۱۳۹۵/۰۲/۱۴
–
۶۵۰ بازدید
این دو آیه از قرآن با هم در تناقض نیستند؟
آیه ی۱:زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است(بقره۲۱۲)
آیه ی۲:هر کس از ذکر ما روی بگرداند برای او زندگی سختی خواهد بود(طاها۱۲۴)
البته در دنیای امروز آیه اولی درست به نظر می رسد چون وضع زندگی در کشور های استکبار قابل قیاس با کشور های مسلمان نیست مثلاً وضع معیشت غرب را با کشور های مسلمان آفریقایی مقایسه کنید یا فلسطین!
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما پرسشگر محترم
گاه مى شود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مى شود، و دست به هر کارى میزند با درهاى بسته رو به رو مى گردد، و گاهى به عکس به هر جا روى مى آورد خود را در برابر درهاى گشوده مى بیند، مقدمات هر کار فراهم است و بن بست و گرهى در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مى شود، منظور از معیشت ضنک که در آیات بالا آمد نیز همین است « ضنک به معنى سختى و تنگى است، این کلمه همیشه به صورت مفرد به کار مى رود».
گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل و حرص و آز زندگى را بر او تنگ مى کند نه تنها میل ندارد در خانه اش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، بلکه گویى نمى خواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على علیه السلام همچون فقیران زندگى مى کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مى دهد.
راستى چرا انسان گرفتار این تنگناها مى شود، قرآن مى گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است.
یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانى است.
هنگامى که انسان مسئولیتهایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشى بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع مى گردد، پیدا است، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتى که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غناى روحى دهد، و نه اخلاقى که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.
البته تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامى که به جامعه هایى که از یاد خدا روى گردانده اند وارد شویم، مساله از این وحشتناکتر خواهد بود، جوامعى که على رغم پیشرفت شگفت انگیز صنعت و على رغم فراهم بودن همه وسائل زندگى در اضطراب و نگرانى شدید بسر مى برند، در تنگناى عجیبى گرفتارند و خود را محبوس و زندانى مى بینند.
همه از هم مى ترسند، هیچکس به دیگرى اعتماد نمى کند، رابطه ها و پیوندها همه بر محور منافع شخصى است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ بیشترین امکانات اقتصادى آنها را در کام خود فرو برده، و پشتهایشان زیر این بار سنگین خم شده است. زندانها مملو از جنایتکاران است و در هر ساعت و دقیقه طبق آمارهاى رسمیشان، قتلها و جنایتهاى هولناکى رخ مى دهد، آلودگى به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسیر ساخته است، در محیط خانواده هاشان نه نور محبتى است، و نه پیوند عاطفى نشاط بخشى، آرى این است زندگى سخت و معیشت ضنک آنها! رئیس جمهور اسبق آمریکا (کشور شیطان بزرگ) نیکسون در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف کرد و گفت: ما گرداگرد خویش زندگانیهاى تو خالى مى بینیم، در آرزوى ارضاء شدن هستیم، ولى هرگز ارضاء نمى شویم! یکى دیگر از مردان معروف آنها که نقش او در جامعه به اصطلاح شادى آفریدن براى همه بود، مى گوید: من مى بینم انسانیت در کوچه تاریکى مى دود که در انتهاى آن جز نگرانى مطلق نیست!
(آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 13، ص: 330)
در مورد آیه 212 سوره مبارکه بقره، و زینت جلوه کردن زندگی دنیا می توان گفت:
همیشه افراد بى ایمان و دنیاپرست که سخت فریفته زرق و برق دنیا مى باشند و افق دیدشان از چهار دیوارى ماده فراتر نمى رود امکانات مادى را مقیاس ارزیابى همه ارزشها مى دانند و به همین دلیل در فکر کوتاه و علیل آنها کسانى که دستشان از ثروت تهى است فاقد شخصیت هستند و لذا آنها را به باد مسخره مى گیرند در حالى که صاحبنظران با ایمان که بدین مشت خاک نظرى ندارند.
ارزشهاى مادى را در برابر ارزشهاى معنوى بى رنگ مى بینند و به آنها همچون بازیچه کودکان مى نگرند. و اگر طالب مواهب مادى دنیا هستند براى این است که آخرت را در لابلاى آن جستجو مى کنند. (تفسیر نمونه، ج 2، ص: 93)
در آیه 14 سوره مبارکه آل عمران، نگاه زینت بین دنیوی به تمام مردم نسبت داده شده است:
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعَمِ وَ الْحَرْثِ ذَالِکَ مَتَعُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَابِ(آل عمران، 14): محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نیک (و زندگىِ والا و جاویدان)، نزد خداست. (14)
بنابراین، زیبایی زندگی دنیایی منافاتی ندارد با اینکه شخص مومن نیز به مواهب و نعمت های دنیایی برسد، چه اینکه حضرت سلیمان علیه السلام دارای قدرتی بود که به فرمایش قرآن کریم علاوه بر لشکر انسانی و جنی و حیوانی، باد نیز در فرمان ایشان بود: وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها وَ کُنَّا بِکُلِّ شَیْ ءٍ عالِمینَ (انبیاء، 81) اما با این وجود حب دنیا برای ایشان به صورت زینت جلوه نکرده بود بلکه هر نعمت الهی موجب افزون شدن ایمان و شکرخدا بود: سُلَیْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص، 30)
این که در کشورهای مسلمان مثل فلسطین یا آفریقا دچار مشکلات مادی هستند، چه بسا به خاطر این است که یا واقعا به دستورات اسلامی عمل نمی شود یا توان انجام آن را درخود ایجاد نکرده اند.
گاه مى شود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مى شود، و دست به هر کارى میزند با درهاى بسته رو به رو مى گردد، و گاهى به عکس به هر جا روى مى آورد خود را در برابر درهاى گشوده مى بیند، مقدمات هر کار فراهم است و بن بست و گرهى در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مى شود، منظور از معیشت ضنک که در آیات بالا آمد نیز همین است « ضنک به معنى سختى و تنگى است، این کلمه همیشه به صورت مفرد به کار مى رود».
گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل و حرص و آز زندگى را بر او تنگ مى کند نه تنها میل ندارد در خانه اش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، بلکه گویى نمى خواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على علیه السلام همچون فقیران زندگى مى کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مى دهد.
راستى چرا انسان گرفتار این تنگناها مى شود، قرآن مى گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است.
یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانى است.
هنگامى که انسان مسئولیتهایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشى بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع مى گردد، پیدا است، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتى که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غناى روحى دهد، و نه اخلاقى که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.
البته تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامى که به جامعه هایى که از یاد خدا روى گردانده اند وارد شویم، مساله از این وحشتناکتر خواهد بود، جوامعى که على رغم پیشرفت شگفت انگیز صنعت و على رغم فراهم بودن همه وسائل زندگى در اضطراب و نگرانى شدید بسر مى برند، در تنگناى عجیبى گرفتارند و خود را محبوس و زندانى مى بینند.
همه از هم مى ترسند، هیچکس به دیگرى اعتماد نمى کند، رابطه ها و پیوندها همه بر محور منافع شخصى است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ بیشترین امکانات اقتصادى آنها را در کام خود فرو برده، و پشتهایشان زیر این بار سنگین خم شده است. زندانها مملو از جنایتکاران است و در هر ساعت و دقیقه طبق آمارهاى رسمیشان، قتلها و جنایتهاى هولناکى رخ مى دهد، آلودگى به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسیر ساخته است، در محیط خانواده هاشان نه نور محبتى است، و نه پیوند عاطفى نشاط بخشى، آرى این است زندگى سخت و معیشت ضنک آنها! رئیس جمهور اسبق آمریکا (کشور شیطان بزرگ) نیکسون در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف کرد و گفت: ما گرداگرد خویش زندگانیهاى تو خالى مى بینیم، در آرزوى ارضاء شدن هستیم، ولى هرگز ارضاء نمى شویم! یکى دیگر از مردان معروف آنها که نقش او در جامعه به اصطلاح شادى آفریدن براى همه بود، مى گوید: من مى بینم انسانیت در کوچه تاریکى مى دود که در انتهاى آن جز نگرانى مطلق نیست!
(آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 13، ص: 330)
در مورد آیه 212 سوره مبارکه بقره، و زینت جلوه کردن زندگی دنیا می توان گفت:
همیشه افراد بى ایمان و دنیاپرست که سخت فریفته زرق و برق دنیا مى باشند و افق دیدشان از چهار دیوارى ماده فراتر نمى رود امکانات مادى را مقیاس ارزیابى همه ارزشها مى دانند و به همین دلیل در فکر کوتاه و علیل آنها کسانى که دستشان از ثروت تهى است فاقد شخصیت هستند و لذا آنها را به باد مسخره مى گیرند در حالى که صاحبنظران با ایمان که بدین مشت خاک نظرى ندارند.
ارزشهاى مادى را در برابر ارزشهاى معنوى بى رنگ مى بینند و به آنها همچون بازیچه کودکان مى نگرند. و اگر طالب مواهب مادى دنیا هستند براى این است که آخرت را در لابلاى آن جستجو مى کنند. (تفسیر نمونه، ج 2، ص: 93)
در آیه 14 سوره مبارکه آل عمران، نگاه زینت بین دنیوی به تمام مردم نسبت داده شده است:
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعَمِ وَ الْحَرْثِ ذَالِکَ مَتَعُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَابِ(آل عمران، 14): محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نیک (و زندگىِ والا و جاویدان)، نزد خداست. (14)
بنابراین، زیبایی زندگی دنیایی منافاتی ندارد با اینکه شخص مومن نیز به مواهب و نعمت های دنیایی برسد، چه اینکه حضرت سلیمان علیه السلام دارای قدرتی بود که به فرمایش قرآن کریم علاوه بر لشکر انسانی و جنی و حیوانی، باد نیز در فرمان ایشان بود: وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها وَ کُنَّا بِکُلِّ شَیْ ءٍ عالِمینَ (انبیاء، 81) اما با این وجود حب دنیا برای ایشان به صورت زینت جلوه نکرده بود بلکه هر نعمت الهی موجب افزون شدن ایمان و شکرخدا بود: سُلَیْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص، 30)
این که در کشورهای مسلمان مثل فلسطین یا آفریقا دچار مشکلات مادی هستند، چه بسا به خاطر این است که یا واقعا به دستورات اسلامی عمل نمی شود یا توان انجام آن را درخود ایجاد نکرده اند.