خانه » همه » مذهبی » تفاوت دوستی آزاد و عقد موقت

تفاوت دوستی آزاد و عقد موقت

تمام قرادادهای اجتماعی اعتباراتی بیش نیستند اما دارای مقررات مربوط به خود می باشند و با گفتن یا نوشتن یک جمله تحقق می یابد مثلا اگر شما پولی را از کسی قرض کنید و پس از مدتی سودی برای شما حاصل شود ملک شماست و مورد اعتراض هم واقع نمی شوید امااگر همین پول را بدون اجازه طرف بردارید غصب و حرام و بلحاظ قانونی جریمه و زندان دارد هرچند در وقت بازگرداندن مبلغی را هم اضافه بدهید قرض دادن و گرفتن با گفتن یک جمله محقق می شود .خرید و فروش ویا هبه و صلح هم چنین اند ..ارتباط با نامحرم هم در همه جوامع انسانی دارای ضوابط و مقرراتی است که تخلف از آن جرم محسوب می شود در جامعه اسلامی هم ارتباط تنها از طریق ازدواج دائم یا موقت برقرار می شود و هرکدام مقررات مربوط به خود دارد و آثار حقوقی مخصوص دارد .همان گونه که برداشتن پول بدون اجازه جرم است اما قرض گرفتن مطلوب طرفین و اشکال ندارد دوستیهای بی ضابطه و بدون کنترل جرم و عقد موقت با مقررات مطلوب است .ضمن اینکه آثار حقوقی بر ازدواج موقت مترتب است مثل جایز نبودن ارتباط با دیگری ؛ دادن مهریه ؛اجازه خانواده و روابط کنترل شده و… که هیچکدام در دوستیهای آزاد نیست .
جهت توضیح بیشتر به مطالب زیر توجه کنید.
رابطه ازدواج موقت با زنا رابطه تضاد و تنافی است. ازدواج موقت حلال و مشروع و با رعایت موازین شرعی است و در واقع عمل کردن در چهارچوب بندگی خدا است ولی زنا حرام و نامشروع و دشمنی و مخالفت با دستورات خدا است.بین کسی که برای ارضاع شهوت خود، راه بندگی و اطاعت خدا را پیش می‌گیرد و راضی نمی‌شود از چهارچوب دین خارج شود و کسی که قانون و دستور خدا را محترم نمی‌شمارد و همچون حیوانات به دنبال امیال خود در حرکت است و به جای خدا از نفسش دستور می‌گیرد، تفاوت زیادی وجود دارد. یکی از آن قوانین نگه داشتن عده توسط زن است. برای قضاوت در مورد یک مطلب باید بر جوانب مسأله تسلط کافی داشت تا دور از آبادی سخن نگفت. شما می‌توانید برای آگاهی از شرایط و موانع ازدواج موقت به رساله عملیه مرجع تقلید خود مراجعه کنید و احکام آن را مطالعه کنید.افراد بسیاری یافت می‌شوند که توانایی و یا شرایط ازدواج دائم را ندارند، یا به هر دلیلی تمایل به ازدواج دائم ندارند. چه مرد باشند و چه زن، راه ازدواج برای آنها بسته نیست و می‌توانند با ازدواج موقت به اهداف الاهی و انسانی آن دست پیدا کنند.احکام الاهی نه فقط برای یک دوره بلکه برای همیشه نیاز انسان وضع شده‌اند. باید همه آنها را دید و بررسی کرد تا به عظمت احکام خدا پی برد. البته چون امر ازدواج بسیار خطیر است امکان سوء استفاده در آن وجود دارد. چنانکه انواع آنها را چه در ازدواج دائم و چه در موقت مشاهده می‌کنیم.این امر ربطی به قوانین مترقی اسلام ندارد و باید با وضع قوانین اجتماعی و نظارتی سوء استفاده‌ها را به حداقل رساند. اسلام عزیز برای هر شرایطی حکمی نجات بخش دارد تا هرگز هیچ کس در بن‌بست عملی گرفتار نشود. سیل رو به رشد گرایش به اسلام در میان نخبگان جوامع غربی دال بر درک عمیق آنها از گره‌گشایی‌های اسلام نسبت به معضلات و ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی دارد. در این میان دشمنان خورشیدِ اسلام سعی می‌کنند با خاک پاشیدنِ شبهات به روی این خورشید، آن را خاموش کنند که البته تنها آبروی خود را می‌برند. و البته ما باید هشیار باشیم و خود را به سلاح آگاهی و بصیرت مسلح سازیم.ارزش یک انسان به رعایت قوانین خدا است ولی چه کنیم که در برخی فرهنگ‌ها عمل به معروف، منکر و منکر، معروف می‌شود. این نقص رفتاری ما است و ربطی به اسلام ندارد. در واقع فرهنگ حاکم بر جامعه‌ی ما نادرست است که در مقابل حکم خدا جبهه گیری می‌کند.رعایت احکام الاهی ضرری به عفت و حیای انسان نمی‌زند بلکه کاملا در جهت حفظ آنها است. کسی که مطابق دستور شرع مقدس عمل کند عفیف و با حیا می‌شود ولی نکته اینجا است که برخی عمل سلیقه‌ای خود را به اسم دین می‌گذارند و تبعات آن دامنگیر آنها و جامعه می‌شود.بعضى از تفاوت هاى عقد موقت و زنا به شرح ذیل است:عقد متعه سامان دادنى است در جهت اشباع غریزه جنسى درچهار چوب شریعت درخشان اسلامى وبا نظارت جامعه وقانون ودرچهار چوب پیمان استوار عقد که دو طرف را به پذیرش شرایط واجب قانونى ونیز شرایط فردى مورد نظر، ملزم مى کند وبا فحشا وروابط جنسی تفاوت های اساسی دارد که به برخی از آن ها اشاره می گردد:1. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مى گیرد.2. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهان کارى ها صورت مى پذیرد. 3. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده نگه دارد؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد.5. در ازدواج موقت، مرد مسئولیت پذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مى پذیرد؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد.6. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مى گیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظام مند و قانونى، پاسخ داده مى شود، در حالى که در زنا ضابطه اى وجود ندارد و غیرقانونى است.7. اعتبار زن در زنا از بین می رودواو به موجودی بی ارزش ودر دسترس تبدیل می گردد در حالی که ازدواج موقت شرایط خاص را دارد که این شرایط موجب آبرومندی زن می گردد .8. در زنا فرزند نا مشروع به وجود می آید ولی در صیغه فرزند حلال زاده است.9. در زنا فرزندی اگر متولد شد والدین مسئولیت تربیت او را عهده دار نمی شود مگر اینکه او را نیز وسیله ای برای شهوت های بعدی خود قرار دهند درحالی که فرزند حاصل از صیغه در خانواده ای پاک قابل تربیت است .10. احتمال بیمار بودن فرزند حاصل از زنا بیشتر از صیغه است.11. در زنا چون احساس گناه وجود دارد پرده های حائل میان انسان وخداوند از بین می رود وانسان شقی می گردد در حالی که در ازدواج موقت چون این عمل مطابق با قوانین الهی است این خطر وجود ندارد .12. صیغه چون محدودیت هائی دارد باعث جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده می گردد در حالی که زنا بنیان خانواده را متزلزل می کند.بدین ترتیب متعه با فحشا تفاوت مى یابد که تنها کار فحشاء برآوردن نیاز جنسى است بدون هیچ گونه التزامى نسبت به وظایف مترتب بر آن که مهمترین آن، سرنوشت نسل است کما اینکه دوستى میان دخترها وپسرهاى جوان که معمولاً در حاشیه زندگى، آن هم به صورت پنهان صورت مى پذیرد، با ازدواج متعه، تفاوت ریشه اى دارد، زیرا رفیق بازى به هیچ روى تابع قانونى نیست که زیر نظر نظام اجتماعى باشد و دوطرف بدان متعهّد باشند، همچون دوستیهاى دیگر، وبه همین سبب، به دلیل در پى داشتن مفاسد بزرگ اجتماعى، دوستى درزمینه امور جنسى مردود است.«درست است که در مسئله فحشا و متعه هر دوی این ها در برابر پرداختن مبلغی تن خود را عرضه می کنند . اما ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمی شود. بلکه همانند ازدواج دائم مقرراتی دارد .در ازدواج موقت ، صیغه ی عقد بین زن و مرد خوانده می شود ، که نشان دهنده تسلیم بودن آنها در برابر خداوند است ، اما در زنا عشوه گری و چشم چرانی مقدمه کار است. ازدواج موقت در بعضی از موارد ، زمینه ازدواج دائم می شود ، اما یک مرد هیچ گاه حاضر نیست با زنی که زنا کرده است ، پیمان وفاداری ببندد و بر عکس. کسی که ازدواج موقت می کند ، هم ثواب می کند و هم خود را از گناه نجات می دهد ، اما کسی که زنا می کند ، زشتی گناه از چشم او می افتد و نفس او برای پذیرش گناهان دیگر نیز آماده می شود .«عفت » نقطه مقابل «شکم پرستى و شهوت پرستى » و یکی از فضایل چهارگانه مهم اخلاقی در حوزه قوای تحریکی است، صفتی است که باعث حفظ اعتدال در نیروی شهوت در انسان می شود. عفت به معنای دور داشتن خود در صحنه عمل و رفتار از هر گونه ناهنجاری و زشتی است.از آیات قرآن مجید و روایات اسلامى استفاده مى شود که «عفت » از بزرگترین فضایل انسانى است و هیچ کس در سیر الى الله، بدون داشتن «عفت » به جایى نمى رسد. در زندگى دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو عفت است.اما حیا حالت خاصی است که موجب متانت و وقار در رفتار و حرکات و سکنات انسان می شود در نتیجه هرچه این حالت در انسان قوی تر باشد شخصیت آدمی وزین تر و رفتارش سنجیده تر خواهد بود و از آنچه با آراستگی شخصیت منافات دارد بیشتر اجتناب می کند حیا در روایات جایگاه ویژه‌ای دارد به گونه‌ای که آن را محصول ایمان و حتی عین ایمان شمرده اند. در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. (ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77.) مطالعه دربارة مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان می دهد که منشأ پیدایش این حالت، درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه است. ناظر در حیا شخصی است که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و قابل احترام باشد. ملاحظه می‌کنید که اگر ملاک و معیار قضاوت ما حکم خدا باشد نه حرف مردم یا سلیقه‌های آنها ، عمل به احکام خدا عین حیا و عفت است. اما نکته‌ای که باید در مورد ازدواج (چه دائم و چه موقت) مد نظر باشد این است که تحت نظارت یک مشاور امین باشد. چون نکات مهم و زیادی وجود دارد که جوانان از آن بی‌اطلاع هستند و عدم رعایت آنها به می‌تواند از جهات مختلف به آنها لطمه بزند. ازدواج موقت یا به اصطلاح صیغه یک امر قانونی و مشروع است در حالی که زنا یک را بطه نامشروع و حرام است. لذا با هم تفاوتهای اساسی و بنیادین دارد. متعه (صیغه ) با زنا فرق های اساسی دارد. چون در زنا نه عده ای وجود دارد و نه از نظر شرعی طرفین حقی بر گردن هم دارند و نیز اگر فرزندی از زنا متولد شد حرام زاده است و ارث نیز نمی برد. ولی متعه در حقیقت یک نوع ازدواج محدود است و دارای ضوابط و حقوق مشخص شده برای زوجین است . هم چنین در زمان عقد و یا عده , زن حق هیچ گونه مباشرتی یا ازدواج با شخص دیگر ندارد. پس ازدواج موقت مانند ازدواج دائم دارای عده – تعیین مهریه – اجرای عقد و صیغه – اذن پدر در صورت باکره بودن و بسیاری از شرایط دیگر است و حکم فرزندان متولد از این ازدواج نیز کاملا مشخص است فقط در زمان محدود می باشد.ممکن است سؤال شود که آیا با یک جمله زن و مرد با هم حلال می شوند در جواب می گوییم. بلی، در صورتی که شرایط موجود باشد و با قصد ازدواج موقت صیغه آن خوانده شود با هم حلال می شوند و این حکم تعبدی است که از طرف شارع مقدس این حلیت حاصل می شود. در سایر نظام های حقوقی نیز همین اعتبارات که در قالب عقود و ایقاعات و قرادادها صورت می پذیرد منشا اثر است.البته عده ای این نوع ازدواج را راهی برای سوء استفاده دانسته اند. این عده همیشه پیرمرد پول داری را تصور می کنند که برای خوش گذرانی، دختری را صیغه می کند و بعد از ارضای شهواتش، او را رها می سازد، یا مرد زن داری که بی اعتنا به خانواده اش هر روز به دنبال یک زیبارویی است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و…!! در جواب این عده همین بس که همة آزادی های قانونی و تأسیس های حقوقی، می توانند مورد سوء استفاده قرار گیرند برای مثال حق رانندگی ـ که یک حق مشروع و پسندیده ای است ـ از سوی عده ای به بدترین نحو مورد استفاده قرار می گیرد و حتی منجر به وارد آمدن خسارت جانی و مالی می شود. پس بدین ترتیب باید گفت: حق رانندگی امری مذموم و پلید است!؟ در حالی که چنین نیست. پس اگر عده ای از این نهاد حقوقی به جهت سوء استفاده بهره برداری کنند این امر خدشه ای به اصل آن وارد نمی کند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاه های قانونی و… وارد است.
برخی دیگر با تشبیه نکاح منقطع به کرایه و اجاره، سعی دارند که وانمود کنند زنی که صیغه می شود، در واقع به اجارة زوج خویش درمی آید و این را خلاف شأن زن و سوء استفاده از او دانسته اند. در پاسخ گفتنی است آنچه خلاف شأن زن است، این است که زن همچون کالایی بدون هیچ حق و حقوقی و بدون هیچ ضابطه ای، مورد بهره برداری جنسی قرار گیرد؛ یعنی، دقیقاً آنچه که در دنیای غرب اتفاق می افتد و یا آنچه که در نزد افراد لاابالی و بی بند و بار در مشرق زمین می گذرد! حال اینکه زن این چنین مورد سوء استفاده قرار گیرد، خلاف شأن زن است یا این که او به طور قانونی و مشروع با حفظ حقوقش به استمتاعاتش دسترسی یابد؟ به فرض که عقد نکاح منقطع در مواردی شبیه عقد اجاره باشد، آیا این دلیل می شود که این دو عقد یکی باشند؟ در حالی که می دانیم این دو عقد در خیلی از اوصافش با یکدیگر تفاوت دارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد