زبان به طور مستقل و نظام آوايى و دستور زبان خاص خود را دارد و فرد بايد آن را ياد بگيرد.(زبان شناسی عمومی، سوسور) بنابراين تعريف تركى يا پشتو با فارسی نه گويش، بلكه زبان هايى تمام عيار هستند. هر چند ممكن است كلمات مشتركى بين آن ها و زبان فارسى باشد، اما نظام خاص خود را دارند.
اصل در زبان دستور(صرف و نحو) آن است. دستگاه واژگانی و آوایی فرع بر دستور زبان است. تفاوت یک زبان با زبان دیگر ترجمه پزیری آن است. به طور نمونه زبان انگلیسی با عربی برای گویندگان دو زبان قابل فهم نیستند، از این رو ترجمه پزیرند؛ اما گویش های عربی مانند: گویش شمال افریقا، یمن، سوری عربستانی نسبت به عربی زبان نیستند، گویش به حساب می آیند. اگر چند در حوزه واژگان و تلفظ تفاوت های زیادی بین عربی یمنی و سوری وجود دارد. این دو گویش یک زبان معیار است که همان عربی فصیح است.
گویش
تنوع و تفاوت های منطقه ای و قومی یک زبان را گویش می گویند.
گروهى از مردم را كه به زبان مشترك سخن مى گويند و جملگى در يك يا چند منطقه جغرافيايى زندگى مى كنند؛ جامعه زبانى و زبانى كه در منطقه جغرافيايى يك كشور رايج است گويش مى نامند. پس گويش را با زبان محلى مى توان مترادف دانست. (درس های زبان شناسی، سوسور)
عموماً گويش زمانى منظور مى شود كه تفاوت بين دو زبان فقط در حد تلفظ باشد. هر چند در هرگويش ممكن است واژه هاى خاصى وجود داشته باشد؛ اما ارتباط اين دو زبان را مختل نمى كند. زيرا گويش واريانتى از زبان مادر است كه هم پوشانى دستورى و لغوى عمده اى با زبان مادر يا گويش ديگر از همان خانواده دارد. اما در گويش مختلف يك زبان قادر به فهم كامل همديگر نيستند و این طبیعی است.
فرق گويش با زبان اين است كه گويش از سخنگويان كمترى برخوردار است، در منطقه اى محدود به كار مى رود و ممكن است صورت خطى و آثار مكتوب هم نداشته باشد.
معمولا به گونه هاى مختلف جغرافيايى يك زبان اعم از رسمى مانند فارسى يا انگليسى يا زبان محلى مانند گويش هراتي كابلي و.. گويش مى گويند.
لهجه
در زبانشناسي و جامعه شناسي زبان لهجه دربرگيرنده کليه ويژگي هاي تلفظي و آوايي کلام تعريف شده است. به عبارت ديگر، نحوه تلفظ کلام هم در سطح فردي و هم جمعي، لهجه شمرده می شود و مسلماً با افزايش افراد، افزايش دگرگوني هاي تلفظي را نيز شاهد خواهيم بود. در واقع لهجه، زيرمجموعه يي از گويش است به اين معنا که هر گويش لهجه خاص خود را داراست. (خسرو، دکتر فرشیدورد، دستور امروز،)
به طور نمونه در گویش هزارگی لهجه بامیانی، بهسودی یکاولنگی و جاغوریگی و مانند آن که زیر مجموعه گویش هزارگی است.
نتیجه گیری عملی
در حوزه فرهنگی و زبانی افغانستان، ایران و تاجیکستان و… یک زبان وجود دارد که آن زبان مادر به نام فارسی یا دری است. این زبان دارای سه صد گویش مانند تهرانی، یزدی، اصفهانی، شمالی، مشهدی و.. در ایران و در افغانستان کابلی، هراتی، بلخی، بدخشانی، هزارگی و… و در تاجکستان بدخشانی، خجندی و…
این گویش ها دارای لهجه های گوناگون اند. به طور نمونه در گویش بدخشانی لهجه های دروازی، اشکاشمی، شغنی، وخی … وجود دارد و در گویش هزارگی لهجه های بهسودی، بامیانی، دیکندی، جاغوریگی و… وجود دارد.
بنابراین، فارسی دری زبان مردم هزاره است. این مردم فارسی دری را با گویش هزارگی می گویند. با توجه به این که خود با لهجه های گوناگونی مانند بهسودی، بامیانی، دیکندی، جاغوریگی و… سخن می گویند.
کریم رامه