خانه » همه » مذهبی » تقویت اراده در سلوک اخلاقی و معنوی

تقویت اراده در سلوک اخلاقی و معنوی

دوست گرامی. مشکل شما ضعف اراده و عزم است که باید درمان شود. یکی از اموری که باعث ضعف اراده می شود تنبلی است که نیاز به درمان دارد. در این زمینه مطلبی برای شما درج کرده ایم اما کافی نیست و باید خود شما راه های خلاصی از آنها تحقیق و عمل نمایید.
الف ) سستی و تنبلی
این واژه و واژگان دیگری مانند: کسالت، تن پروری، راحت طلبی، بطالت، سستی و فتور، از رذایل اخلاقی است و نشانگر کراهت از کار، کاهلی، تن آسایی، طفره رفتن و از کار گریختن است.
تنبلی، گاهی طبیعی است، مانند آنچه امروزه به عنوان «تنبلی چشم» از آن یاد می شود. اما نوع دیگر از تنبلی، ساخته و پرداخته خود انسان است وآدمی با دست خود، چنین شده است!
تنبلی و راحت طلبی از موانع اساسی خودسازی است، به گونه ای که می تواند عمر انسان را به کلی ضایع سازد و باعث خسران و حسرت ابدی او شود. درفرازی از سخنان رسول اعظم (ص) درباره علامت تنبلی در افراد چنین آمده است: اما علامه الکسلان فاربعه یتوانی حتی یفرط ویفرط حتی یضیع ویضیع حتی یضجر ویضجر حتی یاثم؛ علامت تنبل، چهارچیز است: سستی در کار تا سرحد کوتاهی، کوتاهی در کار تا حد تباهی و خرابی کار، تباهی در کار تا حد ملالت (وبی نشاطی) و ملالت تا حد گناه و نافرمانی.
قرآن وقتی سخن از منافقان به میان می آورد، نشانه های آنان را چنین بیان می نماید: إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا کُسَالَى یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلا قَلِیلا؛ منافقان می خواهند خدا را فریب دهند درحالی که او آن ها را فریب می دهد، و هنگامی که به نماز بر می خیزند، با کسالت، برمی خیزند ودر برابر مردم ریا می کنند وخدا را جز اندکی یاد نمی نمایند، جالب توجه آنکه، منافقان نیز از منظر قرآن، خدا را یاد می کنند، اما این یادکرد از سویی اندک و از سویی آمیخته به ریا است. در این آیه، منافقان کسل و تنبل در امر اقامه نماز خوانده شده اند.
امام سجاد (ع) درفرازی ازدعای ماه مبارک رمضان چنین می فرماید: اللهم اذهب عنی فیه النعاس والکسل و السامه والفتره والقسوه والغفله والغره؛ خدایا! چرت، تنبلی، خستگی، سستی، سنگدلی،غفلت وفریب خوردگی را از من بزدای، این نیایش گویای نکوهش نسبت به موضوع تنبلی و کسالت است که حضرتش از خداوند خواسته است.
نیز امام صادق (ع) درفرازی از نیایش خود چنین آورده است: اللهم انی اعوذ بک من الکسل والهرم والجبن والبخل والغفله والقسوه والفتره والمسکنه؛ بارخدایا! من به تو پناه می برم از تنبلی، پیری، کم دلی، بخل، غفلت، سنگدلی، سستی وزبونی.
در روایتی دیگر آمده است: اِنَّ اَوَّلَ ماعُصِىَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سِتٌّ: حُبُّ الدُّنْیا وَحُبُّ الرِّیاسَةِ، وَحُبُّ الطَّعامِ وَحَبُّ النَّوْمِ وَحُبُّ الرّاحَةِ وَحُبُّ النِّساءِ؛ نخستین چیزهایى که نافرمانى و عصیان الهى به وسیله آن انجام شد شش چیز بود: محبّت (افراطى به مال) دنیا و ریاست و طعام و خواب و راحت طلبى و زنان!
درکتاب شریف کافی، بابی به عنوان نکوهش از تنبلی وکسالت «کراهیه الکسل » آمده و در آن به نقل از امام کاظم (ع) آمده است: پدرم (ع) به برخی فرزندانش می فرمود: ایاک والکسل والضجره فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا والاخره؛ از تنبلی وافسردگی بپرهیز، که این دو، تو را از بهره دنیا وآخرت بازمی دارد. در این روایت، افسردگی به عنوان عامل روانی که مانع بسیاری از فعالیت هاست، مورد توجه قرار گرفته که اینکه دامنگیر بسیاری از مردم شده است.
در روایت دیگری امام باقر(ع) فرمود: انی لابغض الرجل او ابغض للرجل ان یکون کسلاناً [کسلان] عن امر دنیاه و من کسل عن امر دنیاه فهو عن امراخرته اکسل؛ از مردی نفرت دارم که درکار دنیای خود تنبل باشد آن کس که در کار دنیای خویش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر خواهد بود. این روایت، یکی از بهترین روایاتی است که بین دنیا و آخرت، پیوند برقرار می سازد.
امام صادق (ع) فرمود: من کسل عن طهوره و صلاته، فلیس فیه خیر لامر آخرته. ومن کسل عما یصلح به امر معیشته، فلیس فیه خیر لامر دنیاه؛ هر کس درباره پاکی و نماز خود تنبل باشد، در او خیری (امیدی) برای کار آخرتش وجود ندارد و هر کس در کار معیشت خود تنبل باشد، دراو خیری برای کار دنیایش وجود ندارد.
بنابراین تنبلی درامور گوناگون ودرابعاد مختلف زندگی فردی واجتماعی پیامدهای منفی دارد و در امر سلوک نیز، یکی از برجسته ترین موانع است. اینکه در کتاب های اخلاقی بحث از صفت رذیله ای به نام «دنائت همت» مطرح است، گویا جلوه ای از موضوع تنبلی است که مورد نکوهش قرار گرفته وآدمی را از آن برحذر داشته اند.
تنبلی و کسالت تنبلی یا اهمال کاری یکی از آسیب های اخلاقی و انسانی است که کوتاهی و ضعف همت از آثار و نتایج آن به شمار می رود. افراد تنبل واهمال کار که در واقع دچار یک آسیب روانی شده اند و به عادت ناپسند تعلل ورزیدن، سبک گرفتن و سهل انگاری در کارها و وظایف محوله خو کرده اند، معمولا از همت پایینی برخوردارند. این عادت که در نزد بیشتر مردم رایج است، یکی از آسیب های روانی محسوب می شود و بنا بر آماری که برخی از روان شناسان در این زمینه ارائه کرده اند 95 درصد مردم به نوعی به این مشکل مبتلا هستند (آلبرت آلیس و ویلیام جیمزنال، روان شناسی اهمال کاری، توجه محمد علی فرجاد، تهران، مؤسسه امید، 1375، ص 9).
ب ) تنبلی و کسالت در آموزه های دینی
در آموزه دینی به مسأله تنبلی و اهمال کاری توجه خاصی شده است. امام باقر(ع) می فرماید: تنبلی و بی حالی به دنیا و آخرت شما ضرر می زند (بحار، ج 78، ص 180).
و نیز در حدیث دیگر می فرماید: من از کسی که در کارهای دنیا تنبلی می کند، بدم می آید زیرا کسی که نسبت به کارهای دنیا تنبل باشد. نسبت به کارهای آخرت تنبل تر خواهد بود (فروع کافی، ج 5، ص 85).
در حدیث دیگری امام علی(ع) می فرماید: هر کس سستی و اهمال کاری را پیشه خود کند وظایفی که بر عهده اش گذاشته شده ضایع می شود (بحار، ج 73، ص 160).
تنبلی و سستی در کارها آنچنان نکوهیده و زشت است که در دعاهای زیادی که از معصومین(ع) رسیده درمان آن از خداوند خواسته شده و از ما خواسته شده تا از شر آن به خدا پناهنده شویم (میزان الحکمه، ج 8، ص 396، باب 3491).
برای درمان این مشکل لازم است علل و ریشه های آن را بررسی کنیم؛ زیرا اگر بتوانیم ریشه مشکل را بیابیم درمان آن آسان خواهد شد.
ج ) عوامل تنبلی و کسالت
روان شناسان عوامل زیادی برای این اسیب روانی ذکر کرده اند که دردو دسته کلی قرار دارد:
1. آسیب ها و ناهنجاری هایی که مربوط به درون شخص است مانند: خودکم بینی، توقع بیش از حد از خود، پایین بودن سطح تحمل کمال طلبی وسواس گونه، اشتیاق به لذت جویی کوتاه مدت، فقدان قاطعیت و عدم اعتماد به نفس.
2. آسیب هایی که در ارتباط با دیگر اشخاص و یا محیط اطراف فرد خود را نشان می دهد مانند نارضایتی از وضع موجود، عدم تسلط بر کار، نگرش منفی به کار، نگرش غیر واقع بینانه از دیگران، احساس عدم مسؤولیت در برابر دیگران، لجبازی با دیگران، اهمال کاری و پرخاشگری انفعالی و برچسب زدن به این و آن (دکتر مرتضی آقا تهرانی، مجله معرفت، ش 64 ، ص 40).
عوامل فوق کما بیش در افراد اهمال کار و تنبل به چشم می خورد که افراد باید به تدریج سعی در رفع آنها در خود باشند.
د ) راهکارهای درمان تنبلی و کسالت
اینجا با توجه به این عوامل به بعضی از راهکارهای نظری و عملی برای درمان تنبلی اشاره می کنیم:
1. قدرشناسی از فرصت های به دست آمده
گاهی افراد اگر گذر زمان و فرصت های پیش آمده را درک نکنند و به ارزش بی بدیل وقت توجه نکنند، به راحتی آن را از دست می دهند. به طور مثال کسب علم و دانش و بالا رفتن از نردبان ترقی همیشه برای انسان میسر نمی شود. پس اگر شخصی فرصت آن را پیدا کند ولی به اهمیت و ارزش واقعی آن واقف نباشد، ممکن است آن را با تنبلی و بی حالی به راحتی از دست بدهد و زمانی حسرت آن را بخورد که هیچ سودی نداشته باشد که فرمودند: ضایع کردن فرصت ها نتیجه ای جز غصه ندارد (بحار، ج 71، ص 217).
مسلما فهم و درک ارزش وقت و فرصت های به دست آمده، افراد را از تنبلی و اهمال کاری باز می دارد.
2- تلاش در ایجاد انگیزه
بسیاری از موارد تنبلی و اهمال کاری به خاطر نداشتن انگیزه کافی است و همین مسأله باعث بی حالی و تنبلی شخص در انجام کارها و وظایف محوله می شود. اگر انگیزه کافی در ما وجود نداشته باشد در انجام وظایف واجب هم سستی می کنیم. بنابراین بر ما لازم است با توجه به نتایج و ثمراتی که ازانجام کارهایمان به دست می آوریم در خود ایجاد انگیزه کنیم، به طور مثال در آموزه های دینی نکات جالبی برای ایجاد انگیزه در افراد نسبت به انجام وظایف شرعی بیان شده است. مثلا در روایتی آمده است که شما خود را در دنیا مانند غریقی بدانید که برای نجات خود تلاش می کند (بحار، ج 90، ص 307).
یقینا کسی که دنیا را چون دریایی پرتلاطم می بیند و ساحل نجات را ایمان به خدا و انجام دستورات دینی می داند، هرگز تنبلی و سستی در کارش پیدا نمی شود.
3- تعیین وقت معین برای هر کار
افراد باید برای هر کاری قبل از انجام آن وقت معینی در نظر بگیرند تا در آن وقت و فاصله زمانی کار انجام شود. اگر وقت هر کاری از قبل مشخص نشود، ممکن است انسان در انجام آن امروز و فردا کند. مثلا یک کشاورز اگر نداند زمان کاشت، داشت و برداشت محصول محدود است، یا به آن بی توجه باشد، هرگز نمی تواند محصول خوبی به دست آورد.
4- تعیین دقیق تاریخ تحویل: برای انجام هر کاری لازم است شخص با توجه به امکانات خود تاریخ دقیق پایان کار را مشخص کند.
5- استفاده از فن جزء جزء کردن
کار خود را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید تا بتوانید بر آن مسلط شده و از عهده انجامش برآیید. به عنوان مثال، هر پنج صفحه مقاله خود را بخشی به حساب آورده و پس از انجام هر بخش، پاداشی مناسب برای خود در نظر بگیرید سپس به انجام مسایل بخش ها بپردازید.
6- اولویت بندی کارها
اشخاص برای خود وظایف گوناگونی را در نظر می گیرند. هر کس باید بتواند کارهای با اهمیت تر را با اولویت اول ا نجام دهد. این تقسیم بندی شما را مقید خواهد کرد تا به کاری که فوریت بیشتری دارد بیندیشید در این مورد اگر به طور جدی در انجام آن تسریع نکنید، اهمال کاری شما در سایر امور نیز تأثیر خواهد گذاشت.
7- اقدام به کار در حد توان
گاه انسان به کاری مبادرت می کند که از حد توان و طاقت او به مراتب فراتر است. در اینجا شخص با انتخاب غلط، زمینه اهمال کاری خود را فراهم ساخته است. بنابراین هر کس اول باید توان خویش را در انجام کارها درست برآورد کند و سپس کاری در خور و مناسب با توانش بپذیرد.
8- تغییر محیط
گاهی تنبلی و اهمال کاری به خاطر شرایط محیطی خاصی است که فرد در آن قرار گرفته است. تغییر و تحول در این شرایط می تواند تنبلی و بی حالی را از افراد دور کند.
9- استفاده از عهد و پیمان
گاهی لازم است برای درمان تنبلی با خود عهد ببندیم که در انجام آن کار کوتاهی نکنیم و در صورت شکستن عهد و پیمان برای خود تنبیهی در نظر بگیریم.
در علم اخلاق این شیوه را مشارطه گویند که شخص برای اصلاح نفس خویش هر سحرگاه با خود شرط و قراردادی مجدد می بندد تا که به سوی کمال سیر کند.
مشارطه یعنی : از اول روز با خود شرط کنید که مرتکب گناه نشده و بر خلاف گفته خالق مهربان عمل نکنید ; به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما ببین چقدر سهل است . پس از مشارطه باید در طول روز مراقب شرطی که کرده اید باشید و بدانید که عالم محضر حضرت حق است و او مراقب اعمال ماست و این توجه را تا شب ادامه دهید. این همان معنای مراقبه است.در هنگام شب به محاسبه اعمال روزانه بپردازید و از نفس خود حساب بکشید. هر عمل نیکی که انجام گرفته از خداوند تعالی ببینید و شاکر او باشید و هر معصیت یا کوتاهی که شده عذر خواه درگاه الهی بوده و تصمیم بگیرید فردا جبران کنید.
در گفتاری حکیمانه از امام امیرالمؤمنین در آثار پیمان آمده است: «با نماز پیمان وفا ببند تا این که بر آن مواظبت کنی» (نهج البلاغه، خطبه 199، ص 418).
10 – هر یک از راهکارهای فوق را نوشته و خود را به انجام آن مقید سازید و به هر بار عمل امتیاز و به هر بار تخلف نیز کارت قرمز دهید بعد ببینید طی یک روز امتیازها بیشتر است یا کارتها سعی کنید روز به روز به تعداد امتیازها بیافزایید.
راهکار تقویت اراده در سلوک اخلاقی و معنوی:
اراده چیست؟ اراده قوه اى است در انسان که به عقل وابسته است همان گونه که میل، به طبیعت آدمى وابسته است. میل از نوع کشش و جاذبه است که اشیاى مورد نیاز انسان را به سوى خود مى کشد هر اندازه که میل شدیدتر باشد، اختیار آدمى ضعیف تر مى شود زیرا انسان در اختیار یک قدرت بیرون از خود قرار مى گیرد. اما اراده یک نیروى درونى است و انسان به وسیله ى آن، خود را از تأثیر نیروهاى بیرونى خارج مى کند و هر چه آن را تقویت نماید اختیارش فزونى مى یابد و بیش تر مالک خود و کار و نیز سرنوشت خویش مى گردد.اراده به درون مربوط است نه به بیرون یعنی اینطور نیست که اراده یک رابطه میان انسان و عالم بیرون باشد بلکه برعکس است یعنی انسان میان کارها اندیشه و محاسبه می‌کند دور اندیشی و عاقبت اندیشی می‌کند سبک و سنگین می‌کند و با عقل خودش مصلحت ها و مفسده‌ها را با یکدیگر می‌سنجد و بعد تشخیص می‌دهد که این کار بهتر است نه آن آن وقت اراده می کند که آنچه را عقل به او فرمان داده انجام دهد نه آنچه را که میلش می‌کشد . و بسیاری از اوقات و شاید اغلب اوقات آنچه را که عقل مصلحت می‌داند و انسان اراده می کند که آن را بر اساس حکم و فرمان عقل انجام دهد بر ضد میلی است که در وجودش احساس می‌کند.عالمان اخلاقى، طلب و اراده را اولین قدم در سیر و سلوک اخلاقى دانسته اند. تا او نخواهد و اراده نکند و در این امر جدّى نباشد راه به جایى نخواهد برد. این خواستن انسان است که محیط و بستر و فضاى دل و جان را بر شدنى زیبا هموار مى سازد و آدمى را در میدان سلوک مهیا مى نماید
اراده، قوه و نیرویى است که براى شکوفاسازى استعدادهاى سرشار انسان، نقش بنیادین دارد و ودیعه و امانتى است که خداى متعال براى بهره گیرى از امکانات، در اختیار بشر قرار داده تا از این رهگذر، مسیر خوب شدن و خوب ماندن را بر خود هموار سازد و به واسطه ى بهره ورى بهینه از این نعمت بزرگ الهى، قدر و منزلت انسان افزون، و همّتش والا مى گردد هم چنان که على(علیه السلام)فرموده است: قدرُ الرّجل على قدر همّته[2] ارزش انسان به اندازه ى همت اوست.
تأثیر اراده بر سلوک اخلاق
انسان بدونِ اراده، نمى تواند با رذایل اخلاقى مبارزه کند او با اراده، شایستگى آراسته شدن به هر فضیلت اخلاقى را نصیب خود خواهد کرد.
عالمان اخلاقى، طلب و اراده را اولین قدم در سیر و سلوک اخلاقى دانسته اند. تا او نخواهد و اراده نکند و در این امر جدّى نباشد راه به جایى نخواهد برد. این خواستن انسان است که محیط و بستر و فضاى دل و جان را بر شدنى زیبا هموار مى سازد و آدمى را در میدان سلوک مهیا مى نماید.
تقویت اراده
براى تقویت اراده باید کارى را که در صدد انجام یا ترک آن است تصوّر و در فواید و ضررهاى آن اندیشه نماید اگر انجام آن عمل و یا داشتن آن صفت، در رسیدن به کمال و تعالى روح انسان مؤثر و مفید است، باید براى برانگیختن انگیزه ى خویش، در خود شوق و ذوق و میل به آن کار و آراسته شدن به فضیلت را به وجود آورد آن گاه بر انجام کار همّت نماید و با اراده ى جدّى در صدد زمینه سازى تحقق مطلوب خود بر آید و با موانع مقابله کند. در ترک صفت رذیله و یا کار زشت نیز همین شیوه جریان دارد، بدین صورت در ابتدا آن صفت یا کار را تصّور کند، آن گاه آثار شوم و سوء آن را مورد بازنگرى و بررسى قرار دهد، تا تنفر و انزجار از آن کار زشت و صفت پلید در او پدید آید و آن را از خود دور سازد.
از جمله سفارش هایى که براى تقویت اراده شده، اهمیت دادن به مسئله ى تقوا و تزکیه ى نفس است. حضرت على(علیه السلام)در نهج البلاغه به طور مکرّر در این زمینه مطالبى بیان فرموده است از جمله:
أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایا خَیلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ[4] ؛ مَثَل گناهان و خطاها، مانند اسب هاى چموش است که اختیار را از کف سوار مى گیرند. گناه، آدمى را تحت تأثیر شهوات و میل هاى نفسانى قرار مى دهد و انسان بر خلاف عقل و ایمانش مرتکب گناه مى شود و مالکیت بر نفس خود را از دست مى دهد و تقوا مانند مرکب رام است که اختیارش به دست سوارکار است یعنى انسان با داشتن این صفت و حالت، فرمان مى دهد، همان گونه که سوارکار فرمان مى دهد و مرکب اطاعت مى کند و لجامش را به هر طرف که متمایل کند مرکب به همان سمت و سو حرکت مى نماید، بدون آن که چموشى و لگدپرانى نماید. پس انسان باید بر تقویت ایمان و باورها و تقوا، که ضامن حکومت اراده است، اهتمام ورزد، تا بتواند بر تمایلات نفسانى غلبه پیدا کند و با همه ى مسائل منطقى و عقلانى برخورد نماید و زمام خیال را با پروا پیشگى به دست گیرد.
رابطه اراده با اخلاق
پایه اخلاق این است که اراده انسان قوی و نیرومند باشد یعنی انسان آنچنان با اراده باشد که اگر تشخیص داد که باید این کار را کرد تصمیم بگیرد و هیچ طبیعتی و میلی نتواند جلوی او را بگیرد مثلاً همان اولی که نماز بر شخص تکلیف می‌شود و یا تشخیص می‌دهد که نماز برای او خوب است و بعد از این باید سحرها حرکت کند نماز بخواند دعا کند استغفار کند و از خداوند استعانت و کمک بگیرد هنگام خواب در صبح و یا نیمه شب یکدفعه بلند می‌شود طبیعتش و میلش به او می‌گوید : بخواب ! استراحت کن ! دلش هم می‌خواهد که بخوابد و خوابش هم می‌آید و از خوابیدن لذت می‌برد در اینجا اگر اراده قوی و نیرومند باشد بر این امیال غلبه می‌کند فوراً از جا برمی‌خیزد و نماز می‌خواند .
از نکته هاى پایه اى در سیر و سلوک، و دست یابى به فضایل و دورى از رذایل، آن است که انسان همواره خود را در برابر وسوسه هاى شیطانى، داراى اراده اى قوى بداند و هیچ گاه اظهار ضعف و زبونى نکند
اخلاق معنایش این است که انسان اراده خویش را بر عادات و بر طبایع غلبه بدهد یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد چون کار خوب اگر کسی بر آن عادت پیدا کرد خوب نیست. مثلاً ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد از کجا بفهمیم نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات خداوند را مانند نماز خواندن انجام می‌دهیم اگر اینطور باشد معلوم می‌شود کار ما بخاطر امر خداوند است .
تقویت اراده معنوی:
راهکار برای تقویت اراده این است که انسان ارادۀ خود را به کار بگیرد و از او کار بکشد تا قوی شود. قوی بودن دست راست انسان، نسبت به دست چپ، مؤید همین حقیقت است. معمولاً انسان از دست راست خود بیشتر کار می‌کشد و دست چپ را در اولویت دوّم به کار می‌گیرد. از این رو دست راست قوی‌تر و مهیا‌تر است.
کسی که قصد سیر و سلوک دارد باید در سلوک معنوی خود جدّیت داشته باشد و با تلاش در جهت تقویت ارتباط خود با معبود از طریق عبادات و نیز تقویت ارتباط با مخلوق از طریق خدمت به مردم و شرکت در امور خیر، ارادۀ خود را قوی کند.
راهکار دوّم برای تقویت اراده عمل به دستورالعمل سورۀ مزّمّل است. باید دانست که همین دستورات بسیار در تقویت ارادۀ انسان مؤثّر است. مخصوصاً بیداری در شب و راز و نیاز با خدای سبحان، اراده‌ای قوی برای انسان به ارمغان می‌آورد. آن چنان که می‌فرماید:
«إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلا» [1] سوّمین و مهم‌ترین راهکار تقویت اراده، اجتناب از گناه است. اگر انسان در مواقعی که زمینۀ ارتکاب گناه دارد، از گناه اجتناب ورزد، به طور ناخودآگاه اراده‌ای قوی پیدا خواهد کرد. دوری گزیدن از معاصی به قدری از منظر قرآن کریم اهمیّت دارد که در آن کتاب نورانی، موجب تکفیر سیّئات بر شمرده شده است.
«إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ» [2]یوسف پیامبر«سلام الله علیه» در پرتو اجتناب از گناه، جایگاه ممتاز و برجسته‌ای پیدا کرد و با عزم جدّی و ارادۀ قوی که به دست آورد، موفّقیت‌های چشمگیری کسب نمود که در تاریخ ثبت شده است. افرادی نظیر بهلول و ابن سیرین نیز در اثر اجتناب از گناه به مقامات بلندی صعود کردند.
انجام وظایف الهى نیز مقارن با اجتناب از گناه، از عوامل مؤثر در تقویت اراده به شمار می‌رود. اقامۀ نماز اوّل وقت، اهتمام به روزه‌داری خصوصاً روزۀ مستحب، اهمیت به امر به معروف و نهی از منکر و رعایت سایر مقررّات الهى، تأثیر به‌سزائی در تقویت ارادۀ انسان دارند. کسى که به عبادت خداوند مى پردازد، به آرامش درونی دست می‌یابد و آرامش درونى، یکی از مؤثّرترین عوامل تقویت اراده است.
همچنین از عوامل دیگری همچون امیدواری، مقاومت در برابر هواهاى نفسانى و مبارزه با عادات ناپسند، تلقین به داشتن ارادۀ قوى ، داشتن هدف روشن در زندگی، اعتماد به نفس و خودباورى و بهره گیرى از سرگذشت انسان هاى با اراده، می‌توان به عنوان عوامل مؤثّر در تقویت اراده نام برد.
پی نوشت ها:
[1]. المزّمّل / 6
[2] النساء / 31.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد