خانه » همه » مذهبی » تفکر خوارج

تفکر خوارج


تفکر خوارج

۱۳۹۲/۰۳/۲۷


۱۰۱۳ بازدید

خواهشمند است در مورد تفکر خوارج و نمادهای آن در زندگی کنونی ما توضیح بفرمایید.

خوارج فرقه‌ای کلامی از فرق کلامی اسلامی بودند که هسته ٔ اولیه ٔ آن‌ها در جنگ صفین و در سپاه کوفه شکل گرفت. تفکر خوارج از خطرناک ترین تفکراتی بود که در تاریخ اسلام ظهور کرد. ریشه‌های اولیه آن به پس از نبرد صفین باز می‌گردد. پیش از جنگ نهروان که میان امیرمومنان   و خوراج در گرفت حضرت با آن‌ها گفت‌وگو کرد و عده‌ای به‌سمت او گرویدند، اما تعداد زیادی از آن‌ها نیز آماده جنگ با وی شدند. جنگ نهروان با شکست خوارج پایان یافت و باقیمانده خوارج به سرزمین‌های دوردست (مغرب یا کشور مراکش کنونی) گریختند. تفکرات خوارج
مکتب اباضیه -که تنها جریان بازمانده از خوارج است- بیان کننده تاریخ و اندیشه تفکرات خوارج است. اما به غیر از مطالب اباضی، تنها منبع در مورد تفکرات خوارج را می‌توان در میان روایات تاریخی و مذهبی اهل سنت یافت. خوارج هدفشان را بهشت می‌دانستند و به پیروزی در دنیا اهمیت نمی‌دادند. این فرقه معتقد بودند که فرد باید روح و جان خود را توسط جنگیدن با گناهکاران حفظ کند، حال مهم نیست که در این راه چه بر سر فرد یا دیگران می‌آید. هسته تعلمیات فرقه خوارج این بود که خداوند از بندگان خود عدل و داد را خواستار است. در واقع تعلمیات اولیه خوارج قصد داشتند که بنده را با خدا بدون واسطه مرتبط کنند. این گروه معتقد بودند که هر کس گناهی کبیره انجام داد، اطاعت امر الهی را نکرد و یا بدعتی آورد، کافر شده و تا زمانی که از عقیده خود بازنگردد باید با او جنگ شود. اگر شخص خاطی توبه نکرد، متجاوز شناخته می‌شود و عذاب ابدی جهنم در انتظار او خواهد بود. نکته جالب آن‌که سران این گروه این حق را به خود می‌دادند تا هر آن ‌چه را که باب میل آنان نبود یا بر خلاف مصالح و قدرت یافتن آنان بود، بدعت معرفی نمایند و در نتیجه خون مخالفنشان را به همین بهانه‌ای هدر اعلام می‌نمودند!.
استنباط آشکاری که از تز مسئولیت بندگان می‌شود، تفکر قضا و قدر الهی است. اشعری (مرگ به سال ۳۲۴ هجری/۶-۹۳۵ میلادی) در کتاب مقالات به بعضی فرقه‌های خوارج اشاره می‌کند که همانند فرقه معتزله به اختیار انسان اعتقاد دارند، اما رویکرد کلی خوارج نسبت به این موضوع، قضا و قدر جبرگونه‌ است. مباحث مربوط به قضا و قدر در فرقه اباضیه و در زمان ابوعبیده (نیمه اول قرن دوم هجری/۸ میلادی) به وجود آمد. او که خطر پیدایش بحثهای منطقی و استدلالی روز افزون در فرقه اباضیه را حس می‌کرد، این موضوع را در این برهه پیش کشید. برخی از افراد این فرقه همچون عبدالله بن یزید فرازی دلایل خشک و بدون طروات متعددی داشت. برخی از اصول فکری خوارج با اصول معتزله مشترک است. علت این امر این است که در برهه‌ای از زمان این دو فرقه به موازات هم پیشرفت داشته‌اند. مرکز اباضیه بصره بوده و از قضا موسسان فرقه معتزله نیز در آنجا فعالیت می کرده‌اند. خوارج و معتزله استدلالهای هم شکل داشته‌اند و حتی برای اثبات تزهایشان، از یکدیگر استدلالهای خود را گرفته‌اند.
اباضیه معتقدند پایه گذار مکتب شرعی آنان با جابر بن زید (مرگ در ۱۰۰ هجری/۹-۷۱۸ میلادی) است. – اما این مطلب را نمی‌توان اثبات نمود- همچنین آمده است: اولین شاگردان وی ابو نوح صالح بن دهان، حیان الارج، ضمام بن سائب، جعفر بن سماک و ابوعبیده تمیمی بودند که این مکتب را در مجالس مخفیانه تبلیغ می‌نمودند و در این مجالس، پیروان این فرقه در مورد مسائل شرعی با یکدیگر بحث می‌نمودند. محل زندگی اباضیان اولیه در کوفه و بصره بوده و گاه به حجاز نیز می‌رفتند.
مساله امامت و مساله عضویت در مکتب خوارج (که عضویت منوط به مشروط به پذیرفتن اصول این فرقه‌است)، مساله‌ای در محوریت مرکزی برای جنبش خوارج بوده‌است. بر اساس همین مساله، فرقه‌های مختلفی با تفاوت اعتقادی در خوارج به وجود آمده‌اند. آنان انحصار مساله خلافت به قبیله قریش را نامشروع می‌دانستند و معتقد بودند که شایسته ترین شخص امت باید امام گردد و مهم نیست از چه قبیله‌ای باشد. و رضایت امت از امامشان ضامن بقای حکومت وی است. اگر خلیفه مرتکب گناه کبیره گردد، پیروان به یک باره از وی جدا نمی‌شوند، بلکه به وی فرصت توبه رسمی داده می‌شود.!
اگر توبه کرد و دیگر به گناه ادامه نداد، امامتش ادامه می‌یابد، والا، وظیفه شرعی پیروان است که از وی جدا شده و حتی در صورت نیاز با وی بجنگند.!
برخی محققان نشان داده‌اند که مکتب اباضیه اصول خود را از اصول اهل سنت برداشت کرده‌است و تنها تغییرات سطحی و کوچکی را در مورد اصول مذهبی و سیاسی از خود به آن اضافه کرده‌است.
نماد تفکر خوارج در عصر حاضر
  امروزه نیز تفکر خوارج در وهابیت تجلی پیدا کرده است و عالمان وهابی عینا همانند خوارج عصر امیرمومنان فتوای قتل شیعیان را می دهند. سوزاندن کودکان مسلمان میانمار و کشتار در بحرین، عراق، پاکستان، افغانستان، کشمیر، سوریه و دیگر نقاط جهان آن هم به گونه‌ای فجیع حاصل عملکرد (تشویق و تامین منابع مالی) کشوری است که رهبران آن خود را خادم الحرمین الشریفین می دانند و از سویی دیگر علمای وهابی کشور های عربی مرتبط بر کشتار شیعیان با وعده بهشت ترغیب می‌کنند و در مقابل یهودیان را برادران و حامیان خود می‌دانند!. امروز در جنایاتی که بر علیه مسلمین صورت می گیرد، شیعه یا سنی بودن مهم نیست بلکه وظیفه مسلمانان اتحاد در برابر مشرکان و زوگویان عالم است اما وهابیان خبیث و عالمانشان به جای خدمت به اسلام و صرف هزینه در جهت اعتلای آن، فتوای ترور و قتل عام شیعیان را می دهند و این تفکر چیزی جز همان تفکر خوارج نهروان نیست.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد