خانه » همه » مذهبی » تفاوت «تأویل معرفت‌شناسانه» با «تأویل وجودشناسانه» در چیست؟

تفاوت «تأویل معرفت‌شناسانه» با «تأویل وجودشناسانه» در چیست؟

«معرفت‌‌شناسی» یا «شناخت‌‌شناسی» شاخه‌‌ای از فلسفه است که به چیستی و امکان معرفت(شناخت) و راه‌‌های حصول آن می‌‌پردازد. بنیادی‌ترین سؤال‌های فلسفی، سؤال‌های معرفت‌شناسی هستند. سؤالاتی؛ مانند:
شناخت یعنی چه؟
آیا اساساً ما می‌توانیم چیزی را بشناسیم؟
اگر چیزی را می‌شناسیم، از کجا می‌دانیم که آن‌را می‌شناسیم؟
و از کجا بدانیم آن‌را همان‌گونه که واقعاً(در جهان خارج) هست، می‌شناسیم؟
آیا شناخت همه چیز ممکن است و یا این‌که بعضی چیزها هستند که نمی‌توان آنها را شناخت؟
آیا یقین ممکن است، یا این‌که همه شناخت‌هایمان حدس و گمان است؟
از کجا می‌دانیم که مثلاً دزدی عملی زشت است؟
آیا شناخت آینده ممکن است؟
و غیره.[1]
«هستی‌‌شناسی» مطالعه فلسفی طبیعت هستی، شدن، وجود یا حقیقت است؛ هستی‌شناسی که به طور سنتی به عنوان بخشی از شاخه‌‌های عمده از فلسفه، یعنی متافیزیک شناخته می‌شود، اغلب به سؤالاتی از این قبیل می‌پردازند:
چه چیزهایی وجود دارند، یا ممکن است گفته شود وجود دارند؟
چگونه چنین اشیایی ممکن است در یک سلسله مراتب، گروه‌‌بندی شوند و طبق شباهت‌‌ها و تفاوت‌هایشان تقسیم‌‌بندی شوند؟[2]
بنابراین، گاهی یک چیز به عنوان یک موضوع و واقعیت خارجی، مورد بحث قرار می‌گیرد که آیا وجود دارد یا نه، اگر وجود دارد وجودش جوهری است یا جوهری و … این نگاه را «تأویل هستی‌شناسانه» می‌گویند. و گاهی علم و آگاهی به او  مورد بحث واقع می‌شود که آیا علم و شناخت به او به امکان دارد؟ اگر چیزی را می‌شناسیم، از کجا می‌دانیم که آن‌را می‌شناسیم و از کجا بدانیم آن‌را همان‌طور که واقعاً(در جهان خارج) هست، می‌شناسیم؟ این نگاه دوم را «تأویل معرفت‌شناسانه» می‌نامند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد