طلسمات

خانه » همه » مذهبی » توحید * یگانگی خدا

توحید * یگانگی خدا


توحید * یگانگی خدا

۱۳۹۲/۰۸/۲۷


۱۶۵ بازدید

سلام لطفا ۱۴ ایه که اشاره به معنای عمیق توحید دارند به من معرفی کنید
لطفا با ذکر شماره ایه و نام سوره
خسته نباشید

آیات فراوانی در مورد اثبات وجود ویگانگی خداوند متعال در قرآن کریم وجود دارد که هم از جهت عقلی وهم از جهت اینکه کلام خد خداوند می باشد برای ما قابل استدلال است ولی توحید را نمى توان با دلیل نقلى ( آیه و روایت ) اثبات نمود . چرا که تا توحید اثبات نشده اساساً نوبت به نبوّت و قرآن نمى رسد . لذا اثبات توحید با نقل شرعى ، مستلزم دور مى باشد . البته در آیات و روایات براهین عقلى متعدّدى در باب توحید موجودند که مى توان به آنها تمسّک جست لکن نه از آن جهت که آیه و روایت مى باشند بلکه از آن جهت که برهان عقلى هستند . ذیلاً به چند نمونه از این براهین قرآنى اشاره مى کنیم .
1 برهان عدم برهان بر وجود بیش از یک خدا وقتى وجود خدا با برهان اثبات شد ، وجود حداقل یک خدا ثابت شده است . بنابراین اگر کسى مدعى است که خداى دومى وجود دارد باید وجود خداى دوم یا بیشتر را با برهان اثبات نماید . لکن هیچ برهانى بر این امر وجود ندارد . پس یقین داریم که یک خدا وجود دارد و شکّ داریم که آیا بیش از یکى نیز وجود دارد یا نه ؟ لذا تا بر وجود داى دوم اقامه ى برهان نشده نمى توان خدا را بیش از یکى دانست . این برهان را خداوند متعال چنین بیان نمود : « وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلهًا آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ . . . و هر کس معبود دیگرى را با خدا بخواند بر وجود آن معبود دیگر برهانى ندارد . » ( المؤمنون : 117 ) همچنین فرمود : « أَ إِلهٌ مَعَ اللّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ آیا با الله ، معبود دیگرى هست ؟ ! بگو اگر راست مى گویید برهان بیاورید . » ( النمل : 64 ) پس به کسانى که وجود خدا را قبول داشته ولى آن را بیش از یکى مى دانند مى گوییم : در وجود یک خدا اتّفاق نظر داریم ، پس شما براى بیش از یکى که اعتقاد دارید برهان بیاورید .
2 برهان تمانع امام صادق ( ع ) به زندیق فرمودند : « و اگر بگویى خدا دوتاست ، آن دو خدا خالى از دو وجه نیستند یا هر دو از همه جهت با هم یکسانند یا هر دو از همه جهت از هم جدا هستند . پس زمانیکه خلق را منظم و کشتى را در حرکت مى بینیم و اختلاف شب و روز و خورشید و ماه را مشاهده مى کنیم ، درستى امر و تدبیر و به هم پیوستگى امور دلالت مى کند بر اینکه مدبر عالم یکى است . » ( الکافى ، ج 1 ، ص 81 ) خلاصه این برهان چنین است : اگر خدا دو تا باشد ، آن دو خداى فرضى از سه حالت بیرون نیستند ، یا از هر جهت مثل همند که در آن صورت دوگانگى آن دو توهم است . چون دوگانگى مستلزم حداقل یک تفاوت است . یا از هر جهت با هم تفاوت دارند که در آن صورت هر کدام علت و مدبر مستقل خواهند بود . در نتیجه هر کدام دست به تدبیر عالم خواهد زد که نتیجه ى آن به هم ریختن عالم خواهد شد . اگر یکى از آنها به نفع دیگرى کنار بکشد ، معلوم مى شود که او علت و مدبر نیست پس خدا هم نیست ، همکارى بین دو موجود کاملا متمایز از هم نیز عقلا محال است . حالت سوم این است که آن دو در برخى وجوه با هم شریک باشند که در آن صورت نیز خدا نخواهند بود چون لازمه ى این امر ترکیب از جزء مشترک و جزء غیرمشترک است و هیچ مرکبى واجب الوجود نیست . امام ( ع ) این فرض سوم را در کلامشان مطرح نکردند چون بطلان آن واضح بود . خداوند متعال برهان تمانع را چنین بیان نموده است : « لَوْ کانَ فیهِما آلِهَهٌ إِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا اگر در آسمان و زمین بیش از یک خدا بود ، آن دو ( آسمان و زمین ) فاسد مى شدند ( ویران مى شدند . ) » . ( الانبیاء : 22 )
3 برهان خالق مطلق خداوند متعال مى فرماید : « وَ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ معبودهایى را که غیر از خدا مى‌خوانند ، چیزى را خلق نمى‌کنند بلکه خودشان هم مخلوقند » ( النحل : 20 ) اگر دو خدا وجود داشته باشد ، هر دوى آنها باید خالق مطلق باشند چون اگر یکى خالق مطلق باشد و دیگرى خالقیّت غیر مطلق داشته باشد ، آن دومى خدا نخواهد بود چرا که نسبت به اوّلى ناقص مى باشد . و هیچ ناقصى خدا نتواند بود . چرا که هر ناقصى محتاج کامل است . و اگر هر دوى آنها خالق مطلق باشند ، لازم مى آید که هر چه اوّلى آفریده دومى نیز دقیقاً همانها را آفریده باشد حال که آفریدن آنچه آفریده شده معنى ندارد . امّا اگر یکى عالمى بیافریند و دیگرى عالمى دیگر ، پس هیچکدام خالق مطلق نخواهند بود . چون در این صورت ، اوّلى خالق مخلوقات دومى نخواهد بود و دومى نیز خالق مخلوقات اوّلى نخواهد بود . پس هر دوى آنها خالق مقیّد و در نتیجه ناقص و محتاج خواهند بود . پس خدا یعنى خالق مطلق چرا که خالق مقیّد یعنى موجود محتاج . و فرض دو خالق مطلق مستلزم خالق مقیّد بودن آنهاست . لذا از فرض وجود دو خدا تناقض لازم مى آید .
4 برهان مالک مطلق خداوند متعال فرمود : « قُلِ ادْعُوا الَّذینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّهٍ فِى السَّماواتِ وَ لا فِى الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فیهِما مِنْ شِرْکٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهیر بگو : کسانى را که غیر از خدا ( معبود خود ) مى‌پندارید بخوانید ! آنها به اندازه ذرّه‌اى در آسمانها و زمین مالک نیستند ، و نه در ( خلقت و مالکیّت ) آنها شریکند ، و نه یاور او ( در آفرینش ) بودند » ( سبأ : 22 ) خدا یقیناً باید مالک بالذّات باشد . پس فرض وجود دو خدا یعنى فرض وجود دو مالک بالذّات . از طرف دیگر هر خدایى باید مالک تمام موجودات عالم باشد چون در غیر این صورت نسبت به آن موجوداتى که مالک نیست ، ناتوان و غیر مالک خواهد بود . پس نسبت به آنها نوعى نقص در او وجود خواهد داشت . و روشن است که موجود ناقص نمى تواند خدا باشد . بنابر این از فرض وجود دو خدا ( دو مالک بالذّات ) لازم مى آید که هیچکدام آنها خدا نباشند . پس تنها یک خدا هست که مالک بالذّات تمام موجودات عالم مى باشد و غیر از او هیچ موجودى حتّى مالک حقیقى یک ذرّه نیز نمى باشد .
5 برهان عدم ظهور خداوند متعال فرمود : « وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیر آنها غیر از خداوند ، چیزهایى را مى‌پرستند که او هیچ گونه دلیلى بر آن نازل نکرده است ، و چیزهایى را که علم و آگاهى به آن ندارند ! و براى ستمگران ، یاور و راهنمایى نیست » ( الحج : 71 ) خدایى اقتضاى ظهور دارد . چرا که عدم ظهور نقص مى باشد . پس اگر خداى دومى وجود داشت باید او نیز براى مخلوقات ظهورى داشت . پس باید او نیز انبیایى مى فرستاد و کتبى ارسال مى کرد و آیاتى انفسى و آفاقى نمودار مى ساخت . امّا تا کنون هر چه پیامبر و کتاب آسمانى آمده تنها از سوى یک خدا بوده و تمام انبیاء تنها یک خدا را تبلیغ نموده اند . پس خداى دومى وجود ندارد و الّا آثار وجودى او نیز باید ظاهر مى گشت و او نیز باید هدایتگرى خود را نمودار مى ساخت . امّا تا کنون هیچ صاحب معجزه اى ادّعا نکرده که از سوى خداى دوم آمده است . نیز اگر خداى دومى وجود داشت ، خداوند متعال از وجود او نیز خبر مى داد لکن نه تنها رسولان خداوند از وجود خداى دوم خبر نداده اند بلکه وجود چنان خدایى را انکار کرده اند . پس اگر خداى دومى وجود داشت ، او نیز رسولان خود را مى فرستاد تا وجودش را اثبات کنند . « . . . قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِى السَّماواتِ وَ لا فِى الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ بگو : آیا خدا را به چیزى خبر مى‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد ؟ ! منزه است او ، و برتر است از آن همتایانى که قرار مى‌دهند » ( یونس : 18 ) یعنى اگر خداى دومى وجود داشت خداوند از وجودش باخبر مى شد . پس چگونه است که تاکنون تمام رسولان خدا از سوى او وجود خداى دوم را انکار کرده اند ؟ ! « قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونى ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِى السَّماواتِ أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً فَهُمْ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُورا بگو : این معبودانى را که جز خدا مى‌خوانید به من نشان دهید که چه چیزى از زمین را آفریده‌اند ، یا اینکه شرکتى در ( آفرینش و مالکیّت ) آسمانها دارند ؟ ! یا به آنان کتابى ( آسمانى ) داده‌ایم و دلیلى از آن براى ( شرک ) خود دارند ؟ ! » نه هیچ یک از اینها نیست ، ظالمان فقط وعده‌هاى دروغین به یکدیگر مى‌دهند » ( فاطر : 40 ) این آیه ى شریفه هر سه برهان اخیر را در خود جمع نموده است .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد