۱۳۹۳/۰۶/۳۰
–
۴۷۰ بازدید
آیا ولایت بر عدالت تقدم دارد؟
چندی پیش مطلبی تحت عنوان تقدم عدالت بر ولایت از سوی آقای علی مطهری با استناد به دیدگاه شهید مطهری مطرح گردید که واکنش هایی را به دنبال داشت و در مقابل برخی با نقد این دیدگاه ، تقدم ولایت بر عدالت را مطرح نمودند که به طور خاص می توان به آقای علیرضا پناهیان اشاره نمود . این دیدگاهها اندیشه حزب و گروه سیاسی خاصی نیست. ما در اینجا برای آشنایی با مبانی این دو دیدگاه به ارزیابی هر دو دیدگاه می پردازیم .
ارزیابی دیدگاه تقدم عدالت بر ولایت
این دیدگاه معتقد است عدالت بر افعال همه حتی خداوند حاکم است و خداوند نیز بر اساس قاعده حسن و قبح عقلی بر اساس عدالت رفتار می کند و ظلم نمی کند . بنابر این وقتی عدالت در مورد افعال خداوند حاکم بود ، افعال ولی فقیه جای خود دارد . بر این اساس نتیجه می گیرند که عدالت بر ولایت مقدم است .
در ارزیابی این دیدگاه باید بگوییم هر چند این عدالت که در سلسله علل احکام وجود دارد ، مقدم بر افعال همه حتی خداوند متعال است – و بر همین اساس شیعه به عدلیه معروف شده است در برابراشعری ها که قائل به حسن و قبح عقلی نیستند و معتقدند هر آنچه خداوند انجام بدهد خوب است هر چند ظلم باشد و هر چه انجام ندهد بد است هرچند خوب و بر اساس عدالت باشد- اما در این دیدگاه میان این عدالت و عدالت در سلسله معلولات و عدالت اجتماعی خلط شده است زیرا آنچه جز اصول دین و در سلسه علل احکام قرار دارد این عدالت است همانگونه که شهید مطهری فرموده اند: « اصل عدالت از مقیاسهای اسلام است، که باید دید چه چیز بر او منطبق می شود. عدالت در سلسله علل احکام است نه در سلسله معلولات ، نه این است که آنچه دین گفته عدل است، بلکه آنچه عدل است ، دین می گوید. این معنا مقیاس بودن عدالت است برای دین. پس باید بحث کرد که آیا دین مقیاس عدالت است یا عدالت مقیاس دین. مقدسی اقتضاء می کند که بگوییم دین مقیاس عدالت است، اما حقیقت این طور نیست. این نظیر آن چیزی است که در باب حسن وقبح عقلی، میان متکلمین رایج شد و شیعه و معتزله عدلیه شدند؛ یعنی عدل را مقیاس دین شمردند، نه دین را مقیاس عدل . به همین دلیل، عقل یکی از ادله شرعیه قرار گرفت .( مطهری ، شهید ، مبانی اقتصاد اسلامی ، انتشارات حکمت، 1403 ، ص 14 و 15)و این عدالت با عدالت اجتماعی بسیار متفاوت است .
از این رو این ادعای آقای علی مطهری که دوستان پایداری ( جبهه پایداری ) می گویند ولایت فقیه از عدالت بالاتر است، یعنی ولایت فقیه میتواند ظلم کند! بر اساس نظرات شهید مطهری دین مقیاس عدالت است، حرفهای پایداریها حرفهای اشعری گری و خطرناک است. (نشست مناظره علی مطهری و نبویان در سالن جابربن حیان دانشگاه شریفjahannews.com/vdccoxqix2bqs18.ala2.txt )
ادعایی نادرست است که ناشی از خلط میان اصل عدالت و عدالت اجتماعی است . آنچه در مورد تقدم ولایت بر عدالت گفته می شود بدین معنا نیست که ولی فقیه می تواند ظلم کند و بر اساس عدم عدالت رفتار نماید ، زیرا یکی از شرایط ولی فقیه ، عدالت است و اگر ولی فقیه ظلم کند و عدالت را زیر پا بگذارد ، ولایت او ساقط می شود و خود به خود منعزل می گردد و هیچ کس از معتقدان به ولایت فقیه قائل نیست ، ولی فقیه می تواند بر خلاف عدالت رفتار نماید.
«ارزیابی دیدگاه تقدم ولایت بر عدالت»
این دیدگاه معتقد است که به منظور تحقق عدالت در جامعه لازم است ولایت الهی در جامعه شکل بگیرد تا از همه امکانات و ظرفیت ها در جهت رسیدن به عدالت در همه عرصه ها استفاده شود و این عدالت دچار انحراف و برداشت ها و تفسیر های انحرافی نگردد . بر این اساس آنچه مراد از تقدم ولایت بر عدالت است این است که تحقق عدالت در جامعه فرع بر وجود ولایت ارزشی در جامعه است تا در سایه آن عدالت محقق شود و نمی توان انتظار داشت که بدون ولایت فقیه ، عدالت به طور کامل محقق شود زیرا ولی فقیه با شناخت وآگاهی کامل نسبت به مبانی دینی ، دستورات و تعالیم دین راتبیین می کند و زمینه دستیابی به عدالت را فراهم می نماید . در این راستا آقای علیرضا پناهیان می گوید : «عدالت به خودی خود یک ارزش مطلق است، اما آیا ما که به عدالت علاقه مندیم، ممکن نیست جا هایی اموری را مطابق عدالت ببینیم در حالی که در مصداق اشتباه می کنیم؟ طبیعتا در این جا ها نباید دچار عدالت زدگی شویم. در ثانی مواردی را ممکن است در مصداق عدالت ببینیم ولی فعلا مصلحت انجام آن نباشد. این جا باید چه کنیم؟ باید صبر کنیم که موقعیت اجرا پیش بیاید و نباید سر حاکمیت دینی فریاد بزنیم که چرا عدالت را رعایت نکرده است، الاهم فالاهم باید کرد و الا ممکن است عدالت بزرگتری آسیب ببیند. در چنین مواردی که چه امری مصلحت برتر است مسلماً باید به ولایت نگاه کرد و هرچقدر جایگاه ولایت در جامعه بیشتر تثبیت شود، اجرای عدالت را بیشتر تضمین خواهد کرد، اجرای عدالت نیاز به این اقتدار ولایت دارد. اگر جایگاه ولایت لطمه ببیند، ممکن است برخی از مصادیق عدالت اجرا شود، ولی ممکن است در اثر بی ثباتی، عدالت ثباتی، عدالت های بیشتری هم زیر پا قرار گیرد، که هیچ انسان عدالت گرایی نمی تواند با عدالت مداری جلوی آن ظلم ها را بگیرد. به همین دلیل هم برای تثبیت قدرت عدالت، به ولایت نیازمندیم؛ برای تشخیص مصداق صحیح عدالت نیز به ولایت نیازمندیم، این جاست که ولایت نسبت به عدالت اصالت پیدا می کند. »( علیرضا پناهیان، مصاحبه با نشریه پنجره، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰)
ارزیابی دیدگاه تقدم عدالت بر ولایت
این دیدگاه معتقد است عدالت بر افعال همه حتی خداوند حاکم است و خداوند نیز بر اساس قاعده حسن و قبح عقلی بر اساس عدالت رفتار می کند و ظلم نمی کند . بنابر این وقتی عدالت در مورد افعال خداوند حاکم بود ، افعال ولی فقیه جای خود دارد . بر این اساس نتیجه می گیرند که عدالت بر ولایت مقدم است .
در ارزیابی این دیدگاه باید بگوییم هر چند این عدالت که در سلسله علل احکام وجود دارد ، مقدم بر افعال همه حتی خداوند متعال است – و بر همین اساس شیعه به عدلیه معروف شده است در برابراشعری ها که قائل به حسن و قبح عقلی نیستند و معتقدند هر آنچه خداوند انجام بدهد خوب است هر چند ظلم باشد و هر چه انجام ندهد بد است هرچند خوب و بر اساس عدالت باشد- اما در این دیدگاه میان این عدالت و عدالت در سلسله معلولات و عدالت اجتماعی خلط شده است زیرا آنچه جز اصول دین و در سلسه علل احکام قرار دارد این عدالت است همانگونه که شهید مطهری فرموده اند: « اصل عدالت از مقیاسهای اسلام است، که باید دید چه چیز بر او منطبق می شود. عدالت در سلسله علل احکام است نه در سلسله معلولات ، نه این است که آنچه دین گفته عدل است، بلکه آنچه عدل است ، دین می گوید. این معنا مقیاس بودن عدالت است برای دین. پس باید بحث کرد که آیا دین مقیاس عدالت است یا عدالت مقیاس دین. مقدسی اقتضاء می کند که بگوییم دین مقیاس عدالت است، اما حقیقت این طور نیست. این نظیر آن چیزی است که در باب حسن وقبح عقلی، میان متکلمین رایج شد و شیعه و معتزله عدلیه شدند؛ یعنی عدل را مقیاس دین شمردند، نه دین را مقیاس عدل . به همین دلیل، عقل یکی از ادله شرعیه قرار گرفت .( مطهری ، شهید ، مبانی اقتصاد اسلامی ، انتشارات حکمت، 1403 ، ص 14 و 15)و این عدالت با عدالت اجتماعی بسیار متفاوت است .
از این رو این ادعای آقای علی مطهری که دوستان پایداری ( جبهه پایداری ) می گویند ولایت فقیه از عدالت بالاتر است، یعنی ولایت فقیه میتواند ظلم کند! بر اساس نظرات شهید مطهری دین مقیاس عدالت است، حرفهای پایداریها حرفهای اشعری گری و خطرناک است. (نشست مناظره علی مطهری و نبویان در سالن جابربن حیان دانشگاه شریفjahannews.com/vdccoxqix2bqs18.ala2.txt )
ادعایی نادرست است که ناشی از خلط میان اصل عدالت و عدالت اجتماعی است . آنچه در مورد تقدم ولایت بر عدالت گفته می شود بدین معنا نیست که ولی فقیه می تواند ظلم کند و بر اساس عدم عدالت رفتار نماید ، زیرا یکی از شرایط ولی فقیه ، عدالت است و اگر ولی فقیه ظلم کند و عدالت را زیر پا بگذارد ، ولایت او ساقط می شود و خود به خود منعزل می گردد و هیچ کس از معتقدان به ولایت فقیه قائل نیست ، ولی فقیه می تواند بر خلاف عدالت رفتار نماید.
«ارزیابی دیدگاه تقدم ولایت بر عدالت»
این دیدگاه معتقد است که به منظور تحقق عدالت در جامعه لازم است ولایت الهی در جامعه شکل بگیرد تا از همه امکانات و ظرفیت ها در جهت رسیدن به عدالت در همه عرصه ها استفاده شود و این عدالت دچار انحراف و برداشت ها و تفسیر های انحرافی نگردد . بر این اساس آنچه مراد از تقدم ولایت بر عدالت است این است که تحقق عدالت در جامعه فرع بر وجود ولایت ارزشی در جامعه است تا در سایه آن عدالت محقق شود و نمی توان انتظار داشت که بدون ولایت فقیه ، عدالت به طور کامل محقق شود زیرا ولی فقیه با شناخت وآگاهی کامل نسبت به مبانی دینی ، دستورات و تعالیم دین راتبیین می کند و زمینه دستیابی به عدالت را فراهم می نماید . در این راستا آقای علیرضا پناهیان می گوید : «عدالت به خودی خود یک ارزش مطلق است، اما آیا ما که به عدالت علاقه مندیم، ممکن نیست جا هایی اموری را مطابق عدالت ببینیم در حالی که در مصداق اشتباه می کنیم؟ طبیعتا در این جا ها نباید دچار عدالت زدگی شویم. در ثانی مواردی را ممکن است در مصداق عدالت ببینیم ولی فعلا مصلحت انجام آن نباشد. این جا باید چه کنیم؟ باید صبر کنیم که موقعیت اجرا پیش بیاید و نباید سر حاکمیت دینی فریاد بزنیم که چرا عدالت را رعایت نکرده است، الاهم فالاهم باید کرد و الا ممکن است عدالت بزرگتری آسیب ببیند. در چنین مواردی که چه امری مصلحت برتر است مسلماً باید به ولایت نگاه کرد و هرچقدر جایگاه ولایت در جامعه بیشتر تثبیت شود، اجرای عدالت را بیشتر تضمین خواهد کرد، اجرای عدالت نیاز به این اقتدار ولایت دارد. اگر جایگاه ولایت لطمه ببیند، ممکن است برخی از مصادیق عدالت اجرا شود، ولی ممکن است در اثر بی ثباتی، عدالت ثباتی، عدالت های بیشتری هم زیر پا قرار گیرد، که هیچ انسان عدالت گرایی نمی تواند با عدالت مداری جلوی آن ظلم ها را بگیرد. به همین دلیل هم برای تثبیت قدرت عدالت، به ولایت نیازمندیم؛ برای تشخیص مصداق صحیح عدالت نیز به ولایت نیازمندیم، این جاست که ولایت نسبت به عدالت اصالت پیدا می کند. »( علیرضا پناهیان، مصاحبه با نشریه پنجره، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰)