۱۳۹۲/۰۶/۰۳
–
۱۸۵۹ بازدید
بدون شک اشخاصی که مثلا در قاره استرالیا یا آفریقا یا آمریکا باشند که ابدا اسم و رسم اسلام به گوش آنها نرسیده و یا رسیده اما دسترسی برای آنها نیست بعد از مرگ معذب نخواهند بود و سوالی از آنها نخواهد شد و مورد عقاب و عتاب نیستند عقلا و نقلا .
اما عقلا بدیهی است مواخذه از آنها خلاف عدل الهی است چون حجت بر آنها تمام نیست و اما نقلا :
بدون شک اشخاصی که مثلا در قاره استرالیا یا آفریقا یا آمریکا باشند که ابدا اسم و رسم اسلام به گوش آنها نرسیده و یا رسیده اما دسترسی برای آنها نیست بعد از مرگ معذب نخواهند بود و سوالی از آنها نخواهد شد و مورد عقاب و عتاب نیستند عقلا و نقلا .
اما عقلا بدیهی است مواخذه از آنها خلاف عدل الهی است چون حجت بر آنها تمام نیست و اما نقلا :
قرآن می فرماید : کسانی که به حسب واقع ، ضعیف و عاجزند مردان و زنان و کودکان که استطاعت و توانائی بر چاره سازی ندارند و راهی که از محل کفر ، فرار و به محل ایمان قرار گیرند نمی شناسند پس آن گروه بی چارگانند که خدای تعالی عفو فرماید از ایشان و خداوند عفو کننده و آمرزنده گناهان است { به تعبیر شماره این رحمت خداوند است }
و در کتاب « کفایه الموحدین » می فرماید : و اما مستضعفین از رجال و نساء آنها کسانی باشند که قاصر العقولندو اتمام حجتی بر ایشان نشده باشد به جهت ضعف عقل آنها یا این که اسم اسلام و ایمان به گوش ایشان نرسیده یا قدرت بر تحصیل اسلام و ایمان نداشته اند چون ابله و مجنون و کور و کر و کسانی که در زمان جاهلیت بوده و مرده اند و جامع همه آنها مستعضف کسی است که حجت بر او تمام نشده باشد .
«کفار »یعنی آنهایی که در مدت عمر خود ایمان به خدا و روز جزا را تحصیل نکنند و با کفر بمیرند و فساق یعنی گناهکاران و ستمگران و آنهایی که کارهای حرام و ناروا از آنها سر زده و بدون توبه بمیرند گرفتاری و عذاب آنها پس از مرگ ، تابع قصور و. تقصیر آنها است که اگر قاصر بودند وعذابی ندارند و اگر مقصر بودند و به مقدار تقصیرشان معذب خواهند بود.
بنابراین کسانی که در اثر کمبود عقل ، ایمان به خدا و روز جزا و سایر عقاید حقه را کسب ننمودند و مردند قاصر و غیر معذبند و همچنین آنهایی که از اول عمر تا آخر ، عقاید حقه به گوششان نرسیده یا اگر رسیده برای تحصیل انها راهی نداشتند و واقعا عاجز بوده اند آنها هم معذب نخواهند بود.
بنابراین کسانی که در اثر کمبود عقل ، ایمان به خدا و روز جزا و سایر عقاید حقه را کسب ننمودند و مردند قاصر و غیر معذبند و همچنین آنهایی که از اول عمرتا آخر ،عقاید حقه به گوششان نرسیده یا اگر رسیده برای تحصیل آنها راهی نداشتند و واقعا عاجزبوده اند … آنها هم معذب نخواهند بود .
و اما فساق : نسبت به گناهانی که حرمت و زشتی آنها از طریق عقل فطرئی بشر ثابت باشد ( مانند کشتن به ناحق و مانند ستم و تجاوز به دیگری ) قصور در آنها نیست و مرتکب آنها قطعا مقصر است بنابراین کافری که از جهت کفرش قاصر باشد هرگاه کسی را به ناحق بکشد پس از مرگش هر چند از جهت کفرش معذب نباشد لکن از جهت قتل نفس معذب خواهد بود زیرا از جهت ایمانش می تواند بگوید نفهمیدم، ندانستم ، راهی برای کسب ایمان نداشتم لیکن از جهت قتل نفس نمی تواند بگوید نمی دانستم گناه است هر چند حکم الهی را نشنیده بود اما عقل وجدانش حجت را بر او تمام کرده است ولی نسبت به گناهانی که تنها از طریق شرع باید ثابت شود مانند ترک نماز و روزه اگر واقعا قاصر بود به تفصیلی که گفته شد معذب و مسئول نخواهد بود (1)
اما تفسیر آیه ای که ذکر کرده اید این است : آنچه ارزش دارد واقعیت و حقیقت است نه تظاهر و ظاهر سازی ، در پیشگاه خداوند بزرگ ، ایمان و عمل صالح پذیرفته می شود « کسانی که پیامبر اسلام ایمان آورده اند و یهودیان و نصاری و صائبان ( پیروان یحیی یا نوح یا ابراهیم ) آنها که ایمان به خدا و روز قیامت آوردند و عمل صالح انجام دهند پاداش ایشان نزد پروردگارشان ثابت است و نه ترسی از آینده دارند و نه غمی از گذشته »
این آیه تقریبا با همین عبارت در سوره مائده آیه 69 آمده و با تفاوتی بیشتر در سوره حج آیه 17 ذکر شده است یهود و نصاری به خود می بالیدند که دینشان از ادیان دیگر بهتر است و بهشت را در بست منحصر به خود می دانستند و شاید همین تفاخر میان جمعی از مسلمانان نیز بود این آیه می گوید : ایمان ظاهری مخصوصا بدون انجام عمل صالح چه از مسلمانان باشد و چه از یهود و نصاری و پیروان ادیان دیگر بی ارزش است تنها ایمان واقعی و خالص به خدا و دادگاه بزرگ قیامت که با کار نیک و عمل صالح توام باشد در پیشگاه خدا ارزش دارد ، تنها این برنامه موجب پاداش و جلب آرامش و امنیت می گردد .
قرآن در ایه« 85» آل عمران می گوید : هر کس دینی غیر از اسلام برای خود انتخاب کند پذیرفته نخواهد شد و به علاوه آیات قرآن پر است از دعوت یهود و نصاری و پیروان سایر ادیان به سوی این آئین جدید از این رو نمی توان بر طبق آیه فوق استدلال کرد که پیروان هر مذهبی باید به مذهب خود عمل کنند و همین قدر که به خدا و آخرت ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند کافی است ؟ که اگر این تفسیر صحیح باشد با بخش عظیمی از آیات قرآن ، تضاد صریح دارد بنابراین باید به دنبال معنی واقعی آیه رفت .
در اینجا دو تفسیر از همه روشن تر و مناسب تر به نظر می رسد 1- اگر پیروان مذاهب به محتوای کتب خود عمل کنند مسلما به پیامبر اسلام ایمان می آورند چرا که بشارت ظهور او با ذکر صفات و علائم مختلف در این کتب آسمانی آمده است .
2- این آیه می خواهد پاسخ سوالی که در آغاز اسلام برای بسیاری از مسلمان ها مطرح بود را بدهد که هر کسی که در عصر خود به پیامبر بر حق و کتاب آسمانی زمان خویش ایمان آورده و عمل صالح انجام داده باشد اهل نجات است لذا یهودیان مومن و صالح العمل قبل از ظهور پیامبر اسلام اهل نجاتند (2)
اقیانوس ، آب فراوانی دارد اما اگر شما بطری در بسته ای را در آن بیندازید قطره ای از آب در بطری داخل نمی شود مشکل از آب است یا بطری ؟ (3)
منابع:
1- 82 پرسش ، شهید دستغیب ، ص 28 ، و نیز رجوع شود به ص 107.
2- برگرفته از تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 282 ( با تلخیص و اندکی تغییر ) .
3- رجوع کنید به : تمثیلات حجت الاسلام قرائتی ص 90.
برای تکمیل این بحث رجوع کنید به :
در محضر علامه طباطبائی ص 260 تا 263..
بنابراین عده ای بهانه جویی کرده اند این آیه را رستاخیز قرار داده اند که پیرو هر مذهبی باید به مذهب خود عمل کند و لازم نیست یهودا نصر اینها پیرو دین اسلام بشوند و آنها هم پذیرفته میشوند اما پاسخ اینکه 1- آیات دیگری را سراسر از دعوت ادیان دیگر مثل یهود ، مسیح به اسلام و دین جدید که پیامبرآن رسول خدا است زیرا کتاب یهود و مسیح علائم پیامبر و بشارت به آن را داده است و این گرویدن به پیامبر اسلام خود عمل به کتب مسیح و یهود است 2- شما میدانید که ادیان در طول هم بودند یعنی وقتی مسیح آمد آئین یهود ملاک نبود و وقتی اسلام آمد همه مردم باید به آئین اسلام ایمان میاوردند و دیگر احکام مسیح نسخ میشه .3- کلمه الذین امنوا در آیه ایمان به خدا مستلزم چند امر است .
1- ایمان به پیامبر اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد صلی الله علیه و اله .
2- ایمان به محتوای ما انزل الله ( پذیرش قرآن و دین اسلام و بلکه همه انبیاء سابق ) و حال
3- عمل به آن آئین بنابراین ابلیس عمل نکرد ولی خدا را قبول داشت اما خداوند در قرآن اورا کافر خطاب کرد .
4- این کلیات است و شان قرآن اینستکه که کلیات را بیان کند .
5- تفسیر قرآن با خود قرآن است باید آیات دیگر را هم ببیند مثل 1- مثل یبتع غیر لاسلام انبیاء فلن یقبل منه ، آیه 85 سوره آل عمران 2- الدین عند الله الاسلام آیه سوره : دین حق نزد خدای متعال فقط اسلام است .
بنابراین در موضوعی که بخواهیم مطالعه کنیم باید تمام آیات آن موضوع را کنار هم نگاه کنیم .
و شما اگر در مسیحیت و یهودیت الان مطالعه کنید بسیاری از موضوعات آن خرافه است .حتی درکتب آنها مثل عهد عتیق و جدید برای نمونه چند مورد را ذکر میشود .
کشتی خداوند با یحیی ،
مسیحیت و عقیده به تثلیث .
افسانه صلیب .
عدم قابلیت قطایه قرآن با تورات و انجیل و تحدی قرآن و صدها موضوعی که اگر مطالعه کنید یقینا فرق حق و باطل را خواهید فهمید .
موضوع مهم تر ارسال پیامبران در هر دوره ای امر اختیار نبود که نسبت به اسلام هم بگوید هر کس مایل است به اسلام ایمان بیاورد و هر کس مایل نیست ایمان نیاورد و فرقی هم ندارد اعمالتان قبول است چه ایمان بیاورید چه نیاورید بلکه ایمان در مقام تشریح نسبت به هر پیامبری در زمان خودش امر خداوند بود و اگر با علم و آگاهی مخالفت بکنیم یا قبول نکنیم قطعا عذاب آخرت و عدم پذیرش اعمال را به همراه است از جمله این قانون کلی ایمان به پیامبر آخر الزمان حضرت رسول اکرم« صلی الله علیه و آله» است که اگر حتی به دستور ایشان راجع به امامت هم کسی با علم و آگاهی مخالفت کند اعمال او باطل است زیرا دستور رسیده: آنچه را پیامبر به شما میگوید اطاعت کندی مثل اطاعت خدا : اطیعوا الله الرسول و..
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
اما عقلا بدیهی است مواخذه از آنها خلاف عدل الهی است چون حجت بر آنها تمام نیست و اما نقلا :
قرآن می فرماید : کسانی که به حسب واقع ، ضعیف و عاجزند مردان و زنان و کودکان که استطاعت و توانائی بر چاره سازی ندارند و راهی که از محل کفر ، فرار و به محل ایمان قرار گیرند نمی شناسند پس آن گروه بی چارگانند که خدای تعالی عفو فرماید از ایشان و خداوند عفو کننده و آمرزنده گناهان است { به تعبیر شماره این رحمت خداوند است }
و در کتاب « کفایه الموحدین » می فرماید : و اما مستضعفین از رجال و نساء آنها کسانی باشند که قاصر العقولندو اتمام حجتی بر ایشان نشده باشد به جهت ضعف عقل آنها یا این که اسم اسلام و ایمان به گوش ایشان نرسیده یا قدرت بر تحصیل اسلام و ایمان نداشته اند چون ابله و مجنون و کور و کر و کسانی که در زمان جاهلیت بوده و مرده اند و جامع همه آنها مستعضف کسی است که حجت بر او تمام نشده باشد .
«کفار »یعنی آنهایی که در مدت عمر خود ایمان به خدا و روز جزا را تحصیل نکنند و با کفر بمیرند و فساق یعنی گناهکاران و ستمگران و آنهایی که کارهای حرام و ناروا از آنها سر زده و بدون توبه بمیرند گرفتاری و عذاب آنها پس از مرگ ، تابع قصور و. تقصیر آنها است که اگر قاصر بودند وعذابی ندارند و اگر مقصر بودند و به مقدار تقصیرشان معذب خواهند بود.
بنابراین کسانی که در اثر کمبود عقل ، ایمان به خدا و روز جزا و سایر عقاید حقه را کسب ننمودند و مردند قاصر و غیر معذبند و همچنین آنهایی که از اول عمر تا آخر ، عقاید حقه به گوششان نرسیده یا اگر رسیده برای تحصیل انها راهی نداشتند و واقعا عاجز بوده اند آنها هم معذب نخواهند بود.
بنابراین کسانی که در اثر کمبود عقل ، ایمان به خدا و روز جزا و سایر عقاید حقه را کسب ننمودند و مردند قاصر و غیر معذبند و همچنین آنهایی که از اول عمرتا آخر ،عقاید حقه به گوششان نرسیده یا اگر رسیده برای تحصیل آنها راهی نداشتند و واقعا عاجزبوده اند … آنها هم معذب نخواهند بود .
و اما فساق : نسبت به گناهانی که حرمت و زشتی آنها از طریق عقل فطرئی بشر ثابت باشد ( مانند کشتن به ناحق و مانند ستم و تجاوز به دیگری ) قصور در آنها نیست و مرتکب آنها قطعا مقصر است بنابراین کافری که از جهت کفرش قاصر باشد هرگاه کسی را به ناحق بکشد پس از مرگش هر چند از جهت کفرش معذب نباشد لکن از جهت قتل نفس معذب خواهد بود زیرا از جهت ایمانش می تواند بگوید نفهمیدم، ندانستم ، راهی برای کسب ایمان نداشتم لیکن از جهت قتل نفس نمی تواند بگوید نمی دانستم گناه است هر چند حکم الهی را نشنیده بود اما عقل وجدانش حجت را بر او تمام کرده است ولی نسبت به گناهانی که تنها از طریق شرع باید ثابت شود مانند ترک نماز و روزه اگر واقعا قاصر بود به تفصیلی که گفته شد معذب و مسئول نخواهد بود (1)
اما تفسیر آیه ای که ذکر کرده اید این است : آنچه ارزش دارد واقعیت و حقیقت است نه تظاهر و ظاهر سازی ، در پیشگاه خداوند بزرگ ، ایمان و عمل صالح پذیرفته می شود « کسانی که پیامبر اسلام ایمان آورده اند و یهودیان و نصاری و صائبان ( پیروان یحیی یا نوح یا ابراهیم ) آنها که ایمان به خدا و روز قیامت آوردند و عمل صالح انجام دهند پاداش ایشان نزد پروردگارشان ثابت است و نه ترسی از آینده دارند و نه غمی از گذشته »
این آیه تقریبا با همین عبارت در سوره مائده آیه 69 آمده و با تفاوتی بیشتر در سوره حج آیه 17 ذکر شده است یهود و نصاری به خود می بالیدند که دینشان از ادیان دیگر بهتر است و بهشت را در بست منحصر به خود می دانستند و شاید همین تفاخر میان جمعی از مسلمانان نیز بود این آیه می گوید : ایمان ظاهری مخصوصا بدون انجام عمل صالح چه از مسلمانان باشد و چه از یهود و نصاری و پیروان ادیان دیگر بی ارزش است تنها ایمان واقعی و خالص به خدا و دادگاه بزرگ قیامت که با کار نیک و عمل صالح توام باشد در پیشگاه خدا ارزش دارد ، تنها این برنامه موجب پاداش و جلب آرامش و امنیت می گردد .
قرآن در ایه« 85» آل عمران می گوید : هر کس دینی غیر از اسلام برای خود انتخاب کند پذیرفته نخواهد شد و به علاوه آیات قرآن پر است از دعوت یهود و نصاری و پیروان سایر ادیان به سوی این آئین جدید از این رو نمی توان بر طبق آیه فوق استدلال کرد که پیروان هر مذهبی باید به مذهب خود عمل کنند و همین قدر که به خدا و آخرت ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند کافی است ؟ که اگر این تفسیر صحیح باشد با بخش عظیمی از آیات قرآن ، تضاد صریح دارد بنابراین باید به دنبال معنی واقعی آیه رفت .
در اینجا دو تفسیر از همه روشن تر و مناسب تر به نظر می رسد 1- اگر پیروان مذاهب به محتوای کتب خود عمل کنند مسلما به پیامبر اسلام ایمان می آورند چرا که بشارت ظهور او با ذکر صفات و علائم مختلف در این کتب آسمانی آمده است .
2- این آیه می خواهد پاسخ سوالی که در آغاز اسلام برای بسیاری از مسلمان ها مطرح بود را بدهد که هر کسی که در عصر خود به پیامبر بر حق و کتاب آسمانی زمان خویش ایمان آورده و عمل صالح انجام داده باشد اهل نجات است لذا یهودیان مومن و صالح العمل قبل از ظهور پیامبر اسلام اهل نجاتند (2)
اقیانوس ، آب فراوانی دارد اما اگر شما بطری در بسته ای را در آن بیندازید قطره ای از آب در بطری داخل نمی شود مشکل از آب است یا بطری ؟ (3)
منابع:
1- 82 پرسش ، شهید دستغیب ، ص 28 ، و نیز رجوع شود به ص 107.
2- برگرفته از تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 282 ( با تلخیص و اندکی تغییر ) .
3- رجوع کنید به : تمثیلات حجت الاسلام قرائتی ص 90.
برای تکمیل این بحث رجوع کنید به :
در محضر علامه طباطبائی ص 260 تا 263..
بنابراین عده ای بهانه جویی کرده اند این آیه را رستاخیز قرار داده اند که پیرو هر مذهبی باید به مذهب خود عمل کند و لازم نیست یهودا نصر اینها پیرو دین اسلام بشوند و آنها هم پذیرفته میشوند اما پاسخ اینکه 1- آیات دیگری را سراسر از دعوت ادیان دیگر مثل یهود ، مسیح به اسلام و دین جدید که پیامبرآن رسول خدا است زیرا کتاب یهود و مسیح علائم پیامبر و بشارت به آن را داده است و این گرویدن به پیامبر اسلام خود عمل به کتب مسیح و یهود است 2- شما میدانید که ادیان در طول هم بودند یعنی وقتی مسیح آمد آئین یهود ملاک نبود و وقتی اسلام آمد همه مردم باید به آئین اسلام ایمان میاوردند و دیگر احکام مسیح نسخ میشه .3- کلمه الذین امنوا در آیه ایمان به خدا مستلزم چند امر است .
1- ایمان به پیامبر اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد صلی الله علیه و اله .
2- ایمان به محتوای ما انزل الله ( پذیرش قرآن و دین اسلام و بلکه همه انبیاء سابق ) و حال
3- عمل به آن آئین بنابراین ابلیس عمل نکرد ولی خدا را قبول داشت اما خداوند در قرآن اورا کافر خطاب کرد .
4- این کلیات است و شان قرآن اینستکه که کلیات را بیان کند .
5- تفسیر قرآن با خود قرآن است باید آیات دیگر را هم ببیند مثل 1- مثل یبتع غیر لاسلام انبیاء فلن یقبل منه ، آیه 85 سوره آل عمران 2- الدین عند الله الاسلام آیه سوره : دین حق نزد خدای متعال فقط اسلام است .
بنابراین در موضوعی که بخواهیم مطالعه کنیم باید تمام آیات آن موضوع را کنار هم نگاه کنیم .
و شما اگر در مسیحیت و یهودیت الان مطالعه کنید بسیاری از موضوعات آن خرافه است .حتی درکتب آنها مثل عهد عتیق و جدید برای نمونه چند مورد را ذکر میشود .
کشتی خداوند با یحیی ،
مسیحیت و عقیده به تثلیث .
افسانه صلیب .
عدم قابلیت قطایه قرآن با تورات و انجیل و تحدی قرآن و صدها موضوعی که اگر مطالعه کنید یقینا فرق حق و باطل را خواهید فهمید .
موضوع مهم تر ارسال پیامبران در هر دوره ای امر اختیار نبود که نسبت به اسلام هم بگوید هر کس مایل است به اسلام ایمان بیاورد و هر کس مایل نیست ایمان نیاورد و فرقی هم ندارد اعمالتان قبول است چه ایمان بیاورید چه نیاورید بلکه ایمان در مقام تشریح نسبت به هر پیامبری در زمان خودش امر خداوند بود و اگر با علم و آگاهی مخالفت بکنیم یا قبول نکنیم قطعا عذاب آخرت و عدم پذیرش اعمال را به همراه است از جمله این قانون کلی ایمان به پیامبر آخر الزمان حضرت رسول اکرم« صلی الله علیه و آله» است که اگر حتی به دستور ایشان راجع به امامت هم کسی با علم و آگاهی مخالفت کند اعمال او باطل است زیرا دستور رسیده: آنچه را پیامبر به شما میگوید اطاعت کندی مثل اطاعت خدا : اطیعوا الله الرسول و..
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی