصه ای از عقاید آنان بفرمایید؟
عنوان محدث و اخباری تفاوتی با هم ندارد و هر دو حاکی از یک مکتب فکری اند که ذیلا توضیح آن خواهد آمد هر چند عنوان اخباری جدید تر است و بر افرادی از قدمای فقهای شیعه اهل حدیث که قبل از تقابل جدی دو مکتب اصولی واخباری بو ده اند محدث اطلاق می شود ونه اخباری چون این عنوان در آن زمان ها رایج نبوده ذیلا تفاوت میان دو مکتب اصولی واخباری را از کتاب فرهنک فقه می آوریم . عنوان «اخبارى» یا «اخباریان» بر گروهى از فقهاى شیعه اطلاق مىگردد که خط مشى عملى آنان در دستیابى به احکام شرعى و تکالیف الهى، پیروى از اخبار و احادیث است، نه روشهاى اجتهادى و اصولى. در مقابل آنان، فقهاى معتقد به خط مشى اجتهادى هستند که با عنوان «اصولى» شناخته مىشوند. تقابل این دو گونه نگرش به سدههاى نخستین حیات فقه شیعه بازمىگردد. با پایان یافتن عصر حضور امامان علیهم السّلام و آغاز عصر غیبت صغرى در سال 260 (ه. ق)، در چگونگى دستیابى به احکام شرعى، دو نوع نگرش پدید آمد. یک نگرش- که امتداد خط مشى عصر حضور بود و بیشتر یاران أئمّه بر آن بودند- بسنده کردن به احادیث و عدم تجاوز از آن در دستیابى به احکام شرعى بود. چهرههاى برجستۀ این نگرش در این دوره عبارتند از: محمد بن یعقوب کلینى (م 328 یا 329 ه. ق)، على بن بابویه قمى (م 328 ه. ق) و محمد بن على بن بابویه قمى معروف به شیخ صدوق (م 381 ه. ق) که در گردآورى کهنترین آثار و مجموعههاى فقهى، حدیثى، نقش اساسى داشتند. نگرش دیگر، اجتهاد و استخراج و استنباط فروع از اصول یعنى قواعد عمومى و کلّى بود که از برجستگان این مکتب مىتوان از شیخ مفید (م 413 ه. ق)، سید مرتضى (م 436 ه. ق) و شیخ طوسى (م 460 ه. ق) نام برد که با نگارش و بر جاى گذاشتن آثارى در اصول فقه، پایهگذار حرکتى نوین و بنیادى در فقه شیعى به شمار مىروند. در این میان، شیخ طوسى بیشترین سهم را داشت. نگرش اصولى به فقه به تدریج رونق یافت و بر نگرش نخست چیره شد و تا قرنها گرایش فقها به استنباط و اجتهاد را بر حدیثگرایى صرف برترى داد و کم فروغى و بىرونقى مکتب فقیهان اهل حدیث را در اواخر سدۀ چهارم و نیمۀ نخست سدۀ پنجم هجرى در پى داشت.
مکتب اهل حدیث در اوائل قرن یازدهم هجرى بار دیگر به وسیلۀ محمد امین استرآبادى (م 1033 یا 1036 ه. ق) در قالبى نو مطرح و احیا شد. وى در این مرحله با سامان دادن مکتب اهل حدیث، بر مکتب اصولگرایى سخت حمله کرد و بدین ترتیب، دورۀ نوینى از تقابل دو مکتب یاد شده در حوزۀ فقاهت شیعى پدید آمد و در حقیقت، رواج و اطلاق عنوان «اخبارى» بر گروهى از فقها با مفهوم و اصطلاح خاص و امروزى، از همین دوران و با ظهور استرآبادى آغاز شده است.
از بارزترین عالمان دینى پیرو مکتب استرآبادى مىتوان از محمد تقى مجلسى (م 1070 ه. ق)، محمد باقر مجلسى، صاحب بحار الانوار (م 1111 ه. ق)، محمد بن مرتضى معروف به ملا محسن فیض کاشانى (م 1091 ه. ق)، محمد بن حسن حرّ عاملى، مؤلف وسائل الشیعة (م 1104 ه. ق)، سید نعمت اللّه جزائرى (م 1112 ه. ق) و شیخ یوسف بحرانى، صاحب حدائق (م 1186 ه. ق) نام برد.
محورهاى اختلاف میان اخبارى و اصولى: عمدهترین محورهاى اختلاف میان دو مکتب اخبارى و اصولى عبارت است از:
1. منابع استنباط در مکتب اخبارى محدود به قرآن و سنّت معصومان علیهم السّلام است. آنان عمل به قرآن را
نیز در آن حدّ مجاز مىدانند که تفسیر آن در سنّت آمده باشد.
اخباریان جز آیاتى که دلالت آنها بر معناى مراد، نصّ و صریح است و عمل بدان را جایز، بلکه واجب مىدانند، ظواهر قرآن را حجّت و دلیل نمىدانند، مگر به کمک روایات رسیده از معصومان علیهم السّلام؛ حتى برخى اخباریان حجیّت احادیث رسیده از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از طریق عامّه را منوط به این دانستهاند که تفسیر و تبیین مراد آن از معصومان وارد شده باشد.
امّا در مکتب اصولى علاوه بر قرآن و سنّت، اجماع و عقل نیز از ادلّۀ شرعى و منابع استنباط احکام شمرده شده است، و اصولىها ظواهر قرآن را حجّت مىدانند.
2. در مکتب اخبارى، اشیاء یا حلال هستند یا حرام و یا مشتبه و چنانچه حلیّت و حرمت چیزى معلوم نباشد و نصّى از معصومان علیهم السّلام دربارۀ آن نرسیده باشد، باید در فتوا، توقّف و در عمل، احتیاط کرد، ولى در مکتب اصولى در موارد مشکوک، اصل بر برائت (–> اصل برائت) است و احتیاط (–> احتیاط) واجب نیست.
3. اخباریان، دستیابى به احکام شرعى را از راه گمان (ظنّ)، حرام و تنها راه تحصیل احکام را علم و اطمینان مىدانند، در حالى که اصولیان، ظنّ (–> ظنّ) را نیز همچون علم، حجّت و معتبر مىدانند.
4. اجتهاد (–> اجتهاد) نزد اخباریان، حرام و نزد اصولیان، واجب کفایى، بلکه به نظر برخى واجب عینى است.
5. در نگرش اخبارى تقلید از غیر معصوم علیه السّلام جایز نیست، مگر از معصوم روایت کند که در این صورت، تقلید از او به معناى قبول روایت وى، جایز، بلکه واجب است، ولى در نگرش اصولى، تقلید عامى از مجتهد جامع الشرایط به معناى پذیرش نظر و فتواى او، واجب است.
6. اخباریان، احادیث را دو قسم مىدانند: صحیح و ضعیف، لیکن اصولیان، چهار قسم: صحیح، حسن، موثّق و ضعیف. تعریف دو گروه از حدیث صحیح نیز متفاوت است.
اخباریان، حدیثى را صحیح مىدانند که به صدور آن از معصوم علیه السّلام اطمینان حاصل شود؛ خواه منشأ اطمینان، وثاقت راوى یا راویان باشد یا قرائن و شواهد، ولى مجتهدان، حدیثى را صحیح مىدانند که همۀ راویان آن، شیعۀ دوازده امامى و عادل باشند.
7. در مکتب اخبارى، تمامى احادیثى که در «کتب اربعه» (کافى، استبصار، من لا یحضره الفقیه و تهذیب) آمده، بلکه در دیگر کتابهاى حدیثى که عالمان بزرگ شیعه آنها را تدوین کرده و به صحّت احادیث نقل شده گواهى دادهاند، صحیح مىباشد و مىتوان بر طبق آن عمل کرد، لیکن در نگرش اصولى، احادیث موجود در مجامع شیعى حتى «کتب اربعه» ممکن است مصداق یکى از عناوین و اقسام چهارگانۀ یاد شده قرار گیرند و همۀ آنها را نمىتوان به صرف نقل در کتب یاد شده صحیح دانست.
پی نوشت:
(1) الفوائد المدینة؛ وسائل الشیعة 27/ 20- 209 و 30/ 249؛ الدّرر النجفیة/ 254- 256؛ الحدائق الناضرة 1/ 4- 118؛ هدایة الابرار؛ الموسوعة الفقهیة المیسّرة 1/ 555 و دائرة المعارف بزرگ اسلامى 7/ 160.
مکتب اهل حدیث در اوائل قرن یازدهم هجرى بار دیگر به وسیلۀ محمد امین استرآبادى (م 1033 یا 1036 ه. ق) در قالبى نو مطرح و احیا شد. وى در این مرحله با سامان دادن مکتب اهل حدیث، بر مکتب اصولگرایى سخت حمله کرد و بدین ترتیب، دورۀ نوینى از تقابل دو مکتب یاد شده در حوزۀ فقاهت شیعى پدید آمد و در حقیقت، رواج و اطلاق عنوان «اخبارى» بر گروهى از فقها با مفهوم و اصطلاح خاص و امروزى، از همین دوران و با ظهور استرآبادى آغاز شده است.
