۱۳۹۲/۰۶/۰۵
–
۴۱۳ بازدید
آیا رسول خدا (ص) شخصا و خودشان تقیه و توریه نداشتند ؟ در این صورت پس چرا حکم آن ها در قرآن آمده است ؟ اگر داشته اند برخی موارد آن را ذکر بفرمایید .
رسول خدا (ص) از قوم عایشه، تقیه میکرد .محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش مینویسد:
عَنْ عَائِشَةَ رضى الله عنهم زَوْجِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قَالَ لَهَا أَلَمْ تَرَىْ أَنَّ قَوْمَکِ لَمَّا بَنَوُا الْکَعْبَةَ اقْتَصَرُوا عَنْ قَوَاعِدِ إِبْرَاهِیمَ. فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَلاَ تَرُدُّهَا عَلَى قَوَاعِدِ إِبْرَاهِیمَ. قَالَ: « لَوْلاَ حِدْثَانُ قَوْمِکِ بِالْکُفْرِ لَفَعَلْتُ».
از عائشه همسر رسول خدا (ص) روایت شده است که آن حضرت فرمود: آیا نمیدانی که قوم تو وقتی کعبه را ساختند آن را از پایههائی که حضرت ابراهیم قرار داده بو کوچک تر گرفتهاند؟
گفتم: چرا شما آن را به حالت اول باز نمیگردانید؟
فرمود: اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند (ایمانشان قوی بود) چنین میکردم.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری ، ج 2، ص 573 ح 1506 و ج 3، ص 1232، ح 3188 و ج 4، ص1630، ح4214، ( ج 2 ص 156 و ج 4، ص 118 طبق برنامه مکتبه اهل البیت علیهم السلام) تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
و در روایت دیگر مینویسد:
عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها أَنَّ النبی صلى الله علیه وسلم قال لها یا عَائِشَةُ لَوْلَا أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِیَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَیْتِ فَهُدِمَ فَأَدْخَلْتُ فیه ما أُخْرِجَ منه وَأَلْزَقْتُهُ بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ له بَابَیْنِ بَابًا شَرْقِیًّا وَبَابًا غَرْبِیًّا فَبَلَغْتُ بِهِ أَسَاسَ إبراهیم.
از عائشه روایت شده است که رسول خدا (ص) به او فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر جدا نشده بودند دستور میدادم که کعبه را خراب کنند و آن مقدار از کعبه را که از آن بیرون مانده است، وارد آن میکردم و کف آن را با زمین هم سطح و برای آن دو در از شرق و غرب قرار میدادم و آن را مانند زمان حضرت ابراهیم درست میکردم.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری ، ج 2، ص 574، ح1509 (ج 2 ص 156 طبق مکتبه اهل البیت علیهم السلام) ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
و احمد بن حنبل (متوفای241هـ) روایت را این گونه نقل میکند:
سَمِعْتُ ابْنَ الزُّبَیْرِ یَقُولُ حَدَّثَتْنِی خَالَتِی عَائِشَةُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَهَا لَوْلَا أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُ عَهْدٍ بِشِرْکٍ أَوْ بِجَاهِلِیَّةٍ لَهَدَمْتُ الْکَعْبَةَ فَأَلْزَقْتُهَا بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ لَهَا بَابَیْنِ بَابًا شَرْقِیًّا وَبَابًا غَرْبِیًّا وَزِدْتُ فِیهَا مِنْ الْحَجَرِ سِتَّةَ أَذْرُعٍ فَإِنَّ قُرِیْشًا اقْتَصَرَتْهَا حِینَ بَنَتْ الْکَعْبَةَ.
از ابن زبیر روایت شده است که خاله من عائشه میگفت: رسول خدا (ص) فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر و جاهلیت جدا نشده بودند، کعبه را خراب میکردم و کف آن را با زمین یکی میکردم و برای آن، دو در از شرق و غرب میگذاشتم و شش ذراع از سمت حجر به آن اضافه میکردم؛ زیرا قوم تو کعبه را به همین اندازه (کوچک تر از اندازه اصلی) درست کردهاند.
الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل ، ج 6، ص 179، ح 25502 ، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
البانی بعد از این حدیث میگوید:
أخرجه الإمام مسلم وأبو نعیم والطحاوی والبیهقی ( 5 / 89 ) وأحمد ( 6 / 179 – 180 ). قلت: وهذا إسناد صحیح على شرط البخاری.
این روایت را امام مسلم، ابو نعیم، طحاوی، بیهقی و احمد نقل کردهاند و من نیز میگویم این روایت بنا بر شروط بخاری صحیح است.
ألبانی، محمد ناصر (متوفای1420هـ)، إرواء الغلیل ، کتاب الحج، ج 4، ص305 ، تحقیق: إشراف: زهیر الشاویش، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة، 1405 – 1985 م.
ابن ماجه قزوینی مینویسد:
عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- عَنِ الْحِجْرِ. فَقَالَ « هُوَ مِنَ الْبَیْتِ ». قُلْتُ مَا مَنَعَهُمْ أَنْ یُدْخِلُوهُ فِیهِ قَالَ « عَجَزَتْ بِهِمُ النَّفَقَةُ ». قُلْتُ فَمَا شَأْنُ بَابِهِ مُرْتَفِعًا لاَ یُصْعَدُ إِلَیْهِ إِلاَّ بِسُلَّمٍ قَالَ « ذَلِکَ فِعْلُ قَوْمِکِ لِیُدْخِلُوهُ مَنْ شَاءُوا وَیَمْنَعُوهُ مَنْ شَاءُوا وَلَوْلاَ أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُ عَهْدٍ بِکُفْرٍ مَخَافَةَ أَنْ تَنْفِرَ قُلُوبُهُمْ لَنَظَرْتُ هَلْ أُغَیِّرُهُ فَأُدْخِلَ فِیهِ مَا انْتَقَصَ مِنْهُ وَجَعَلْتُ بَابَهُ بِالأَرْضِ ».
از عائشه روایت شده است که گفت: از رسول خدا (ص) در مورد حجر (اسماعیل) سؤال کردم؛ فرمود: داخل خانه کعبه است؛ پرسیدم پس چرا آن را وارد کعبه نکردهاند؟
فرمود: نتوانستند سرمایه این کار را تأمین کنند.
گفتم: چرا درب آن این مقدار بالا است که تنها با نردبان به آن میتوان رسید؟
فرمود: قوم تو اینگونه کردند تا هر آنکس را میخواهند به کعبه وارد کنند و جلوی هرکس را که خواستند بگیرند.
و اگر این نبود که قوم تو تازه از کفر جدا شدهاند ـ زیرا میترسم که دلهای ایشان (از دین) رمیده شود ـ در این مورد که کعبه را تغییر داده و آن مقدار را که از آن بیرون مانده است وارد کعبه نمایم و در آن را با زمین یکسان کنم، تصمیم میگرفتم.
القزوینی، محمد بن یزید أبو عبدالله (متوفای275هـ)، سنن ابن ماجه ، ج 2، ص 985، ح2975 ، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
البانی نیز این روایت را در صحیح ابن ماجه، تصحیح کرده است:
البانی، محمد ناصر (متوفای1420هـ)، صحیح ابن ماجه ، جزء 2، ص162، شماره 2946، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
این احادیث با اختلافات جزئی که در مضمون آنها وجود دارد، ثابت میکند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، به منظور رعایت مصالحی، تقیه میکردهاند.
تقیه رسول خدا (ص) از اصحاب:
حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ الْفَضْلِ أَخْبَرَنَا ابْنُ عُیَیْنَةَ سَمِعْتُ ابْنَ الْمُنْکَدِرِ سَمِعَ عُرْوَةَ بْنَ الزُّبَیْرِ أَنَّ عَائِشَةَ – رضى الله عنها – أَخْبَرَتْهُ قَالَتِ اسْتَأْذَنَ رَجُلٌ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – فَقَالَ « ائْذَنُوا لَهُ بِئْسَ، أَخُو الْعَشِیرَةِ أَوِ ابْنُ الْعَشِیرَةِ ». فَلَمَّا دَخَلَ أَلاَنَ لَهُ الْکَلاَمَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قُلْتَ الَّذِى قُلْتَ، ثُمَّ أَلَنْتَ لَهُ الْکَلاَمَ قَالَ « أَىْ عَائِشَةُ، إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ تَرَکَهُ النَّاسُ – أَوْ وَدَعَهُ النَّاسُ – اتِّقَاءَ فُحْشِهِ ».
عایشه روایت کرده است که شخصی خواست نزد رسول خدا (ص) وارد شود؛ فرمود: به او اجازه دهید که از قوم و عشیره بدی است.
اما وقتی وارد شد به نرمی با وی صحبت کرد.
گفتم: ای رسول خدا؛ آن جملات را گفتید و سپس اینگونه با او سخن گفتید؟
فرمود: ای عائشه؛ بدترین مردم کسی است که مردم او را به خاطر پرهیز از زبان او ترک کنند (و او نیز بد زبان بود و من به همین علت با او به خوبی سخن گفتم تا به من دشنام ندهد).
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری ، ج 5، ص 2250، ح 5707، بَاب ما یَجُوزُ من اغْتِیَابِ أَهْلِ الْفَسَادِ وَالرِّیَبِ و ج 5 ص 2271، ح 5780، بَاب الْمُدَارَاةِ مع الناس، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
این مورد از مواردی است که تقیه در آن جایز است، زیرا مانع رسیدن به حق نمیشود؛ اما در مورد اصل دعوت و دین و وحی که تنها از راه تبلیغ انجام میشود تقیه معنی ندارد؛ زیرا سبب گمراهی مردم میشود و این کار از معصوم صادر نمیشود.
در این روایت رسول خدا در برابر شخص بد زبان تقیه میکند تا از آسبیهای زبانی وی در امان بماند.
گروه پاسخ به شبهات، مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج )
ب. توریه کردن پیامبر ص
« 1.توریه»، اصطلاحی در متون دینی است به این معنی که گوینده سخن، معنایی از کلام خود را که منظورش نیست، به مخاطب منتقل کند. توریه، در لغت به معنای پنهان کردن، پوشانیدن و افشا نکردن راز است .
2. نمونه ای از توریه در سیره پیامبر اکرم
مواردی از تجویز توریه، در سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است، از جمله گفته اند که آن حضرت هنگامی که قصد سفر یا جهاد داشت، با توریه قصد خود را پنهان می کردند تا دشمنان از آن آگاه نشوند.(1) یا آن حضرت سوگند سُوَیْد بن حنظله را مبنی بر آن که وائل بن حجر برادر اوست، با حمل کردن سخن او بر توریه تأیید فرمود.(2) برای نمونه های دیگر توریه در سیره آن حضرت به منابع دیگر رجوع کنید.(3)
1-ابن اثیر، ج 4، ص 160 .
2-ابو داوود، ج 3، ص 224 .
3- مجلسی،بحارالانوار، ج20، ص 239 .