طلسمات

خانه » همه » مذهبی » توبه و تجسم اعمال

توبه و تجسم اعمال


توبه و تجسم اعمال

۱۳۹۲/۰۴/۲۳


۱۵۴ بازدید


آیاتی که از بخشش گناه و تکفیر سیئات سخن می‌گویند, در واقع توضیح دهنده آیه»فمن یعمل مثقال ذره شرا یره« و به اصطلاح, حاکم بر آن هستند ولی بر عکس مورد فوق, این آیات دایره اعمال مورد رؤیت انسان را محدودتر و کوچکتر می‌کنند و می‌گویند: اعمالی که آثارشان به دست خود انسان محو نمی‌شود و به حال اول خود باقی می‌مانند در قیامت در منظر و مرای خود انسان قرار خواهند گرفت نه آن گناهانی که به وسیله توبه محو شده و نه آن سیئاتی که از راه اجتناب از کبائر , تکفیر گردیده یا از راه دیگری از بین رفته‌اند.


آیاتی که از بخشش گناه و تکفیر سیئات سخن می‌گویند, در واقع توضیح دهنده آیه»فمن یعمل مثقال ذره شرا یره« و به اصطلاح, حاکم بر آن هستند ولی بر عکس مورد فوق, این آیات دایره اعمال مورد رؤیت انسان را محدودتر و کوچکتر می‌کنند و می‌گویند: اعمالی که آثارشان به دست خود انسان محو نمی‌شود و به حال اول خود باقی می‌مانند در قیامت در منظر و مرای خود انسان قرار خواهند گرفت نه آن گناهانی که به وسیله توبه محو شده و نه آن سیئاتی که از راه اجتناب از کبائر , تکفیر گردیده یا از راه دیگری از بین رفته‌اند. تجسم اعمال در قیامت نیز که از آیات استفاده می‌شود مربوط به کارهای است که تا دم مرگ باقی بمانند, اما اگر گناهان انسان در همین دنیا به وسیله عوامل دیگری مثل توبه, اجتناب از کبائر(1) یا اعمال خیر(2), محو و خنثی گردد, در این صورت دیگر عملی باقی نمی‌ماند تا در قیامت تجسم یافته و مورد رؤیت قرار گیرد. (1)- ان تجنبوا کیائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم- نساء/31 (2)- و منّ یؤمن بالله و یعمل صالحاً یکفر عنه سیئاته- تغابن/9 اخلاق در قرآن ج1 43،آیة الله مصباح یزدی.
توضیح بیشتر درباره توبه وآثار اخروی آن:
یکم. در صحیفه عمل، تمام جزئیات عقیده، عمل، وصف و اخلاق انسان – هم با صورت ظاهرى و هم با وجهه باطنى – ثبت است. دوم. عالم قیامت، عالمى است که امتداد زمانى و مکانى به آن مفهوم که در اینجا هست، در آنجا وجود ندارد. کسى که در نظام حشر در عالم خود قرار مى گیرد، «یک موجود» در صحنه هاى مختلف، با نیات گوناگون واعمال متفاوت بدون زمان و مکان است، یعنى، با یک چهره «ایاک نعبد» مى گوید و با چهره اى دیگر مخالفت مى ورزد. دو قیافه دارد: قیافه تبعیت و قیافه مخالفت. هم «اعبد» مى گویم، هم «لااعبد»؛ هم در آتش است هم در تعلق. این وضع هر انسانى در عالم باطن خود است. حال اگر انسانى در دنیا، در زمان هاى مختلف و مکان هاى گوناگون، گناهانى مرتکب شد و سپس تائب و نادم شد؛ این گناهان قبل از توبه در باطن، در نامه عمل این شخص با چهره هاى گوناگونش، بدون مکان و زمان ثبت و ضبط شده است. اما وقتى که از گذشته خود واقعاً و از سّر وجودش، منزجر و پشیمان شد و هر روز حسرت و خون جگر خورد، آه کشید و انزجارش به حدى رسید که دوست داشت و آرزو کرد که گناهان و آلودگى هایش از صحنه وجود برچیده شود، در باطن صحیفه عمل خودچه وضعى خواهد داشت؟ این کنار کشیدن از گناهان و تعلقات و پشیمانى از گذشته، چگونه جلوه خواهد کرد؟ از آیات و روایات استفاده مى شود که آن چهره مخالفت و عناد – که بر اثر گناهان و تعلقات در نامه عمل او ثبت شده بود – کنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه، شرمندگى، ندامت، کوچکى محض، تضرع محض، اطاعت محض و… مى شود؛ یعنى، وقتى در صحیفه عمل خود قرار گرفت، شخصى به جاى آن گناه، در حال تضرّع، ناله و شرمندگى است و به جاى دلبستگى هاى گوناگون به غیر خدا، فرد عاشق و مطیع محض خداوند است. وقتى چنین شد، در موقف «حساب» با تبدیل سیئات به حسنات و با تحوّل محبت غیرخدا به عشق و دلدادگى خدا، وضعیت انسان بهتر، حسابش آسان تر و ارتقاى او سریع تر خواهد بود. قرآن مى فرماید: (اِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَاولئِکَ یُبَدِّلِ اللَّهُ سَیِّئاتِهِم حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً وَ مَن تابَ وَ عَمِلَ صالَحاً فَأِنَّهُ یَتُوبُ اِلَى اللَّهِ مَتاباً)؛فرقان (25)، آیه 70 و 71. «مگر کسى که توبه کند وایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدى هایشان را به نیکى ها تبدیل مى کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد، در حقیقت به سوى خداوند با حالتى توبه گر و خاص باز مى گردد». این آیه، علاوه بر آن که بیانگر این حقیقت است که خداوند، چهره هاى زشت و آلوده گناهان را به چهره نیکى (حالت ندامت، تضرع و شرمندگى است، تبدیل مى کند، با لفظ «متاباً» به این واقعیت و نکته لطیف و ظریف اشاره دارد که کسى که در زندگى گناهى نموده و سپس) توبه کرده است، برگشت خاصى دارد که خداوند روى آن حساب مى کند؛ برگشتى با حالت کوچکى و شرمندگى که این خود، حسنه خواهد بود. راوى مى گوید: از امام باقر(ع) [ تفسیر] گفته خداوند متعال را [ که در قرآن مى فرماید]: «پس خداوند بدى هایشان را به نیکى ها تبدیل مى کند و خداوند آمرزنده مهربان است» سؤال کردم، [ حضرت در مقام پاسخ ] فرمود: «در روز قیامت مؤمن گناه کارى [ که توبه کرده ] آورده مى شود تا آنکه در موقف حساب مى ایستد [ و قرار مى گیرد] پس خداوند متعال است که متولى و سرپرستى حسابش مى شود [ و] هیچ کس دیگر بر حساب او مطلع نمى گردد. پس گناهانش را به او معرفى مى کند تا آنکه به بدى هایش اقرار نماید. [ آن گاه ]خداوند عزوجل به کاتبان و نویسندگان اعمال مى فرماید: «سیئات [ و زشتى ها، آلودگى ها، گناهان و تعلقات ] او را به حسنات [ و نیکى ها] تبدیل کنید و ظاهر سازید حسناتش را به مردم. پس مردم در این هنگام مى گویند. براى این بنده یک بدى هم نیست. سپس خداوند امر مى کند که او را به بهشت ببرند.«عَنْ مُحَمَّدٍ قالَ سَأَلْتُ اَبا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنْ قَولِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: «فَاُولئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» فَقالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: یُؤْتى بِالْمُؤْمِنِ الْمُذْنِبِ یَوْمَ الْقِیامَةِ حَتّى یُقامُ بِمَوْقِفِ الْحِسابِ فَیَکُونُ اللَّهُ تَعالى هُوَ الَّذى یَتَوَلّى حِسابَهُ، لا یَطَّلِعُ عَلى حِسابِهِ اَحَداً مِنَ النَّاسِ، فیعرفه ذُنُوبَهُ حَتّى اذا اَقَرَّ بِسَیِّئاتِهِ قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْکَتَبَةِ: بَدِّلُوها حَسَناتٍ، وَاَظْهِرُوها لِلنَّاسِ، فَیَقُولُ النَّاسُ حینَئِذٍ: ما کانَ لِهذَا الْعَبْدِ سَیِّئَةٍ واحِدَةٌ، ثُمَ یَامُرُاللَّهُ بِهِ اِلَى الْجَنَّةِ، فَهذا تَاویلُ الْآیَة، وَ هِىَ فَى الْمُذْنِبینَ مِنْ شیعَتِنا خاصَّة»؛ (بحارالانوار، ج 7، صص 261 و 262، ح 12). این روایت با لحن خاصى علاوه بر آنکه چگونگى جلوه توبه را در موقف حساب بیان مى کند، به این حقیقت نیز اشاره دارد که خداوند متعال، گناهان را تنها به خود انسان تائب نشان مى دهد و آن را از مردم و دیگران مخفى مى کند و این، خود تفضلّى بزرگ از ناحیه خداوند رحیم است.ر.ک: مواقف حشر، صص 91 – 94. گر سیه کردى تو نامه عمر خویش      توبه کن زآنها که کردستى تو پیش عمر اگر بگذشت بیخش این دم است      آب توبه ش ده اگر او بى نم است بیخ عمرت را بده آب حیات      تا درخت عمر گردد با نبات جمله ماضى ها ازین نیکو شوند      زهر پارینه از این گردد چو قند سیئاتت را مبدل کرد حق      تا همه طاعت شود آن ماسبق مثنوى معنوى، دفتر پنجم، ابیات 2221 – 2225.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد