خانه » همه » مذهبی » تنها آینده‌ای که علی دشتی برای زنان تحصیل‌کرده متصور می‌دانست

تنها آینده‌ای که علی دشتی برای زنان تحصیل‌کرده متصور می‌دانست

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - تنها آینده‌ای که علی دشتی برای زنان تحصیل‌کرده متصور می‌دانست
عصراسلام: صورت مشروح مجلس روز یکشنبه ۲۹ بهمن ‌ماه ۱۳۱۲ (۳ ذیقعده ۱۳۵۲)


فهرست مذاکرات:


۱ـ تصویب صورت‌مجلس


۲ـ شور اول لایحه قرارداد بین‌المللى مرابطات بعیده


۳ـ شور اول لایحه پرگرام ایجاد ۲۵ باب دارالمعلمین و دارالمعلمات


۴ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه


(مجلس دو ساعت قبل از ظهر به ریاست آقاى دادگر تشکیل گردید)


صورت‌مجلس روز یکشنبه ۲۲ بهمن‌ماه را آقاى مؤید احمدى (منشى) قرائت نمودند.


اسامی غائبین جلسه گذشته که در ضمن صورت مجلس خوانده شده:


غائبین بی‌اجازه- آقایان: رهنما. علوی سبزواری. محلوجی. مؤید قوامی. دکتر ملک‌زاده. وکیل. مسعود ثابتی. یونس آقا وهاب‌زاده. چایچی. کورس. کازرونی


۱ـ تصویب صورت‌مجلس


رئیس ـ آقاى طهرانى.


طهرانى ـ قبل از دستور.


رئیس ـ در صورت‌مجلس نظرى نیست؟ (گفته شد ـ خیر) صورت‌مجلس تصویب شد.


۲ـ شور اول لایحه قرارداد بین‌المللى مرابطات بعیده


رئیس ـ خبر کمیسیون پست و تلگراف راجع‌به مرابطات بعیده منعقده بین‌الدول قرائت مى‌شود:


خبر کمیسیون‏:


کمیسیون پست و تلگراف لایحه نمره ۸۶۷۷ دولت را با حضور آقاى وزیر پست و تلگراف مورد شور و مداقه قرار داده و با توضیحاتى که آقاى وزیر پست و تلگراف دادند با ماده واحده پیشنهادى موافقت حاصل شده اینک خبر آن را براى شور اول تقدیم مى‌نماید.


رئیس ـ خبر کمیسیون امور خارجه در این خصوص قرائت مى‌شود:


خبر کمیسیون:‏


کمیسیون امور خارجه در جلسه ۲۹ بهمن ۱۳۱۲ با حضور آقاى وزیر پست و تلگراف لایحه دولت ۸۶۷۷ راجع‌به اجراى قرارداد بین‌المللى مرابطات بعیده مورد مطالعه قرار داده و از نقطه‌نظر مقتضیات سیاسى با لایحه مزبور موافقت گردید.


رئیس ـ ماده واحده قرائت مى‌شود:


ماده واحده ـ مجلس شوراى ملى قرارداد بین‌المللى مرابطات بعیده (تله کمو نیکاسیون) مشتمل بر چهل ماده منعقده در مادرید مورخه ۹ دسامبر ۱۹۳۲ را که نماینده دولت شاهنشاهى آن را امضا نموده تصویب مى‌نماید.


رئیس ـ ماده واحده مطرح است. اشکالى نیست؟ (خیر) آقایانى که با شور دوم این ماده موافقت دارند قیام فرمایند (اکثراً قیام نمودند) تصویب شد.


۳ـ شور اول لایحه پرگرام ایجاد ۲۵ باب دارالمعلمین و دارالمعلمات


رئیس ـ آقاى دیبا تقاضا مى‌کنند لایحه تأسیس دارالمعلمین مقدم باشد (بعضى از نمایندگان ـ مخالفى نیست) یک فوریت این لایحه تصویب شده است یعنى یک شور مى‌شود خبر کمیسیون معارف در این خصوص قرائت مى‌شود.


خبر کمیسیون‏:


کمیسیون معارف در تاریخ ۲۴ بهمن ماه با حضور آقاى کفیل وزارت معارف تشکیل و لایحه نمره ۲۴۲۹۶ دولت راجع‌به اجازه تأسیس ۲۵ باب دارالمعلمین و دارالمعلمات را مورد مطالعه و شور قرار داده و با اصلاحاتى مواد ذیل را تنظیم نموده اینک خبر آن را براى تصویب تقدیم مى‌دارد.


رئیس ـ مواد قرائت شده گمان مى‌کنم لازم نیست خبر کمیسیون بودجه در این خصوص:


خبر کمیسیون‏:


کمیسیون بودجه خبر کمیسیون محترم معارف نسبت به لایحه نمره ۲۴۲۹۶ دولت را در خصوص تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات مطرح و از لحاظ قسمت مالى آن مورد شور و مطالعه قرار داده بالاخره با قسمت مالى راپرت مزبور اظهار موافقت و اینک راپرت آن را به عرض مجلس مقدس مى‌رساند.


رئیس ـ مذاکره در کلیات است. آقاى روحى‏.


روحى ـ عرض کنم که به عقیده بنده بهترین کار و بهترین لایحه که در مجلس شوراى ملى در این دوره نهم تقنینیه آمده است این لایحه است و این لایحه سرلوحه کارهاى این دوره قرار خواهد گرفت و این لایحه در حقیقت پایه و اساس تعلیمات عمومى است و ما امیدواریم که به زودى به وسیله این لایحه پایه ملیت ما محکم شود و وطن‌پرستى مى‌آموزد و به ما درس علم و عمل مى‌دهد و بنده به نوبه خودم و به نام همکارانم تقدیر مى‌کنم حقیقتاً از پیشگاه مقدس که امر فرمودند این طور لوایح به مجلس بیاید و ضمناً مى‌خواستم از آقاى کفیل وزارت معارف سؤال کنم که با وسایل فعلى که دارند یعنى ما سال‌ها است در این مملکت مدرسه داریم دارالمعلمین هم داشته‌ایم و در ولایات و در مرکز هم مدارس ابتدایى خیلى زیاد و مدارس متوسطه هم داریم آیا ممکن است با همین معلمین که حالا دارند تعلیمات عمومى در یک ایالت مثل خراسان آذربایجان از هر کجا که دولت فعلاً صلاح مى‌داند براى امتحان شروع بکنند تعلیمات عمومى در هر جاى دنیا عبارت است از خواندن، نوشتن، حساب کردن و این البته خیلى آسان است ممکن است با این وسایل که فعلاً دارند در یک ایالت در ظرف چند سال این مسئله را امتحان کنند و عملى کنند و آزمایش کنند تا این که در سایر نقاط مملمت وسایل فراهم شود و شروع کنند و اصولاً نمى‌شود این کار را یک مرتبه شروع کرد مى‌دانیم خیلى مشکل است تعلیم عمومى است باید تمام ملت را با سواد کرد باید بچه که به سن هفت سال رسید اعم از ذکور و اناث ببرند و بهش علم بیاموزند و این البته معلم مى‌خواهد وسیله مى‌خواهد و هر قدر ما جلو برویم مى‌بینیم که این کار بدون وسایل فراهم نیست مگر این که رفته‌رفته شروع کنند و همین طور پیش بروند بنده عقیده‌ام این است که وسایل فعلى وزارت معارف طورى است که در هر جا که صلاح بدانند خودشان در آذربایجان، خراسان، فارس، کرمان هر کجا که مى‌خواهند مى‌توانند بدواً شروع کنند مدارس سه کلاسه تأسیس کنند و خواندن و نوشتن و حساب کردن را در ظرف دو سه سال به مردم بیاموزند که در واقع بى‌سوادان در اثر این فکر حقیقتاً پیشرفت کنند و در اثر این فکر یک طرز فکر نوینى پیدا کنند حالا نمى‌دانم شاید وسایل را نداشته باشند و براى من آرزو باشد ولى تصور مى‌کنم که اگر یک قدرى زحمت به خودشان بدهند هم بودجه این کار هست هم عملى است. عرض دوم بنده ایین است که یک قانونى در دوره هفتم تقنینیه از مجلس گذشت که این قانون براى ایجاد یک مدرسه شبانه‌روزى در مرکز بود در هر سال از ولایات ایران از اقصاى ایران تصور بکنید از بم و نرماشیر و بیرجند از آن محل‌هایى که خیلى دور است شاگردهایى براى تحصیل به طهران مى‌آیند در صورتى که دولت در همه جاى آنجا مدرسه متوسطه دارد مدارس عالیه دارد ولى تصور مى‌کنند که تحصیلات مدارس طهران شاید بهتر باشد وزارت معارف سابق در نظر گرفته بود که یک مدرسه شبانه‌روزى براى محصلین ولایات تأسیس کنند و گمان مى‌کنم بودجه‌اش هم از مجلس شوراى ملى گذشت و ساختمان آن را گمان مى‌کنم شروع کردند از این هم بنده اطلاعى ندارم و نمى‌دانم که این چطور شد و از این فکر به این مهمى و این اندیشه به این بزرگى هیچ اثرى پیدا نشد و چرا عملى نشد و اگر مى‌شد حقیقتاً خیلى خوب بود و بنده عقیده دارم که هیچ قانونى نباید به مجلس بیاید مگر این که پس از تصویب اجرایش بلافاصله شروع شود یکى دیگر مسئله اعزام شاگرد به اروپا است ما چند سال است که صدها نفر شاگرد به اروپا مى‌فرستیم و البته نمى‌شود این کار تا ابد بشود امروز مملکت ایران در تمام قسمت‌ها پیشرفت کرده و امروز از هر جهت مى‌شود گفت که مملکت ایران را مى‌شود یک ملت زنده در دنیا معرفى کرد ولى مقتضى بود که یک باب اونیورسیته یک باب دانشگاه بزرگ یک محلى که حقیقتاً ما را بى‌نیاز کند از این که اطفال خودمان را به فرنگستان بفرستیم تأسیس کنیم که در این مملکت هم بشود از نمونه دانشمندان پیشفرض بفرمایید مثل ابوریحان، خواجه نصیر طوسى، ابومعشر بلخى این علمایى که در ادوار سابقه بوده‌اند که در جامعه ایران روشنایى داشتند رفته‌رفته پیدا مى‌شد و این مدارس به عقیده بنده براى این مملکت امروز در درجه اول اهمیت است و باید که طهران یک باب اونیورسیته داشته باشد که بى‌نیاز شویم از این که شاگرد به اروپا بفرستیم و دیگر عرضى ندارم و امیدوارم وزارت معارف توفیق پیدا کند و این لایحه را زودتر عملى کند و رفع جهل و بى‌علمى از این مملکت بنماید.


کفیل وزارت معارف (آقاى حکمت) ـ آقاى نماینده محترم راجع‌به یک مسئله اساسى که در حیات ملى این مملکت تأثیر فوق‌العاده دارد صحبت فرمودند و آن عبارت است از تعلیمات عمومى. این مطلب همیشه جزء آمال ملى ما بوده است و خواهد بود و امیدوار هستیم که روز به روز به این مطلب نزدیک‌تر بشویم ولى البته اصول این مطلب محتاج به مقدمات و زمان است زیرا وسایل موجوده کامل نیست براى این که دفعه واحده ممکن نیست این مقصود حاصل شود. یکى از وسایل البته تربیت معلم است زیرا که اگر معلم نباشد و اگر هم باشد استحقاق نداشته باشد براى این کار البته این مقصود به عمل نخواهد آمد اگر یک معلمى تحصیلات کامله نداشته باشد نمى‌تواند دیگران را تربیت کند براى این کار باید قبل از هر چیز معلم تربیت کرد و براى تهیه معلم دو راه در نظر است یکى این که جوان‌هایى را تربیت کنیم که شغل خودشان را معلمى قرار دهند و براى این منظور این لایحه تقدیم شده که چند باب دارالمعلمین و دارالمعلمات در اطراف مملکت تأسیس شود که براى هر ناحیه از نواحى مملکت یک معلمینى تربیت شوند که خصوصاً به علم تعلیم و تربیت آشنا باشند و به معرفت‌النفس و مخصوصاً به علم تعلیم و تربیت به معناى امروزه آشنا باشند و مخصوصاً تحصیلات عمومى آنها طورى باشد که کافى باشد براى این که بتوانند لااقل در مدارس ابتدایى تدریس کنند و تعلیم کنند اگر چنانچه جمعیت ایران را پانزده میلیون حساب کنیم در صورتى که محتمل است بیش از اینها نیز باشد تقریباً یک میلیون طفل محتاج به مدرسه خواهند بود و از روى حساب دقیق براى یک میلیون طفل محتاج خواهیم بود به این که سه هزار باب مدرسه تأسیس کنیم و این مدارس که فعلاً داریم کافى نیست براى این که این مقصود را انجام دهد معلمینى هم که داریم کافى نیست که در همین مدارس فعلى هم به طور صحیح تدریس کنند و این مدارس فعلى هنوز به حد کمال نرسیده و یک قسمت از کلاس‌هایش تأسیس نشده است مدارس ابتدایى در دهات و مدارس شهرى هنوز کامل نشده است امیدوار هستیم که اگر این نقشه ما به طور دقت ترسیم شود به فاصله کمى به فاصله چند سال طورى بشود که از این دارالمعلمین‌ها یک عده معلم آزموده بیرون بیایند و به همان تناسب هم در اطراف مملکت مدارس تأسیس شود و به تدریج موجبات تکمیل معارف که عبارت باشد از ایجاد تعلیمات ابتدایى و اجبارى فراهم شود و به مقصود برسیم راه دیگر هم این است که از معلمین فعلى استفاده کنیم و آن از این راه مى‌شود که یک جماعتى هستند در تمام ایران که شغل شریف معلمى را پیشه خودشان قرار داده‌اند و زحمت هم مى‌کشند حقیقتاً براى این که معلمى یک شغلى است خسته کننده و به زودى انسان را خسته مى‌کند براى استفاده از این اشخاص در نظر گرفته‌ایم البته شاید بعضى از آقایان مسبوق باشند که کلاس‌هاى شبانه تأسیس شود که در آن کلاس‌هاى شبانه نواقص آنها تکمیل شود و در عین حال از این دو راه که یک راه تربیت محصلین جدید در دارالمعلمین و یک راه رفع نواقص معلمین فعلى در مدارس شبانه‌روزى این منظور را عملى کنیم و البته راه‌هاى دیگرى هم براى تعلیم عمومى و تهیه معلم هست و باید آنها را هم در نظر گرفت محتاج به کتاب هستیم محتاج به بنا هستیم این مدارسى که تأسیس مى‌شود باید در یک بناهایى باشد که مطابق اصول صحیح و علمى ساخته شده باشد اگر به وضع حاضر باشد البته مدارس حاضر بناهایش کافى نیست خانه‌هایى که براى زندگى شخصى ساخته شده است براى مدرسه خوب نیست در آنجاها تولید اقسام امراض مى‌شود چشم اطفال خراب مى‌شود مزاج‌شان ضعیف مى‌شود تمام اینها چیزهایى است که باید آنها را در نظر گرفت و امیدوار هستیم در مدت کمى در ظرف دو سال این نیت عملى شود راجع‌به مدرسه شبانه‌روزى فرمودند این مسئله همیشه در نظر بوده است و وزارت معارف هم سابقاً یک بنایى ساخته است و حالا هم در نظر هست اگر مراجعه بفرمایید در خود این قانون پیش‌بینى شده است که همین دارالمعلمین‌ها و دارالمعلمات‌ها شبانه‌روزى باشد که در آنجاها این معلمین را هم علماً تربیت کنند و هم در تحت‌نظر آن معلمین لایق اخلاقاً تربیت بشوند زیرا معلم نه فقط مسئول تعلیم است بلکه مسئول تربیت هم هستند و بایستى مربى هم باشند نه فقط معلم و امیدوار هستیم این منظور هم عملى بشود اما نسبت به تأسیس انیورسیته یا دانشگاه بنده موقع را ممتنم مى‌شمارم که به عرض آقایان برسانم که در دست اقدام است و امیدوارم که قانون اساسى آن را تقدیم مجلس شوراى ملى بکنیم و براى بنا و ساختمان آن اقدامات اساسى شده است و امیدوارم براى سال آینده انشاءالله تعالى شروع به این کار بکنیم و در سایه اقداماتى که در این چند سال اخیر به عمل آمده است اقدام خواهد شد.


رئیس ـ آقاى طهرانى.


طهرانى ـ بنده گرچه به آقاى کفیل وزارت معارف خیلى وقت است ارادت دارم و سوابق ایشان را خوب مى‌دانم و هیچ نظر تنقیدى یا نظر دیگرى ندارم فقط من‌باب تذکر یک عرایضى مى‌خواهم عرض کنم یکى این که سابق هم یک مرتبه دیگر عرض کرده بودم تقریباً از ۱۰ ۱۲ سال قبل به این طرف که وضع مملکت تغییر کرده است و اوضاع ادارات به کلى عوض شده است این را بایستى تصدیق کنیم خود آقاى حکمت هم اگر دقیق شوند تصدیق مى‌کنند که آن طور که ما انتظار داریم وزارت معارف و جریانات معارفى ترقى نکرده زیرا اگر مثلاً ما به بودجه‌هاى ده دوازده سال قبل معارف نگاه کنیم مى‌بینیم که ده دوازده مرتبه بودجه زیادتر شده از چهارصد هزار تومان رسیده به سه میلیون و زیادتر بلکه از سیصد هزار تومان براى این که به بودجه‌هاى معارف که نگاه مى‌کینم رقمى را که آن وقت دولت براى معارف مى‌داده معلوم است و رقمى را که به تدریج زیاد کرده و فعلاً مى‌دهد رقم سنگینى است و به اهتمام و توجهى که مقام عالیه مملکت مخصوصاً نسبت به معارف دارند که آن را هم مى‌بینیم در هر جا و هر قضیه معارفى که پیش مى‌آید فوق‌العاده اصرار زیادى هست که همین طور مثل سایر ادارات و بلکه معارف را در درجه اول در نظر دارند و تأکید مى‌کنند که باید معارف در درجه اول جلو برود ولى بنده بى‌رودربایستى عرض مى‌کنم با این که به آقاى حکمت ارادت دارم آن طورى که سایر ادارات جلو رفته‌اند وزارت معارف با بودجه‌اى که مى‌گیرد جلو نرفته این یکى ثانیاً در لایحه‌اى که فعلاً پیشنهاد شده آن را هم بنده دیدم نظرى که آقا دارید راجع‌به تربیت معلمین و اجراى تعلیمات اجبارى این یک نظر بسیار خوبى است ولى بنده مى‌خواستم به یک نکته دیگر آقا را متوجه بکنم که آقا راست است ما تعلیم اجبارى مى‌خواهیم و اطفال‌مان باید اقلاً فارسى را بدانند تعلیمات اولیه را بدانند ولکن ما تا ابدالدهر که نمى‌توانیم پول بدهیم ما مهندس مى‌خواهیم نداریم طبیب خوب مى‌خواهیم نداریم شیمى‌دان خوب مى‌خواهیم نداریم آخر امروز غیر از سابق است! آدم مى‌خواهیم براى مملکت همان طور که جلو رفته‌اید و یک احتیاجاتى پیدا کرده‌اید همین طور هم براى احتیاجات آدم مى‌خواهید. این که تا ابدالدهر ما براى هر کارى از خارج یک نفر ده نفر صد نفر مستخدم کنترات کنیم با پول‌هاى گزاف بیاوریم بالاخره کار خوبى نیست! بنده مخصوصاً از آقاى کفیل وزارت معارف استدعا مى‌کنم که از این حیث یک فکرى بکنند که رفته‌رفته احتیاجات ما را کم بکنند خود ایرانی‌ها هم داراى هوش و ذکاوت هستند یک فکرهایى براى محصلینى که از این مدارس بیرون مى‌آیند بکنند که در خود مملکت تربیت بشوند بالاخره ما حقوقدان خیلى عالى مى‌خواهیم چه ضرر دارد چه مانعى دارد که آن مقدارى که میسر است و مى‌شود کتب علمى که امروزه هست به فارسى ترجمه بشود به فارسى بخوانند به فارسى درس بدهند خود اصطلاحات را أخذ کنند مثل ملل دیگر که اصطلاحات را گرفته‌اند و جزء لسان خودشان کرده‌اند ما هم اصطلاحات را به فارسى بگیریم و جزء زبان خودمان بکنیم به هر صورت ترقیات معارف مثل سایر ادارات جلو نرفته است این را اذعان بفرمایید و بلکه تمنى مى‌کنم در این قسمت یک فکرى بکنید.


کفیل وزارت معارف- نسبت به نظریات آقاى نماینده محترم که انتظاراتى داشته‌اند از معارف شاید در برابر آن عشق فوق‌العاده‌اى که تمام نمایندگان به پیشرفت معارف دارند حق با ایشان باشد ولى بنده اخلاقاً وظیفه خودم مى‌دانم که از پیشینیان و سالفین خودم دفاع بکنم، اشخاصى که بودند در وزارت معارف همه قدم‌هاى خوب برداشته‌اند و اگر ملاحظه بفرمایید به احصائیه به طور کلى نمى‌شود اینها را حکم کرد باید از روى ارقام و عدد مقایسه کرد اگر به احصائیه و ارقام نگاه کنیم مى‌بینیم که با وسایل موجوده به قدر مقدور کار شده است. به عده مدارس افزوده شده است مدارس ابتدایى در تمام مملکت توسعه پیدا کرده زیاد شده است براى تعلیمات متوسطه و عالیه در تمام مملکت اقدامات مهم شده است شاگرد به اروپا فرستاده شده است از امسال شروع خواهند کرد به آمدن و همچنین ساختمان‌ها مقدار زیادى ساخته شده است به هر صورت اگر بخواهیم از روى دقت ملاحظه کنیم باید به ارقام مراجعه بکنیم و از روى احصائیه مقایسه کنیم حالا امیدوار هستیم با نظر مساعدى که آقایان نمایندگان محترم و مجلس شوراى ملى داند به وزارت معارف اگر نواقص هم باشد آن نواقص رفع شود ولى با توجه به این نکته که امر معارف یک امر تدریجى‌الحصول است به طور فورى حاصل نخواهد شد باید شش سال یک طفلى را تربیت کرد که دوره ابتدایى را تمام کند شش سال دیگر براى متوسطه و لااقل دو سه سال پنج سال هم براى تعلیمات عالیه و همین طور بالاخره علم هم نهایت ندارد هر کس هر قدر بخواهد تحصیل کند و بالاخره آناً نمى‌شود گفت که چه نتیجه حاصل شده است باید به تریج به نتیجه رسید. همین لایحه که تقدیم شده است در حقیقت یک پرگرامى است که مجلس شوراى ملى تصویب مى‌کند همین پرگرام اگر تعقیب شود شاید نتایجش ده سال دیگر حاصل شود و البته مثل سایر مؤسسات نیست که ساختمان باشد و فوراً بنا شود. نظر ثانى آقاى طهرانى راجع‌به تعلیمات عالیه نظر بسیار صحیحى است البته همان طور که تعلیمات ابتدایى لازم است براى مملکت تعلیمات عالیه هم لازم است بنده در خاطره هست که در چندى قبل خود این موضوع، موضوع بحث شد مابین دانشمندان و در اطراف آن قلمفرسایى مى‌کردند در مجلات که تعلیمات ابتدایى لازم است یا تعلیمات عالیه بنده از کسانى هستم که هر دو را لازم مى‌دانم زیرا تعلیمات ابتدایى در حکم اساس و شالوده است و تعلیمات عالیه بناى ظاهر و البته بنا هر دو را لازم دارد و همان طور که خواندن و نوشتن و حساب کردن شالوده تعلیمات است و هر فردى از افراد مملکت بایستى اقلاً سه موضوع را دارا باشند و یک ملت متمدن آن است که اکثریتش داراى این باشد که بتوانند بخوانند و بنویسند و حساب بکنند و امیدوار هستم که اگر این نظر تأمین بشود اساسى در کارهاى مملکت پیدا شود نسبت به تعلیمات عالیه هم البته دولت اقداماتى کرده است و الان عده کثیرى از جوان‌هاى مملکت در مدارس عالیه اروپا تحصیل مى‌کنند در داخله مملکت هم مدارس عالیه داریم و به علاوه باز تکرار مى‌کنم که در نظر هست و امر فرموده‌اند و ما هم اطاعت کرده‌ایم که شروع کنیم به تأسیس انیورسیته که منظور آقا هم به زودى عملى مى‌شود و در آنجا الیت که اروپایی‌ها مى‌گویند یعنى مرمان کامل و دانشمند تربیت بشوند در مملکت و مستغنى بشویم از خارجه نه فقط از مهندس و طبیب بلکه در تمام رشته‌هاى علمى و فنى محصلین ما تربیت بشوند و استفاده کنیم و این خیلى هم اسباب امیدوارى است مخصوصاً که محصلین ما نه تنها در مدارس عالیه مملکت بلکه در سایر مدارس اثبات کرده‌اند که لیاقت و هوش و قریحه ایرانى خودشان را شاگردهایى که ما داریم در همه جا موفقیت شایانى پیدا کرده‌اند در مدارس عالیه اروپا در صورتى که خیلى مشکل است که با اهل زبان و اهل آن مملکت امتحان بدهند و موفق بشوند و در بعضى از مدارس که کنکور و مسابقه بوده است جوانان محصلین ما گوى سبقت را برده‌اند و ثابت شده است که نژاد ایرانى آن استعداد دیرین و قریحه ذاتى و تاریخى خودش را هنوز دارد و بعد از این هم خواهد داشت.


بعضى از نمایندگان ـ مذاکرات کافى است.


رئیس ـ آقاى کمالى یک نظرى داشتند.


کمالى ـ بنده در این لایحه (بلندتر) بنده صدایم از این بلندتر نیست. بنده در این لایحه چنین مى‌فهمم که در این لایحه گذشته از بسط تعلیمات عمومى مى‌خواهند یک عده مربى و آموزگاران شایسته تربیت کنند و در مدارس درس بدهند این کار اصولاً قابل تمجید است اما من یک سؤال دارم و آن این است که آقاى کفیل محترم وزارت معارف با تجربیاتى که در این قسمت یعنى امور معارفى دارند مى‌توانند به من بفرمایند که تعلیمات و تربیت همان آموزگاران و مربیان روى یک اصول و مبانى هست که شاگردان را طورى تربیت کنند که کارهاى آزاد را بر استخدام دولتى ترجیح دهند این اصل است که اگر معلم شخصاً به یک چیزى ایمان نداشته باشد نمى‌تواند آن چیز را به شاگردان حالى کند. راست است در ملکت ما کارخانه‌جات بزرگ نیست اما کارهاى کوچک هست که اگر جوان‌هاى ما به جاى هجوم به ادارات به طرف آنها بروند همان کوچک‌ها به دست آنها بزرگ مى‌شود بنده هیچ وقت نمى‌توانم این فکر را بکنم که آن کسى که چشمه سوزن را اختراع کرد کوچکتر از کسى بوده است که جاذبه زمین را براى این که کشف قوه جاذبه زمین درد کسى را دوا نکرد اما مخترع سوزن ما را از برهنگى نجات داد مقصود این است که مى‌خواهم بدانم که وزارت معارف بالاخره مدارس و معلمینى مى‌تواند تدارک کند که شاگرد اتکایى کم‌تر بپروراند و در جوان‌هاى ما حس اتکاء به نفس را تقویت کند این حس اتکاء به نفس مثل یک نهالى است که اگر از مدرسه بیرون نیاورد در خارج نمى‌تواند بروید بنده خواستم آقاى کفیل محترم معارف به من بفرمایند که تنها منظورشان بسط تعلیمات عمومى است یا در پرگرام مدارس هم تجدید نظرى خواهند کرد؟


کفیل وزارت معارف ـ بنده خیلى تشکر مى‌کنم از آقاى کمالى که توجه مخصوصى به امر معارف کردند و در این باب صحبت کردند البته مطلبى هم که فرمودند مطلب خیلى دقیقى بود زیرا فرمودند آن معلمین که متعلمین زیر دست آنها بار خواهند آمد خودشان استعداد این را خواهند داشت که یک عده را تربیت کنند یا خیر البته این مطلب خیلى صحیحى است و باید در این باب مطالعه کرد. نظر وزارت معارف این است که پرگرام این دارالمعلمین‌ها را طورى تربیت بدهند که هر جوانى لااقل یازده سال تحصیل کرده باشد که در این یازده سال نه سال تحصیلات عمومى کرده باشند و دو سال آن خصوصاً چیزهایى را مى‌آموزند که به کار جامعه مى‌خورد یعنى علم تربیت بخوانند علم معرفت‌النفس را از روى سیستم جدید تحصیل بکنند و همین طور که در این لایحه ملاحظه مى‌فرمایید یک مدرسه ضمیمه هر یک از این دارالمعلمین‌ها خواهند داشت که در آن مدرسه ضمیمه تدریس خواهند کرد عملاً به آن تجربه و امتحان خواهند داد و همچنین از نظر تربیت آنها شبانه‌روزى باید باشد که در تمام مدت بیست و چهار ساعت در تحت نظر اشخاص مراقب و مواظب صحیح باشند و تربیت بشوند و البته آن وقتى که بیرون مى‌آیند آن معلمین از دارالمعلمین یک اشخاص آزموده و تربیت شده هستند و عمر خودشان را در راه معارف فدا خواهند کرد پاداش لازم دارند آن پاداش این است که در این لایحه تضمین شده و طورى خواهد بود که نظر آقاى کمالى تأمین مى‌شود یعنى به طور میل و رغبت بیایند شغل شریف معلمى را قبول کنند و از استخدام دولت و ادارات دولتى صرف‌نظر کنند و امیدواریم آن معلمین و آن شاگردانى را که اینها تربیت می‌کنند طوری بشوند که داراى اتکاء به نفس و تربیت صحیح باشند و جنبه تربیت و تعلیم بیش‌تر درباره آنها رعایت بشود.


جمعى از نمایندگان ـ مذاکرات کافى است.


رئیس ـ آقایانى که موافقت به ورود در مواد دارند قیام فرمایند.


(اکثراً قیام نمودند).


رئیس ـ تصویب شده. ماده اول قرائت مى‌شود.


ماده اول ـ دولت مکلف است از فروردین ۱۳۱۳ لااقل تا مدت پنج سال بیست و پنج باب دارالمعلمین و دارالمعلمات مقدماتى و یک باب دارالمعلمات عالى در طهران و در ولایات به شرح ذیل تأسیس نماید و دارالمعلمین عالى راکه بر طبق قانون مصوب ۱۳۰۸ تأسیس شده است تکمیل نماید.


در سال ۱۳۱۳ تکمیل دارالمعلمین عالى در طهران و تأسیس پنج باب دارالمعلمین و دارالمعلمات مقدماتى در طهران و در ولایات در سال ۱۳۱۴ تأسیس یک دارالمعلمات عالى در طهران و پنج باب دارالمعلمات و دارالمعلمین مقدماتى در طهران و در ولایات از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۸ سالى پنج باب دارالمعلمین و دارالمعلمات در ولایات.


رئیس ـ آقاى ملک‌مدنى.


ملک‌مدنى ـ بنده یک مطالبى را مى‌خواستم عرض کنم که تقریباً یک قسمت مربوط به این لایحه است و آن موضوع متأهل بودن معلمین است. بنده نظر داشتم که یک موقعى به عنوان قبل از دستور این موضوع را در مجلس عرض کنم و جلب توجه وزارت معارف را کرده باشم و خوشبختانه خود آقاى کفیل در این لایحه اشاره فرموده‌اند ولى به عقیده بنده این اشاره کافى نیست بنده معتقدم یکى از اصلاحاتى که باید بشود و خیلى ضرورت و لزوم دارد از نظر اخلاق این است که معلمین مخصوصاً معلمینى که از رتبه یک به بالا هستند و همین طور اداره تفتیش وزارت معارف باید اینها تماماً اشخاصى باشند که متأهل باشند این فلسفه دارد و به عقیده بنده محتاج نیست که زیاد بنده توضیح بدهم که چه محسناتى دارد قطع نظر از این که بنده عقیده دارم که دولت یک لایحه تهیه بکند و این عقیده شخصى خود بنده است حالا شاید یک اشخاصى هم مخالف این موضوع باشند ولى بنده عقیده‌ام این است که دولت یک لایحه باید تهیه کند براى این اشخاصى که متأهل نیستند همین طورى که در بعضى از ممالک خارجه در آمریکا این عمل شده است یک مالیاتى وضع کنند و سال به سال به طور تصاعد بالا برود که آن اشخاصى که متمکن هستند و همه جور موجبات زندگانى براى آنها هست تأهل اختیار کنند و این یک منافع زیادى براى مملکت دارد و تصدیق مى‌فرمایید این یکى از مسایلى است که جلب توجه اشخاص را هم کرده است مخصوصاً این سنوات اخیر این فکر پیدا شده است که بالاخره معایب زیادى دارد غیر متأهل بودن و زحمت اساسى به مملکت وارد مى‌کند بنده از نقطه‌نظر این که یک قسمت در این لایحه اشاره شده بود و معتقدم که در درجه اول باید از وزارت معارف این موضوع اصلاح شود و یک ماده دهم به خصوص بنده تهیه کرده‌ام و در موقعش پیشنهاد مى‌کنم و امیدوارم آقاى کفیل وزارت معارف که حقیقتاً مایل و علاقه‌مند به اصلاحات معارف هستند این قدم اساسى را مراقبت کنند و در این قانون ما قید کنیم که معلمین باید بالاخره متأهل باشند مخصوصاً اشخاصى که از رتبه یک به بالا هستند زیرا اینها هر کدام یک حقوق مکفى مى‌گیرند خوب ضررى ندارد آنها هم داراى عائله باشند و به علاوه یک محسنات دیگرى هم دارد که محسوس است و به عقیده بنده احتیاج ندارد که بنده اینجا توضیح بدهم که چه محسناتى دارد اگر چنانچه این قید بشود زیرا یک نگرانی‌هایى که مکن است تصور بشود با بودن یک همچون قید قانونى مرتفع مى‌شود و بالاخره آن تصوراتى که اگر بوده است رفع مى‌کند به این جهت بنده بیش‌تر از این در اطراف این فکرى که دارم توضیح نمى‌دهم و امیدوارم هیئت دولت متوجه باشند. قسمت دیگرى هم که مى‌خواستم عرض کنم مربوط به معلمین نیست راجع‌به طبقات دیگر است و به عقیده بنده این اقدامى است که کمک مى‌کند به نسل آتیه و این قدم را دولت باید بردارد لایحه تهیه کنند و بالاخره اشخاصى که داراى همه چیز هستند باید تأهل اختیار کرده و داراى عائله شوند مثل دیگران. دلیلى ندارد که اشخاص راحتى خودشان را در این بدانند که تأهل اختیار نکنند و مجرد باشند. از یک نظرى البته این مطلب صحیح ولى از نظر مملکت و از نظر اساسى این فکر مطلوبى نیست عرض بنده راجع‌ به این قسمت بود که در این ماده اول چون مى‌شود در کلیات صحبت کرد لذا خواستم این نکته را عرض کنم و یک ماده هم پیشنهاد مى‌کنم و امیدوارم کفیل محترم معارف قبول بفرمایند.


مخبر کمیسیون معارف (دکتر سنگ) ـ تصور نمى‌کنم هیچ یک از آقایان با فرمایشات آقاى ملک‌مدنى مخالف باشند. همه عقیده‌شان این است که اشخاص متأهل را باید ترجیح داد به اشخاص غیر متأهل مخصوصاً براى استخدام در وزارت معارف. از همین نقطه‌نظر بود که در این لایحه ذکر شده متأهلین حق تقدم دارند. (حالا عرض مى‌کنم در ماده چندم است) در ماده دهم. در آنجا نوشته شده و همچنین اختیار تأهل در ارتقاء مستخدم از درجه به درجه دیگر مؤثر است. پس نظریات آقا تا درجه در اینجا تأمین شده است براى این که اگر به ماده دهم برسیم در آنجا ملاحظه خواهید فرمود که این نظر ذکر شده است، یعنى وزارت معارف و کفیل محترم معارف در این لایحه همین قدر توانسته‌اند که این نظریه را تأمین نمایند و تذکر بدهند که مسئله تأهل در ارتقاء مستخدم از درجه به درجه دیگر مؤثر است حالا البته یک قانون عمومى و یک لایحه دیگرى براى کلیه وزارتخانه‌ها لازم است و بعد باید تهیه شود و کسى منکر نیست واین کار باید بشود. اگر آقا در این خصوص باز نظرى دارید چون دو شورى نیست و به کمیسیون دیگر مراجعه نمى‌شود نمى‌توانم عرض کنم پیشنهاد بدهید نظریات خودتان را در ماده دهم بفرمایید.


رئیس ـ آقاى دشتى.


دشتى ـ بنده اولاً به آقاى کفیل معارف تذکر مى‌دهم که در مجلس هیچ کس با این لایحه مخالف نیست و امروز را هم یک روز فرخنده مى‌دانم که این لایحه در مجلس مطرح است. فقط آقایان نمایندگان یک تذکراتى مى‌دهند خود بنده هم یک تذکرات مختصر و نظریاتى دارم که مى‌خواهم عرض کنم آقاى حکمت در طى یکى از دفاعاتى که کردند گفتند مى‌خواهم از سالفین خودم دفاع کنم. بنده از حرف ایشان خیلى تعجب کردم. به عقیده بنده وزارت معارف تا به حال کار صحیحى براى این مملکت نکرده و با اطلاعى که خود ایشان در مسایل معارفى دارند و در حقیقت تمام عمرشان را صرف این کار کرده‌اند و شخصاً یک شوق و ذوقى در امور معارفى دارند تصور مى‌کنم در این عدم رضایتى که عامه از معارف دارند ایشان هم شریک ما باشند اگر ما معارف ایران را در نظر بیاوریم به عقیده بنده حکم یک کاریکاتور معارفى را دارد. یک معارف صحیحى نیست ایشان فرمودند معارف ما خیلى ترقى کرده کماً البته خیلى ترقى کرده ولى کیفاً هیچ ترقى نکرده است براى فهم این معنى و براى این که مدلل بکنم باید برویم روى این موضوع و ببینیم اصلاً معارف براى چیست و معارف براى چه تأسیس مى‌شود. بنده گاه‌گاهى واقعاً خیال مى‌کردم که اولیا وزارت معارف اساساً متوجه نیستند که مدرسه براى چیست؟ دیده‌اند که در آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلیس مدرسه تأسیس شده و در نتیجه مملکت‌شان ترقى کرده گفتند ما هم مدرسه تأسیس کنیم اگر به کنه وضعیت معارف پى ببریم مى‌بینیم مدرسه براى چه تأسیس مى‌شود؟ البته ما راضى بودیم اگر عوض هزار یا دو هزار مدرسه پانصد مدرسه حسابى وجود داشت و این وجودش بهتر از این دو یا سه یا چهار هزار مدرسه‌ای ا‌ست که الان هست مقصود از مدرسه به عقیده بنده در درجه اول این است که یک نسلى براى ما تهیه کند که نواقص این نسل حاضر را نداشته باشد و مزایایى که سایر ملل حیه دارند دارا باشد یک همچون نسلى مى‌خواهیم براى این مملکت تهیه کند و وزارت معارف ما متأسفانه این کار را نکرده است تا به حال یک مشت بچه را جمع کرده است در مدارس و یک مشت معلومات متفرقه به آنها درس مى‌دهند و بچه‌هایى که از مدارس بیرون مى‌آیند از حیث بنیه اجتماعى و اخلاق یک نسلى را تشکیل خواهند داد که ضعیف‌تر از پدران ما هستند (صحیح است) عمده چیزى که ما براى این مملکت لازم داریم این است که بچه‌هاى ما و نسل آتیه این مملکت قوی‌تر باشد از حیث قوت اخلاقى و اجتماعى. یعنى بیش‌تر راست بگویند بیشتر اعتماد به نفس داشته باشد. بیشتر وطن‌پرست باشد. بیش‌تر قوه فداکارى داشته و زیادتر تولید ثروت بکنند. ولى مثلاً بچه از مدرسه بیرون بیاید که بداند پایتخت گواتمالا کجا است و یک قدرى هم لگاریتم بداند ولى یک آدمى دست شکسته و بدبخت و ضعیف باشد. این به چه درد مى‌خورد! عرض کنم بنده یک همشیره زاده دارم پارسال از او پرسیدم در مدرسه چه مى‌خوانى گفت تاریخ مى‌خوانم. سؤال کردم نسبت به فلان فتحى که در ایران شده یعنى یک ملت خارجى آمده و مملکت ما را فتح کرده چه عقیده دارى؟ گفت خیلى خوب کارى کرده است. بنده از قضا دو سه روز بعدش منزل آقاى لیقوانى بودم پسر آقاى لیقوانى هم همین عقیده را داشت. خوب. یک بچه‌هایى که خوش‌شان بیاید از این که مادران و خواهران آنها در فلان سنه اسیر شده این چه جور تربیتى است. این چه جور غیرت ملى است اگر مدارس در ممالک خارجه مفید واقع شده است براى این است که آنها یک اشخاصى تربیت مى‌کنند که به درد اجتماع مى‌خورند ولى بچه‌هاى ما خوش‌شان مى‌آید از این که در فلان سنه یک ملت اجنبى آمده و مملکتشان را فتح کرده است. این به عقیده بنده یکى از نواقص بزرگ است. عرض کنم بنده مکرر منزل رفقا با بعضى از بچه‌ها که صحبت کردم دیدم تمام آمالشان این است که از مدرسه بیرون بیایند و بروند در یک اداره دولتى و مستخدم شوند در اینها قوه اراده و عزم و استقلال مملکت مطلقاً نیست. بنده خود آقاى حکمت را حکم قرار مى‌دهم ایشان نه تنها مفتش وزارت معارف بوده‌اند بلکه همیشه با وزارت معارف تماس داشته‌اند و خوب مى‌دانند نواقص معارف را و سؤال مى‌کنم آیا حقیقتاً این بچه‌هایى که از این مدارس بیرون مى‌آیند قابل این است که ما از این مدارس راضى باشیم؟ حالا علت این کار چیست علتش این است که به عقیده بنده ما در این مملکت تا کنون معلم نداشتیم. ما همیشه چاه را نکنده منار را مى‌آوریم. ما مدارس را تأسیس مى‌کردیم بدون این که معلم داشته باشیم در درجه اول باید دارالمعلمین تأسیس کرد بنده حالا یک چیزى عرض مى‌کنم که خود آقاى حکمت اقرار بکنند که سالفین‌شان خوب کار نکرده‌اند. در دارالمعلمین سابق پداگوژى درس نمى‌دادند علم تربیت و پسیکولوژى درس نمى‌دادند اما مضحکه است که در دارالمعلمین یک مملکت پداگوژى درس ندهند. یکى از جوانانى که از بیروت آمده بود در دو سال قبل آمد پهلوى من. گفتم آنجا چه درس خواندى. گفت در قسمت علم و تربیت. ولى با اظهار تأسف و خجالت گفت (پسر آقا میرزا محمد نجات را عرض مى‌کنم) خدمت حضرت اشرف رسیدم گفتم حضرت اشرف کیست گفت آقاى وزیر معارف. و به ایشان گفتم من علم تربیت و تعلیم خوانده‌ام. گفت نه ما در دارالمعلمین خودمان علم تربیت درس نمى‌دهیم. ملاحظه بفرمایید یک وزیر معارفى که مخالف باشد با علم تربیت شما چه توقعى از او دارید که براى این مملکت شاگرد خوب تربیت کند. تمام روضه‌خوان‌هاى این مملکت یعنى آن روضه‌خوان‌هایى که در شغل خودشان موفق نشده‌اند و تمام آخوندهایى که در مدارس قدیمه درس نمى‌خواندند و تحصیلات خوبى نداشته‌اند و بالاخره هر کس که از هر جا وامانده شد آمد و معلم شد بنده خودم یادم مى‌آید یک وقتى که آقاى حکمت براى تفتیش رفته بودند شیراز وقتى که مراجعت کردند براى من نقل کردند که در یک مدرسه که چهار کلاسه بود دیدم اصلاً کلاس‌ها تعطیل است. یک کسى عبایش را کشیده سرش و خوابیده است. گفتم چه شده گفتند امروز معلم زنش رخت‌شورى دارد رفته منزل او هم مدیر است هم معلم. یک معلم هم ناخوش است و نیامده. بالاخره یک مدرسه بى‌معلم و ناظم مانده ملاحظه بفرمایید این مدارس به درد نمى‌خورد. اگر مدارس کم‌تر داشته باشیم و معلمین آن بهتر کار کنند بهتر از این است که زیاد باشند ولى این طور. هر کس مى‌خواهد نسبت به وزارت معارف اظهار خدمت کند مى‌گوید من فلان مدرسه را که مثلاً ۶ کلاسه بوده ده کلاسه کردم. شیراز محتاج به ده مدرسه نبود چهار مدرسه خوب داشته باشد با معلم صحیح و ناظم خوب بهتر از این است که ده مدرسه خراب داشته باشد. این جور مدرسه چه فایده دارد ولو این که ده تا باشد بنابراین ما هر قدر از حیث کمیت جلو برویم فایده ندارد باید کیفیت مدارس را هم درست کرد باید یک کارى کرد که مدارس (مخصوصاً مدارس ابتدایى که بنده مهم‌تر از تمام مدارس مى‌دانم زیرا بر خلاف نظریه آقاى طهرانى مدرسه ابتدایى اصول مملکت را تشکیل مى‌دهد) که شاگردانى که از این مدارس بیرون مى‌آیند در درجه اول وطن خودشان را دوست بدارند رشادت و شهامت داشته باشند اعتماد به نفس داشته باشند ملکات اخلاقى دارا باشند بالاخره اخلاقى که باعث ترقى ملل است در آنها وجود داشته باشد و طورى نباشد که تحت نفوذ اجنبى بروند حکومت خودشان را دوست داشته باشند. یکى از نواقص بزرگ این ملت این بوده است که هر وقت یک پادشاه وطن‌پرست مقتدرى بر رأس یک مملکتى نبوده زود ملت دستخوش اجنبى مى‌شده. این طور نباید باشد خود مردم باید قائم باالذات باشند یعنى اگر یک نفر به وطن آنها خدمت کند باید آنها خودشان را حامى آن یک نفر بدانند باید وطن خودشان را حفظ کنند ما یک همچون نسلى مى‌خواهیم درست کنیم. پس اصول مدارس شوخى نیست. هر جور مدرسه که ما درست کنیم در آتیه شاگردان ما آن طور تربیت خواهند شد. مى‌گویند پیشرفت معارف تدریجى‌الحصول است صحیح است اما بالاخره ما باید یک روزى شروع کنیم به این که معارف را طورى بکنیم که در آتیه یک ملت صحیح به ما بدهد. بنده عقیده‌ام این است که این کار تا امروز شروع نشده است. و مدارس ابتدایى ما یک مدارس صحیحى نبوده است. و این که بنده عرض کردم آقایان وکلاء از آقاى حکمت حقیقتاً متشکرند که این لایحه را آورده‌اند براى این است که مدارس ابتدایى ما اساس نداشته زیرا وقتى که مدرسه معلم نداشته باشد به درد نمى‌خورد فقط چیزى که هست و تذکرى که مى‌خواستم بدهم این است که در دارالمعلمین این نکته را متوجه باشند که بیش‌تر وظیفه این دارالمعلمین‌ها پر کردن دماغ بچه‌ها از معلومات نباشد بلکه بیش‌تر وظیفه‌شان این باشد که بچه‌ها را درست تربیت کنند یعنى تربیت اخلاقى کنند و در درجه اول شرطش این است که خود معلمین داراى این تربیت باشند و اصلاح شده باشند و بفهمند وظیفه‌شان چه چیز است. نکته دیگرى که مى‌خواستم عرض کنم راجع‌ به پر کردن دماغ اطفال از معلومات. یک مرتبه به طور خصوصى به آقاى حکمت عرض کرده‌ام حالا هم تکرار مى‌کنم. مثلاً بعضى مدارس دخترانه یک پرگرام‌هایى خیلى بى‌معنى دارد. در مدارس متوسطه دخترانه یک قسمت ریاضیاتى دارد که عالى درس مى‌دهند و این براى کسانى است که فردا بخواهند مهندس بشوند جبر و مقابله تناسب لگاریتم درس مى‌دهند. اینها یعنى چه بنده مکرر دخترهاى پانزده، شانزده ساله را دیده‌ام بعضى اوقات به پدران‌شان متوسل شده‌اند که مسایل ریاضى را برای‌شان حل کنند در صورتى که یک دختر هیچ وقت محتاج به ریاضیات عالى نیست. اول باید فکر کنیم که دختر را براى چه مدرسه مى‌فرستیم. براى این که وقتى بیرون مى‌آید بچه‌دارى خوب بتواند بکند خانه‌دارى خوب بلد باشد معلومات داشته باشد که آن معلومات را از طفولیت و از شیرخوارگى به بچه یک ساله تا وقتى که مهیاى مدرسه مى‌شود بیاموزد. براى اینها است. ملاحظه بفرمایید یک دختر مثلثات و جبر و مقابله مى‌خواهد چه کند؟ و فایده‌اش چیست و در عوض اگر مناژ و طباخى به آنها خوب یاد بدهند، لباس‌دوزی به آنها خوب یاد بدهند، موسیقى به آنها یاد بدهند این خیلى به مراتب بهتر است.


کفیل وزارت معارف (آقاى حکمت) ـ بنده در برابر بیانات و تذکرات آقاى دشتى وقت آقایان را خیلى تضییع نمى‌کنم به جهت این که وقت زیاد نداریم فقط عرض مى‌کنم البته این نواقص هست منکر منقصت هم نمى‌شود شد و خود اطلاع به منقصت مقدمه اصلاح است و امیدواریم با این جهت این معایب رفع شود. بنده با مطالعه که کرده‌ام عقیده پیدا کرده‌ام که پرگرام‌ها یک معایبى دارد و پرگرام را باید طورى تنظیم کرد که نه فقط جنبه تعلیم در او رعایت شود بلکه جنبه تربیت هم رعایت شود. فارق‌التحصیل‌هاى مدارس که جوانان مملکتند و نسل آتیه را تشکیل مى‌دهند متکى به نفس باشند داراى کاراکتر باشند داراى اخلاق حسنه باشند ولى چیزى که هست اگر بدترین پرگرام‌ها را به دست معلم خوب بدهیم بهترین شاگرد را تربیت مى‌کند و اگر چنانچه بهترین پروگرام به دست معلم بد بسپاریم بدترین شاگرد را تربیت خواهد کرد (صحیح است) پس پایه هر اصلاحى در تعلیمات و در معارف در معلم است آن هم معلم ابتدایى. زیرا شالوده و بنیان معارفى هر مملکت از مدرسه ابتدایى شروع مى‌شود و اگر شاگرد در مدارس ابتدایى خوب تربیت شود تحصیلات عالیه را تقریباً انجام خواهد داد و بالعکس اگر بد تربیت شود به جایى نخواهد رسید پس همان طور که فرمودند مقدمه این اصلاحات تربیت معلم است و براى وسیله تربیت معلم هم جز این پروژه و این پیشنهاد چیزى نیست اگر موافقت بفرمایید زودتر بگذرد البته بهتر است.


جمعى از نمایندگان ـ مذاکرات کافى است.


احتشام‌زاده ـ کافى نیست.


رئیس ـ آقاى احتشام‌زاده.


احتشام‌زاده ـ آقایان همیشه توجه داشته‌اند که در قضایا کم‌تر صحبت بکنند و زودتر کارها بگذرد ولى بعضى از مسایل است که از نظر اهمیتى که دارد بایستى حق داده شود که در آن موضوع و در آن مسایلى که قابل اهمیت است آقایان نمایندگان نظریات خودشان را بگویند. یکى از نواقص مهمى که در کار معارف مملکت ماست اصلاح پرگرام است که نماینده محترم آقاى دشتى فرمودند ولى بعضى مسایل دیگر هم هست که لازم است در این موقع که این پروژه تأسیس دارالمعلمین به تصویب مجلس مى‌رسد گفته شود این است که تقاضا مى‌کنم آقایان اجازه بدهند گفته شود (عده‌ای از نمایندگان ـ بفرمایید) بنده در ضمن مذاکره در کلیات اجازه خواسته بودم که یک موضوع مهمى را که خیال مى‌کنم براى مملکت تأثیر دارد عرض کنم متأسفانه موقع نرسیده این است که در ماده اول استفاده مى‌کنم و آقاى کفیل وزارت معارف را که حقیقتاً خیلى محل انتظار ما هستند از حیث اصلاحات معارف طرف خطاب قرار بدهم و از ایشان تمنا کنم که به این عرض بنده توجه بفرمایند و آن مسئله مدرسه طب است. مى‌دانید مدرسه طب صرف‌نظر از جنبه معارفى که دارد از نظر تأثیراتى که در اوضاع صحى در زندگانى جامعه دارد فوق‌العاده شایان توجه است و متأسفانه با وضعیتى که فعلاً مدرسه طب دارد غیر از این که در سال یک مبلغى پول صرف شود و یک یا چند سالى هم (شش سال، هفت سال) محصلین ما که استعداد این را دارند که اطباء خوبى شوند وقت‌شان را بگیرد نتیجه دیگرى ندارد بالاخره بعد از این که یک شاگردى دوره مدرسه طب را طى کرد اگر بخواهد برود به فرنگ و تحصیل بکند تازه باید برود از کلاس‌هاى اول انیورسیته‌هاى فرنگ بگیرد و برود جلو. این براى چیست. براى این است که پرگرام مدرسه طب ناقص است براى این که یکى از مسایلى که براى طبیب و اشخاصى که در آتیه مى‌خواهند تربیت شوند نهایت ضرورت را دارد مسئله تشریح عملى است یک طبیبى که فقط از روى کتاب بخواند و بداند اعضاى بدن چه جور تشکیل شده و بعد جراحى بخواهد بکند این واقعاً یک چیز عجیب و غریبى خواهد بود. باید آنچه را که مؤثر است براى این که یک طبیبى را آماده کند که در زندگانى آتیه خودش مفید باشد براى مردم مفید باشد او را باید تهیه کنند و در دسترس او بگذارند خوشبختانه آقاى کفیل محترم وزارت معارف با سوابق زیادى که در کارهاى معارف ما دارند بیش‌تر از همه ما متوجه هستند عرایض ما هم فقط از نظر یادآورى و تذکر است و لذا بنده هم براى این که بیش‌تر از این وقت آقایان را تضییع نکرده باشم اجمالاً اشاره مى‌کنم به این مطلب و تقاضا مى‌کنم ایشان که اطلاعاتشان کافى است و خودشان بهتر از هر کس نواقص مدرسه طب را مى‌دانند توجه بفرمایند و سعى بکنند از مدرسه طب طبیب به تمام معنى بیرون بیاید.


کفیل وزارت معارف ـ راجع‌به مدرسه طب خیلى در اطراف گفته مى‌شود که مدرسه طب معایبى دارد ولى وقتى که وارد مى‌شویم که ببینیم آن معایب چه چیز است تجزیه مى‌کنیم مى‌بینیم مدرسه طب دو جور درس دارد درس‌هاى نظرى و درس‌هاى عملى عیب کار مدرسه طب و منقصت او در درس عملى است و البته درس‌هاى نظرى خوب است پرگرام یک پروگرامى است که در سایر مدارس عالى طب هست و معلمینى هم که ما داریم باید در اینجا قدرشناسى بکنم ازشان غالباً معلمین تحصیلکرده هستند و کاملاً خوب از عهده برمى‌آیند و این که مدرسه طب را مى‌گویند یک نواقصى دارد مخصوصاً در قسمت عملى و همان قسمتى است که خود آقاى احتشام‌زاده فرمودند که عبارت باشد از تشریح و این معنى در نظر هست و اصلاح این قسمت این طور خواهد شد که حقیقتاً لابراتوار تشریح و آنچه به اصطلاح در خارج به آن دیسکسین مى‌گویند و در سایر مدارس عالیه طب هست در اینجا هم تأسیس شود که درس‌هاى نظرى را محصلین توأم بکنند با درس‌هاى عملى که وقتى بیرون مى‌آیند از هر حیث کامل باشند و با این قسمت که در نظر داریم امیدواریم این نقیصه رفع و مدرسه طب کامل بشود.


رئیس ـ دو فقره پیشنهاد یکى از آقاى افسر و یکى از آقاى روحى رسیده است.


پیشنهاد آقاى افسر:


پیشنهاد مى‌کنم عوض دارالمعلمین و دارالمعلمات آموزشگاه نوشته شود.


رئیس ـ آقاى افسر.


افسر ـ البته مقصود بنده این نیست که هر عربى را باید حکماً فارسى کنیم ولیکن بعضى لغات هست که خیلى سنگین است و حقیقتاً در صحبت دارالمعلمات‌ها و دارالمعلمین‌ها خیلى نسبت به فارسى سنگین است به این جهت به نظر بنده یک لغت رسید که بنویسیم آموزشگاه مثل دانشگاه و هزار لغت دیگرى که داریم و این لغت براى این الفاظ گذارده شود و براى این که مسبوق باشند آقایان که این مطالب چیز تازگى ندارد در وقفنامه حکیم هاشم که به مهر مرحوم مجلسى هم هست براى مدرسه هاشمیه که آنجا را مجلسى مهر کرده نوشته آخونددان و مدرسه نوشته و حاضر است در طهران و دویست سال پیش از این هم به این فکرها بوده‌اند مردم. حالا آموزشگاه البته خیلى لغت سلیس و مناسبى است و همان مقصود هم حاصل است و فارسى هم هست و لغت دارالمعلمین و دارالمعلمات به این مشکلى را اینجا نگذاریم.


کفیل وزارت معارف ـ بنده موافقم.


دکتر طاهرى ـ اجازه مى‌فرمایید؟


رئیس ـ بفرمایید.


دکتر طاهرى ـ بنده از نقطه‌نظر ادبى که دارالمعلمین تبدیل شود به آموزشگاه یا یک کلمه دیگر عرضى ندارم ولى به عقیده بند ه آموزشگاه جاى دارالمعلمین را نمى‌گیرد (بعضى از نمایندگان ـ صحیح است) براى این که آموزشگاه یعنى جایى که مى‌آموزند بنابراین هر مدرسه آموزشگاه است ولى دارالمعلمین مفاد دیگرى دارد یعنى جایى که معلم تربیت مى‌کند غیر از مدرسه است و به علاوه وقتى که دارالمعلمین را به آموزشگاه تبدیل کنیم بعد همیشه باید یک کلمه دیگر اضافه کنیم و بگوییم آموزشگاه زنانه و آموزشگاه مردانه در صورتى که دارالمعلمین یک کلمه‌ای‌ست که حالا جزء اصطلاح ما شده است و خودش یک کلمه حقیقى است منظور بنده این است که اولاً تقید به این که این کلمات را حتماً تبدیل به کلمه دیگر کنیم در صورتى که این کلمات جزء زبان ما شده یک قید خشک و خالى است به علاوه اگر ترجمه طورى باشد که کاملاً منظور را برساند البته بسیار خوب است زیرا که زبان خودمان است ولى اگر چیزى ازش فوت شود یعنى ترجمه طورى بشود که آن منظور را نرساند مثل این که آموزشگاه براى مدرسه ابتدایى هست براى مدرسه متوسطه هست براى مدرسه عالى هست براى دارالمعلمین هست (افسر ـ اصلاح مى‌شود) در صورتى که دارالمعلمین جایى است که باید معلم تربیت کند و خود این کلمه مى‌رساند به عقیده بنده اگر آقاى افسر موافقت کنند که همان کلمه باشد بهتر است.


افسر ـ سوء تفاهم شده اجازه مى‌فرمایید توضیح بدهم.


رئیس ـ بفرمایید.


افسر ـ بنده اول عرض کردم که عقیده ندارم که همه لغات عربى را فارسى کنیم خوب بود گوش مى‌دادند عرض کردم مگر این که سنگین باشد و این که فرمودند این لغت مذکر و مؤنث ندارد خاطر محترم‌شان مسبوق است که در فارسى مذکر و مؤنث نیست و صیغه معین ندارد او در عربى است اگر مذکر و مؤنث‌هاى دیگر را همه‌اش را در فارسى برمى‌گردانید بسیار خوب مدرسه دخترانه و پسرانه یا مردانه و زنانه بنویسید یا مثل آلمان و بعضی‌ها که مى‌گویند خنثى هم لغت دارد این مطلبى است علیحده ولى در فارسى مذکر و مؤنث یکسان است و این که فرمودند نمى‌رساند ممکن است بگذاریم آموزشگاه بزرگ یا عالى مثل خود دارالمعلمین بر فرض این که فرمایش سرکار صحیح باشد و الّا از کجا معلوم است که آموزشگاه همه جا را مى‌گیرد وقتى که ما اصطلاح قرار دادیم در یک جایى این اشکال‌ها هم رفع مى‌شود با همه اینها پیشنهادى است که آقاى کفیل وزارت معارف قبول کردند بنده هم ممنونم اگر مجلس موافقت نمى‌فرماید مانعى ندارد.


مخبر ـ بنده به همان دلیلى که اینجا معلم را نوشته است آموزگار استدعا مى‌کنم آقاى دکتر طاهرى هم موافقت کنند همین آموزشگاه نوشته شود.


دکتر طاهرى ـ اجازه مى‌فرمایید:


رئیس ـ اولاً این پیشنهاد است و یک نفر تقدیم مى‌کند و یک نفر مدافعه مى‌کند بنده هم رأى مى‌گیرم. آقاى افسر هم استفاده کردند به اسم سوء تفاهم و دو مرتبه توضیح فرمودند بالاخره آقاى مخبر قبول مى‌کنید؟


مخبر ـ بلى قبول مى‌کنم.


رئیس ـ بدواً رأى مى‌گیریم به ماده با این تغییر (بعضى از نمایندگان ـ بدون تغییر صداى زنگ رئیس) وقتى که دولت و مخبر قبول مى‌کنند جزء ماده مى‌شود.


طهرانى ـ تقاضاى تجزیه مى‌کنم.


اعتبار ـ تجزیه بشود.


رئیس ـ آقاى اعتبار تجزیه هم نمى‌شود براى خاطر این که دو مطلب نیست ترجمه است.


اعتبار ـ اجازه مى‌فرمایید.


رئیس ـ بفرمایید.


اعتبار ـ بنده پیشنهاد مى‌خواستم بکنم دو مرتبه رأى گرفته شود یک مرتبه با دارالمعلمین و دارالمعلمات و یکى هم با لغت آموزشگاه اگر اشکالى ندارد این تقاضا را بکنم اگر اشکالى دارد که عرضى ندارم.


رئیس ـ آقاى دشتى.


دشتى ـ دو مرتبه نمى‌شود رأى گرفت یک پیشنهادى شده است که یک کلمه عوض شود وقتى دولت و مخبر قبول کرده‌اند جزو ماده مى‌شود و این به هیچ وجه در مجلس سابقه نداشته که دو مرتبه براى یک کلمه رأى گرفته شود شما دو مطلب را مى‌توانید تجزیه کنید اما یک کلمه را که مخبر قبول کرده است تجزیه معنى ندارد باید به همان تغییر رأى گرفته شود.


رئیس ـ آقاى رهنما نظرى دارید؟


رهنما ـ عرض کنم اصولاً همان طورى که حضرت آقاى رئیس فرمودند بعد از این که نماینده دولت و مخبر کمیسیون قبول کرد پیشنهاد نماینده محترم را ماده همان مى‌شود که با اصلاح قبول شده این تکلیف این ماده است بنابراین در اصل این قضیه نمى‌شود صحبت کرد عجالتاً ماده پیشنهادى دولت که آمده است به مجلس همین است که با پیشنهاد نماینده محترم اصلاح شده اینجا بعد از این مرحله یک مرحله دیگر پیش مى‌آید و آن این است که یک عده از نمایندگان معتقد هستند که به همان صورت اولش باشد بهتر است حالا براى این که این فکر تأمین شده باشد چنانچه آقاى اعتبار هم فرمودند مى‌خواهند تجزیه کنند بنده عقیده‌ام این است که این طور بشود به پیشنهاد اولى رأى گرفته شود اگر پیشنهاد اولى یعنى به همان صورتى که عجالتاً دولت قبول کرده است قبول شد که تصویب شده و اگر رد شد (بعضى از نمایندگان ـ آن وقت ماده رد شده است) غیر از این تکلیفى ندارد اگر رد شد ماده رد نشده است اگر آن را قبول ندارند آن وقت لایحه اولى دولت تصویب مى‌شود.


رئیس ـ آقاى دکتر طاهرى.


دکتر طاهرى ـ اولاً این موضوع خیلى مهم نیست که این اندازه مذاکره کنیم ولى به عقیده بنده حالا که این را نماینده دولت و مخبر قبول کردند بنده پیشنهاد مى‌کنم به عنوان پیشنهاد که به اصل ماده رأى گرفته شود یعنى به همان طرز اول که نوشته شده بشود.


افسر ـ اول به آن پیشنهاد بنده رأى گرفته شود.

دکتر طاهرى ـ قبول شد و جزء ماده شد.


رئیس ـ مطلب این قدر نظرى نیست وقتى مخبر و دولت قبول مى‌کنند الحاقى را و تصحیحى را ماده حسابى یعنى ماده مطروحه او مى‌شود بعد هر چیز دیگرى که در اطراف او پیشنهاد شود پیشنهاد تلقى مى‌شود همین کار را هم آقاى اعتبار کرده‌اند پیشنهاد کرده‌اند که بدواً به آن مضمون اول رأى گرفته شود ما این را به عنوان یک پیشنهاد تلقى مى‌کنیم بعد به خود ماده رأى مى‌گیریم.


امیرتیمور ـ کلالى پیشنهاد آقاى اعتبار قرائت شود.
پیشنهاد آقاى اعتبار:
بنده در ماده اول پیشنهادى کمیسیون را پیشنهاد مى‌کنم.


مخبر ـ بنده نمى‌خواهم مخالفت کنم با آقاى اعتبار ولى مقصود از این پیشنهاد چه چیز است مقصود این است که آنچه آقاى دکتر طاهرى فرمودند قبول شود چون آقاى کفیل قبول کردند یک پیشنهادى را و اگر پیشنهاد آقا قبول شود مثل این است که بر خلاف لایحه دولت رأى گرفته شود حالا اگر آقایان مى‌خواهند ماده به صورت اولى رأى گرفته شود آن امرى است علیحده (همه نمایندگان ـ صداى زنگ).


اعتبار ـ اجازه مى‌فرمایید؟


رئیس ـ ماده دوم قرائت مى‌شود.


اعتبار ـ ماده اول چطور شد؟


رئیس ـ مى‌ماند یک قدرى.


دشتى ـ رأى بگیرید.


احتشام‌زاده ـ ماده دوم هم همین اشکال را دارد.


عراقى ـ به پیشنهاد آقاى اعتبار رأى بگیرید.


رئیس ـ رأى مى‌گیریم به پیشنهاد آقاى اعتبار آقایانى که پیشنهاد ایشان را دایر به این که ماده را به عنوان دارالمعلمین و دارالمعات به وضعى که قبلاً بوده است باشد تصویب مى‌کنند قیام فرمایند.


(اغلب برخاستند).


رئیس ـ قابل توجه شد. پیشنهاد شده است پنج دقیقه تنفس داده شود. (صحیح است).


(در این موقع جلسه براى تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید).


۴ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه


رئیس ـ خاطر آقایان مسبوق است که پیشنهاد آقاى اعتبار قابل توجه شد و متمم ماده ۶۳ از نظامنامه متذکر است که پیشنهادى که قابل توجه مى‌شود در همان روز به خصوص به آن نمى‌توان رأى گرفت ما مصمم شدیم که مواد دیگر را طرح کنیم و این ماده را بگذاریم که کمیسیون اظهار نظر کنید ولى یافتیم که در اغلب مواد کلمه دارالمعلمین و دارالمعلمات تکرار شده است و این جهت تعلیق شده در سایر مواد هم وجود دارد و از طرفى هم خود آقاى کفیل وزارت معارف اظهار رغبت کردند که به کمیسیون برود و دو مرتبه هم مراقبتى در این باب بشود و به علاوه چون اشکال پر اصولى نیست و یک ترجمه ساده است که در کمیسیون مذاکره خواهد شد از طرف دیگر هم چون به آقاى کفیل وزارت معارف و کارهاى معارفى تعلق شدید داریم و سرعت این گونه امور مطلوب است فرداى دوشنبه کمیسیون در لایحه نظر مى‌کند و روز سه‌شنبه پس فردا که نزدیک‌ترین وقت است در مجلس به آن خاتمه خواهیم داد. جلسه آتیه سه شنبه اول اسفند سه ساعت قبل از ظهر دستور همین لایحه خواهد بود.


(مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد).


رئیس مجلس شوراى ملى ـ دادگر


منبع: مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد