خانه » همه » مذهبی » تفاوت حرمت شرابخواری و برده داری

تفاوت حرمت شرابخواری و برده داری


تفاوت حرمت شرابخواری و برده داری

۱۳۹۳/۰۲/۲۸


۲۷۵ بازدید

چرا پیامبر(ص)همان گونه که شراب خواری را منع کردند برده فروشی را منع نکردند؟

درپاسخ به این سوال توجه به مطالب زیرضروری است:
1- اسلام ومساله برده داری
اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که مساله بردگى سراسر جهان را فراگرفته بود، و با تار و پود جوامع بشرى آمیخته بود، آن چه غالبا مورد توجه قرار نمى گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه اى وارد شود ریشه کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در این گونه موارد حتما باید از برنامه هاى زمان بندى شده استفاده کرد.
صریح تر بگوئیم: اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند، چه بسا بیشتر آن ها تلف مى شدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى دادند، آن ها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله اى براى ادامه زندگى.
اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مى شدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مى گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مى آورد به همه جا حمله ور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد.
اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد.
این برنامه مواد زیادى دارد که رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اینجا مطرح مى شود و شرح آن نیاز به کتاب مستقلى دارد:
ماده اول- بستن سرچشمه هاى بردگى
بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده دارى بود، کشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالک عقب افتاده آفریقایى و مانند آن مى فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسیر کرده و با کشتیها به بازارهاى ممالک آسیا و اروپا مى بردند.
اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده گیرى داد و آن در مورد اسیران جنگى بود، و تازه آن نیز جنبه الزامى نداشت، و به طورى که از آیات قران استفاده می شود به مسلمان ها اجازه داده شده است که طبق مصالح اسیران را بى قید و شرط یا پس از پرداخت فدیه آزاد کنند.
در آن روز زندان هایى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهى جز تقسیم کردن آن ها در میان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده نداشت.
بدیهى است هنگامى که چنین شرائطى تغییر یابد هیچ دلیلى ندارد که امام مسلمین حکم بردگى را در باره اسیران بپذیرد مى تواند آنها را از طریق من و فداء آزاد سازد، زیرا اسلام پیشواى مسلمین را در این امر مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند، و به این ترتیب تقریبا سرچشمه هاى بردگى جدید در اسلام بسته شده است.
ماده دوم- گشودن دریچه آزادى
اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى کردند در مدتى نه چندان زیاد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى شدند؛ رئوس این برنامه چنین است:
الف- یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است (توبه- آیه 60) و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت.
ب- براى تکمیل این منظور مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است) .
ج- آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند، تا آنچه که در حالات على(ع ) نوشته اند: اعتق الفا من کدیده: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند .
د- پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه اى آزاد مى کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر (ع )کار نیکى انجام داد امام ع فرمود:
اذهب فانت حر فانى اکره ان استخدم رجلا من اهل الجنه: برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم .
در حالات امام سجاد على بن الحسین ع آمده است: خدمتکارش آب بر سر حضرت مى ریخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد، امام ع سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: و الکاظمین الغیظ حضرت فرمود: خشمم را فرو بردم عرض کرد: وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ فرمود: خدا تو را ببخشد عرض کرد: وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ فرمود: برو براى خدا آزادى
ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى شوند، چنان که از امام صادق ع مى خوانیم: من کان مؤمنا فقد عتق بعد سبع سنین، اعتقه صاحبه ام لم یعتقه، و لا یحل خدمه من کان مؤمنا بعد سبعه سنین؛ کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست. در همین باب حدیثى از پیامبر گرامى اسلام ص نقل شده که فرمود: ما زال جبرئیل یوصینى بالمملوک حتى ظننت انه سیضرب له اجلا یعتق فیه؛ پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من مى کرد تا آنجا که گمان کردم به زودى الاجلى براى آنها مى شود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند .
و- کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند. و هر گاه بخشى از برده اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد .
ز- هر گاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دایى یا خاله، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فورا آزاد مى شوند.
ج- هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود.
