تفسیر قرآن مجید
تفسیر مصدر باب تفعیل و از ریشه ثلاثی «فسر» و به معنای واضح نمودن، آشکار ساختن، معنای کلامی را بیان داشتن، مقصود و مفهوم سخنی را روشن نمودن و امثال اینها میباشند. با عنایت به این که معنای مبالغههای نیز در بر دارد. و کلمهی تفسیر به اعتبار معنای لغویش در آغاز به معنای شرح و توضیح کتابهای علمی به کار رفته است. به همین دلیل شرح و بسط آثار گذشتگان همانند آثار ارسطو، افلاطون و امثال اینها را تفسیر کلام آنها دانستهاند ولی به تدریج این واژه در فرهنگ اسلامی به شرح آثار دینی به ویژه قرآن کریم اختصاص یافت.
تفسیر قرآن
در تفسیر قرآن مجید نیز همان معنای فوق مورد نظر قرار میگیرد، که مفسر گاهی به شرح مفردات الفاظ قرآن میپردازد، و گاهی با توضیحات میکوشد تا محتوای آیه را روشن نماید. و در هر دو قسمت درصدد بیان مراد کلام خداست که:
«التفسیر وهوبیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها ومدالیلها»(1) تفسیر یعنی بیان معانی آیات قرآن مجید و کشف مقصود و مضمون آنها. و باز «التفسیر هو ایضا مراد الله تعالى من کتابه العزیز»(2) تفسیر عبارت از توضیح و بیان مراد خدای تبارک و تعالی از آیات قرآن کریم است.
نیازمندی قرآن به تفسیر
در آیات کریمه قرآن، استعاره، مجاز، کنایه، تشبیه(3) و نیز کلمات غریب، اما در نهایت فصاحت و بلاغت و… به فراوانی وجود دارد که هر کدام به نوبه خود ابهامها و مشکلات خاصی در فهم صحیح آیات به وجود آوردهاند. لذا ضرورت دارد تا به جهت رفع ابهام و درک و شناخت مقاصد آیات، کتاب مقدس قرآن مورد تفسیر قرار گیرد. گذشته از اینها، و نیز به اعتبار وجود آیات متشابه و آیات ناسخ و منسوخ و موضوعاتی چون شأن نزول آیات، تأویل آیات و..(4).
میتوان با قاطعیت گفت که نیازمندی قرآن کریم به تفسیر از هر کتاب دیگر، بیشتر خواهد بود. و یقینا یکی از موجباتی که در طول تاریخ بر هیچ کتابی بهاندازه قرآن مجید شرح و تفسیر نوشته نشده است، همین امر میباشد. بنابراین تفسیر قرآن امری لازم، ضروری و قطعی است و باید هدف و مقصود هر مفسر رفع ابهام و پیچیدگی از الفاظ قرآن و شرح و بیان محتوای آیات باشد. و میتوان گفت برخی از عواملی که زمینه ساز نیازمندی قرآن به تفسیر شده است عبارتند از:
الف: فقدان آگاهیهای لازم:
فهم قرآن منوط به برخورداری از معلومات مختلفی است که فقدان هر یک، فهم مقصود خداوند از الفاظ عبارات قرآن را دچار ابهام میکند و نیازمندی به تفسیر را ضروری میسازد که برخی از فقدآنها از این قبیلاند:
1. فقدان آگاهیها مربوط به مفاد و برخی از واژگان.
۲. نا آگاهی نسبت به ادبیات عرب و نشناختن صحیح ساختار کلمات و جملات و خصوصیات معانی بیان آیات کریمه قرآن.
٣. نا آگاهی از شرائط و اسباب نزول در پاره ای از موارد، معنا و مقصود از آیه را درهاله ای از ابهام فرو میبرد.
ب: معارف بسیار زیاد و الفاظ محدود:
قرآن تمام معارفی را که بشر برای کسب سعادت به آن نیاز دارد در حجم نسبتا کمیاز الفاظ و عبارات ارائه کرده که فهم آنها دقت و تأمل و تحقیق میطلبد و همین امر ضرورت تفسیر را میطلبد.
ج: محتوای عالی در کلمات روزمره:
آیات پرشماری از قرآن کریم، بیانگر حقایقی از عالم ماوراء الطبیعه و غیر مادی از قبیل عالم ملکوت، عالم فرشتگان، عالم مرگ، عالم قیامت و… هستند ولی با الفاظ روزمره که در بین ما متداول است، اما عدم توانمندی آن کلمات و الفاظ در بیان آن معارف، معرفت و شناخت را نسبت به آن حقیقتها دشوار میسازد.
مثلا وقتی لفظ دیدن، شنیدن و سخن گفتن درباره انسان را به کار میبریم همگی، معانی آنها را به خوبی درک میکنیم اما زمانی که همین کلمات درباره خدای متعال به کار برده شود فهم آن بسیار دشوار خواهد بود لذا لازم است که این گونه آیات تفسیر و تشریح شوند تا رفع ابهام گردد.
د: آمیختگی و پراکندگی مطالب:
این طور نیست که قرآن تمام سخن خود را درباره یک موضوع در یک فصل و یک جا بیان کرده باشد چه بسا در یک صفحه بلکه یک آیه، موضوعات متعدد و متنوعی به میان آمده باشد و این امر ضرورت تفسیر را ایجاب میکند تا مفاهیم موضوعات بیان شده در آیات روشن شوند.
ه: فاصله زمانی با نزول قرآن:
رشد استعدادها و قوای ادراکی بشر در فهم مسائل در امروز نسبت به زمان گذشته قابل مقایسه نیست که این امر خود وسیله ای برای روشنتر شدن مفاد بعضی از آیات خواهد بود اما از طرف دیگر فاصله زمانی به زمان نزول وحی و احتمال تغییر مفاهیم کلمات، اختلاف در قرائت بعضی از کلمات که در طول تاریخ رخ داده، اختلاف نظرها که از طرف مفسران دیده میشود، تردیدها و تشکیکها که احیانا از سوی مغرضان درباره آیات ابراز شده و امثال اینها شناخت مفاد واقعی آیات را دشوار ساخته است که ضرورت تفسیر صحیح را میطلبد.
و علاوه بر موارد مذکور، مورد دیگری که ضرورت به تفسیر را گوشزد میکند سوالها و نیازهای فراوان علمی است که در هر عصر به تناسب، و در عموم زمینهها چه در علوم انسانی و چه تجربی و چه غیره مطرح و هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود اما پاسخ آنها را در قرآن به صراحت نمیتوان یافت، میطلبد که مفسران با توانمندی علمی و معنوی به پاسخ گوئی آنها اقدام ورزند. یعنی باید حرکت و تلاش تحقیقی و ارائه تفسیرهای نوین در بستر زمان همچنان ادامه یابد، چنانکه از مفسر کبیر قرآن علامه طباطبایی نقل شده حداقل هر ده سال، یک بار بایستی تفسیری نو و همگام با نیازهای عصر، نسبت به قرآن کریم انتشار یابد».
پینوشتها:
١. المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ۱، صفحه ی ۵.
٢. البیان فی تفسیر القرآن، صفحهی ۳۹۷.
3. کتاب قرآن از دیدگاه نهج البلاغه، صفحهی ۵۴
۴. ویژگیهایی از قرآن مجید، صفحه ی ۴۵.
منبع: تفسیر سورهی مبارکه انشراح، شکرا الله جهان مهین، صص25-29، سازمان چاپ و انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1390