۱۳۹۸/۰۴/۲۰
–
۱۲۵۷ بازدید
سلام همه ما مسلمان و عاشق خدا و پیغمبرو اهل بیت هستیم ولی چرا بعضا با صوت قران محشور نیستیم ؟ چرا موسیقی از تلویزیون پخش بشه گوش می کنیم راحت به کارهای دیگرمون می رسیم ولی به محض اینکه قران پخش میشه یا اذان گذاشته میشه کانال تلویزیون را عوض می کنیم ؟ مشکل از روح های سنگین شده از گناه ماست یا از نطفه های بسته شده و یا از قاری قران است که صوتش باعث تکدر خاطر میشه ؟
پرسشگر گرامی ، به طور کلی لذت های مادی در مقابل لذت های معنوی هستند، اگر کسی مذاقش با لذت های مادی انس گرفت ممکن است روحش نسبت به لذت های معنوی پس بزند و احساس لذت نکند. کسانی که با خدا و مناجات و نماز و لذت های معنوی انس زیاد دارند به طور مثلا وقتی موسیقی گوش می کنند حال خوبی ندارند و انگار نمی توانند تحمل کنند و همین طور کسانی که زیاد موسیقی گوش می کنند و با لذت های حسی و مادی و نفسانی انس دارند نسبت به لذت های معنوی و روحی احساس خوبی ندارند.
لذت گناه قلب انسان را سیاه می کند و این باعث می شود که آن انسان نسبت به لذت های معنوی پذیرش نداشته باشد.
به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) لذت معنوی
گوش دادن به آیات قرآن ، نوعی لذت معنوی است و درک لذت معنوی دارای عوامل ، شرایط و موانعی است که به صورت مختصر به آن می پردازیم .
1 . انواع لذت
انسان دو گونه لذت دارد؛ یک نوع، لذتهایی است که به یکی از حواس انسان تعلق دارد، که در اثر برقراری نوعی ارتباط میان یک عضو از اعضاء، با یکی از مواد خارجی حاصل می شود؛ مانند لذتی که چشم از راه دیدن، گوش از راه شنیدن، دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس می برد.
نوع دیگر لذت هایی است که با عمق روح و وجدان آدمی مربوط است و به هیچ عضو خاص مربوط نیست و تحت تاثیر برقراری رابطه با یک ماده بیرونی حاصل نمی شود؛ مانند لذتی که انسان از احسان و خدمت، یا از محبوبیت و احترام و یا از موفقیت خود یا موفقیت فرزند خود می برد، که نه به عضو خاص تعلق دارد و نه تحت تاثیر مستقیم یک عامل مادی خارجی است.
لذات معنوی، از لذات مادی، هم قویتر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای مردم عارف حق پرست، از این گونه لذات است. عابدان عارف که عبادتشان توام با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذتها را از عبادت می برند. در زبان دین، از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان، حلاوتی دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوی، آن گاه مضاعف می شود که کارهایی از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزی از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد. ( شهید استاد مرتضی مطهری ، انسان و ایمان، صص ۴۳ و ۴۴. )
ب ) عوامل لذت معنوی
مـعـنـویـت فردی و اجتماعی انسانها را می توان توسط عواملی تحقق بخشید و تقویت کرد، زیرا معنویت یک حقیقتی اختیاری است که انسان با عواملی می تواند آن را تقویت کند هرچند بـرخـی مـعـتـقـدنـد کـه مـعـنـویـت ، امـری فـطـری اسـت کـه در سرشت انسانها نهفته است و زوال نـاپـذیـر است ولی به هر حال ، بدون شک ، معنویت ، شدت و ضعف پذیر است و با عـوامـلی ، تـقـویـت و بـا عـوامـلی ، تـضـعـیـف مـی گـردد. پـاره ای از عوامل ترویج معنویت به شرح ذیل بیان می گردد.
1 . عوامل مؤ ثر در تقویت معنویت فطری
انـسـان مـوجـودی اسـت کـه بـا سرشت و فطرت خاصی آفریده شده است . فطرت ، منشاء حـرکـت و تـکـاپـوی دایـمـی انـسـان بـه سـوی کـمـال است . کشش ها و گرایش های فطری بـرخـلاف کـشـش هـای غـریـزی ، ریـشـه در انـدام جسمی ندارند و از ویژگی های ثابت و اصـیـل روحی اند. این گرایش ها آگاهانه نیستند و شکوفایی استعدادهای فطری ، مشروط بـه بـرطـرف کـردن مـوانـع آن هـا و قـرار گـرفـتـن در جـهـت اصـلی کـمـال اسـت . بـنـابـرایـن ، گـرایـش هـای فـطری قابل تربیت و پرورش اند. گاهی این گـرایـش هـا بر اثر عدم هدایت و پرورش صحیح ، از مسیر اصلی خود خارج می گردند و زمـیـنـه و وسـیـله ای بـرای وسـوسه های شیطان می شوند. معنویت گرایی انسان نیز یک واقـعـیـت فـطـری است که خداوند سبحان در وجود انسان ، تعبیه کرده است . خداوند سبحان درباره فطرت خداگرایی می فرماید:
((وَإِذْ أَخـَذَ رَبُّکَ مـِن بـَنـِی آدَمَ مـِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قـَالُوا بـَلَی شـَهـِدْنـَا أَن تـَقـُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذَا غَافِلِینَ (اعراف /172)؛ و هـنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم ؟ گفتند: چرا گواهی دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این (امر) غافل بودیم .))
و نیز درباره فطرت دین دارانه انسان می فرماید:
((فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّیـنُ الْقـَیِّمُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ (روم /30) پس روی خود را با گرایش تمام به حق ، به سوی این دین کن ، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است . آفـریـنـش خـدای تـغییرناپذیر است . این است همان دین پایدار، ولی بیش تر مردم نمی دانند.))
حـق گـرایـی فـطـری در وجـود انـسـان عـبـارت اسـت از یـک نـوع گرایش ناخودآگاه و غیر اکـتـسـابـی فـطـری نـسـبت به مبداء کمال مطلق که از عمق روان انسان سرچشمه می گیرد. تـجـلیـات فـطـری در نـاحـیـه شـنـاخـت عـقـلی بـه لحـاظ درک و تـصـدیـق مـبـداء کـمـال درقـرآن گـزارش شـده و می فرماید: ((وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ وَسـَخَّرَ الشَّمـْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ. (عنکبوت /61) یعنی : ((و اگر از آن ها بپرسی : چه کسی آسمان زمین را بیافرید و خورشید و ماه را رام (و مسخّر) کرد، البته خواهند گفت : خـدا و هـمـچـنـیـن خـداونـد سـبـحان درباره تجلیات فطری انسان در گرایش به زیبایی و جـمـال ((وَلَکـُمْ فـِیـهـَا جـَمـَالٌ مـی فـرماید: وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تـَأْکـُلُونَ وَ لَکـُم فـیـهـَا جـَمـَالٌ حـیـنَ تـُریـحـُونَ وَ حـِیـنَ تـَسـْرَحـُونَ.)) (نـحـل /5-6) یعنی : چارپایان را برایتان بیافرید. شما را از آن ها (پوشاکی ) گرم و دیگر سودهاست و از گوشتشان می خورید و چون شامگاهان (از صحرا) بازمی گردند، و بـامـدادان که (از آغل به سوی صحرا) بیرون می روند، (منظره ) زیبایی است برای شما ((وَلَقـَدْ جـَعـَلْنـَا فـِی السَّماءِ بُرُوجاً وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ؛ (حجر/16) و هر آینه در آسمان برجهایی (از ستاره ) آفریدیم و آن را برای بینندگان بیاراستیم .)) ((إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنـْیـَا بـِزِینَة الْکَوَاکِب ؛ (صافات /6) ما آسمان دنیا را به زینت ستارگان بیاراستیم .))
2 . عمل به تکالیف شرعی و اخلاقی
بـدون شـک ، انـجـام واجـبـات و مـسـتـحبات یکی از شرایط دینداری و زندگی معنوی است . خـداونـد مـتـعـال در آیات فراوانی به نقش عمل صالح در معنویت دینی تصریح کرده است .
حـضـرت امـیـر (علیه السلام ) نیز جهاد در راه خدا و اعطای صدقه و… را در تقویت ایـمـان و مـعـنـویـت دین مؤ ثر می داند و در این زمینه می فرماید: «در رکاب پیامبر (صلی الله عـلیـه وآله ) آن چـنـان مخلصانه می جنگیدیم و برای پیش برد (حق و عدالت ) از هیچ چیز باک نداشتیم که حتّی حاضر بودیم ، پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش را در ایـن راه (اگـر بر خلاف حق باشند) نابود سازیم .» این پیکار بر تسلیم و ایمان مـا مـی افـزود. ایـمانتان را با صدقه حفظ کنید و اموالتان را با زکات نگاه دارید و امـواج بـلا را بـا دعـا دور سـازیـد. ایـمان بر چهار پایه استوار است : صبر، یقین ، عـدالت و جـهـاد. ایـمان روشن ترین راه است و نورانی ترین چراغ . انسان در پرتوِ ایمان ، راه به اعمال صالح می یابد و با اعمال شایسته راه به ایمان . ایمان بنده درسـت و کـامـل نخواهد شد مگر این که قلبش درست شود و قلب او درست نمی شود مگر این که زبانش اصلاح گردد. صبر و استقامت را در هر کار پیشه کنید که صبر نسبت به ایـمـان همچون سر است در مقابل تن ؛ تن بی سر فایده ندارد و ایمان بی صبر نیز بی نتیجه است .
3. فضا و فرهنگ دینی مناسب
مـؤ مـنـان بـایـد تـلاش کنند که فضای دینی مناسبی برای خود و خانواده مهیا نمایند و از فـرهنگ غیردینی و سکولار فاصله بگیرند و از دوستانِ بی ایمانی و فاقد معنویتی که تاثیر منفی می گذارند، پرهیز کنند.
ج ) موانع لذت معنوی
عواملی که موجب کاهش معنویت در انسان می گردند به دو دسته کلی تقسیم بندی می شوند:
1 . عوامل زود گذر
گاهی اوقات کاهش معنویت در انسان معلول عواملی زود گذر می باشد که پس از برطرف شدن آن عوامل، انسان به سرعت به مسیر اصلی خود باز می گردد و چه بسا با اشتیاق بیشتر به مسائل معنوی بپردازد که در اینجا به سه نمونه از این عوامل اشاره می نمائیم:
۱. 1 . برخی اوقات از دست دادن حالات معنوی نتیجه برخی اتفاقات و حوادث زندگی می باشد.
از نگاه روان شناختی انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسان ها کم و بیش دوره هایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مى کنند و این امر طبیعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزى، شکست در بعضى از امورات زندگى، زندگى کردن در غربت و دوری از خانواده و… که هر یک از این عوامل می تواند در حالات معنوی انسان تاثیر گذار باشد و گاهی موجب کاهش حالات معنوی در انسان گردد.
۲. 1 و . انسان برای انجام اعمال مستحبی (همچون نماز شب و خواندن ادعیه) همواره از لحاظ روحی دارای آمادگی نمی باشد؛ بلکه گاهی اوقات در حال نشاط و آمادگی معنوی و گاهی اوقات هم آمادگی و نشاط لازم را ندارد که در اینصورت بر اساس تعالیم دینیمان توصیه شده در زمانیکه انسان آمادگی و نشاط کافی جهت انجام اعمال عبادی را ندارد، خیلی به خود فشار نیاورد تا این کار موجب نفرت و بی حوصلگی نسبت به انجام اعمال عبادی نگردد . (برگرفته از سخن امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه – بحار الانوار-ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج ۲، ص: ۲۲۷)
۳. 1 . یکی دیگر از عوامل زودگذر که علمای اخلاق در این خصوص ذکر نموده اند این است که، از دست دادن حالات معنوی تدبیری الهی در راستای مصالح بندگان خوب خدا می باشد.
بدین معنا که برخی اوقات سلب توفیقات و از دست دادن حالات معنوی تدبیر از سوی خداوند جهت بالا بردن ظرفیت بندگان صالح الهی می باشد؛ چراکه اگر همیشه آن لذت معنوی ادامه پیدا کند، ادامه زندگی روزمره اختلال پیدا می کند و انسان ارتباط خودش را با اطرافیان قطع می کند؛ لذا باید ظرفیت انسان برای تحمل مقامات معنوی بالا رود به طوری که مانند اولیا و معصومان (علیهم السلام) در حالی که آن مقامات معنوی را دارند در میان مردم نیز زندگی می کنند. و یا به این دلیل است که بنده خود را از عجب محافظت کند، و یا اینکه توفیقی از بنده خوب خدا سلب می شود تا با تأسف شدید او برای از دست رفتن توفیق الهی (همچون تهجد و نماز شب)، اجر بیشترى باو عنایت فرماید.
البته آنچه که از اخبار استفاده مى شود این امر خیلى اندک و به ندرت اتفاق می افتد.
بنابراین شما دوست عزیز پس از بررسی دقیق وضعیت روحی خود اگر یقین کردید که علت کاهش معنویت از این نوع می باشد زیاد جای نگرانی نیست و از این تغییر دلسرد و ناامید نباشید، چراکه انشاء الله به زودی به وضعیت قبلی خود باز خواهید گشت.
2 . عوامل پایدار
گاهی اوقات نیز کاهش معنویت معلول عواملی است که در صورت عدم توجه به آنها و با گذشت زمان برطرف نمی شود؛ چراکه در وجود انسان ریشه دوانده و در صورت عدم ریشه یابی و برطرف نمودن آن می تواند انسان را به نابودی بکشاند (که در این نوشتار به بیان اینگونه عوامل پرداخته ایم) در اینصورت باید این عوامل را در وجود خود شناسایی نموده و آنها را ریشه کن نمائید.
و اما برخی از عوامل پایداری که موجب می شود تا بعضی از افراد پس از ورود به دانشگاه دچار رکود معنوی گردند به شرح ذیل می باشد:
1 . عدم احساس نیاز
برخی از انسانها که به مشکلی بزرگ گرفتارند، گرایش شدیدی به مسائل معنوی نشان میدهند؛ اما پس از آنکه گرفتاری آنها برطرف شد، آنرا فراموش میکنند. این حالت بدلیل عدم احساس نیاز به خداوند متعال می باشد.
این افراد، تا وقتی گرفتارند، گرایش شدیدی به نماز و دعا پیدا می کنند؛ اما پس از پشت سر گذاشتن مشکلات، همه چیز را تمام شده می دانند؛ لذا به سرعت وضعیت گذشته خود را فراموش کرده و به مسائل معنوی کم توجه می شوند و حتی به آن پشت می نمایند.
خداوند متعال در وصف چنین افرادی فرموده است:
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (الزمر: ۸)
هنگامى که انسان را زیانى رسد، پروردگار خود را مى خواند و بسوى او باز مى گردد؛ امّا هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را مى خواند از یاد مى برد و براى خداوند همتایانى قرار مى دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از کفرت بهره گیر که از دوزخیانى!»
در اینجا این نکته را باید یادآوری کنیم که توجه به خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام از لوازم زندگی یک مومن است که از سوی خودشان نیز به این امر توصیه شده است.
حضرت موسى (علیه السلام) در گفتاری که با خداوند داشت عرض کرد: خدایا دوست ندارم که بیمار و ضعیف گردم و در عبادت من سستى پیدا گردد و هم دوست ندارم همیشه سالم باشم که تو را فراموش کنم، بلکه دوست دارم گاهى بیمار شوم که تو را یاد کنم و گاهى سالم شوم، و تو را شکرگذارم. (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج ۱، ص: ۱۲۲)
اما آنچه که در این خصوص نباید فراموش کرد این است که انسان در تمامی لحظات زندگی به عنایات الهی محتاج است و حتی یک لحظه نیز از خداوند متعال بی نیاز نمی باشد.
2 . فقدان برنامه ریزی
جوانانی که شبها را به شب نشینى و بیهودگى به نیمه مى رسانند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنى ها پر مى کنند، و سپس در جای گرم و نرم خود به خواب میروند، چنین خوابیده اى براى نماز شب بیدار نخواهد شد. چرا که او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم مى کرده، نه شب زنده داری را. (أسرارالصلاة ص: ۴۵۹)
همچنین اگر کسی تا ساعات پایانی شب خود را با رایانه و اینترنت و چت و … مشغول نماید، نباید توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئیم که چنین کسی حتی نمی تواند برای نماز صبح بیدار شود).
3 . تضعیف بنیه های اعتقادی در برخی محیطها و دانشگاهها
امروزه بخش عظیمی از جوانان که در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده اند. اینگونه افراد اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارند.
از همین رو این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب گردیده تا جوانان به محض استقلال یافتن و بویژه ورود به دانشگاه و مواجه شدن با تمسخر برخی افراد جاهل و با القاء شبهات دینی که از سوی برخی افراد و اساتید و دانشجویان و کتب و نشریات و… القاء می شود، به سرعت پایبندی خود را نسبت به مسائل دینی از دست داده و مسائل معنوی به شدت در آنها کمرنگ گردد؛ تا آنجا که خجالت می کشند حتی نماز خود را نیز بخوانند.
4 . گناه
این عامل از عواملی است که تاثیر فراوانی در کاهش حالات معنوی انسان دارد؛ لذا انسان نسبت به این مساله باید بسیار حساس بود و اگر کسی دید بی میلی به اعمال عبادی (همچون نماز و ادعیه) در وی طولانی شده، این امر نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی او می باشد که بوسیله گناه در او ایجاد شده است.
لذت گناه قلب انسان را سیاه می کند و این باعث می شود که آن انسان نسبت به لذت های معنوی پذیرش نداشته باشد.
به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) لذت معنوی
گوش دادن به آیات قرآن ، نوعی لذت معنوی است و درک لذت معنوی دارای عوامل ، شرایط و موانعی است که به صورت مختصر به آن می پردازیم .
1 . انواع لذت
انسان دو گونه لذت دارد؛ یک نوع، لذتهایی است که به یکی از حواس انسان تعلق دارد، که در اثر برقراری نوعی ارتباط میان یک عضو از اعضاء، با یکی از مواد خارجی حاصل می شود؛ مانند لذتی که چشم از راه دیدن، گوش از راه شنیدن، دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس می برد.
نوع دیگر لذت هایی است که با عمق روح و وجدان آدمی مربوط است و به هیچ عضو خاص مربوط نیست و تحت تاثیر برقراری رابطه با یک ماده بیرونی حاصل نمی شود؛ مانند لذتی که انسان از احسان و خدمت، یا از محبوبیت و احترام و یا از موفقیت خود یا موفقیت فرزند خود می برد، که نه به عضو خاص تعلق دارد و نه تحت تاثیر مستقیم یک عامل مادی خارجی است.
لذات معنوی، از لذات مادی، هم قویتر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای مردم عارف حق پرست، از این گونه لذات است. عابدان عارف که عبادتشان توام با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذتها را از عبادت می برند. در زبان دین، از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان، حلاوتی دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوی، آن گاه مضاعف می شود که کارهایی از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزی از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد. ( شهید استاد مرتضی مطهری ، انسان و ایمان، صص ۴۳ و ۴۴. )
ب ) عوامل لذت معنوی
مـعـنـویـت فردی و اجتماعی انسانها را می توان توسط عواملی تحقق بخشید و تقویت کرد، زیرا معنویت یک حقیقتی اختیاری است که انسان با عواملی می تواند آن را تقویت کند هرچند بـرخـی مـعـتـقـدنـد کـه مـعـنـویـت ، امـری فـطـری اسـت کـه در سرشت انسانها نهفته است و زوال نـاپـذیـر است ولی به هر حال ، بدون شک ، معنویت ، شدت و ضعف پذیر است و با عـوامـلی ، تـقـویـت و بـا عـوامـلی ، تـضـعـیـف مـی گـردد. پـاره ای از عوامل ترویج معنویت به شرح ذیل بیان می گردد.
1 . عوامل مؤ ثر در تقویت معنویت فطری
انـسـان مـوجـودی اسـت کـه بـا سرشت و فطرت خاصی آفریده شده است . فطرت ، منشاء حـرکـت و تـکـاپـوی دایـمـی انـسـان بـه سـوی کـمـال است . کشش ها و گرایش های فطری بـرخـلاف کـشـش هـای غـریـزی ، ریـشـه در انـدام جسمی ندارند و از ویژگی های ثابت و اصـیـل روحی اند. این گرایش ها آگاهانه نیستند و شکوفایی استعدادهای فطری ، مشروط بـه بـرطـرف کـردن مـوانـع آن هـا و قـرار گـرفـتـن در جـهـت اصـلی کـمـال اسـت . بـنـابـرایـن ، گـرایـش هـای فـطری قابل تربیت و پرورش اند. گاهی این گـرایـش هـا بر اثر عدم هدایت و پرورش صحیح ، از مسیر اصلی خود خارج می گردند و زمـیـنـه و وسـیـله ای بـرای وسـوسه های شیطان می شوند. معنویت گرایی انسان نیز یک واقـعـیـت فـطـری است که خداوند سبحان در وجود انسان ، تعبیه کرده است . خداوند سبحان درباره فطرت خداگرایی می فرماید:
((وَإِذْ أَخـَذَ رَبُّکَ مـِن بـَنـِی آدَمَ مـِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قـَالُوا بـَلَی شـَهـِدْنـَا أَن تـَقـُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذَا غَافِلِینَ (اعراف /172)؛ و هـنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم ؟ گفتند: چرا گواهی دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این (امر) غافل بودیم .))
و نیز درباره فطرت دین دارانه انسان می فرماید:
((فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّیـنُ الْقـَیِّمُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ (روم /30) پس روی خود را با گرایش تمام به حق ، به سوی این دین کن ، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است . آفـریـنـش خـدای تـغییرناپذیر است . این است همان دین پایدار، ولی بیش تر مردم نمی دانند.))
حـق گـرایـی فـطـری در وجـود انـسـان عـبـارت اسـت از یـک نـوع گرایش ناخودآگاه و غیر اکـتـسـابـی فـطـری نـسـبت به مبداء کمال مطلق که از عمق روان انسان سرچشمه می گیرد. تـجـلیـات فـطـری در نـاحـیـه شـنـاخـت عـقـلی بـه لحـاظ درک و تـصـدیـق مـبـداء کـمـال درقـرآن گـزارش شـده و می فرماید: ((وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ وَسـَخَّرَ الشَّمـْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ. (عنکبوت /61) یعنی : ((و اگر از آن ها بپرسی : چه کسی آسمان زمین را بیافرید و خورشید و ماه را رام (و مسخّر) کرد، البته خواهند گفت : خـدا و هـمـچـنـیـن خـداونـد سـبـحان درباره تجلیات فطری انسان در گرایش به زیبایی و جـمـال ((وَلَکـُمْ فـِیـهـَا جـَمـَالٌ مـی فـرماید: وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تـَأْکـُلُونَ وَ لَکـُم فـیـهـَا جـَمـَالٌ حـیـنَ تـُریـحـُونَ وَ حـِیـنَ تـَسـْرَحـُونَ.)) (نـحـل /5-6) یعنی : چارپایان را برایتان بیافرید. شما را از آن ها (پوشاکی ) گرم و دیگر سودهاست و از گوشتشان می خورید و چون شامگاهان (از صحرا) بازمی گردند، و بـامـدادان که (از آغل به سوی صحرا) بیرون می روند، (منظره ) زیبایی است برای شما ((وَلَقـَدْ جـَعـَلْنـَا فـِی السَّماءِ بُرُوجاً وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ؛ (حجر/16) و هر آینه در آسمان برجهایی (از ستاره ) آفریدیم و آن را برای بینندگان بیاراستیم .)) ((إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنـْیـَا بـِزِینَة الْکَوَاکِب ؛ (صافات /6) ما آسمان دنیا را به زینت ستارگان بیاراستیم .))
2 . عمل به تکالیف شرعی و اخلاقی
بـدون شـک ، انـجـام واجـبـات و مـسـتـحبات یکی از شرایط دینداری و زندگی معنوی است . خـداونـد مـتـعـال در آیات فراوانی به نقش عمل صالح در معنویت دینی تصریح کرده است .
حـضـرت امـیـر (علیه السلام ) نیز جهاد در راه خدا و اعطای صدقه و… را در تقویت ایـمـان و مـعـنـویـت دین مؤ ثر می داند و در این زمینه می فرماید: «در رکاب پیامبر (صلی الله عـلیـه وآله ) آن چـنـان مخلصانه می جنگیدیم و برای پیش برد (حق و عدالت ) از هیچ چیز باک نداشتیم که حتّی حاضر بودیم ، پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش را در ایـن راه (اگـر بر خلاف حق باشند) نابود سازیم .» این پیکار بر تسلیم و ایمان مـا مـی افـزود. ایـمانتان را با صدقه حفظ کنید و اموالتان را با زکات نگاه دارید و امـواج بـلا را بـا دعـا دور سـازیـد. ایـمان بر چهار پایه استوار است : صبر، یقین ، عـدالت و جـهـاد. ایـمان روشن ترین راه است و نورانی ترین چراغ . انسان در پرتوِ ایمان ، راه به اعمال صالح می یابد و با اعمال شایسته راه به ایمان . ایمان بنده درسـت و کـامـل نخواهد شد مگر این که قلبش درست شود و قلب او درست نمی شود مگر این که زبانش اصلاح گردد. صبر و استقامت را در هر کار پیشه کنید که صبر نسبت به ایـمـان همچون سر است در مقابل تن ؛ تن بی سر فایده ندارد و ایمان بی صبر نیز بی نتیجه است .
3. فضا و فرهنگ دینی مناسب
مـؤ مـنـان بـایـد تـلاش کنند که فضای دینی مناسبی برای خود و خانواده مهیا نمایند و از فـرهنگ غیردینی و سکولار فاصله بگیرند و از دوستانِ بی ایمانی و فاقد معنویتی که تاثیر منفی می گذارند، پرهیز کنند.
ج ) موانع لذت معنوی
عواملی که موجب کاهش معنویت در انسان می گردند به دو دسته کلی تقسیم بندی می شوند:
1 . عوامل زود گذر
گاهی اوقات کاهش معنویت در انسان معلول عواملی زود گذر می باشد که پس از برطرف شدن آن عوامل، انسان به سرعت به مسیر اصلی خود باز می گردد و چه بسا با اشتیاق بیشتر به مسائل معنوی بپردازد که در اینجا به سه نمونه از این عوامل اشاره می نمائیم:
۱. 1 . برخی اوقات از دست دادن حالات معنوی نتیجه برخی اتفاقات و حوادث زندگی می باشد.
از نگاه روان شناختی انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسان ها کم و بیش دوره هایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مى کنند و این امر طبیعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزى، شکست در بعضى از امورات زندگى، زندگى کردن در غربت و دوری از خانواده و… که هر یک از این عوامل می تواند در حالات معنوی انسان تاثیر گذار باشد و گاهی موجب کاهش حالات معنوی در انسان گردد.
۲. 1 و . انسان برای انجام اعمال مستحبی (همچون نماز شب و خواندن ادعیه) همواره از لحاظ روحی دارای آمادگی نمی باشد؛ بلکه گاهی اوقات در حال نشاط و آمادگی معنوی و گاهی اوقات هم آمادگی و نشاط لازم را ندارد که در اینصورت بر اساس تعالیم دینیمان توصیه شده در زمانیکه انسان آمادگی و نشاط کافی جهت انجام اعمال عبادی را ندارد، خیلی به خود فشار نیاورد تا این کار موجب نفرت و بی حوصلگی نسبت به انجام اعمال عبادی نگردد . (برگرفته از سخن امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه – بحار الانوار-ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج ۲، ص: ۲۲۷)
۳. 1 . یکی دیگر از عوامل زودگذر که علمای اخلاق در این خصوص ذکر نموده اند این است که، از دست دادن حالات معنوی تدبیری الهی در راستای مصالح بندگان خوب خدا می باشد.
بدین معنا که برخی اوقات سلب توفیقات و از دست دادن حالات معنوی تدبیر از سوی خداوند جهت بالا بردن ظرفیت بندگان صالح الهی می باشد؛ چراکه اگر همیشه آن لذت معنوی ادامه پیدا کند، ادامه زندگی روزمره اختلال پیدا می کند و انسان ارتباط خودش را با اطرافیان قطع می کند؛ لذا باید ظرفیت انسان برای تحمل مقامات معنوی بالا رود به طوری که مانند اولیا و معصومان (علیهم السلام) در حالی که آن مقامات معنوی را دارند در میان مردم نیز زندگی می کنند. و یا به این دلیل است که بنده خود را از عجب محافظت کند، و یا اینکه توفیقی از بنده خوب خدا سلب می شود تا با تأسف شدید او برای از دست رفتن توفیق الهی (همچون تهجد و نماز شب)، اجر بیشترى باو عنایت فرماید.
البته آنچه که از اخبار استفاده مى شود این امر خیلى اندک و به ندرت اتفاق می افتد.
بنابراین شما دوست عزیز پس از بررسی دقیق وضعیت روحی خود اگر یقین کردید که علت کاهش معنویت از این نوع می باشد زیاد جای نگرانی نیست و از این تغییر دلسرد و ناامید نباشید، چراکه انشاء الله به زودی به وضعیت قبلی خود باز خواهید گشت.
2 . عوامل پایدار
گاهی اوقات نیز کاهش معنویت معلول عواملی است که در صورت عدم توجه به آنها و با گذشت زمان برطرف نمی شود؛ چراکه در وجود انسان ریشه دوانده و در صورت عدم ریشه یابی و برطرف نمودن آن می تواند انسان را به نابودی بکشاند (که در این نوشتار به بیان اینگونه عوامل پرداخته ایم) در اینصورت باید این عوامل را در وجود خود شناسایی نموده و آنها را ریشه کن نمائید.
و اما برخی از عوامل پایداری که موجب می شود تا بعضی از افراد پس از ورود به دانشگاه دچار رکود معنوی گردند به شرح ذیل می باشد:
1 . عدم احساس نیاز
برخی از انسانها که به مشکلی بزرگ گرفتارند، گرایش شدیدی به مسائل معنوی نشان میدهند؛ اما پس از آنکه گرفتاری آنها برطرف شد، آنرا فراموش میکنند. این حالت بدلیل عدم احساس نیاز به خداوند متعال می باشد.
این افراد، تا وقتی گرفتارند، گرایش شدیدی به نماز و دعا پیدا می کنند؛ اما پس از پشت سر گذاشتن مشکلات، همه چیز را تمام شده می دانند؛ لذا به سرعت وضعیت گذشته خود را فراموش کرده و به مسائل معنوی کم توجه می شوند و حتی به آن پشت می نمایند.
خداوند متعال در وصف چنین افرادی فرموده است:
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (الزمر: ۸)
هنگامى که انسان را زیانى رسد، پروردگار خود را مى خواند و بسوى او باز مى گردد؛ امّا هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را مى خواند از یاد مى برد و براى خداوند همتایانى قرار مى دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از کفرت بهره گیر که از دوزخیانى!»
در اینجا این نکته را باید یادآوری کنیم که توجه به خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام از لوازم زندگی یک مومن است که از سوی خودشان نیز به این امر توصیه شده است.
حضرت موسى (علیه السلام) در گفتاری که با خداوند داشت عرض کرد: خدایا دوست ندارم که بیمار و ضعیف گردم و در عبادت من سستى پیدا گردد و هم دوست ندارم همیشه سالم باشم که تو را فراموش کنم، بلکه دوست دارم گاهى بیمار شوم که تو را یاد کنم و گاهى سالم شوم، و تو را شکرگذارم. (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج ۱، ص: ۱۲۲)
اما آنچه که در این خصوص نباید فراموش کرد این است که انسان در تمامی لحظات زندگی به عنایات الهی محتاج است و حتی یک لحظه نیز از خداوند متعال بی نیاز نمی باشد.
2 . فقدان برنامه ریزی
جوانانی که شبها را به شب نشینى و بیهودگى به نیمه مى رسانند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنى ها پر مى کنند، و سپس در جای گرم و نرم خود به خواب میروند، چنین خوابیده اى براى نماز شب بیدار نخواهد شد. چرا که او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم مى کرده، نه شب زنده داری را. (أسرارالصلاة ص: ۴۵۹)
همچنین اگر کسی تا ساعات پایانی شب خود را با رایانه و اینترنت و چت و … مشغول نماید، نباید توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئیم که چنین کسی حتی نمی تواند برای نماز صبح بیدار شود).
3 . تضعیف بنیه های اعتقادی در برخی محیطها و دانشگاهها
امروزه بخش عظیمی از جوانان که در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده اند. اینگونه افراد اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارند.
از همین رو این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب گردیده تا جوانان به محض استقلال یافتن و بویژه ورود به دانشگاه و مواجه شدن با تمسخر برخی افراد جاهل و با القاء شبهات دینی که از سوی برخی افراد و اساتید و دانشجویان و کتب و نشریات و… القاء می شود، به سرعت پایبندی خود را نسبت به مسائل دینی از دست داده و مسائل معنوی به شدت در آنها کمرنگ گردد؛ تا آنجا که خجالت می کشند حتی نماز خود را نیز بخوانند.
4 . گناه
این عامل از عواملی است که تاثیر فراوانی در کاهش حالات معنوی انسان دارد؛ لذا انسان نسبت به این مساله باید بسیار حساس بود و اگر کسی دید بی میلی به اعمال عبادی (همچون نماز و ادعیه) در وی طولانی شده، این امر نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی او می باشد که بوسیله گناه در او ایجاد شده است.