خانه » همه » مذهبی » تفاوت ولایت تکوینی و تشریعی

تفاوت ولایت تکوینی و تشریعی


تفاوت ولایت تکوینی و تشریعی

۱۳۹۲/۰۴/۰۸


۷۶۹۹ بازدید

الف: ولایت تکوینى

ولایت تکوینى،مربوط به خداست،و به معنى سرپرستى موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینى داشتن در آنهااست.

ولایت، از شئون و لوازم آفرینش و تدبیر و پرورش است، ولایت حقیقى از آفرینش انفکاک ندارد.

الف: ولایت تکوینى

ولایت تکوینى،مربوط به خداست،و به معنى سرپرستى موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینى داشتن در آنهااست.

ولایت، از شئون و لوازم آفرینش و تدبیر و پرورش است، ولایت حقیقى از آفرینش انفکاک ندارد.

آیاتى که اشاره به ولایت تکوینى خداى متعال دارد، و اینکه خداى متعال هر گونه تصرف در هر موجود و هر رقم تدبیر و به هر طورى که خود بخواهد برایش میسور و صحیح و روا است، مانند این آیات: أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ ،….الله ولایت دارد…
و ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ پس بعد از خدا هیچ ولى براى او نیست. سوره شورى آیه 44.
این ولایت که مخصوص خداست ،مراتبی ار آن از جانب او به «انسان کامل » نیز داده می شود:
استاد مطهرى در تعریف ولایت تکوینى مى فرمایند: ولایت تکوینى این است که انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت به مقام قرب الهى نائل مى گردد و اثر وصل به مقام قرب ـ البته در مراحل عالى آن ـ این است که معنویت انسانى که خود حقیقت و واقعیتى است، در وى متمرکز مى شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویت، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان مى شود.
زمین هیچگاه از ولیّى که حامل چنین معنویتى باشد، به عبارت دیگر از انسان کامل خالى نیست.( مطهرى، استاد شهید مرتضى؛ ولاءها و ولایتها، انتشارات صدرا، صص: 57 ـ 56.
(تذکر این نکته ضرورى است که عبارت فوق متوهم این معنى است که ولایت تکوینى فقط مختص به انسان کامل و حجت هر زمان یعنى پیامبر و امام معصوم است؛ اما در ادامه بحث روشن مى شود که چنین نیست و مقام ولایت درجاتى دارد که درجات بالاى آن مختص اولیاء الهى است، اما مدارج پائین و متوسط آن را مؤمنان عارف هم مى رسند.)

ب- ولایت تشریعی
منظوراز ولایت تشریعی؛ ولایت بر تشریع یعنی حق قانونگذاری است ، وآن نیز مخصوص خداست.
از انقیاد در برابر این قسم ولایت تشریعى پروردگار، تعبیر به ایمان و تقوى و پرهیز از گناهان مى شود.
برخی از آیاتى که ولایت تشریع شریعت و هدایت و ارشاد توفیق و امثال اینها را براى خداى متعال ثابت مى کند، آنها نیز از این قرارند:
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ
خداست ولى کسانى که ایمان آورده اند و لذا آنان را از ظلمات بسوى نور بیرون میاورد. سوره بقره آیه 257.
وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ
وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ
و آیه زیر هم در مقام بیان همین جهت است:
وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً
این صحیح نیست که مرد مؤمن و زن مؤمنه اى بعد از آنکه خدا و رسولش براى آنها بامرى حکم فرمودند در کار خود اعمال سلیقه و اختیار نمایند. و هر کس چنین کند یعنى در آنچه خدا و رسولش اختیار نموده عصیان ورزد البته از راه حق گمراه شده است گمراهى روشنى. سوره احزاب آیه 36.
واین ولایت به « انسانهای کامل» نیز از جانب خداوند داده شده است. و آن یعنی:
در چارچوب اصول، هنجارها و قوانین الهی که توسط پیامبر ابلاغ شده است کسانی ولایت دارند که:
اولا: آنها را برای مردم تبیین کنند
ثانیا: جزئیات احکام را از کلیات آن استخراج نمایند
ثالثا: رهبری جامعه را در جهت اجرای آن احکام برعهده گیرند
رابعا: در صورت وقوع تزاحم در احکام در مسیر اجرای آن بر اساس قاعده اهم و مهم رفع تزاحم نمایند.
این گونه ولایت که در واقع ولایت در مقام تبیین و اجرا است برای ائمه و نایبان آنها ثابت است و چنین چیزی هیچ تضادی با خاتمیت ندارد، بلکه استمرار شریعت خاتم در بستر زمان است و بس.
به عبارت دیگر عالمان شیعه برآنند که پیامبر(ص) دارای سه سمت اصلی بوده اند؛
1. دریافت و ابلاغ وحی 2. تبیین و تفسیر آنچه وحی شده 3. رهبری اجتماعی و اجرای قوانین الهی.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد