لطفا به مطالب زیر توجه کنید :
۱ – ابتدا باید یادآور شد: هر یک از واژههای وحی و الهام، در معانی مختلفی به کار میروند؛ مثلاً وحی در معنای عام کلمه برای همهی موجودات، حتی غیر انسان نیز به کار میرود؛ در حالی که الهام را فقط مورد انسان به کار میبرند؛ لذا در این معنا، وحی اعم از الهام میباشد. اما اگر معنای خاص وحی (وحی به انبیا، وحی تشریعی) را در نظر داشته باشیم، شامل معارفی میشود که شخص به صورت آگاهانه دریافت میکند؛ اما الهام، اعم از آن است؛ یعنی، همهی معارف آگاهانه و غیر آگاهانهای که از جانب خدا و ملائکه به انسان میرسد.پس هنگامی که از تفاوت این دو واژه میپرسیم، باید ابتدا نگاه کنیم که از هر یک چه منظوری اراده شده است.
۲ – وحی، راهکاری شناختی است که از سوی خداوند متعال، با هدف نشان دادن راه نیک بختی به بشر از یک سو و پاسخگو نبودن وسایل شناختی در اختیار او، همچون حس و عقل از دیگر سو است. بدین سان، این وسیله شناختی الهی، نارسایی های دانش بشری و نیز یافته های عقلانی او را در تکاپوی نیازهای هدایتی، پوشش می دهد (استاد محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید – دوره کامل سه جلدی-، ص177-180، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، 1381).2- چیستی وحی، با همه زوایایش برای ما شناخته شده نیست. تنها می دانیم که گونه ای دریافت درونی، از راهی جز اندیشه ورزی و به دور از خطا می باشد که در فرآیند آن، شخصی که از سوی خداوند گزینش شده به علم غیب و دنیای پنهان از دیده ها راه می یابد و به دنبال آن، از حقایقی که به نیک بختی یا تیره روزی آدمی پیوسته است، برخوردار می شود (علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج2، ص131و ص157، مؤسسه الاعلمی).پیامبر [مبعوث شده] ادعای دریافتی این چنین فرا مادی، برای هر گونه تردید زدایی، از راه انجام کاری بیرون از توان بشر؛ یعنی معجزه، اثبات می کند (همان، ص155).
3- فرود آمدن فرشته وحی و پیوند آن با قلب (روح) پیامبر(ص) (شعراء، 193-194)، وحی از راه خواب (فتح، 27)، گفت و گوی راستاراست و بی واسطه خداوند (شوری، 51) و یا واسطه شدن چیزی (شوری، 51) [مانند درخت در قصه موسی(ع)] از شیوه های گوناگونی می باشد که وحی به وسیله آن ها محقق می شود.
4- اما الهام در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است (لسان العرب، ج 12، ص 555)
بنا بر برخی تفاسیر الهام دارای معنای عام و خاص است.
معنای خاص الهام ویژه اولیا و اوصیا است که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه می باشد. الهام با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج می گردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده می شود، صورت می پذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ می دهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار می آورند. اما الهام بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد.
معنای عام الهام نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. الهام حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست می آید. الهام غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگی های خاص نژادی و جغرافیایی حاصل می شود مانند براهمه، کشیشان و راهبان (نگا: سید حیدر آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 454 – 455).
برخی الهام را مربوط به جنبه ولایت و وحی را مربوط به جنبه رسالت و نبوت دانسته اند و معتقدند الهام، تنها از نوع کشف معنوی صرف است و از این رو، وحی از خواص نبوت و متعلق به ظاهر و الهام از خواص ولایت و مربوط به باطن است و چون ولایت بر نبوت، تقدم شرفی دارد، الهام نیز برتر از وحی خواهد بود. علاوه بر آن که وحی مشروط به تبلیغ است ولی الهام چنین نیست. (شرح فصوص الحکم، داود قیصری، ص 111 ؛ الفتوحات المکیه، ابن عربی، ج 1، ص 78)
تفاوت اساسی میان وحی و الهام در این نکته نیز هست که پیامبر فرشته ای را که واسطه در وحی است هنگام القای وحی به رؤیت بصری مشاهده می کند ولی در الهام امام و ولی تنها او را حس می کند و با رؤیت بصری او را نمی بیند (الفتوحات المکیه، ج 3، صص 238 – 239).
در مجموع می توان گفت آن چه به عنوان شریعت به پیامبر القا می شود همواره با واسطه فرشته ای است که پیامبر او را با رؤیت بصری مشاهده می کند و این از اختصاصات پیامبر است، اما از آنجا که پیامبر علاوه بر شأن نبوت و رسالت دارای مقام ولایت نیز هست از انواع دیگر القائات ربانی نیز بهره مند است. چنین القاآتی که مشترک میان ولی، امام و نبی است وحی به معنای خاص خود، نبوده مربوط به مقام باطن یعنی ولایت است.
براین اساس، از آنجا که مقام ولایت مربوط به باطن می باشد، حقایق القا شده در الهام چه بسا برتر از مطالب وحی شده به پیامبر باشد هر چند پیامبر به لحاظ برخورداری از مقام ولایت، با آن حقایق آشنا است.
باید توجه داشت که یک تفاوت اساسی دیگری که میان وحی و الهام وجود دارد این حقیقت است که وحی به دلیل سنخیت خاص خویش همواره مصون از تلبیس ابلیس بوده، پیامبران در همه مراحل فهم، درک و دریافت آن در عصمت الهی قرار دارند، برخلاف الهام که گاهی شیطانی است و همواره مصون از خطا نمی باشد.
اما از آنجا که امامان، معصوم می باشند در حوزه الهام نیز مانند وحی در خصوص پیامبران همواره الهامشان حقیقی و ربانی است زیرا هم در مرحله فهم و هم درک و هم دریافت مصون از خطا می باشند.
۱ – ابتدا باید یادآور شد: هر یک از واژههای وحی و الهام، در معانی مختلفی به کار میروند؛ مثلاً وحی در معنای عام کلمه برای همهی موجودات، حتی غیر انسان نیز به کار میرود؛ در حالی که الهام را فقط مورد انسان به کار میبرند؛ لذا در این معنا، وحی اعم از الهام میباشد. اما اگر معنای خاص وحی (وحی به انبیا، وحی تشریعی) را در نظر داشته باشیم، شامل معارفی میشود که شخص به صورت آگاهانه دریافت میکند؛ اما الهام، اعم از آن است؛ یعنی، همهی معارف آگاهانه و غیر آگاهانهای که از جانب خدا و ملائکه به انسان میرسد.پس هنگامی که از تفاوت این دو واژه میپرسیم، باید ابتدا نگاه کنیم که از هر یک چه منظوری اراده شده است.
۲ – وحی، راهکاری شناختی است که از سوی خداوند متعال، با هدف نشان دادن راه نیک بختی به بشر از یک سو و پاسخگو نبودن وسایل شناختی در اختیار او، همچون حس و عقل از دیگر سو است. بدین سان، این وسیله شناختی الهی، نارسایی های دانش بشری و نیز یافته های عقلانی او را در تکاپوی نیازهای هدایتی، پوشش می دهد (استاد محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید – دوره کامل سه جلدی-، ص177-180، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، 1381).2- چیستی وحی، با همه زوایایش برای ما شناخته شده نیست. تنها می دانیم که گونه ای دریافت درونی، از راهی جز اندیشه ورزی و به دور از خطا می باشد که در فرآیند آن، شخصی که از سوی خداوند گزینش شده به علم غیب و دنیای پنهان از دیده ها راه می یابد و به دنبال آن، از حقایقی که به نیک بختی یا تیره روزی آدمی پیوسته است، برخوردار می شود (علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج2، ص131و ص157، مؤسسه الاعلمی).پیامبر [مبعوث شده] ادعای دریافتی این چنین فرا مادی، برای هر گونه تردید زدایی، از راه انجام کاری بیرون از توان بشر؛ یعنی معجزه، اثبات می کند (همان، ص155).
3- فرود آمدن فرشته وحی و پیوند آن با قلب (روح) پیامبر(ص) (شعراء، 193-194)، وحی از راه خواب (فتح، 27)، گفت و گوی راستاراست و بی واسطه خداوند (شوری، 51) و یا واسطه شدن چیزی (شوری، 51) [مانند درخت در قصه موسی(ع)] از شیوه های گوناگونی می باشد که وحی به وسیله آن ها محقق می شود.
4- اما الهام در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است (لسان العرب، ج 12، ص 555)
بنا بر برخی تفاسیر الهام دارای معنای عام و خاص است.
معنای خاص الهام ویژه اولیا و اوصیا است که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه می باشد. الهام با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج می گردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده می شود، صورت می پذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ می دهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار می آورند. اما الهام بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد.
معنای عام الهام نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. الهام حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست می آید. الهام غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگی های خاص نژادی و جغرافیایی حاصل می شود مانند براهمه، کشیشان و راهبان (نگا: سید حیدر آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 454 – 455).
برخی الهام را مربوط به جنبه ولایت و وحی را مربوط به جنبه رسالت و نبوت دانسته اند و معتقدند الهام، تنها از نوع کشف معنوی صرف است و از این رو، وحی از خواص نبوت و متعلق به ظاهر و الهام از خواص ولایت و مربوط به باطن است و چون ولایت بر نبوت، تقدم شرفی دارد، الهام نیز برتر از وحی خواهد بود. علاوه بر آن که وحی مشروط به تبلیغ است ولی الهام چنین نیست. (شرح فصوص الحکم، داود قیصری، ص 111 ؛ الفتوحات المکیه، ابن عربی، ج 1، ص 78)
تفاوت اساسی میان وحی و الهام در این نکته نیز هست که پیامبر فرشته ای را که واسطه در وحی است هنگام القای وحی به رؤیت بصری مشاهده می کند ولی در الهام امام و ولی تنها او را حس می کند و با رؤیت بصری او را نمی بیند (الفتوحات المکیه، ج 3، صص 238 – 239).
در مجموع می توان گفت آن چه به عنوان شریعت به پیامبر القا می شود همواره با واسطه فرشته ای است که پیامبر او را با رؤیت بصری مشاهده می کند و این از اختصاصات پیامبر است، اما از آنجا که پیامبر علاوه بر شأن نبوت و رسالت دارای مقام ولایت نیز هست از انواع دیگر القائات ربانی نیز بهره مند است. چنین القاآتی که مشترک میان ولی، امام و نبی است وحی به معنای خاص خود، نبوده مربوط به مقام باطن یعنی ولایت است.
براین اساس، از آنجا که مقام ولایت مربوط به باطن می باشد، حقایق القا شده در الهام چه بسا برتر از مطالب وحی شده به پیامبر باشد هر چند پیامبر به لحاظ برخورداری از مقام ولایت، با آن حقایق آشنا است.
باید توجه داشت که یک تفاوت اساسی دیگری که میان وحی و الهام وجود دارد این حقیقت است که وحی به دلیل سنخیت خاص خویش همواره مصون از تلبیس ابلیس بوده، پیامبران در همه مراحل فهم، درک و دریافت آن در عصمت الهی قرار دارند، برخلاف الهام که گاهی شیطانی است و همواره مصون از خطا نمی باشد.
اما از آنجا که امامان، معصوم می باشند در حوزه الهام نیز مانند وحی در خصوص پیامبران همواره الهامشان حقیقی و ربانی است زیرا هم در مرحله فهم و هم درک و هم دریافت مصون از خطا می باشند.