از بارزترین عالمان دینى پیرو مکتب استرآبادى مىتوان از محمد تقى مجلسى (م 1070 ه. ق)، محمد باقر مجلسى، صاحب بحار الانوار (م 1111 ه. ق)، محمد بن مرتضى معروف به ملا محسن فیض کاشانى (م 1091 ه. ق)، محمد بن حسن حرّ عاملى، مؤلف وسائل الشیعة (م 1104 ه. ق)، سید نعمت اللّه جزائرى (م 1112 ه. ق) و شیخ یوسف بحرانى، صاحب حدائق (م 1186 ه. ق) نام برد.
محورهاى اختلاف میان اخبارى و اصولى: عمدهترین محورهاى اختلاف میان دو مکتب اخبارى و اصولى عبارت است از:
1. منابع استنباط در مکتب اخبارى محدود به قرآن و سنّت معصومان علیهم السّلام است. آنان عمل به قرآن را
نیز در آن حدّ مجاز مىدانند که تفسیر آن در سنّت آمده باشد.
اخباریان جز آیاتى که دلالت آنها بر معناى مراد، نصّ و صریح است و عمل بدان را جایز، بلکه واجب مىدانند، ظواهر قرآن را حجّت و دلیل نمىدانند، مگر به کمک روایات رسیده از معصومان علیهم السّلام؛ حتى برخى اخباریان حجیّت احادیث رسیده از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از طریق عامّه را منوط به این دانستهاند که تفسیر و تبیین مراد آن از معصومان وارد شده باشد.
امّا در مکتب اصولى علاوه بر قرآن و سنّت، اجماع و عقل نیز از ادلّۀ شرعى و منابع استنباط احکام شمرده شده است، و اصولىها ظواهر قرآن را حجّت مىدانند.
2. در مکتب اخبارى، اشیاء یا حلال هستند یا حرام و یا مشتبه و چنانچه حلیّت و حرمت چیزى معلوم نباشد و نصّى از معصومان علیهم السّلام دربارۀ آن نرسیده باشد، باید در فتوا، توقّف و در عمل، احتیاط کرد، ولى در مکتب اصولى در موارد مشکوک، اصل بر برائت (–> اصل برائت) است و احتیاط (–> احتیاط) واجب نیست.
3. اخباریان، دستیابى به احکام شرعى را از راه گمان (ظنّ)، حرام و تنها راه تحصیل احکام را علم و اطمینان مىدانند، در حالى که اصولیان، ظنّ (–> ظنّ) را نیز همچون علم، حجّت و معتبر مىدانند.
4. اجتهاد (–> اجتهاد) نزد اخباریان، حرام و نزد اصولیان، واجب کفایى، بلکه به نظر برخى واجب عینى است.
5. در نگرش اخبارى تقلید از غیر معصوم علیه السّلام جایز نیست، مگر از معصوم روایت کند که در این صورت، تقلید از او به معناى قبول روایت وى، جایز، بلکه واجب است، ولى در نگرش اصولى، تقلید عامى از مجتهد جامع الشرایط به معناى پذیرش نظر و فتواى او، واجب است.
6. اخباریان، احادیث را دو قسم مىدانند: صحیح و ضعیف، لیکن اصولیان، چهار قسم: صحیح، حسن، موثّق و ضعیف. تعریف دو گروه از حدیث صحیح نیز متفاوت است.
اخباریان، حدیثى را صحیح مىدانند که به صدور آن از معصوم علیه السّلام اطمینان حاصل شود؛ خواه منشأ اطمینان، وثاقت راوى یا راویان باشد یا قرائن و شواهد، ولى مجتهدان، حدیثى را صحیح مىدانند که همۀ راویان آن، شیعۀ دوازده امامى و عادل باشند.
7. در مکتب اخبارى، تمامى احادیثى که در «کتب اربعه» (کافى، استبصار، من لا یحضره الفقیه و تهذیب) آمده، بلکه در دیگر کتابهاى حدیثى که عالمان بزرگ شیعه آنها را تدوین کرده و به صحّت احادیث نقل شده گواهى دادهاند، صحیح مىباشد و مىتوان بر طبق آن عمل کرد، لیکن در نگرش اصولى، احادیث موجود در مجامع شیعى حتى «کتب اربعه» ممکن است مصداق یکى از عناوین و اقسام چهارگانۀ یاد شده قرار گیرند و همۀ آنها را نمىتوان به صرف نقل در کتب یاد شده صحیح دانست.
پی نوشت:
(1) الفوائد المدینة؛ وسائل الشیعة 27/ 20- 209 و 30/ 249؛ الدّرر النجفیة/ 254- 256؛ الحدائق الناضرة 1/ 4- 118؛ هدایة الابرار؛ الموسوعة الفقهیة المیسّرة 1/ 555 و دائرة المعارف بزرگ اسلامى 7/ 160.