این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مى شد، زیرا بسیارى از کنیزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
ط- کفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده (کفاره قتل خطا- کفاره ترک عمدى روزه- و کفاره قسم را به عنوان نمونه در اینجا مى توان نام برد).
ى- پاره اى از مجازاتهاى سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجام دهد خود به خود آزاد مى شود .
ماده سوم- احیاى شخصیت بردگان
در دوران برزخى که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى پیمایند اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد نمى گذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مى دهد، لذا به بردگان اجازه مى دهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده دار شوند، تا آنجا که بردگان مى توانند مقام مهم قضاوت را عهده دار شوند .
در عصر پیامبر ص نیز مقامات برجسته اى از فرماندهى لشکر گرفته تا پست هاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد.
بسیارى از یاران بزرگ پیامبر ص بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مى کردند.
سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه مى توان نام برد، بعد از غزوه بنى المصطلق پیامبر ص با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و همین امر بهانه اى آزادى تمام اسراى قبیله شد.
ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان
در اسلام دستورات زیادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود شریک و سهیم کرده است.
پیغمبر اسلام ص مى فرمود: کسى که برادرش زیر دست او است باید، از آنچه مى خورد به او بخوراند و از آنچه مى پوشد به او بپوشاند، و زیادتر از توانایى به او تکلیف نکند .
على ع به غلام خود قنبر مى فرمود: من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا ص مى فرمود: از آنچه خودتان مى پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى خورید به آنها غذا دهید .
امام صادق ع مى فرماید: هنگامى که پدرم به غلامى دستور انجام کارى مى داد ملاحظه مى کرد اگر کار سنگینى بود بسم اللَّه مى گفت و خودش وارد عمل مى شد و به آنها کمک مى کرد .
خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در این دوران انتقالى به اندازه اى است که حتى بیگانگان از اسلام نیز روى آن تاکید و تمجید کرده اند.
به عنوان نمونه جرجى زیدان در تاریخ تمدن خود چنین مى گوید:
اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پیغمبر اسلام ص در باره بردگان سفارش بسیار نموده، از آن جمله مى فرماید: کارى که برده تاب آن را ندارد به او واگذار نکنید، و هر چه خودتان مى خورید به او بدهید.
در جاى دیگر مى فرماید: به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید! قرآن نیز در باره بردگان سفارش جالبى کرده و مى گوید: خدا را بپرستید، براى او شریک مگیرید، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نیکوکارى رفتارى نداشته باشید، خداوند از خودپسندى بیزار است .
ماده پنجم- بدترین کار انسان فروشى است!
اصولا در اسلام خرید و فروش بردگان یکى از منفورترین معاملات است تا آنجا که در حدیثى از پیغمبر اکرم ص آمده است:
شر الناس من باع الناس!
بدترین مردم کسى است که انسانها را بفروشد .
همین تعبیر کافى است که نظر نهایى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهت گیرى برنامه هاى اسلامى به کدام سو است.
و از این جالب تر این که یکى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است، چنان که در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام ص آمده است:
ان اللَّه تعالى غافر کل ذنب الا من جحد مهرا، او اغتصب اجیرا اجره، او باع رجلا حرا:
خداوند هر گناهى را مى بخشد جز (سه گناه): کسى که مهر همسرش را انکار کند، یا حق کارگرى را غصب نماید، و یا انسان آزادى را بفروشد . طبق این حدیث غصب حقوق زنان، و حق کارگران، و سلب آزادى از انسانها سه گناه نابخشودنى است.
همانگونه که در بالا آوردیم اسلام تنها در یک مورد اجازه برده گیرى مى دهد و آن در مورد اسیران جنگى است، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى که در عصر ظهور اسلام، و قرنها بعد از آن برده گیرى از طریق زور و حمله به کشورهاى سیاه پوستان و دستگیر کردن انسانهاى آزاد، و تبدیل آنها به بردگان، بسیار زیاد بود، و گاهى در مقیاسهاى وحشتناک روى آن معامله مى شد، بطورى که در اواخر قرن 18 میلادى دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله مى کرد، و هر سال یکصد هزار نفر را از آفریقا گرفته و به صورت بردگان به آمریکا مى بردند .
کوتاه سخن اینکه کسانى که به برنامه اسلام در مورد بردگان خود خرده گیرى مى کنند از دور سخنى شنیده اند، و از اصول این برنامه و جهت گیرى آن که همان آزادى تدریجى و بدون ضایعات بردگان است اطلاع دقیقى ندارند، و یا تحت تاثیر افراد مغرضى قرار گرفته اند که به گمان خود این را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبلیغات دامنه دارى به راه انداخته اند.(تفسیر نمونه، ج 21، ص: 413)
پس به طور خلاصه می توان در پاسخ به این پرسش چنین گفت :
آزادی بردگان یکی از اهداف مهم دین نجات بخش اسلام بود و این کار به تدریج و با گذشت زمان محقّق شد، ولی باید توجه داشت که اگر مسئله ناهنجاری در یک جامعه ریشه بدواند و مدتها بدان عمل شود، نمی توان در مدت کوتاه آن را ریشه کن نمود، بلکه برای از بین بردن آن باید تدریجاََ اقداماتی نمود،‌ در غیر این صورت مشکلات عظیمی را به بار خواهد آورد. اگر پیامبر گرامی اسلام (ص)، در ابتدای ظهور اسلام، برده داری را به یکباره لغو می کرد و مسلمانان برد ه های فاقد ثروت و سرمایه را آزاد کرده، از خانه های خود می راندند، مشکلات مختلفی پدید می آمد؛ به گونه ای که بسیاری از آنان از گرسنگی می مردند و یا برخی از آنها مرتکب گناهان مهم اجتماعی همچون سرقت، زنا، لواط و مانند آن می شدند و خلاصه شیرازه جامعه را بر هم می زدند؛ بنابراین آزادی یکباره بردگان، کار صحیحی نبوده است. بدین جهت، اسلام برنامه آزادی تدریجی آنها را پایه گذاری کرده تا بردگان به تدریج آزاد گردیده، جذب جامعه اسلامی شوند.
2- برتری دراسلام
اسلام تمام افراد بشر را از یک پدر و مادر مى داند و هیچ امتیازى براى رنگ، ثروت، مقام، قبیله، نژاد و… قائل نمى شود و تنها امتیاز را تقوا مى شمارد و گرامى ترین مردمان را، پرهیزگارترین آنان مى داند (حجرات (49)، آیه 14 )اسلام، مردم را با هم برابر مى داند؛ چنان که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: «الناس کلهم سواء کاسنان المشط» ؛ «تمامی انسان‌ها مانند دانه هاى شانه برابرند (صدوق، من لایحضره الفقیه، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1413 ه. ق، ج 4، ص 379.) در نگاه اسلام، نابودى ملت ها و اقوام مختلف، ناشى از عدم مساوات آنان در برابر قانونِ حق و اجرا نشدن آن در سطح جامعه است. این رویکرد، بر خلاف نظر ارسطو است که مى خواهد ثابت کند، غلام و برده فطرتاً وجود داشته و وجود خواهد داشت! به عبارت دیگر بردگى نزد عده اى فطرى است و خداوند عده اى از مردم را آفریده تا برده و غلام دیگران باشند! (ر.ک: منتسکیو، شارل، روح القوانین، ترجمه على اکبر مهتدى، تهران: امیرکبیر، چاپ هفتم، 1355، ص 415.)
اسلام، بردگى را فطرى نمى داند و اعتقاد ندارد که خداوند دو نوع انسان آفریده است: یکى، آزاد و دیگرى غلام و برده. اما اسلام برخلاف اعتقاد مردم روم، یونان باستان و عربستان، در حق بردگان – مبنى بر اینکه آنان هیچ‌گونه حقوق اجتماعى ندارند – ضمن احترام به شخصیت ایشان، آنان را در صف بقیه مردم شمرده و براى آنان حقوق متناسب وضع کرده است. اگر احیاناً در حقوق آنان، اختلاف ناچیزى دیده مى شود، به جهت مصلحت خود بردگان و رعایت مصالح اجتماع بوده و هیچ گونه تحقیر و توهینى در آن منظور نبوده است. اسلام بر خلاف روش هاى ظالمانه و غیرانسانى بسیارى از نقاط جهان، شالوده یک روش عادلانه را پى ریزى کرد و در مجموع شرایطى براى بردگان فراهم ساخت که آنان به مقامات و درجات مهم علمى و سیاسى در جامعه اسلامى دست یافتند. حتى حکومت «ممالیک» ، سال‌ها(648-923ق) بر بخش قابل توجهی از کشورهاى اسلامى (مصر و شام) حکومت کردند. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانى و عاطفى براى زندگى بردگان، آنان را از سراسر دنیامشتاق پیوستن به جامعه اسلامى نمود و آنان در بازگشت به وطن خود، همراه با آزادى، مُبَلِغ و مروج دین اسلام شدند.
3- الغاى یکباره بردگى
الغای یک باره بردگی به طور کامل در آن زمان ممکن نبود، زیرا:
یک – نظم اقتصادى مردم آن روز به هم مى خورد و زندگى از هم مى پاشید. از این جهت، اسلام راه دیگرى را پیش گرفت که در ضمن آن، بردگى به تدریج از بین مى رفت؛ بدون آنکه نظام اجتماعى و اقتصادى جامعه، از هم گسسته شود. از این رو در مرحله نخست، همگان را ترغیب به کار و کوشش و دورى از تنبلى، بى کارى و عیاشى نمود تا جامعه از وضعیت سابق – که همه کارها بر دوش بردگان بود – فاصله گیرد. سپس راه هاى زیادى براى رهایى بردگان قرار داد تا به تدریج، هم بردگى لغو گردد و هم مردم به زندگى فعال و به دور از عیاشى، عادت کنند.
دو- برخى از اندیشمندان، آزادى دفعى بردگان را خطرآفرین مى دانند. منتسکیو با توجه به تجربه بسیار تلخی که غرب در این زمینه شاهد آن بوده است درباره رها ساختن دسته جمعى بردگان در یک زمان، چنین مى نویسد: «آزاد کردن عده بى‌شمارى از غلامان به وسیله وضع یک قانون مخصوص، صلاح نیست؛ زیرا موجب اختلال نظم اقتصادى جامعه مى گردد و حتى معایب اجتماعى و سیاسى دارد. براى مثال در ولسینى چون غلامان آزاد شده حق رأى دادن در انتخابات را پیدا کرده بودند، حائز اکثریت گردیده، قانونى وضع کردند که به موجب آن، هر کس از افراد آزاد عروسى کند، یکى از غلامان آزاد شده باید در شب اول عروسى با دختر تازه عروس بخوابد و شب دوم او را تسلیم داماد کند! بنابراین آزاد کردن غلامان، باید تدریجى و همراه با فرهنگ سازى هاى لازم و مناسب باشد. براى مثال قانون گذار ممکن است اجازه دهد، غلامان از عواید کارهایشان خود را از ارباب خویش خریدارى نموده، و یا دوره غلامى را محدود کنند.» (منتسکیو، روح القوانین، ص 428، تهران: امیر کبیر، چاپ هفتم، 1355)
سه- گوستاو لوبون نیز با تکیه بر تجربه عینی خود در این باره می گوید غلامان چون بی تجربه و بى استعداد بار آمده بودند آزاد شدن یکباره شان غیر معقول بود. از این جهت اگر اسلام، همه آنها را یکباره از قید بردگى آزاد مى ساخت، ممکن بود در اثر نداشتن تجربه کافى و لیاقت، قادر به تشکیل زندگى مستقل و اداره آن نباشند. در نتیجه مانند غلامان قدیم آمریکا – که بعد از آزاد شدن بر اثر علت یاد شده، به کلى نیست و نابوده شده اند – از بین مى رفتند(گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص 482.)
از این رو قانون‌گذار اسلام، در عین آنکه براى خلاصى بردگان، فکرى اساسى و برنامه کاملى تنظیم کرده، از امور یاد شده غفلت نورزیده است.
چهار- امکانات حکومت تازه تأسیس آن زمان، به گونه اى نبود که بتواند اسیران جنگى را در اماکن خاصى مثل زندان ها، نگه دارى کند. بدین جهت اسیران در میان جنگاوران تقسیم مى شدند. آنان بردگان را به خانه هاى خود مى بردند تا هم امنیت جانى شان تضمین شود و هم پراکنده شده و امکان اجتماع و شورش نداشته باشند. از طرف دیگر ناچار به تغذیه آنان بودند و در مقابل از کار آنها نیز استفاده مى کردند.
مارسل بوازار در این‌باره مى نویسد: «اسلام به خاطر تأمین جانى و جلوگیرى از تجاوز به اسیران جنگى، آنها را طبق ضوابطى در قبایل عرب، به عنوان برده یا کنیز تقسیم مى کرده؛ ولى به تدریج آنان را از تمامى حقوق شهروندان مسلمان، بهره مند مى ساخته است (بوازار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دکتر محسن مؤیدى،تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1358، ص 49) وی درجای دیگرضمن بررسى امتیازات روش اسلام در برخورد با مسئله بردگى – مى نویسد: «دیگر از تعالیمى که قرآن کریم در مسائل مربوط به برده و کنیز داده و نشانه ى خصلت انسان دوستى اسلام است، تشویق مسلمانان به آزاد ساختن برده و گماشتن او به کارهاى متناسب با استعداد و مهارت او است. در راه اجراى هر چه بهتر این برنامه انسانى، اسلام کمک هزینه اى را از بیت المال اختصاص داده است؛ بدین ترتیب که پرداخت وجوهى را به منظور بهبود شرایط زندگى و آزاد ساختن و به کار شایسته گماشتن بردگان بابت زکات، پذیرفته است (بقره، آیه 177) مهم تر از همه اینها، آزادى برده بنا به خواست او و پرداخت سرمایه لازم بدو و نیز زناشویى وی با کنیزانى است که تمایل به ازدواج داشته اند (جهت احتراز از زنا و کام جویى به اجبار) )نور ، آیه 33 )
در اسلام بسیار پافشارى شده که بعد از آزادى برده باید سرمایه اى براى کار تولیدى به او پرداخت شود، این عمل آزادى اقتصادى او را نیز تضمین مى کرد و از بهره کشى آینده او به وسیله افراد پولدار یا متنفذ، جلوگیرى مى نمود. اما قوانین آزادى بردگان در آمریکا، کوچک ترین کمک مادى به برده آزاد شده نمى کرد. غالباً به علت دشوارى هاى اقتصادى و بیکارى، بردگان سیاه پوست چندان از آزادى خود استقبال نکردند و پس از مدتى سرگردانى و بلاتکلیفى و تیره روزى به سوى ارباب نخستین خود بازگشتند. در حالى که قرآن با روشن بینى، ضمن مبارزه با بهره‌کشى و بیگارى انسان ها، جلوگیرى از عدم تعادل اقتصادى جامعه را نیز پس از آزادى بردگان، پیشى بینى کرده است. توصیه به رفتار شایسته و نیکوکارى نسبت به پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان، مستمندان، همسایگان و در راه ماندگان، خدمتکاران و بردگان را نیز در بر مى گیرد(نور ، آیه 39) در صدر اسلام – به خصوص دوران حیات پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله – بردگان نه تنها آزاد مى شدند؛ بلکه از تعلیم و تربیت و مراقبت نیز بهره مند مى گردیدند. به عنوان نمونه می‌توان به داستان زید بن حارثه اشاره کرد که برده اى آزاد شده بود. وى به مقام صحابى پیامبر صلى‌الله‌ علیه وآله و کتابت قرآن و حدیث رسید و فرزند او اسامه، از فرماندهان بزرگ سپاه اسلام بود. بلال حبشى نیز به فرماندارى مدینه رسید. در ادوار بعد نیز می‌توان به «قطب الدین آیبک» اشاره نمود. وی برده اى بود که امپراتورى بزرگ اسلام را در سرزمین هندوستان بنیان نهاد (بوازار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، صص 48 – 49)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد