1.درست است که متأسفانه امروز در کشور شاهد بروز برخی مفاسد اقتصادی و سوء استفاده از اموال عمومی و پرونده های اختلاس هستیم که به هیچ وجه زیبنده نظام نیست، اما فساد در دوران پیش از انقلاب، سیستماتیک و قانونی بوده است و این بسیار متفاوت است با مفاسد اقتصادی پس از انقلاب که با آن مقابله می شود .
بسیاری از پرونده هایی که امروز تحت عنوان اختلاس، دزدی، پولشویی ، رانت و … از آن یاد می شود،قبل از انقلاب ،کاملا قانونی و موجه بوده و گویی این موضوع از حقوق مسلم مقامات پهلوی به شمار می رفته است.
میلسپو (مستشار نظامیِ آمریکایی)در این خصوص می نویسد: رضا شاه، روی هم رفته، مملکت را پاک دوشید؛ روستائیان، عشایر و زحمتکشان را بیچاره کرد و از زمین داران باج هنگفت گرفت و در عین آنکه اقداماتش طبقه جدید (سرمایه داران-تجار) انحصارگران، پیمانکاران و مقربین سیاسی را غنی ساخت، تورم، مالیات های سنگین و…سطح زندگی مردم را کاهش داد.
آنچنان که اسناد نشان میدهد؛ ثروت رضاخان به هنگام مرگ، حداقل سه میلیون پوند و حدود یک و نیم میلیون هکتار زمین بوده که بخشی از آنها با مصادره مستقیم و برخی دیگر با مجاب ساختن مالکان این اراضی به فروش اجباری آنها با قیمت نازل و نقل و انتقال های دولتی (اما به واقع غیر قانونی) ، ضمیمه ثروت رضاه شاه شده بود.
گزارشهای سفارت بریتانیا به عنوان یکی از اصلی ترین و بزرگ ترین حامیان رضاخان بر جلوس او بر تخت سلطنت نیز موید فسادِ اقتصادیِ شدید نخستین شخص مملکت در زمان پهلوی اول است.
در گزارش اشاره شده اینچنین قید شده؛ اشتهای سیری ناپذیر وی به اندازه ای است که عجیب نخواهد بود اگر چند صباح دیگر کسی بپرسد چرا اعلی حضرت بی درنگ همه ایران را به نام خود به ثبت نمی رساند؟.
وزیر مختار بریتانیا نیز چنین نوشته است: او همچنان در کار انباشت ثروت از راههای مشکوک است و فرماندهان ارشد نظامی خود را نیز در کار آزاد گذاشته و در عین حال از هیچ فرصتی برای بی اعتبار کردن فرماندهان در صورت سوء ظن نسبت به قدرت گرفتن آنها از طریق اندوختن ثروت پرشمار برای بهره گیری شخصی دریغ نمیکند و البته اگر آنها سهم عده ای از ثروت به دست آمده را به شاه بدهند، او نیز از دزدی های آنها چشم پوشی خواهد کرد.
چنین گزارشهایی در ارتباط با فساد اقتصادی دوران پهلوی اول کم و محدود نیست و با یک بررسی و تحقیق در ارتباط با وضعیت اقتصادی حاکم در دوران پهلوی به روشنی به عمق فاجعه مذکور پی خواهیم بُرد.
این روال و رویه شوم در دوران محمدرضا پهلوی نیز استمرار و ادامه داشت. ولخرجیهای خانواده سلطنتی، فساد تمام عیار، برگزاری جشنهای آنچنانی و آلوده شدن سیستم دربار به انحرافات و مفاسد اقتصادی آنچنان عمیق شد که این عارضه از چارچوب یک مشکل اقتصادی خارج و به یک موضوع امنیتی، سیاسی و دغدغهای ملی و عمومی برای مردم مبدل شد و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی نارضایتی مردم و سقوط رژیم منحوس پهلوی، ریشه در همین مفاسد داشت.
یکه تازیهای اشرف پهلوی و فرزندش شهرام و چپاول ثروت کشور توسط افراد مذکور بهواسطه برخورداری از امتیازات و مجوزهای خاص بازرگانی، دست داشتن در تجارت مواد مخدر؛ تنها نمونهای از فساد اقتصادی فراگیر در دربار پهلوی به شمار می رفت.
سازمان اطلاعاتی ایالات متحده در گزارشی در ارتباط با فساد خاندان پهلوی می نویسد: اخیرا رئیس یکی از بزرگ ترین بانک های ایران به یکی از مقامات سفارت گفته که توجه شاه را نسبت به یکی از معاملات اشرف جلب کرده که اگر جزئیات آن علنی شود، بازتاب منفی در پی خواهد داشت و البته شاه نیز به این گزارش بی توجهی میکند و گویی اهمیتی برای وی نداشته است.
امیرهوشنگ دولو (سلطان خاویار)، کریم ایادی (پزشک معتمد شاه) و سهامدار شرکت نفت پارس، آلودگی اقتصادی شریف امامی موسوم به آقای 5 درصد (اطلاق این لقب به این دلیل بوده که وی از کلیه قراردادهای دولتی، سهمی 5 درصدی را برای خود لحاظ میکرده است) تنها بخش کوچکی از فساد موجود در دربار پهلوی و ایادی این رژیم منحوس به شمار می رفت.
مثال های فوق، موید این واقعیت تلخ است که با وجود پرونده های مرتبط با فساد اقتصادی در دوران پس از انقلاب، حجم فساد موجود قابل مقایسه با آن دوران نیست.
اگر امروز شاهد تشکیل و گشوده شدن پرونده های قضائی بسیاری در ارتباط با مفاسد اقتصادی هستیم، در دوران طاغوت، پروندهای تشکیل نمی شد که عزم رژیم را در برخورد با مفاسد اقتصادی به اثبات رساند و موارد موجود اندک نیز در دعواهای سیاسی درونی پهلوی بروز پیدا میکرد.
فساد نظامی ها در دوران پهلوی نیز بُعدی دیگر از عمق انحرافات اقتصادی آن دوران را نشان می دهد.
ثروت اندوزی های امرای ارتش و خروج میلیون ها دلار ارز و پول از کشور توسط افرادی همچون ارتشبد اویسی (15 میلیون دلار)، نمازی (9میلیون دلار)، سپهبد مقدم (2 میلیون دلار) و آموزگار(5 میلیون دلار) نمایی دیگر از فساد سیستماتیک پهلوی دوم محسوب می شود.
غصب جنگل های ملی توسط محمود رضا پهلوی،گرایش به قمار بازی و شایع بودن بازی پوکر و بریج در میان درباریان، صرف هزینه های سنگین برای عیش و نوش و خوش گذارنیهای شاه و نزدیکان او، آن هم در شرایطی که بخش عظیمی از مردم در فقر زندگی میکردند (به نقل از کتاب آخرین سفر شاه،نویسنده:ویلیام شوکراس) از دیگر مصادیق مفاسد اقتصادی آن دورن به شمار می رود.
جمع بندی این مثال ها و مصادیق، به این موضوع و نکته ظریف خلاصه می شود که در عرصه مبارزه با فساد اقتصادی، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر به توفیقات بسیاری نائل شده و اگر امروز همچنان شاهد بروز برخی از مفاسد اقتصادی هستیم (که تردیدی در وجود آن نیست) این عارضه ریشه در برخی غفلت ها و ضعف های نظارتی دارد و در واقع امر، رویکرد نظام در ارتباط با سوء استفاده های اقتصادی، نه بر سکوت و نه بر مماشات معطوف شده که تشکیل پرونده قضائی برای بسیاری از مقامات و حتی نزدیکانِ مدیران اجرایی کشور،گواهی است بر صحت این ادعا.
(www.yjc.ir/fa/news/6419496)
در جمهوری اسلامی فساد وجود دارد و متاسفانه برخی از مفاسد و اختلاس های بزرگ هم صورت گرفته است اما همان فساد کلان در حدی برجسته میشود که برادر رئیسجمهور هم بازداشت میشود. چهرههای برجسته حکومتی اگر فساد کنند بازداشت و محاکمه میشوند. بعد از انقلاب چندین سرمایهدار به دلیل اختلاس اعدام شدهاند. قبل از انقلاب حتی یک نمونه ندارید که بالاتر از یک مدیرکل از نظر فساد اقتصادی حتی محاکمه شده باشد، چه رسد به زندان و اعدام. رژیم پهلوی فساد سیستماتیک داشت. یعنی فساد در آن رخ میداد و کسی هم توان مبارزه با فساد را نداشت. در ایران بعد از انقلاب اگر فساد رخ بدهد ،که رخ داده، نکته این است که با آن مبارزه میشود. فساد به روزنامهها و نشریات کشیده میشود و همه دربارهاش نظر میدهند، پرونده تشکیل میشود و به جریان میافتد و حتی اگر بگوییم در پروندهها نفوذ میشود و سیر رسیدگی به پروندهها کند است، به هر حال در فضای عمومی طرح میشوند، آن هم در سطوح بالا مثل برادر رئیسجمهور، برادر معاون اول و امثالهم، حتی یک نمونه هم نظیر اینها در قبل از انقلاب نیست. اینکه میگوییم در جمهوری اسلامی فساد هست، اما سیستماتیک نیست و قبل از انقلاب فساد بود و سیستماتیک هم بود، تفاوتش این است. گزارشهای کمیسیون شاهنشاهی در سال 1356 را ببینید که دارند از فساد حرف میزنند. اسناد ساواک را ببینید. خود آنها دارند از فساد سیستماتیک حرف میزنند.( www.tasnimnews.com/fa/news/1397/12/01/1951709)
فسادی که صورت گرفته در اثر وجود خلأهای قانونی و بازدارنده نبودن آن و ضعف مدیریت و ضعف دستگاههای نظارتی بوده و ارتباطی با اسلام ندارد. بلکه ناشی از عدم توجه به تعالیم و آموزه های دینی است. ضمن آنکه مگر کسی ادعا کرده که نظام جمهوری اسلامی، به همه دستورات اسلام به طور کامل عمل کرده و اسلام را با تمام ابعاد آن محقق ساخته است که بروز این مفاسد را به اسلام نسبت دهیم . جمهوری اسلامی گام در راه اسلامی کردن نهاده است و تا رسیدن به نقطه قابل قبول فاصله فراوانی وجود دارد. همانگونه که حضرت امام فرمودند: « اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند ، لکن عرض می کنیم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کرد این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند.» (وصیت نامه الهی – سیاسی امام خمینی (ره) ، قم:دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ،1380،ص22)
مقام معظم رهبری نیز فرمودند: « ما همیشه می گوییم، بارها گفتیم که ما نتوانستیم خواستههاى اسلام را بهطور کامل تحقّق ببخشیم، این قطعى است؛ امّا ما راه زیادى در این زمینه طى کردیم. ما نتوانستیم عدالت اجتماعى را بهطور کامل در این کشور بهوجود بیاوریم امّا خیلى از راه را جلو آمدیم. نباید اینها ندیده گرفته بشود. یکروزى همه ثروت این کشور صرف تعدادى خانوادههاى اشرافى و احیاناً سرریز آ ن به چند شهر بزرگ می رسید؛ امروز اقصى نقاط کشور برخوردار از خیرات این کشورند. این حرکت عظیم، حرکت به سمت عدالت اجتماعى، حرکت به سمت اخلاق اسلامى . حالا می شنویم گاهى اوقات راجع به اخلاق حرف زده می شود، انتقاد می کنند؛ بله؛ با آن اخلاق اسلامى مطلوب، امروز ما فاصله داریم، در این شکّى نیست؛ امّا ما خیلى پیش رفتیم، راه زیادى را ملّت ایران طى کردند، اینها را ندیده نگیرند… بله، البتّه راه طولانىاى در پیش داریم؛ ما به آرمانهایمان هنوز نرسیدهایم؛ آرمانهاى اسلامى خیلى بالاتر از این حرفها است.» (بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی ، 17/10/93)
2.در مقایسه کشورها از نظر پیشرفت، اولاً؛ باید در کنار توجه به ظرفیت ها و امکانات و میزان پیشرفت به دست آمده، به موانع و مشکلات و کمبودهای پیش روی آنان نیز توجه داشت. پیشرفت های به دست آمده در نظام با وجود مشکلات و موانع فراوانی همچون جنگ تحمیلی هشت ساله و خسارت های هنگفت آن، تحمیل هزینه بازسازی خسارت های کشور، تحریم ها و فشارهای اقتصادی و…بوده است. از این رو پیشرفت کشور ما یک پیشرفت معمولی نبوده و وجود همین موانع و دشمنیها، ارزش این پیشرفت ها و دستاوردها را دو چندان می نماید. منکر این نیستیم که ضعف ها و کاستیهایی در روند پیشرفت کشور وجود داشته و دارد و اگر برنامه ریزی جامع و منسجم و مدیریت کارآمد و انقلابی بر کشور حاکم بود، امروز پیشرفت بسیار بیشتری را در کشور شاهد بودیم، اما در عین حال در ارزیابی پیشرفت به دست آمده و در مقایسه آن با سایر کشورها نمی توان باید به موانع و مشکلات توجه نداشت.
ثانیاً؛ کشور ما در برخی بخش ها پیشرفت های چشمگیری داشته است .به عنوان نمونه در رشد علمی کشور ما دارای رشد علمی یازده برابری نسبت به سایر کشورهاست و در عرصه پزشکی ، نانو، هوا فضا، هسته ای، نظامی توانسته است پیشرفت های خیره کننده ای را رقم بزند و در بعضی از حوزه های این فناوری های نوین، جزء چند کشور برتر دنیا قرار بگیرد. این امر بیانگر ظرفیت فراوان پیشرفت کشور است که می تواند مارا در جایگاه بسیار بهتری قرار دهد.
به عنوان نمونه نگاهی به وضعیت پیشرفت کشور ما با ترکیه گویای بسیاری از نکات است.
جمهوری اسلامی وارث یکی از فاسدترین رژیمهای سیاسی جهان بود است که حتی متحدین غربی او همانند امریکا نیز ضرورت اصلاحات گسترده را در همه زمینهها به رژیم پهلوی گوشزد کرده بودند. در حالی که این پیشینه برای طرف ترک وجود ندارد و شرایط ترکیه از هر جهت وضعیت بهتری از ایران را داشته است. در واقع حجم بالای فروش نفت در دهه پایانی رژیم پهلوی به او امکان تحرک بیشتری را در فضای سیاسی و نظامی منطقه داده بود، هر چند که اتکای بیش از حد رژیم پهلوی علاوه بر باقی گزاردن میراثی تخریب شده برای جمهوری اسلامی در اقتصاد، با وابسته کردن عمده درآمد کشور به نفت امکان رشد چشمگیر اقتصادی را از ملّت سلب نموده بود.
از سوی دیگر حاکمیت دولت سکولار بر ترکیه و عدم تقید به موازین شرعی موجب کسب درآمدهای گستردهای از طریق «توریسم نامشروع» یا «توریسم جنسی» در ترکیه شده است. در واقع صنعت فحشا در ترکیه امروز آن را به قطب گردشگری زنان و مردان غیر مسلمان غربی و اروپایی بدل کرده است. اهمیت این موضوع برای رهبران لائیک به دلیل اغتشاش ترویسم جنسی و توریسم طبیعت و درآمد ۳۰ میلیارد دلاری صنعت توریسم است. که در مقایسه با درآمد احتمالی ۴۸ میلیارد دلاری ایران از نفت در سال ۹۷، بسیار چشمگیر میباشد. همچنین تحمیل طولانیترین جنگ قرن بیستم بر ایران و اتخاذ سیاست تحریم همه جانبه ی غرب علیه ایران که شدیدترین تحریمهای تاریخ بشر محسوب میشود، در کنار همه دشمنی های غرب با جمهوری اسلامی سبب شده است بخش مهمی از توان اقتصادی و سیاسی ایران مصروف مقابله با با این پیشامدها شود. در عین حال مقایسه دو کشور نکات قابل توجهی در باب پیشرفت جمهوری اسلامی را روشن مینماید. بر همین اساس در مقایسه دو کشور صرفاً از آمارهای بانک جهانی یا سازمان ملل متحد بهره گرفته خواهد شد.
شاخص توسعه انسانی
مطابق این ملاک که مهمترین شاخص پیشرفت در جهان محسوب میشود، سه موضوع: سطح معیشت استاندارد، دسترسی به بهداشت، دسترسی به علم و علم آموزی به عنوان مبنایی برای توسعهی زیست انسانی در نظر گرفته شده است. بر این اساس مقایسه دو کشور ایران و ترکیه در این آمار بر اساس دادههای سازمان ملل متحد حکایت از رشد بیشتر و سبقت ایران از ترکیه در این امر دارد.
بر این اساس سرانه هر ایرانی در دسترسی به امور سه گانه از کشور ترکیه وضعیت بهتری دارد. به عبارت دیگر ثروت تولیدی در ایران به نحو مطلوبتری نسبت به ترکیه در سه بخش معیشت، آموزش و بهداشت میان عموم افراد جامعه توزیع شده و بهره مندی عمومی به معنای واقعی در ایران اتفاق افتاده است. این در حالی است که مطابق امار در رژیم پهلوی عمدهی امکانات و مواهب در اختیاری مناطق مرفه نشین پایتخت قرار داشت. مطابق همین ایران بیشترین نرخ رشد جهان در چهل سال اخیر را در شاخص توسعه انسانی داراست.
ثروت تولیدی در ایران به نحو مطلوبتری نسبت به ترکیه در سه بخش معیشت، آموزش و بهداشت میان عموم افراد جامعه توزیع شده و بهره مندی عمومی به معنای واقعی در ایران اتفاق افتاده است. این در حالی است که مطابق امار در رژیم پهلوی عمدهی امکانات و مواهب در اختیاری مناطق مرفه نشین پایتخت قرار داشت. مطابق همین ایران بیشترین نرخ رشد جهان در چهل سال اخیر را در شاخص توسعه انسانی داراست.
شاخص فقر مطلق
فقر مطلق به معنای ناتوانی در تهیه یا استمرار ضروریات زندگی مثل خوراک، پوشاک و سرپناه است. بر این اساس مطابق آمارهای بانک جهانی فقر مطلق بر اساس شاخص ۳.۲ دلار در روز، از مبدأ سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵ شمسی) تا سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳ شمسی) در ترکیه از ۱۰.۹ درصد به ۲.۴ درصد رسیده است، در حالی که در جمهوری اسلامی این رقم از ۲۰.۴ به ۲.۵ رسیده است. بنابراین به سادگی میتوان دریافت که جمهوری اسلامی بیش از ۲ برابر ترکیه فقر مطلق را در کشور کاهش داده است.
این دو شاخص مهم در حالی نسبت به ترکیه برای ایران بهبود یافته است که جمعیّت ایران رشد بیشتری از ترکیه داشته است. به عبارت دیگر در حالی که جمعیت ترکیه در مبدأ سال ۱۹۷۹ در حدود ۴۳ میلیون نفر بوده است اکنون به ۸۰.۷ میلیون نفر رسیده و جمعیت ایران در همان فاصله زمانی از ۳۷ میلیون نفر بالغ بر ۸۱.۱ میلیون نفر شده است. این نکته ابعاد بیشتری از توسعهی سریعتر جمهوری اسلامی در مقایسه با ترکیه را نمایان میکند.
شاخص تولید ناخالص داخلی
بر اساس این ملاک که ارزش کل کالا و خدمات تولیدی در کشور مورد بررسی قرار میگیرد. بر این اساس رشد ترکیه بسیار بهتر از ایران بوده است و از عدد ۸۹.۳۴ بیلیون دلار در سال ۱۹۷۹ به رقم ۸۵۱.۵ بیلیون دلار در سال ۲۰۱۷ رسیده است. این امار برای ایران به ترتیب ۹۰.۳ و ۴۵۴ بیلیون دلار است.
البته در این میان نباید از کاهش بسیار شدید فروش نفت ایران در قبل از انقلاب (بیش از ۶ میلیون بشکه در روز) و سال اخیر (۹۷) به دلیل اعمال تحریمهای نفتی غافل شد. در واقع سهم نفت در تولید ناخالص داخلی ایران به یک سوم کاهش پیدا کرده است. با این وجود اما عقب ماندگی نسبت به ترکیه نشان میدهد که امر تولید در کشور مغفول مانده است و باید انچنان که مورد تاکید قرار گرفته است به دان پرداخت عملی نیز بشود.
مطابق آمارهای بانک جهانی فقر مطلق بر اساس شاخص ۳.۲ دلار در روز، از مبدأ سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵ شمسی) تا سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳ شمسی) در ترکیه از ۱۰.۹ درصد به ۲.۴ درصد رسیده است، در حالی که در جمهوری اسلامی این رقم از ۲۰.۴ به ۲.۵ رسیده است. بنابراین به سادگی میتوان دریافت که جمهوری اسلامی بیش از ۲ برابر ترکیه فقر مطلق را در کشور کاهش داده است.
شاخص نرخ تورم
شاخص اقتصادی دیگری که میتواند گویای وضعیت معیشتی دو کشور یاشد، نرخ تورم سالیانه است. مطابق این شاخص، تغییرات تورم در سالهای گوناگون با وجود مشکلات بغرنج ایران همچون جنگ و تحریم دامنهی افزایش کمتری را نسبت به ترکیه داشته است. در حالی که تغییرات قیمت در ترکیه بسیار عجیب و غیرعادی است.
براین اساس دو کشور ایران و ترکیه در انتهای سال ۲۰۱۷ دارای تورمی به ترتیب: ۹.۹ و ۱۱.۱ بودهاند. البته تغییرات نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی در هر دو کشور در سال ۲۰۱۸ میلادی موجب تورم فزاینده و کاهش ارزش پول ملی شده است.
اما در مجموع مطابق آمارهای بین المللی مثل بانک جهانی نمودار تورم در ایران وضعیت بسیار بهتری نسبت به ترکیه را نشان میدهد که در نمودار بانک جهانی به ان اشاره شد.
تغییرات تورم در سالهای گوناگون با وجود مشکلات بغرنج ایران همچون جنگ و تحریم دامنهی افزایش کمتری را نسبت به ترکیه داشته است. در حالی که تغییرات قیمت در ترکیه بسیار عجیب و غیرعادی است
شاخص ضریب جینی
این نرخ به بررسی نسبت درآمد فقیرترین و ثروتمندترین طبقات اقتصادی در کشورها میپردازد و هرچه عدد آن به صفر نزدیکتر باشد حکایت از توزیع بهتر ثروت در کشور است. بر این اساس جمهوری اسلامی توزیع ثروت یا عدالت اقتصادی بسیار بهتری را نسبت به ترکیه داشته است. بر اساس اطلاعات بانک جهانی نرخ ضریب جینی برای ایران در مبدأ سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۴ شمسی) عدد ۴۷.۴ است که در سال ۲۰۱۴ به ۳۸.۸ رسیده است. این نرخ برای ترکیه به ترتیب اعداد ۴۳.۵ و ۴۱.۲ را در همان بازه زمانی نشان میدهد.
بر این اساس فاصله طبقاتی به طرز محسوسی در ایران نسبت به ترکیه کاهش داشته است و این از بهترین دستاوردهای انقلاب اسلامی محسوب میشود.
(www.borhan.ir/4280)
3. گرچه جریان وابسته و رسانه ای تلاش گسترده ای را برای بزک کردن چهره رژیم شاه و ارایه چهره قابل پذیرشی از آن نموده ، اما واقعیت این رژیم به قدری تاریک و سیاه است که با چنین اقداماتی نمی توان بر چهره زشت آن سرپوش گذاشت . نگاهی به وضعیت چندین سال پایانی رژیم شاه از نگاه برخی اندیشمندان غربی گویای بسیاری از واقعیات است.
به عنوان نمونه فرانس فیتزجرالد، نویسنده سرشناس امریکایی، مشاهداتش در ایران را در سال 1353 در مقاله ای به نام «به شاه هرچه می خواهد بدهید»؛ giving the shah everything he wants»، که در یکی از مجلات امریکا چاپ شد، آورده است:«وضعیت ایران به طور کلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور هرگز تلاش جدی نکرده است… ثروت کشور بیشتر به سوی خودرو های شخصی و نه اتوبوس، کالاهای مصرفی و نه بهداشت عمومی، و به سوی حقوق سربازان و پلیس کشور و نه آمورگاران، سرازیر شده است.»
جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا از وضعیت تغذیه و بهداشت در جامعه ایران در زمان پهلوی دوم اینگونه می نویسد:«65 درصد شهرنشینان در سال 1351-1352ش دچار سوء تغذیه بودند (که 25 درصد اینها وضع تغذیه شان بسیار بد بود) و این در مقایسه با 42 درصد در روستاها، رقم بسیار بالایی است. آمار و ارقام بهداشتی نشان می دهد که بر تعداد تختهای بیمارستان ، کلینیکها، پزشک و پرستار افزوده شده اما در سال 1356 ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک- بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است»( جان فوران،مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران: رسا، ص 492)
جان فوران در کتاب خود به وضعیت توسعه در روستاها پرداخته، در این خصوص می نویسد:
«به رغم ایجاد مدرسه های روستایی توسط سپاه دانش، تنها 15 درصد روستاییان در سال 1350 ش از تحصیلات ابتدایی برخوردار می شدند و در سال 1354ش، 60 درصد مردان و 90 درصد زنان روستایی بی سواد بودند. در سالهای دهه 1350ش، 96 درصد روستاها برق نداشتند.»(همان، ص 477)
دکتر یرواند آبراهامیان استاد دانشگاه شهر نیویورک ،آمار وحشتناکی را در خصوص وضعیت پزشکان و تحصیل در زمان پهلوی دوم بیان می کند که نشان از اوضاع بسیار بد کشور داشته است:
«انقلاب سفید محمدرضاشاه پهلوی و در پی آن رونق درآمد نفت به جای پاسخگویی به انتظارات عمومی، موجب افزایش نارضایتی های گسترده شد. درست است که اجرای برنامه های اجتماعی در بهبود وضعیت آموزشی و امکانات بهداشتی بسیار موثر بود، اما این نکته نیز صحت دارد که ایران پس از دو دهه یکی از بدترین کشورها در بخش مرگ و میر کودکان و نسبت پزشک به بیمار در خاورمیانه بود. یکی از پایین ترین نرخ های آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، 68 درصد از جمعیت بزرگسال بی سواد بودند، 60 درصد از کودکان نمی توانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند و تنها 30 درصد از داوطلبان کنکور می توانستند وارد دانشگاهها شوند. در این میان شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور رو به رشد بود. در دهه 1970/1350 شمار پزشکان ایرانی مستقر در نیویورک بیشتر از شهرهای غیر از تهران بود. اصطلاح «فرار مغزها»نخستین بار برای ایران به کار گرفته شد.»(یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، ص 255-253)
بنا به گزارش موسسه هادسُن « Hudson Institute» یکی از مهم ترین اتاق های فکر که در تدوین و طراحی سیاست های کلان ایالات متحده که امروزه نیز همچنان نقش جدی و تأثیرگذار دارد در 1975م/1354 ش، حتی اگر ایران به نرخ رشد پیش بینی شده حاصل از سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی دست یابد، در سال 1985م/1364ش «اقتصادش از اقتصاد هندوستان بهتر نخواهد بود و اگر از مکزیک عقب نباشد حداکثر به سطح آن کشور خواهد رسید»
جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیا در مورد وضعیت صنعت کشور در زمان پهلوی دوم در مقایسه صنعتی ایران با سه کشور هندوستان، سنگاپور و مکزیک ، می نویسد:
«سهم صنعت در تولید ناخالص ملی 18 درصد بود و به مراتب از سهم خدمات (35درصد) و نفت (35 درصد) در 1356-1357ش کمتر می شد و دیگر اینکه صادرات صنعتی غیرنفتی تنها 2 تا 3 درصد همه صادرات ایران در سال 1354 ش تشکیل می داد که در مقایسه با کشورهایی مثل هندوستان (بیش از 50 درصد)، سنگاپور (60 درصد) و مکزیک (33درصد) بسیار ناچیز می نمود. »(مقاومت شکننده، ص 484)( www.rajanews.com/news/233585)
4. پیشرفت کشوری همچون امارات ، نمی توان معیار مناسبی برای پیشرفت باشد، زیرا اولاً؛ این پیشرفت کاملاً وارداتی و وابسته به سایر کشورهاست و برآمده از توانمندی خود این کشور نیست.همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «پیشرفت این نیست که خارجیها پول یک کشور را ببرند و برایشان برج درست کنند. اینها پیشرفت نیست. امروز بلندترین برج منطقه در بیعُرضهترین کشور است.»(1396/12/2)
ثانیاً؛ امارات و عربستان و… امروز کشورهایی هستند که اراده ای از خود نداشته و تحت نفوذ و اختیار آمریکا هستند و چنین پیشرفتی نمی توان بر اساس عزت و کرامت و شرافت انسانی باشد. واقعیت پیشرفت دبی را باید در پس برج های بلند و ساختمانهای زیبا دید. کریستوفر داویدسون، رئیس دانشکده سیاستهای خاورمیانه دانشگاه “دورهام” انگلیس در مقالهای که مجله آمریکایی “فارین پالیسی” آن را چاپ و منتشر کرد، نوشت:از زمانی که نظام حکومت در امارات از امیرنشین سنتی به متحد فدرال تبدیل شده و حکومت در این امیرنشین هر روز بیش از گذشته به نظامیگری و حاکمیت پلیس در آن گرایش مییابد و امیرنشینان کنونی بر خلاف پدرانشان به جای شور و مشورت با بزرگان قبایل در اتخاذ تصمیمات به نظر شخصی خود استناد میجویند.
این درحالی است که هماکنون 90درصد جمعیت امارات را مهاجرانی تشکیل میدهند که برای کار به این امیرنشین مهاجرت کردهاند و دارای شناسنامه اماراتی نبوده و اکثر آنها در شرایط بسیار سخت به کار مشغول هستند.
دیویدسون می گوید: تصویر واقعی از شهروندان اماراتی آن چیز دیگری نیست که در رسانههای پخش میشود، فرصتهای شغلی در این امیرنشین هم اکنون فقط در دبی و ابوظبی وجود دارند و پنج شیخ نشین دیگر در فقر و فاقه خود غوطهور هستند و شکاف ثروتمندان و فقرای این امیر نشینها روز به روز شکاف بیشتری مییابد.
دیویدسون میگوید: اگر در امارات صدایی از انقلاب و اعتراض به گوش نمیرسد، این به معنای رضایت ساکنان آن نیست، بلکه واقعیت امر این است که بسیاری از ساکنان امارات را “البدون” یا مهاجران بدون کشور تشکیل میدهند. البدون با اینکه نسل اندر نسل در امارات زندگی کردهاند، با این حال از سادهترین حق و حقوق برخوردار نبوده و فقیرترین طبقه را در جامعه تشکیل میدهند.
(www.mashreghnews.ir/news/42559)
جمهوری اسلامی چنین پیشرفتی را پیشرفت حقیقی نمی داند . پیشرفتی که صرفاً وارداتی و وابسته بوده و از این کشورها پادوی برای اهداف آمریکا ساخته است . پیشرفتی که به خود اجازه می دهد که از گروههای تروریستی همچون داعش حمایت نماید و جان سایر مسلمانان را به خطر بیندازد و بحران در کشورهای اسلامی ایجاد نماید.
5.در دوره شاه شاهد حذف مخالفان توسط ساواک و در زیر شکنجه بودیم اما آنچه به عنوان حذف مخالفان به جمهوری اسلامی نسبت داده می شود، اتهامات بی اساسی است که توسط جریان های معاند و ایادی آنان زده می شود. اینکه ما نام افرادی را بدون ارایه مدرک و مستندی ردیف کنیم و کشتن آنها را به نظام نسبت بدهیم، ناشی از نادانی یا غرض ورزی است.
تنها ذهنهای خبیث رحلت حاج احمد را به نظام نسبت می دهند. کافی است نگاهی به گزارش پزشکان معالج ایشان داشته باشیم. علاوه بر اینکه حاج احمد در کنار نظام و رهبری بود و هیچ دلیلی برای حذف وی وجود ندارد.
خود کشی سعید امامی در بازداشت ناشی از سهل انگاری در مراقبت از وی بود و همانگونه که رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح در این رابطه اظهار داشت: با وجود مراقبت های ویژه ای که از سعید امامی یکی از عوامل اصلی و محوری این قتل ها به عمل آمد وی در زمان استحمام در بازداشتگاه با خوردن داروی نظافت خودکشی کرد که بلافاصله به بیمارستان منتقل شد ولی تلاش های پزشکی برای نجات وی مؤثر واقع نشد البته با توجه به مدارک موجود و اعتراف صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه می رفت حکم او اعدام بود.( روزنامه کیهان 31خرداد 1378)
آیا شهادت اسد الله لاجوردی توسط گروهک تروریستی منافقین را باید به حساب نظام گذاشت؟!
ماجرای قتل قاضی منصوری نیز در دست بررسی است و تنها دشمنان و معاندان نظام به دنبال متهم کردن نظام به قتل وی هستند در حالی که چنین اقدامی منطقی به نظر نمی رسد زیرا افراد دیگری در این پرونده بیشتر از منصوری دارای نقش هستند و اگر قرار به حذف بود، باید آنان حذف می شدند. ضمن آنکه یکی از احتمالاتی که در این قتل هست. نقش منافقین در قتل وی برای فشار علیه کشورمان است.
6.همانطوری که اشاره کرده اید، تجهیزات نظامی آمریکایی توسط کشور ما در دوره شاه خریداری شده بود، اما آیا این ارزشی داشت که حتی مهندسان ما حق تعمیر آن را نداشتند و مسشتاران آمریکایی نظارت بر آن را بر عهده داشتند.
امروز تجهیزات پیشرفته نظامی آمریکا در اختیار رژیم سعودی قرار دارد، اما آیا توانسته است با آن جایگاه خاصی برای خود فراهم نماید یا آنکه در برابر مردم مظلوم یمن درمانده شده و از نظر آمریکا نیز به عنوان گاو شیرده خطاب می شود.
اما قدرت نظامی و توان دفاعی امروز کشور ما محصول تلاش و مجاهدت نیروهای انقلابی و ارزشی خودمان بوده و با تکیه بر توان و ظرفیت های بومی کشور صورت گرفته است که موجب افتخار هر ایرانی و ایران دوستی است . با همین تجهیزات پهپادهای پیشرفته آمریکایی توسط کشور ما شکار شد و پایگاه نظامی عین الاسد با دقت مورد اصابت قرار گرفت. بله دوره شاه افتخار کشور ما این بود که حافظ منافع این کشور و جزیره ثبات آنان در منطقه بودیم. اما امروز جمهوری اسلامی با قدرت در برابر خواست قدرتهای بزرگ برای تسلط بر منطقه ایستاده و نقشه آنان را در سوریه و عراق و… بر هم زده است.
بله اگر دوره شاه بود آمریکاییها با ما کاری نداشتند، اما به قیمت اینکه ما وابسته و سرسپرده آنها باشیم و آنان صاحب اختیار تمام مقدرات ما، آیا این افتخار و پیشرفت است؟! آیا این چیزی جز تن دادن به ذلت و فرومایگی است که بر خلاف فطرت انسانی و آموزه های دینی ماست؟!
7. در زمینه تولید خودرو نیز تلاش های فراوانی در کشور ما صورت گرفته که در مسیر بومی سازی این صنعت پیش رفته است در عین حال به دلیل نگاه حاکم بر صنعت خودرو و کمرنگ بودن روحیه انقلابی شاهد مشکلات فراوانی در این زمینه هستیم و بی تردید اگر همان عزم و روحیه جهادی که در بخش های علمی و نظامی آن پیشرفت های چشمگیر را رقم زده است در این صنعت به کار بیفتد و دست دلالان و سود جویان از این صنعت قطع گردد، شاهد تحول بیشتری در این زمینه خواهیم بود.
8.گرچه متأسفانه امروز مردم ما با مشکلات اقتصادی و معیشتی دست به گریبان هستند، اما سطح زندگی مردم امروز بسیار بهتر از وضعیت زندگی مردم در رژیم گذشته است و میزان فقر نسبت به گذشته بسیار کمتر است. برا اساس آرماهای بانک جهانی
سرانه هزینه مصرف خانوارها شاخصی است که نشان میدهد قدرت خرید هر خانوار در طول زمان چطور بوده است.
برای مقایسه این شاخص در طول سالهای مختلف، ارقام آن متناسب با تورم تعدیل میشود. بانک جهانی در آمارهای خود سرانه هزینه مصرف خانوارهای ایرانی را بر اساس رقم ثابت سال ۲۰۱۰ تعدیل کرده است؛ یعنی ارقام هزینه خانوارها در سال ۱۹۶۰ را به رقم واقعی ۲۰۱۰ حساب کرده است.
بر اساس این آمار، سرانه قدرت خرید خانوارهای ایرانی بر اساس ارقام ثابت سال ۲۰۱۰، در دوران پیش از انقلاب اسلامی همواره زیر ۱۰۰۰ دلار بوده است. اما این شاخص در سالیان اخیر به بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار افزایش یافته که نشان میدهد قدرت خرید خانوارها نسبت به قبل از انقلاب ۲.۵ تا ۳ برابر بیشتر شده است.
سرانه درآمد ناخالص ملی شاخصی است که از تقسیم مجموع درآمد ناخالص ملی یک کشور بر تعداد جمعیت آن به دست میآید.
بر اساس آمارهای بانک جهانی، در دوران پهلوی سرانه درآمد ملی ایرانیان بین ۲۶۰ تا ۲۲۰۰ دلار بوده است. اما در دوران پس از انقلاب با وجود دو سه برابر شدن جمعیت کشور، سرانه درآمد ملی ایرانیان به رکوردهای بالاتر از ۷۰۰۰ دلار هم رسیده است که نشانه افزایش چند صد درصدی نسبت به قبل از انقلاب است.
همچنین بر اساس این آمار ، درآمد ناخالص ملی ایران از ۳۱۶ هزار میلیارد تومان در سال ۱۹۷۹ (به قیمتهای ثابت امروز) به حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان در سالهای اخیر افزایش یافته که رشد حدوداً
تولید ناخالص داخلی ایران (تعدیل شده بر اساس نرخهای ثابت سال ۲۰۱۰) از قبل انقلاب تاکنون تقریباً سه برابر شده است. تولید ناخالص داخلی ایران در سالهای پایانی دوران رژیم پهلوی (تعدیلشده به نرخ سال ۲۰۱۰) بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار بود.
این شاخص در سالیان اخیر از ۵۴۰ میلیارد دلار هم عبور کرده است. لازم به توجه است که ارقام فوق، بر اساس نرخهای واقعی تولید ناخالص داخلی کشور است، وگرنه بر اساس نرخهای جاری، تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به قبل از انقلاب که حداکثر ۹۰ میلیارد دلار بود که در سالهای اخیر به رکورد ۶۰۰ میلیارد دلار هم رسیده و رشد ۷-۶ برابری نشان میدهد.
(www.mashreghnews.ir/news/829965)
شکاف طبقاتی قبل و بعد از انقلاب
شکاف طبقاتی بیان گر این مطلب است که درآمد و ثروت در جامعه به چه نسبتی تقسیم شده است که با شاخصی به نام ضریب جینی سنجیده میشود. ضریب جینی میزان توزیع نابرابر (به تعبیری بی عدالتی) را نشان میدهد و عددی بین صفر و یک است. به زبان علمی، اگر کل ثروت موجود در جامعه بطور مساوی بین افراد تقسیم شود و همه درآمد و ثروت یکسان داشته باشند ضریب جینی برابر صفر است (برابری مطلق). هر چقدر ضریب جینی از صفر فاصله گرفته و به یک نزدیکتر شود نابرابری بیشتر میشود. مثلا کشوری که ضریب جینی آن در زمان مشخصی ۳/ بوده است نسبت به کشوری که ضریب جینی آن ۵/ است وضعیت بهتری از لحاظ توزیع ثروت دارد.
به عنوان مثال بیشتر ملتهای پیشرفته دارای شاخص جینی بین ۲۴/ و ۳۶/ هستند؛ ایالاتمتحده آمریکا شاخص جینی بالای ۴۰/ دارد که نشان میدهد این کشور دارای نابرابری بیشتری در ثروت و درآمد است.
شکاف طبقاتی قبل از انقلاب
در بیشتر حکومتهای شاهنشاهی معمولا توجه به وضعیت معیشت اقشار کم درآمد و اجرای عدالت اجتماعی در جامعه موضوعیت نداشته و کم نیستند مواردی که منافع ملی فدای سودجوییهای دربار شاه میشود. بنا به برخی گزارشهای منتشر شده اعداد بالای ۴۵/ و حتی در مواردی ۵۰/ برای ضریب جینی ایران در برخی سالهای حکومت پهلوی، نشان دهنده شکاف طبقاتی عمیق در جامعه آن زمان است.ضریب جینی ۵۰/ مثل این است که حدودا نیمی از ثروت جامعه بین اقشار خاصی توزیع شده باشد بطوریکه نیم دیگر جامعه از آن بی بهره اند.
رو به کاهش بودن نابرابری در سالهای بعد از انقلاب
شکاف طبقاتی در کشور در بازه حدوداً ۳۰ ساله تقریبا ۱۰ واحد (معادل ۲۵ درصد) کاهش یافته و ادعای بدتر شدن وضعیت شکاف طبقاتی در سالهای پس از انقلاب به طور کلی مردود است.
ضریب جینی شاخصی اقتصادی برای محاسبه توزیع ثروت در میان مردم است. بالا بودن این ضریب در یک کشور معمولاً به عنوان شاخصی از بالا بودن اختلاف طبقاتی و نابرابری درآمدی در این کشور در نظر گرفته میشود و متعاقبا، کاهش این عدد، نشان دهنده بهبود وضعیت شکاف طبقاتی در کشور مذکور است. نمودار زیر با استفاده از آمار بانک جهانی و دیگر آمارهای موجود از ضریب جینی ایران رسم شده است.
آمارهای بانک جهانی در خصوص ضریب جینی ایران از سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) آغاز میشود. بر اساس آمارهای موجود، این عدد از میزان ۴۷.۴ درصد در سال ۱۹۸۶، به ۳۸.۸ درصد در سال ۲۰۱۸ رسیده است.
بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۴، شکاف درآمدی و شکاف طبقاتی برخی کشورهای صنعتی و توسعه یافته نسبت به ایران بیشتر بوده که از جمله آنها میتوان به ایالات متحده آمریکا با ضریب جینی ۴۱/ اشاره کرد.
هرچند که ظاهرا روند کلی ضریب جینی (در چند سال اخیر) صعودی شده است، اما بطور کلی با توجه به دادههای چند دههی گذشته بعد از انقلاب اسلامی، آمار فقر مطلق و نابرابری نسبت به قبل خیلی بهبود یافته است. (www.yjc.ir/fa/news/7237619)
بنابر این تفاوت نظام جمهوری اسلامی با رژیم شاه، تفاوت نظامی است که به دنبال حاکمیت ارزش ها و تحقق استقلال و عدالت و مقابله با سطه جویی و دفاع از مظلومان است با نظامی است که وابسته به قدرتهای بزرگ بوده و جایگاهی برای ارزش های دینی و استقلال و عزت و کرامت کشور و مردم قائل نبوده و همه را به پای نوکری آمریکا نهاده بود.
نظام جمهوری اسلامی ، نظامی که سر تا پا وابسته و سرسپرده به قدرتهای بزرگ بود و عزت و شراقت و استقلال کشور را زیر پای آنان ریخته بود و برای دین و فرهنگ اسلامی نه تنها ارزشی قائل نبود، بلکه به مقابله با آن برخاسته بود و برای مردم و نظر و خواست آنان جایگاهی قائل نبود و بی عدالتی و فساد تا عمق آن نفوذ کرده بود، را به کشوری تبدیل نمود که حاکمیت دوباره دین را در عصری که دین به عنوان افیون توده ها معرفی شده بود و از زندگی اجتماعی کنار گذاشته شده بود، تحقق بخشید و استقلال و عزت از دست رفته کشور را به آن باز گرداند و دست بیگانگان را از منابع کشور کوتاه نمود و جایگاه و نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش را احیا نمود. اگر روزگاری ایران به عنوان حافظ منافع قدرتهای بزرگ مورد اعتنا و احترام ظاهری قرار می گرفت، امروز جمهوری اسلامی به عنوان کشوری مستقل، تأثیر گذار در منطقه و جهان شناخته می شود. اگر روزگاری گرد محرومیت و عقب ماندگی بر چهره رژیم گذشته گسترده شده بود، نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر توان جوانان و نخبگان این مرز و بوم که در رژیم گذشته به آنان توجهی نمی شد و دمیدن روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در آنان ، در عرصه های مختلف علمی، پزشکی، نانو،هوا و فضا، هسته ای و نظامی به دستاوردها و پیشرفت های خیره کننده ای دست یافته است که به هیچ وجه قابل مقایسه با آن دوران نیست. در عرصه رفع محرومیت و خدمات رسانی در بخش مختلف نیز تحول عظیمی در کشور به وجود آمده است و هنگامی ارزش دستاوردهای به دست آمده، بیشتر آشکار می شود که توجه داشته باشیم که همه این دستاوردها با وجود دشمنیها، مانع تراشیها، کارشکنیها، فشارها و تحریم های نظام سلطه صورت گرفته است.
«افزایش شش برابری راههای کشور»، «۲۰ برابر شدن ظرفیت بنادر»، «۳۰ برابر شدن سدهای مخزنی»، «افزایش تولید برق به ۱۴ برابر میزان قبل از انقلاب»، «افزایش ۳۰ برابری تولید محصولات پتروشیمی و ۱۵ برابری محصولات فولادی»، تنها بخشی از پیشرفتهای زیرساختی کشور است «۲۵ برابر شدن تعداد دانشجویان در مقایسه با ابتدای انقلاب اسلامی»، «افزایش ۱۶ برابری تولید مقالات علمی»، «آمارهای درخشان در خدماترسانی و آبادی روستاها» و «پیشرفتهای خیرهکننده دفاعی »، بخش دیگری از فهرست خدمات چشمگیر نظام اسلامی بوده است. البته این به معنای نادیده گرفتن مشکلات و ضعف ها نیست، اما نشان از تحول و راه فراوان طی شده است گرچه تا رسیدن به نقطه قابل قبول ، فاصله وجود دارد.
هوشیاری در برابر جنگ روانی دشمنان ملت
جنگ، واژه ناآشنایی برای ایرانیان نیست و ملت ایران در طی ۴ دهه انقلاب اسلامی بارها با جنگ و مصادیق آن مواجه بودهاند. چه در زمان جنگ تحمیلی و ۸ سال دفاع مقدس و چه در بعد از آن که دشمنان نظام و کشور، نقاب خود را عوض کرده و در هیبتی جدید و با ابزاری جدید به عداوت خود ادامه دادند.
باید باور کنیم که القای «احساس» محرومیت به مردم، به مراتب نقش بسیار مخرب تری از خود محرومیت دارد. چرا که با تحریک افکار عمومی زمینههای آشوب و نابسامانیهای بعدی را ایجاد میکند. کاری که در چند سال گذشته بیش از پیش، خوراک رسانههای معاند و بدخواهان ملت ایران بوده است. در ۸ سال جنگ تحمیلی با وجود همهی کمبودها، تحریمها ومحرومیت ها، وجود «همبستگی» و حس «عزت» جای «احساس بدبختی و محرومیت زیاد» را در دل مردم پر کرده بود.
باید توجه داشت که در این پروژه، جنگ روانی و شناسایی راههای افزایش نارضایتی عمومی در اولویت کار قرار دارد و اتاقهای فکر متعددی در تلاشاند با استفاده از ظرفیتهای عظیم رسانهای خود، شرایط اقتصادی کشور را بسیار بدتر از آن چیزی که در واقعیت وجود دارد به مردم القا کنند.
یکی از القائات پروژه جدید دشمن، تثبیت این تفکر در ذهن جامعه است که در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم از قبل انقلاب بدتر شده و اقتصاد ایران در همه شاخصها پسرفت شدیدی به خود دیده است. ادعایی که البته با مقایسه آمارهای جهانی به سادگی رد شد. اما شاید کمکاری برخی رسانههای داخلی و نپرداختن به بحث مهم سادهسازی تحلیلهای اقتصادی و از سوی دیگر قدرت رسانهای دشمن باعث شده تا در این هجمه رسانهای، اذهان عمومی جامعه به سمت باور شایعات بیاساس رسانههای بیگانه متمایل شوند.
بسیاری از پرونده هایی که امروز تحت عنوان اختلاس، دزدی، پولشویی ، رانت و … از آن یاد می شود،قبل از انقلاب ،کاملا قانونی و موجه بوده و گویی این موضوع از حقوق مسلم مقامات پهلوی به شمار می رفته است.
میلسپو (مستشار نظامیِ آمریکایی)در این خصوص می نویسد: رضا شاه، روی هم رفته، مملکت را پاک دوشید؛ روستائیان، عشایر و زحمتکشان را بیچاره کرد و از زمین داران باج هنگفت گرفت و در عین آنکه اقداماتش طبقه جدید (سرمایه داران-تجار) انحصارگران، پیمانکاران و مقربین سیاسی را غنی ساخت، تورم، مالیات های سنگین و…سطح زندگی مردم را کاهش داد.
آنچنان که اسناد نشان میدهد؛ ثروت رضاخان به هنگام مرگ، حداقل سه میلیون پوند و حدود یک و نیم میلیون هکتار زمین بوده که بخشی از آنها با مصادره مستقیم و برخی دیگر با مجاب ساختن مالکان این اراضی به فروش اجباری آنها با قیمت نازل و نقل و انتقال های دولتی (اما به واقع غیر قانونی) ، ضمیمه ثروت رضاه شاه شده بود.
گزارشهای سفارت بریتانیا به عنوان یکی از اصلی ترین و بزرگ ترین حامیان رضاخان بر جلوس او بر تخت سلطنت نیز موید فسادِ اقتصادیِ شدید نخستین شخص مملکت در زمان پهلوی اول است.
در گزارش اشاره شده اینچنین قید شده؛ اشتهای سیری ناپذیر وی به اندازه ای است که عجیب نخواهد بود اگر چند صباح دیگر کسی بپرسد چرا اعلی حضرت بی درنگ همه ایران را به نام خود به ثبت نمی رساند؟.
وزیر مختار بریتانیا نیز چنین نوشته است: او همچنان در کار انباشت ثروت از راههای مشکوک است و فرماندهان ارشد نظامی خود را نیز در کار آزاد گذاشته و در عین حال از هیچ فرصتی برای بی اعتبار کردن فرماندهان در صورت سوء ظن نسبت به قدرت گرفتن آنها از طریق اندوختن ثروت پرشمار برای بهره گیری شخصی دریغ نمیکند و البته اگر آنها سهم عده ای از ثروت به دست آمده را به شاه بدهند، او نیز از دزدی های آنها چشم پوشی خواهد کرد.
چنین گزارشهایی در ارتباط با فساد اقتصادی دوران پهلوی اول کم و محدود نیست و با یک بررسی و تحقیق در ارتباط با وضعیت اقتصادی حاکم در دوران پهلوی به روشنی به عمق فاجعه مذکور پی خواهیم بُرد.
این روال و رویه شوم در دوران محمدرضا پهلوی نیز استمرار و ادامه داشت. ولخرجیهای خانواده سلطنتی، فساد تمام عیار، برگزاری جشنهای آنچنانی و آلوده شدن سیستم دربار به انحرافات و مفاسد اقتصادی آنچنان عمیق شد که این عارضه از چارچوب یک مشکل اقتصادی خارج و به یک موضوع امنیتی، سیاسی و دغدغهای ملی و عمومی برای مردم مبدل شد و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی نارضایتی مردم و سقوط رژیم منحوس پهلوی، ریشه در همین مفاسد داشت.
یکه تازیهای اشرف پهلوی و فرزندش شهرام و چپاول ثروت کشور توسط افراد مذکور بهواسطه برخورداری از امتیازات و مجوزهای خاص بازرگانی، دست داشتن در تجارت مواد مخدر؛ تنها نمونهای از فساد اقتصادی فراگیر در دربار پهلوی به شمار می رفت.
سازمان اطلاعاتی ایالات متحده در گزارشی در ارتباط با فساد خاندان پهلوی می نویسد: اخیرا رئیس یکی از بزرگ ترین بانک های ایران به یکی از مقامات سفارت گفته که توجه شاه را نسبت به یکی از معاملات اشرف جلب کرده که اگر جزئیات آن علنی شود، بازتاب منفی در پی خواهد داشت و البته شاه نیز به این گزارش بی توجهی میکند و گویی اهمیتی برای وی نداشته است.
امیرهوشنگ دولو (سلطان خاویار)، کریم ایادی (پزشک معتمد شاه) و سهامدار شرکت نفت پارس، آلودگی اقتصادی شریف امامی موسوم به آقای 5 درصد (اطلاق این لقب به این دلیل بوده که وی از کلیه قراردادهای دولتی، سهمی 5 درصدی را برای خود لحاظ میکرده است) تنها بخش کوچکی از فساد موجود در دربار پهلوی و ایادی این رژیم منحوس به شمار می رفت.
مثال های فوق، موید این واقعیت تلخ است که با وجود پرونده های مرتبط با فساد اقتصادی در دوران پس از انقلاب، حجم فساد موجود قابل مقایسه با آن دوران نیست.
اگر امروز شاهد تشکیل و گشوده شدن پرونده های قضائی بسیاری در ارتباط با مفاسد اقتصادی هستیم، در دوران طاغوت، پروندهای تشکیل نمی شد که عزم رژیم را در برخورد با مفاسد اقتصادی به اثبات رساند و موارد موجود اندک نیز در دعواهای سیاسی درونی پهلوی بروز پیدا میکرد.
فساد نظامی ها در دوران پهلوی نیز بُعدی دیگر از عمق انحرافات اقتصادی آن دوران را نشان می دهد.
ثروت اندوزی های امرای ارتش و خروج میلیون ها دلار ارز و پول از کشور توسط افرادی همچون ارتشبد اویسی (15 میلیون دلار)، نمازی (9میلیون دلار)، سپهبد مقدم (2 میلیون دلار) و آموزگار(5 میلیون دلار) نمایی دیگر از فساد سیستماتیک پهلوی دوم محسوب می شود.
غصب جنگل های ملی توسط محمود رضا پهلوی،گرایش به قمار بازی و شایع بودن بازی پوکر و بریج در میان درباریان، صرف هزینه های سنگین برای عیش و نوش و خوش گذارنیهای شاه و نزدیکان او، آن هم در شرایطی که بخش عظیمی از مردم در فقر زندگی میکردند (به نقل از کتاب آخرین سفر شاه،نویسنده:ویلیام شوکراس) از دیگر مصادیق مفاسد اقتصادی آن دورن به شمار می رود.
جمع بندی این مثال ها و مصادیق، به این موضوع و نکته ظریف خلاصه می شود که در عرصه مبارزه با فساد اقتصادی، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر به توفیقات بسیاری نائل شده و اگر امروز همچنان شاهد بروز برخی از مفاسد اقتصادی هستیم (که تردیدی در وجود آن نیست) این عارضه ریشه در برخی غفلت ها و ضعف های نظارتی دارد و در واقع امر، رویکرد نظام در ارتباط با سوء استفاده های اقتصادی، نه بر سکوت و نه بر مماشات معطوف شده که تشکیل پرونده قضائی برای بسیاری از مقامات و حتی نزدیکانِ مدیران اجرایی کشور،گواهی است بر صحت این ادعا.
(www.yjc.ir/fa/news/6419496)
در جمهوری اسلامی فساد وجود دارد و متاسفانه برخی از مفاسد و اختلاس های بزرگ هم صورت گرفته است اما همان فساد کلان در حدی برجسته میشود که برادر رئیسجمهور هم بازداشت میشود. چهرههای برجسته حکومتی اگر فساد کنند بازداشت و محاکمه میشوند. بعد از انقلاب چندین سرمایهدار به دلیل اختلاس اعدام شدهاند. قبل از انقلاب حتی یک نمونه ندارید که بالاتر از یک مدیرکل از نظر فساد اقتصادی حتی محاکمه شده باشد، چه رسد به زندان و اعدام. رژیم پهلوی فساد سیستماتیک داشت. یعنی فساد در آن رخ میداد و کسی هم توان مبارزه با فساد را نداشت. در ایران بعد از انقلاب اگر فساد رخ بدهد ،که رخ داده، نکته این است که با آن مبارزه میشود. فساد به روزنامهها و نشریات کشیده میشود و همه دربارهاش نظر میدهند، پرونده تشکیل میشود و به جریان میافتد و حتی اگر بگوییم در پروندهها نفوذ میشود و سیر رسیدگی به پروندهها کند است، به هر حال در فضای عمومی طرح میشوند، آن هم در سطوح بالا مثل برادر رئیسجمهور، برادر معاون اول و امثالهم، حتی یک نمونه هم نظیر اینها در قبل از انقلاب نیست. اینکه میگوییم در جمهوری اسلامی فساد هست، اما سیستماتیک نیست و قبل از انقلاب فساد بود و سیستماتیک هم بود، تفاوتش این است. گزارشهای کمیسیون شاهنشاهی در سال 1356 را ببینید که دارند از فساد حرف میزنند. اسناد ساواک را ببینید. خود آنها دارند از فساد سیستماتیک حرف میزنند.( www.tasnimnews.com/fa/news/1397/12/01/1951709)
فسادی که صورت گرفته در اثر وجود خلأهای قانونی و بازدارنده نبودن آن و ضعف مدیریت و ضعف دستگاههای نظارتی بوده و ارتباطی با اسلام ندارد. بلکه ناشی از عدم توجه به تعالیم و آموزه های دینی است. ضمن آنکه مگر کسی ادعا کرده که نظام جمهوری اسلامی، به همه دستورات اسلام به طور کامل عمل کرده و اسلام را با تمام ابعاد آن محقق ساخته است که بروز این مفاسد را به اسلام نسبت دهیم . جمهوری اسلامی گام در راه اسلامی کردن نهاده است و تا رسیدن به نقطه قابل قبول فاصله فراوانی وجود دارد. همانگونه که حضرت امام فرمودند: « اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند ، لکن عرض می کنیم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کرد این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند.» (وصیت نامه الهی – سیاسی امام خمینی (ره) ، قم:دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ،1380،ص22)
مقام معظم رهبری نیز فرمودند: « ما همیشه می گوییم، بارها گفتیم که ما نتوانستیم خواستههاى اسلام را بهطور کامل تحقّق ببخشیم، این قطعى است؛ امّا ما راه زیادى در این زمینه طى کردیم. ما نتوانستیم عدالت اجتماعى را بهطور کامل در این کشور بهوجود بیاوریم امّا خیلى از راه را جلو آمدیم. نباید اینها ندیده گرفته بشود. یکروزى همه ثروت این کشور صرف تعدادى خانوادههاى اشرافى و احیاناً سرریز آ ن به چند شهر بزرگ می رسید؛ امروز اقصى نقاط کشور برخوردار از خیرات این کشورند. این حرکت عظیم، حرکت به سمت عدالت اجتماعى، حرکت به سمت اخلاق اسلامى . حالا می شنویم گاهى اوقات راجع به اخلاق حرف زده می شود، انتقاد می کنند؛ بله؛ با آن اخلاق اسلامى مطلوب، امروز ما فاصله داریم، در این شکّى نیست؛ امّا ما خیلى پیش رفتیم، راه زیادى را ملّت ایران طى کردند، اینها را ندیده نگیرند… بله، البتّه راه طولانىاى در پیش داریم؛ ما به آرمانهایمان هنوز نرسیدهایم؛ آرمانهاى اسلامى خیلى بالاتر از این حرفها است.» (بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی ، 17/10/93)
2.در مقایسه کشورها از نظر پیشرفت، اولاً؛ باید در کنار توجه به ظرفیت ها و امکانات و میزان پیشرفت به دست آمده، به موانع و مشکلات و کمبودهای پیش روی آنان نیز توجه داشت. پیشرفت های به دست آمده در نظام با وجود مشکلات و موانع فراوانی همچون جنگ تحمیلی هشت ساله و خسارت های هنگفت آن، تحمیل هزینه بازسازی خسارت های کشور، تحریم ها و فشارهای اقتصادی و…بوده است. از این رو پیشرفت کشور ما یک پیشرفت معمولی نبوده و وجود همین موانع و دشمنیها، ارزش این پیشرفت ها و دستاوردها را دو چندان می نماید. منکر این نیستیم که ضعف ها و کاستیهایی در روند پیشرفت کشور وجود داشته و دارد و اگر برنامه ریزی جامع و منسجم و مدیریت کارآمد و انقلابی بر کشور حاکم بود، امروز پیشرفت بسیار بیشتری را در کشور شاهد بودیم، اما در عین حال در ارزیابی پیشرفت به دست آمده و در مقایسه آن با سایر کشورها نمی توان باید به موانع و مشکلات توجه نداشت.
ثانیاً؛ کشور ما در برخی بخش ها پیشرفت های چشمگیری داشته است .به عنوان نمونه در رشد علمی کشور ما دارای رشد علمی یازده برابری نسبت به سایر کشورهاست و در عرصه پزشکی ، نانو، هوا فضا، هسته ای، نظامی توانسته است پیشرفت های خیره کننده ای را رقم بزند و در بعضی از حوزه های این فناوری های نوین، جزء چند کشور برتر دنیا قرار بگیرد. این امر بیانگر ظرفیت فراوان پیشرفت کشور است که می تواند مارا در جایگاه بسیار بهتری قرار دهد.
به عنوان نمونه نگاهی به وضعیت پیشرفت کشور ما با ترکیه گویای بسیاری از نکات است.
جمهوری اسلامی وارث یکی از فاسدترین رژیمهای سیاسی جهان بود است که حتی متحدین غربی او همانند امریکا نیز ضرورت اصلاحات گسترده را در همه زمینهها به رژیم پهلوی گوشزد کرده بودند. در حالی که این پیشینه برای طرف ترک وجود ندارد و شرایط ترکیه از هر جهت وضعیت بهتری از ایران را داشته است. در واقع حجم بالای فروش نفت در دهه پایانی رژیم پهلوی به او امکان تحرک بیشتری را در فضای سیاسی و نظامی منطقه داده بود، هر چند که اتکای بیش از حد رژیم پهلوی علاوه بر باقی گزاردن میراثی تخریب شده برای جمهوری اسلامی در اقتصاد، با وابسته کردن عمده درآمد کشور به نفت امکان رشد چشمگیر اقتصادی را از ملّت سلب نموده بود.
از سوی دیگر حاکمیت دولت سکولار بر ترکیه و عدم تقید به موازین شرعی موجب کسب درآمدهای گستردهای از طریق «توریسم نامشروع» یا «توریسم جنسی» در ترکیه شده است. در واقع صنعت فحشا در ترکیه امروز آن را به قطب گردشگری زنان و مردان غیر مسلمان غربی و اروپایی بدل کرده است. اهمیت این موضوع برای رهبران لائیک به دلیل اغتشاش ترویسم جنسی و توریسم طبیعت و درآمد ۳۰ میلیارد دلاری صنعت توریسم است. که در مقایسه با درآمد احتمالی ۴۸ میلیارد دلاری ایران از نفت در سال ۹۷، بسیار چشمگیر میباشد. همچنین تحمیل طولانیترین جنگ قرن بیستم بر ایران و اتخاذ سیاست تحریم همه جانبه ی غرب علیه ایران که شدیدترین تحریمهای تاریخ بشر محسوب میشود، در کنار همه دشمنی های غرب با جمهوری اسلامی سبب شده است بخش مهمی از توان اقتصادی و سیاسی ایران مصروف مقابله با با این پیشامدها شود. در عین حال مقایسه دو کشور نکات قابل توجهی در باب پیشرفت جمهوری اسلامی را روشن مینماید. بر همین اساس در مقایسه دو کشور صرفاً از آمارهای بانک جهانی یا سازمان ملل متحد بهره گرفته خواهد شد.
شاخص توسعه انسانی
مطابق این ملاک که مهمترین شاخص پیشرفت در جهان محسوب میشود، سه موضوع: سطح معیشت استاندارد، دسترسی به بهداشت، دسترسی به علم و علم آموزی به عنوان مبنایی برای توسعهی زیست انسانی در نظر گرفته شده است. بر این اساس مقایسه دو کشور ایران و ترکیه در این آمار بر اساس دادههای سازمان ملل متحد حکایت از رشد بیشتر و سبقت ایران از ترکیه در این امر دارد.
بر این اساس سرانه هر ایرانی در دسترسی به امور سه گانه از کشور ترکیه وضعیت بهتری دارد. به عبارت دیگر ثروت تولیدی در ایران به نحو مطلوبتری نسبت به ترکیه در سه بخش معیشت، آموزش و بهداشت میان عموم افراد جامعه توزیع شده و بهره مندی عمومی به معنای واقعی در ایران اتفاق افتاده است. این در حالی است که مطابق امار در رژیم پهلوی عمدهی امکانات و مواهب در اختیاری مناطق مرفه نشین پایتخت قرار داشت. مطابق همین ایران بیشترین نرخ رشد جهان در چهل سال اخیر را در شاخص توسعه انسانی داراست.
ثروت تولیدی در ایران به نحو مطلوبتری نسبت به ترکیه در سه بخش معیشت، آموزش و بهداشت میان عموم افراد جامعه توزیع شده و بهره مندی عمومی به معنای واقعی در ایران اتفاق افتاده است. این در حالی است که مطابق امار در رژیم پهلوی عمدهی امکانات و مواهب در اختیاری مناطق مرفه نشین پایتخت قرار داشت. مطابق همین ایران بیشترین نرخ رشد جهان در چهل سال اخیر را در شاخص توسعه انسانی داراست.
شاخص فقر مطلق
فقر مطلق به معنای ناتوانی در تهیه یا استمرار ضروریات زندگی مثل خوراک، پوشاک و سرپناه است. بر این اساس مطابق آمارهای بانک جهانی فقر مطلق بر اساس شاخص ۳.۲ دلار در روز، از مبدأ سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵ شمسی) تا سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳ شمسی) در ترکیه از ۱۰.۹ درصد به ۲.۴ درصد رسیده است، در حالی که در جمهوری اسلامی این رقم از ۲۰.۴ به ۲.۵ رسیده است. بنابراین به سادگی میتوان دریافت که جمهوری اسلامی بیش از ۲ برابر ترکیه فقر مطلق را در کشور کاهش داده است.
این دو شاخص مهم در حالی نسبت به ترکیه برای ایران بهبود یافته است که جمعیّت ایران رشد بیشتری از ترکیه داشته است. به عبارت دیگر در حالی که جمعیت ترکیه در مبدأ سال ۱۹۷۹ در حدود ۴۳ میلیون نفر بوده است اکنون به ۸۰.۷ میلیون نفر رسیده و جمعیت ایران در همان فاصله زمانی از ۳۷ میلیون نفر بالغ بر ۸۱.۱ میلیون نفر شده است. این نکته ابعاد بیشتری از توسعهی سریعتر جمهوری اسلامی در مقایسه با ترکیه را نمایان میکند.
شاخص تولید ناخالص داخلی
بر اساس این ملاک که ارزش کل کالا و خدمات تولیدی در کشور مورد بررسی قرار میگیرد. بر این اساس رشد ترکیه بسیار بهتر از ایران بوده است و از عدد ۸۹.۳۴ بیلیون دلار در سال ۱۹۷۹ به رقم ۸۵۱.۵ بیلیون دلار در سال ۲۰۱۷ رسیده است. این امار برای ایران به ترتیب ۹۰.۳ و ۴۵۴ بیلیون دلار است.
البته در این میان نباید از کاهش بسیار شدید فروش نفت ایران در قبل از انقلاب (بیش از ۶ میلیون بشکه در روز) و سال اخیر (۹۷) به دلیل اعمال تحریمهای نفتی غافل شد. در واقع سهم نفت در تولید ناخالص داخلی ایران به یک سوم کاهش پیدا کرده است. با این وجود اما عقب ماندگی نسبت به ترکیه نشان میدهد که امر تولید در کشور مغفول مانده است و باید انچنان که مورد تاکید قرار گرفته است به دان پرداخت عملی نیز بشود.
مطابق آمارهای بانک جهانی فقر مطلق بر اساس شاخص ۳.۲ دلار در روز، از مبدأ سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵ شمسی) تا سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳ شمسی) در ترکیه از ۱۰.۹ درصد به ۲.۴ درصد رسیده است، در حالی که در جمهوری اسلامی این رقم از ۲۰.۴ به ۲.۵ رسیده است. بنابراین به سادگی میتوان دریافت که جمهوری اسلامی بیش از ۲ برابر ترکیه فقر مطلق را در کشور کاهش داده است.
شاخص نرخ تورم
شاخص اقتصادی دیگری که میتواند گویای وضعیت معیشتی دو کشور یاشد، نرخ تورم سالیانه است. مطابق این شاخص، تغییرات تورم در سالهای گوناگون با وجود مشکلات بغرنج ایران همچون جنگ و تحریم دامنهی افزایش کمتری را نسبت به ترکیه داشته است. در حالی که تغییرات قیمت در ترکیه بسیار عجیب و غیرعادی است.
براین اساس دو کشور ایران و ترکیه در انتهای سال ۲۰۱۷ دارای تورمی به ترتیب: ۹.۹ و ۱۱.۱ بودهاند. البته تغییرات نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی در هر دو کشور در سال ۲۰۱۸ میلادی موجب تورم فزاینده و کاهش ارزش پول ملی شده است.
اما در مجموع مطابق آمارهای بین المللی مثل بانک جهانی نمودار تورم در ایران وضعیت بسیار بهتری نسبت به ترکیه را نشان میدهد که در نمودار بانک جهانی به ان اشاره شد.
تغییرات تورم در سالهای گوناگون با وجود مشکلات بغرنج ایران همچون جنگ و تحریم دامنهی افزایش کمتری را نسبت به ترکیه داشته است. در حالی که تغییرات قیمت در ترکیه بسیار عجیب و غیرعادی است
شاخص ضریب جینی
این نرخ به بررسی نسبت درآمد فقیرترین و ثروتمندترین طبقات اقتصادی در کشورها میپردازد و هرچه عدد آن به صفر نزدیکتر باشد حکایت از توزیع بهتر ثروت در کشور است. بر این اساس جمهوری اسلامی توزیع ثروت یا عدالت اقتصادی بسیار بهتری را نسبت به ترکیه داشته است. بر اساس اطلاعات بانک جهانی نرخ ضریب جینی برای ایران در مبدأ سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۴ شمسی) عدد ۴۷.۴ است که در سال ۲۰۱۴ به ۳۸.۸ رسیده است. این نرخ برای ترکیه به ترتیب اعداد ۴۳.۵ و ۴۱.۲ را در همان بازه زمانی نشان میدهد.
بر این اساس فاصله طبقاتی به طرز محسوسی در ایران نسبت به ترکیه کاهش داشته است و این از بهترین دستاوردهای انقلاب اسلامی محسوب میشود.
(www.borhan.ir/4280)
3. گرچه جریان وابسته و رسانه ای تلاش گسترده ای را برای بزک کردن چهره رژیم شاه و ارایه چهره قابل پذیرشی از آن نموده ، اما واقعیت این رژیم به قدری تاریک و سیاه است که با چنین اقداماتی نمی توان بر چهره زشت آن سرپوش گذاشت . نگاهی به وضعیت چندین سال پایانی رژیم شاه از نگاه برخی اندیشمندان غربی گویای بسیاری از واقعیات است.
به عنوان نمونه فرانس فیتزجرالد، نویسنده سرشناس امریکایی، مشاهداتش در ایران را در سال 1353 در مقاله ای به نام «به شاه هرچه می خواهد بدهید»؛ giving the shah everything he wants»، که در یکی از مجلات امریکا چاپ شد، آورده است:«وضعیت ایران به طور کلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور هرگز تلاش جدی نکرده است… ثروت کشور بیشتر به سوی خودرو های شخصی و نه اتوبوس، کالاهای مصرفی و نه بهداشت عمومی، و به سوی حقوق سربازان و پلیس کشور و نه آمورگاران، سرازیر شده است.»
جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا از وضعیت تغذیه و بهداشت در جامعه ایران در زمان پهلوی دوم اینگونه می نویسد:«65 درصد شهرنشینان در سال 1351-1352ش دچار سوء تغذیه بودند (که 25 درصد اینها وضع تغذیه شان بسیار بد بود) و این در مقایسه با 42 درصد در روستاها، رقم بسیار بالایی است. آمار و ارقام بهداشتی نشان می دهد که بر تعداد تختهای بیمارستان ، کلینیکها، پزشک و پرستار افزوده شده اما در سال 1356 ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک- بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است»( جان فوران،مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران: رسا، ص 492)
جان فوران در کتاب خود به وضعیت توسعه در روستاها پرداخته، در این خصوص می نویسد:
«به رغم ایجاد مدرسه های روستایی توسط سپاه دانش، تنها 15 درصد روستاییان در سال 1350 ش از تحصیلات ابتدایی برخوردار می شدند و در سال 1354ش، 60 درصد مردان و 90 درصد زنان روستایی بی سواد بودند. در سالهای دهه 1350ش، 96 درصد روستاها برق نداشتند.»(همان، ص 477)
دکتر یرواند آبراهامیان استاد دانشگاه شهر نیویورک ،آمار وحشتناکی را در خصوص وضعیت پزشکان و تحصیل در زمان پهلوی دوم بیان می کند که نشان از اوضاع بسیار بد کشور داشته است:
«انقلاب سفید محمدرضاشاه پهلوی و در پی آن رونق درآمد نفت به جای پاسخگویی به انتظارات عمومی، موجب افزایش نارضایتی های گسترده شد. درست است که اجرای برنامه های اجتماعی در بهبود وضعیت آموزشی و امکانات بهداشتی بسیار موثر بود، اما این نکته نیز صحت دارد که ایران پس از دو دهه یکی از بدترین کشورها در بخش مرگ و میر کودکان و نسبت پزشک به بیمار در خاورمیانه بود. یکی از پایین ترین نرخ های آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، 68 درصد از جمعیت بزرگسال بی سواد بودند، 60 درصد از کودکان نمی توانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند و تنها 30 درصد از داوطلبان کنکور می توانستند وارد دانشگاهها شوند. در این میان شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور رو به رشد بود. در دهه 1970/1350 شمار پزشکان ایرانی مستقر در نیویورک بیشتر از شهرهای غیر از تهران بود. اصطلاح «فرار مغزها»نخستین بار برای ایران به کار گرفته شد.»(یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، ص 255-253)
بنا به گزارش موسسه هادسُن « Hudson Institute» یکی از مهم ترین اتاق های فکر که در تدوین و طراحی سیاست های کلان ایالات متحده که امروزه نیز همچنان نقش جدی و تأثیرگذار دارد در 1975م/1354 ش، حتی اگر ایران به نرخ رشد پیش بینی شده حاصل از سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی دست یابد، در سال 1985م/1364ش «اقتصادش از اقتصاد هندوستان بهتر نخواهد بود و اگر از مکزیک عقب نباشد حداکثر به سطح آن کشور خواهد رسید»
جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیا در مورد وضعیت صنعت کشور در زمان پهلوی دوم در مقایسه صنعتی ایران با سه کشور هندوستان، سنگاپور و مکزیک ، می نویسد:
«سهم صنعت در تولید ناخالص ملی 18 درصد بود و به مراتب از سهم خدمات (35درصد) و نفت (35 درصد) در 1356-1357ش کمتر می شد و دیگر اینکه صادرات صنعتی غیرنفتی تنها 2 تا 3 درصد همه صادرات ایران در سال 1354 ش تشکیل می داد که در مقایسه با کشورهایی مثل هندوستان (بیش از 50 درصد)، سنگاپور (60 درصد) و مکزیک (33درصد) بسیار ناچیز می نمود. »(مقاومت شکننده، ص 484)( www.rajanews.com/news/233585)
4. پیشرفت کشوری همچون امارات ، نمی توان معیار مناسبی برای پیشرفت باشد، زیرا اولاً؛ این پیشرفت کاملاً وارداتی و وابسته به سایر کشورهاست و برآمده از توانمندی خود این کشور نیست.همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «پیشرفت این نیست که خارجیها پول یک کشور را ببرند و برایشان برج درست کنند. اینها پیشرفت نیست. امروز بلندترین برج منطقه در بیعُرضهترین کشور است.»(1396/12/2)
ثانیاً؛ امارات و عربستان و… امروز کشورهایی هستند که اراده ای از خود نداشته و تحت نفوذ و اختیار آمریکا هستند و چنین پیشرفتی نمی توان بر اساس عزت و کرامت و شرافت انسانی باشد. واقعیت پیشرفت دبی را باید در پس برج های بلند و ساختمانهای زیبا دید. کریستوفر داویدسون، رئیس دانشکده سیاستهای خاورمیانه دانشگاه “دورهام” انگلیس در مقالهای که مجله آمریکایی “فارین پالیسی” آن را چاپ و منتشر کرد، نوشت:از زمانی که نظام حکومت در امارات از امیرنشین سنتی به متحد فدرال تبدیل شده و حکومت در این امیرنشین هر روز بیش از گذشته به نظامیگری و حاکمیت پلیس در آن گرایش مییابد و امیرنشینان کنونی بر خلاف پدرانشان به جای شور و مشورت با بزرگان قبایل در اتخاذ تصمیمات به نظر شخصی خود استناد میجویند.
این درحالی است که هماکنون 90درصد جمعیت امارات را مهاجرانی تشکیل میدهند که برای کار به این امیرنشین مهاجرت کردهاند و دارای شناسنامه اماراتی نبوده و اکثر آنها در شرایط بسیار سخت به کار مشغول هستند.
دیویدسون می گوید: تصویر واقعی از شهروندان اماراتی آن چیز دیگری نیست که در رسانههای پخش میشود، فرصتهای شغلی در این امیرنشین هم اکنون فقط در دبی و ابوظبی وجود دارند و پنج شیخ نشین دیگر در فقر و فاقه خود غوطهور هستند و شکاف ثروتمندان و فقرای این امیر نشینها روز به روز شکاف بیشتری مییابد.
دیویدسون میگوید: اگر در امارات صدایی از انقلاب و اعتراض به گوش نمیرسد، این به معنای رضایت ساکنان آن نیست، بلکه واقعیت امر این است که بسیاری از ساکنان امارات را “البدون” یا مهاجران بدون کشور تشکیل میدهند. البدون با اینکه نسل اندر نسل در امارات زندگی کردهاند، با این حال از سادهترین حق و حقوق برخوردار نبوده و فقیرترین طبقه را در جامعه تشکیل میدهند.
(www.mashreghnews.ir/news/42559)
جمهوری اسلامی چنین پیشرفتی را پیشرفت حقیقی نمی داند . پیشرفتی که صرفاً وارداتی و وابسته بوده و از این کشورها پادوی برای اهداف آمریکا ساخته است . پیشرفتی که به خود اجازه می دهد که از گروههای تروریستی همچون داعش حمایت نماید و جان سایر مسلمانان را به خطر بیندازد و بحران در کشورهای اسلامی ایجاد نماید.
5.در دوره شاه شاهد حذف مخالفان توسط ساواک و در زیر شکنجه بودیم اما آنچه به عنوان حذف مخالفان به جمهوری اسلامی نسبت داده می شود، اتهامات بی اساسی است که توسط جریان های معاند و ایادی آنان زده می شود. اینکه ما نام افرادی را بدون ارایه مدرک و مستندی ردیف کنیم و کشتن آنها را به نظام نسبت بدهیم، ناشی از نادانی یا غرض ورزی است.
تنها ذهنهای خبیث رحلت حاج احمد را به نظام نسبت می دهند. کافی است نگاهی به گزارش پزشکان معالج ایشان داشته باشیم. علاوه بر اینکه حاج احمد در کنار نظام و رهبری بود و هیچ دلیلی برای حذف وی وجود ندارد.
خود کشی سعید امامی در بازداشت ناشی از سهل انگاری در مراقبت از وی بود و همانگونه که رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح در این رابطه اظهار داشت: با وجود مراقبت های ویژه ای که از سعید امامی یکی از عوامل اصلی و محوری این قتل ها به عمل آمد وی در زمان استحمام در بازداشتگاه با خوردن داروی نظافت خودکشی کرد که بلافاصله به بیمارستان منتقل شد ولی تلاش های پزشکی برای نجات وی مؤثر واقع نشد البته با توجه به مدارک موجود و اعتراف صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه می رفت حکم او اعدام بود.( روزنامه کیهان 31خرداد 1378)
آیا شهادت اسد الله لاجوردی توسط گروهک تروریستی منافقین را باید به حساب نظام گذاشت؟!
ماجرای قتل قاضی منصوری نیز در دست بررسی است و تنها دشمنان و معاندان نظام به دنبال متهم کردن نظام به قتل وی هستند در حالی که چنین اقدامی منطقی به نظر نمی رسد زیرا افراد دیگری در این پرونده بیشتر از منصوری دارای نقش هستند و اگر قرار به حذف بود، باید آنان حذف می شدند. ضمن آنکه یکی از احتمالاتی که در این قتل هست. نقش منافقین در قتل وی برای فشار علیه کشورمان است.
6.همانطوری که اشاره کرده اید، تجهیزات نظامی آمریکایی توسط کشور ما در دوره شاه خریداری شده بود، اما آیا این ارزشی داشت که حتی مهندسان ما حق تعمیر آن را نداشتند و مسشتاران آمریکایی نظارت بر آن را بر عهده داشتند.
امروز تجهیزات پیشرفته نظامی آمریکا در اختیار رژیم سعودی قرار دارد، اما آیا توانسته است با آن جایگاه خاصی برای خود فراهم نماید یا آنکه در برابر مردم مظلوم یمن درمانده شده و از نظر آمریکا نیز به عنوان گاو شیرده خطاب می شود.
اما قدرت نظامی و توان دفاعی امروز کشور ما محصول تلاش و مجاهدت نیروهای انقلابی و ارزشی خودمان بوده و با تکیه بر توان و ظرفیت های بومی کشور صورت گرفته است که موجب افتخار هر ایرانی و ایران دوستی است . با همین تجهیزات پهپادهای پیشرفته آمریکایی توسط کشور ما شکار شد و پایگاه نظامی عین الاسد با دقت مورد اصابت قرار گرفت. بله دوره شاه افتخار کشور ما این بود که حافظ منافع این کشور و جزیره ثبات آنان در منطقه بودیم. اما امروز جمهوری اسلامی با قدرت در برابر خواست قدرتهای بزرگ برای تسلط بر منطقه ایستاده و نقشه آنان را در سوریه و عراق و… بر هم زده است.
بله اگر دوره شاه بود آمریکاییها با ما کاری نداشتند، اما به قیمت اینکه ما وابسته و سرسپرده آنها باشیم و آنان صاحب اختیار تمام مقدرات ما، آیا این افتخار و پیشرفت است؟! آیا این چیزی جز تن دادن به ذلت و فرومایگی است که بر خلاف فطرت انسانی و آموزه های دینی ماست؟!
7. در زمینه تولید خودرو نیز تلاش های فراوانی در کشور ما صورت گرفته که در مسیر بومی سازی این صنعت پیش رفته است در عین حال به دلیل نگاه حاکم بر صنعت خودرو و کمرنگ بودن روحیه انقلابی شاهد مشکلات فراوانی در این زمینه هستیم و بی تردید اگر همان عزم و روحیه جهادی که در بخش های علمی و نظامی آن پیشرفت های چشمگیر را رقم زده است در این صنعت به کار بیفتد و دست دلالان و سود جویان از این صنعت قطع گردد، شاهد تحول بیشتری در این زمینه خواهیم بود.
8.گرچه متأسفانه امروز مردم ما با مشکلات اقتصادی و معیشتی دست به گریبان هستند، اما سطح زندگی مردم امروز بسیار بهتر از وضعیت زندگی مردم در رژیم گذشته است و میزان فقر نسبت به گذشته بسیار کمتر است. برا اساس آرماهای بانک جهانی
سرانه هزینه مصرف خانوارها شاخصی است که نشان میدهد قدرت خرید هر خانوار در طول زمان چطور بوده است.
برای مقایسه این شاخص در طول سالهای مختلف، ارقام آن متناسب با تورم تعدیل میشود. بانک جهانی در آمارهای خود سرانه هزینه مصرف خانوارهای ایرانی را بر اساس رقم ثابت سال ۲۰۱۰ تعدیل کرده است؛ یعنی ارقام هزینه خانوارها در سال ۱۹۶۰ را به رقم واقعی ۲۰۱۰ حساب کرده است.
بر اساس این آمار، سرانه قدرت خرید خانوارهای ایرانی بر اساس ارقام ثابت سال ۲۰۱۰، در دوران پیش از انقلاب اسلامی همواره زیر ۱۰۰۰ دلار بوده است. اما این شاخص در سالیان اخیر به بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار افزایش یافته که نشان میدهد قدرت خرید خانوارها نسبت به قبل از انقلاب ۲.۵ تا ۳ برابر بیشتر شده است.
سرانه درآمد ناخالص ملی شاخصی است که از تقسیم مجموع درآمد ناخالص ملی یک کشور بر تعداد جمعیت آن به دست میآید.
بر اساس آمارهای بانک جهانی، در دوران پهلوی سرانه درآمد ملی ایرانیان بین ۲۶۰ تا ۲۲۰۰ دلار بوده است. اما در دوران پس از انقلاب با وجود دو سه برابر شدن جمعیت کشور، سرانه درآمد ملی ایرانیان به رکوردهای بالاتر از ۷۰۰۰ دلار هم رسیده است که نشانه افزایش چند صد درصدی نسبت به قبل از انقلاب است.
همچنین بر اساس این آمار ، درآمد ناخالص ملی ایران از ۳۱۶ هزار میلیارد تومان در سال ۱۹۷۹ (به قیمتهای ثابت امروز) به حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان در سالهای اخیر افزایش یافته که رشد حدوداً
تولید ناخالص داخلی ایران (تعدیل شده بر اساس نرخهای ثابت سال ۲۰۱۰) از قبل انقلاب تاکنون تقریباً سه برابر شده است. تولید ناخالص داخلی ایران در سالهای پایانی دوران رژیم پهلوی (تعدیلشده به نرخ سال ۲۰۱۰) بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار بود.
این شاخص در سالیان اخیر از ۵۴۰ میلیارد دلار هم عبور کرده است. لازم به توجه است که ارقام فوق، بر اساس نرخهای واقعی تولید ناخالص داخلی کشور است، وگرنه بر اساس نرخهای جاری، تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به قبل از انقلاب که حداکثر ۹۰ میلیارد دلار بود که در سالهای اخیر به رکورد ۶۰۰ میلیارد دلار هم رسیده و رشد ۷-۶ برابری نشان میدهد.
(www.mashreghnews.ir/news/829965)
شکاف طبقاتی قبل و بعد از انقلاب
شکاف طبقاتی بیان گر این مطلب است که درآمد و ثروت در جامعه به چه نسبتی تقسیم شده است که با شاخصی به نام ضریب جینی سنجیده میشود. ضریب جینی میزان توزیع نابرابر (به تعبیری بی عدالتی) را نشان میدهد و عددی بین صفر و یک است. به زبان علمی، اگر کل ثروت موجود در جامعه بطور مساوی بین افراد تقسیم شود و همه درآمد و ثروت یکسان داشته باشند ضریب جینی برابر صفر است (برابری مطلق). هر چقدر ضریب جینی از صفر فاصله گرفته و به یک نزدیکتر شود نابرابری بیشتر میشود. مثلا کشوری که ضریب جینی آن در زمان مشخصی ۳/ بوده است نسبت به کشوری که ضریب جینی آن ۵/ است وضعیت بهتری از لحاظ توزیع ثروت دارد.
به عنوان مثال بیشتر ملتهای پیشرفته دارای شاخص جینی بین ۲۴/ و ۳۶/ هستند؛ ایالاتمتحده آمریکا شاخص جینی بالای ۴۰/ دارد که نشان میدهد این کشور دارای نابرابری بیشتری در ثروت و درآمد است.
شکاف طبقاتی قبل از انقلاب
در بیشتر حکومتهای شاهنشاهی معمولا توجه به وضعیت معیشت اقشار کم درآمد و اجرای عدالت اجتماعی در جامعه موضوعیت نداشته و کم نیستند مواردی که منافع ملی فدای سودجوییهای دربار شاه میشود. بنا به برخی گزارشهای منتشر شده اعداد بالای ۴۵/ و حتی در مواردی ۵۰/ برای ضریب جینی ایران در برخی سالهای حکومت پهلوی، نشان دهنده شکاف طبقاتی عمیق در جامعه آن زمان است.ضریب جینی ۵۰/ مثل این است که حدودا نیمی از ثروت جامعه بین اقشار خاصی توزیع شده باشد بطوریکه نیم دیگر جامعه از آن بی بهره اند.
رو به کاهش بودن نابرابری در سالهای بعد از انقلاب
شکاف طبقاتی در کشور در بازه حدوداً ۳۰ ساله تقریبا ۱۰ واحد (معادل ۲۵ درصد) کاهش یافته و ادعای بدتر شدن وضعیت شکاف طبقاتی در سالهای پس از انقلاب به طور کلی مردود است.
ضریب جینی شاخصی اقتصادی برای محاسبه توزیع ثروت در میان مردم است. بالا بودن این ضریب در یک کشور معمولاً به عنوان شاخصی از بالا بودن اختلاف طبقاتی و نابرابری درآمدی در این کشور در نظر گرفته میشود و متعاقبا، کاهش این عدد، نشان دهنده بهبود وضعیت شکاف طبقاتی در کشور مذکور است. نمودار زیر با استفاده از آمار بانک جهانی و دیگر آمارهای موجود از ضریب جینی ایران رسم شده است.
آمارهای بانک جهانی در خصوص ضریب جینی ایران از سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) آغاز میشود. بر اساس آمارهای موجود، این عدد از میزان ۴۷.۴ درصد در سال ۱۹۸۶، به ۳۸.۸ درصد در سال ۲۰۱۸ رسیده است.
بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۴، شکاف درآمدی و شکاف طبقاتی برخی کشورهای صنعتی و توسعه یافته نسبت به ایران بیشتر بوده که از جمله آنها میتوان به ایالات متحده آمریکا با ضریب جینی ۴۱/ اشاره کرد.
هرچند که ظاهرا روند کلی ضریب جینی (در چند سال اخیر) صعودی شده است، اما بطور کلی با توجه به دادههای چند دههی گذشته بعد از انقلاب اسلامی، آمار فقر مطلق و نابرابری نسبت به قبل خیلی بهبود یافته است. (www.yjc.ir/fa/news/7237619)
بنابر این تفاوت نظام جمهوری اسلامی با رژیم شاه، تفاوت نظامی است که به دنبال حاکمیت ارزش ها و تحقق استقلال و عدالت و مقابله با سطه جویی و دفاع از مظلومان است با نظامی است که وابسته به قدرتهای بزرگ بوده و جایگاهی برای ارزش های دینی و استقلال و عزت و کرامت کشور و مردم قائل نبوده و همه را به پای نوکری آمریکا نهاده بود.
نظام جمهوری اسلامی ، نظامی که سر تا پا وابسته و سرسپرده به قدرتهای بزرگ بود و عزت و شراقت و استقلال کشور را زیر پای آنان ریخته بود و برای دین و فرهنگ اسلامی نه تنها ارزشی قائل نبود، بلکه به مقابله با آن برخاسته بود و برای مردم و نظر و خواست آنان جایگاهی قائل نبود و بی عدالتی و فساد تا عمق آن نفوذ کرده بود، را به کشوری تبدیل نمود که حاکمیت دوباره دین را در عصری که دین به عنوان افیون توده ها معرفی شده بود و از زندگی اجتماعی کنار گذاشته شده بود، تحقق بخشید و استقلال و عزت از دست رفته کشور را به آن باز گرداند و دست بیگانگان را از منابع کشور کوتاه نمود و جایگاه و نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش را احیا نمود. اگر روزگاری ایران به عنوان حافظ منافع قدرتهای بزرگ مورد اعتنا و احترام ظاهری قرار می گرفت، امروز جمهوری اسلامی به عنوان کشوری مستقل، تأثیر گذار در منطقه و جهان شناخته می شود. اگر روزگاری گرد محرومیت و عقب ماندگی بر چهره رژیم گذشته گسترده شده بود، نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر توان جوانان و نخبگان این مرز و بوم که در رژیم گذشته به آنان توجهی نمی شد و دمیدن روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در آنان ، در عرصه های مختلف علمی، پزشکی، نانو،هوا و فضا، هسته ای و نظامی به دستاوردها و پیشرفت های خیره کننده ای دست یافته است که به هیچ وجه قابل مقایسه با آن دوران نیست. در عرصه رفع محرومیت و خدمات رسانی در بخش مختلف نیز تحول عظیمی در کشور به وجود آمده است و هنگامی ارزش دستاوردهای به دست آمده، بیشتر آشکار می شود که توجه داشته باشیم که همه این دستاوردها با وجود دشمنیها، مانع تراشیها، کارشکنیها، فشارها و تحریم های نظام سلطه صورت گرفته است.
«افزایش شش برابری راههای کشور»، «۲۰ برابر شدن ظرفیت بنادر»، «۳۰ برابر شدن سدهای مخزنی»، «افزایش تولید برق به ۱۴ برابر میزان قبل از انقلاب»، «افزایش ۳۰ برابری تولید محصولات پتروشیمی و ۱۵ برابری محصولات فولادی»، تنها بخشی از پیشرفتهای زیرساختی کشور است «۲۵ برابر شدن تعداد دانشجویان در مقایسه با ابتدای انقلاب اسلامی»، «افزایش ۱۶ برابری تولید مقالات علمی»، «آمارهای درخشان در خدماترسانی و آبادی روستاها» و «پیشرفتهای خیرهکننده دفاعی »، بخش دیگری از فهرست خدمات چشمگیر نظام اسلامی بوده است. البته این به معنای نادیده گرفتن مشکلات و ضعف ها نیست، اما نشان از تحول و راه فراوان طی شده است گرچه تا رسیدن به نقطه قابل قبول ، فاصله وجود دارد.
هوشیاری در برابر جنگ روانی دشمنان ملت
جنگ، واژه ناآشنایی برای ایرانیان نیست و ملت ایران در طی ۴ دهه انقلاب اسلامی بارها با جنگ و مصادیق آن مواجه بودهاند. چه در زمان جنگ تحمیلی و ۸ سال دفاع مقدس و چه در بعد از آن که دشمنان نظام و کشور، نقاب خود را عوض کرده و در هیبتی جدید و با ابزاری جدید به عداوت خود ادامه دادند.
باید باور کنیم که القای «احساس» محرومیت به مردم، به مراتب نقش بسیار مخرب تری از خود محرومیت دارد. چرا که با تحریک افکار عمومی زمینههای آشوب و نابسامانیهای بعدی را ایجاد میکند. کاری که در چند سال گذشته بیش از پیش، خوراک رسانههای معاند و بدخواهان ملت ایران بوده است. در ۸ سال جنگ تحمیلی با وجود همهی کمبودها، تحریمها ومحرومیت ها، وجود «همبستگی» و حس «عزت» جای «احساس بدبختی و محرومیت زیاد» را در دل مردم پر کرده بود.
باید توجه داشت که در این پروژه، جنگ روانی و شناسایی راههای افزایش نارضایتی عمومی در اولویت کار قرار دارد و اتاقهای فکر متعددی در تلاشاند با استفاده از ظرفیتهای عظیم رسانهای خود، شرایط اقتصادی کشور را بسیار بدتر از آن چیزی که در واقعیت وجود دارد به مردم القا کنند.
یکی از القائات پروژه جدید دشمن، تثبیت این تفکر در ذهن جامعه است که در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم از قبل انقلاب بدتر شده و اقتصاد ایران در همه شاخصها پسرفت شدیدی به خود دیده است. ادعایی که البته با مقایسه آمارهای جهانی به سادگی رد شد. اما شاید کمکاری برخی رسانههای داخلی و نپرداختن به بحث مهم سادهسازی تحلیلهای اقتصادی و از سوی دیگر قدرت رسانهای دشمن باعث شده تا در این هجمه رسانهای، اذهان عمومی جامعه به سمت باور شایعات بیاساس رسانههای بیگانه متمایل شوند.