خانه » همه » مذهبی » توحید افعالی

توحید افعالی


توحید افعالی

۱۳۹۲/۰۷/۰۶


۶۵ بازدید

‌ آیا استمداد حضرت یوسف از علل و اسباب ظاهری با توحید افعالی سازگار است؟

همه موجودات ستاد مجهز حقند و موحد، نیز خود را مهره ای از این ستاد می شمارد و خود را همانند دیگر موجودات، جزئی از جنود الهی می داند و همه کارها را به حول و قوه حق تعالی انجام می دهد. معنای توحید افعالی تعطیل کارها نیست. موحد معزول از کار نیست. موحد آن است که چیزی جز خدا نبیند، نه این که کاری انجام ندهد. بنابراین، سخن یوسف صدیق (ع) که به هم زندانی خود گفت: هنگامی که آزاد شدی ، به مسئولت بگو: گناه یوسف صدیق چیست که مدتها در زندان است؟ منافاتی با توحید ندارد، زیرا این کار توسل جستن به جندی از جنود خداست و مانند آن است که انسان تشنه برای رفع تشنگی خود آب طلب کند.
چون سراسر عالم ستاد مجهز حق است و همه این نگرشها به عنوان ابزار و وسایط فیض پروردگار است نه به عنوان مبداً تاًثیر استقلالی. هنگامی که یوسف صدیق را به چاه انداختند: (فَاَرّسَلَوا وارِدَهم فَاَدلی دَلْوَه) یوسف/19نیز وقتی مسئول آب رسانی خواست تا با دلو از چاه آب بکشد، یوسف صدیق به طناب دلو متوسل شد تا بالا بیاید در حقیقت این کاراعتصام به حبل الله بود و او این طناب را وسیله الهی می دانست، نه غیر.
همه علل و اسباب ظاهری را جنود خدا دیدن،‌ خود توحید افعالی است. یک انسان موحد سراسر عالم را جنود حق می بیند: (وَ ما یَعْلَمُ جُنودَ رَبِّکَ اِلّا هُو) مدثر/31.
حضرت یوسف که در چاه این کار را کرد،‌ بعد از وحی بود؛ زیرا در همان چاه، خدای سبحان به او وحی رساند که: (اَوْحَیْنا اِلَیْه لِتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَهُمْ لایَشْعُرون) یوسف/15؛ [ما به یوسف صدیق از راه وحی آگاهی بخشیدیم که تو پیروز می شوی و روزی این امر را به برادران خود گزارش خواهی داد و اینها نمی فهمند]. گذشته از این، آن رؤیای صادقه ای که پیش درآمد ولایت، نبوت، رسالت و امامت وی بود، همواره در جان او می درخشید: (اِنّی رَأَیْتُ اَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَر رَأَیتُهمْ لی ساجِدین) یوسف/4 و این که یعقوب، خواب را برای او تأویل کرده،‌ فرمود: (وَکَذلِکَ یَجْتَبیک رَبُّکَ وَیُعَلِّمُک مِنْ تَأویل الْاَحادیث وَ یُتمّ نِعْمَتَه عَلَیْکَ وَ عَلی آل یَعْقُوب کَما اَتَمَّها عَلی اَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ اِبْراهیمَ وَ اِسْحق) یوسف/6،همه اینها نشانه آن بود که یوسف صدیق از همه این مسایل مستحضر است و چنین انسانی توسل او به آن حبل، توسل به حبل الله است.
بنابراین همان طور که فعل او در آن چاه با توحید افعالی منافات نداشت، قول او در زندان نیز با توحید افعالی منافات ندارد. توحید افعالی با استمداد از علل و اسباب ظاهری به عنوان جنود الهی سازگاراست،‌ اما تعطیل با توحید، ناسازگار و منافی است. همه این کارها را یوسف صدیق با توحید افعالی انجام داد. چنانکه یعقوب (ع) که از موحّدان بنام توحید افعالی است، وقتی ازاو می پرسند: چرا این قدر اشک می ریزی؟ می فرماید: این با توحید،‌ منافات ندارد: (اِنَّما اَشْکَو بثَیِّ وَ حُزْنی اِلَی اللهِ) یوسف/86. او در آن حالت هم که می نالد از خدا مسئلت می کند نه از غیر او و این با (اِنَّ اَولیاء اللهِ لاخَوْفَ عَلَیْهِم وَلا هُمْ یَحْزَنُون) یونس/62 نیز منافاتی ندارد، چون او به خاطر از دست دادن متاع دنیا محزون نبود، اما چون انسانِِ ِ نمونه ای را که مظهر ولایت،‌ عصمت، رسالت و نبوت است، از دست داده ،‌ در حقیقت او برای فقدان کمال و فقدان ولیّی ازاولیای الهی که حبّ او حبّ خداست متأثر بود نه برای فرزندش، زیرا یعقوب فرزندان بسیاری داشت.
آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 7 (سیرة پیامبران(ع) در قرآن)
به نقل از سایت تبیان

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد