۱۳۹۲/۰۳/۰۹
–
۷۲۱ بازدید
توسل چیست و رابطه آن با توحید چگونه است؟ لطفاً به تفصیل پاسخ دهید. متشکرم
در این رابطه شما را به مقاله زیر ارجاع می دهیم:
توسل چیست و رابطه آن با توحید چگونه است؟
7
واسطه ها در عالم تکوین و تشریع
12
توسل از نگاه علما و دانشمندان شیعه و اهل سنّت
20
نظر علمای دیوبند هند
21
گفتار برخی دیگر از علمای اهل سنّت
25
توسل به دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله) در حیات برزخی
28
دلیل بر جواز و مشروعیت توسل
31
منع از توسل، از بدعت های امویان
37
پرسش هایی از منکران توسل
38
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > توسل و رابطه آن با توحید
________________________________________ 3 ________________________________________
توسل و رابطه آن با توحید
نویسنده:
حسین رجبی
________________________________________ 7 ________________________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
در این نوشتار توسل که یکی از واژه های قرآنی (وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ) می باشد همراه با استدلال از قرآن، روایات و فتاوای بزرگان اسلامی به طور اختصار مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد. امید است که با تبیین دیدگاه صحیح شیعه و اهل سنّت ابهامات و پرسش های مهم مسئله توسل برطرف گردد و بدین جهت همدلی بیشتری بین امت اسلامی برقرار و دست تفرقه افکنان در مسائل مذهبی کوتاه شود.
توسل چیست و رابطه آن با توحید چگونه است؟
توسل یعنی واسطه قرار دادن چیزی برای رسیدن به هدف مشخصی که انسان برای دست یابی آن تلاش می کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مائده: 35
________________________________________ 8 ________________________________________
وسیله گاه مادی و گاه معنوی است. گاه انسان است و گاه غیر انسان. گاه خدا است و گاه اعمال و رفتار خوب مثل نماز، روزه و غیر آن. وگاه اراده قوی، اظهار محبّت و دوستی و مانند آن می باشد. زیرا این مطلب روشن است که در نظام توحیدی، خداوند بزرگ، جهان را با ابزار و اسباب فراوانی آفریده است، و عقیده به واسطه ها برای رسیدن به هدف، یک عقیده توحیدی می باشد، چون خداوند تمام اسباب و علل تکوینی و تشریعی را قرار داده است و انکار کردن واسطه ها با توحید واقعی ناسازگاری دارد. از نگاه انسان موحّد، مؤثّر و آفریننده جهان یکی است و سایر واسطه ها اگر اثری دارند مانند: رفع تشنگی به واسطه آب و رفع گرسنگی به واسطه غذا و اگر دکتر مریضی را مداوا نموده و شفا می دهد تمامی این اثر بخشی از جانب خداوند بزرگ در واسطه ها نهاده شده است. البته انسان موحّد واسطه ها را مؤثر استقلالی و در عرض خدا نمی بیند. بنابراین همان گونه که مستقل دیدن واسطه ها برخلاف توحید است انکار واسطه ها و توجه نکردن به آن ها نیز مخالف توحید می باشد.
توضیح مطلب:
از آنجا که انسان ها در مشکلات و گرفتاری های خود همواره در جستجوی پناهگاهی می باشند که بتوانند با بیان مشکلات خود از سختی ها و ناراحتی ها رهایی یابند و روحیه خود را متحول و دگرگون نمایند و از سویی هر چه زمان رو به
________________________________________ 9 ________________________________________
جلو می رود گرفتاری های روحی، معنوی و مادی بیشتر می شود و ضرورت ارتباط با معنویت بیشتر احساس می گردد بدین جهت مسأله توسل جایگاه خاصی در بین مردم داشته و دارد. این پناهگاه بر اساس عقیده و باور اشخاص متفاوت است گاه پناهگاه خود را یک انسان و گاه یک بت یا طاغوت قرار می دهد و گاه به خدای لایزال پناهنده می گردد و ذات اقدسِ او را ملجأ خویش بر می گزیند. روشن است که عقلای عالم کسی را به عنوان پناهگاه خود بر می گزینند که قدرت و توانایی داشته باشد. زیرا موجود ضعیفی که به خود نمی تواند سودی برساند، چگونه می تواند مشکل گشای دیگران باشد. و از سویی تمام انسان ها در یک حد و مساوی می باشند جز کسانی که خدای بزرگ به آنان توانایی بخشیده است و روشن است که خدای بزرگ در اثر عبادت و بندگی خالصانه برخی از افراد را به مقامی می رساند که می توانند با اجازه و افاضه الهی راه گشای مشکلات مادی و معنوی مردم باشند. این گونه افراد و موجودات را خداوند واسطه بین خود و خلق قرار می دهد، گاه آنان را مبعوث می کند و رسالت تبلیغ را به عهده آنان قرار می دهد تا در پرتو عنایت ربانی و وحی الهی راه گشای انسان ها در ظلمت ها و تاریکی ها باشند، گاه آنان را واسطه طلب آمرزش و قرب خودش می داند. روشن است که هیچ کس شایستگی این دو مقام را ندارد، مگر کسانی که به مقام معنوی والایی دست یافته باشند در قرآن می فرماید: (وَ مِنَ
________________________________________ 10 ________________________________________
خدایت به مقام محمود و پسندیده ای می رساند. این مقام محمود پسندیده چه مقامی است؟ روشن است که مقام معنوی بلندی در پیشگاه خدای بزرگ می باشد که هرکس نمی تواند به آن دست یابد. در آیه دیگر می فرماید: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی) به زودی پروردگارت به تو مقامی می بخشد تا به آن خشنود گردی.حق شفاعت، حق ولایت،اطاعت ودیگر حقوقی که پیامبران و ائمه دارند به خاطر این مقامی است که خداوند به آنان عطاکرده است و گرنه هیچ انسانی بر دیگری حقی ندارد. بنابراین خدای بزرگ برخی افراد را برای رساندن وحی و هدایت آنان واسطه قرار داده تا اساسی ترین پیام وحی یعنی توحید را به خلق برسانند. پس اعتقاد به این مقام برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، منافاتی با توحید و این که مرجع و پناهگاه واقعی در مشکلات، خدای متعال است ندارد و هیچ فرد یا موجود دیگری لیاقت ندارد مگر این که خداوند این لیاقت را به او عطا کرده باشد. و توحید واقعی این است که ملجأ و پناهگاهی جز او وجود ندارد (لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ) ولیکن از آنجا که خدای بزرگ
جسم نیست و از اوصاف جسمی و مادی نیز منزّه و پاک می باشد وجود واسطه ها برای راهنمایی و مشکل گشایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اسرا: 79
2 . الضحی: 5
________________________________________ 11 ________________________________________
واسطه در حکومت بین خدا و خلق نداریم حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «کَلِمَةُ حَقّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» سخن حقی است که برداشت باطل کرده اند. و این استفاده و برداشت غلط می باشد زیرا خدا به صورت مستقیم نمی تواند بین مردم حاکمیت داشته باشد جز با انتخاب خلیفه شایسته. شاید بتوان گفت که نخستین انحراف در توحید بهوسیله خوارج بوجود آمد. در صورتی که توحید صحیح آن است که واسطه هایی که خداوند قرار داده بپذیریم نه آن که نفی کنیم. خدای بزرگ در قرآن
اطاعت از خود را عبادت دانسته است و هرکس را که از غیر خدا اطاعت و پیروی کند مشرک می داند. چنان که می فرماید:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . انعام: 57
2 . نهج البلاغة: خطبه 40
________________________________________ 12 ________________________________________
(یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ…) روشن است که عبادت
شیطان به اطاعت و پیروی از او می باشد و از سویی اطاعت پیامبر و اولوالأمر را در راستای اطاعت خود قرار داده پس اطاعت واسطه ها را توحید صحیح معرفی فرموده است و چنان چه از واسطه هایی که خداوند معرفی فرموده اطاعت نشود، شرک می باشد. (أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ).
پس هر ولایت واطاعتی که در جهت ولایت واطاعت خدا باشد توحید صحیح می باشد و هر اطاعتی که بر خلاف اطاعت خدا و رسول و اولوالأمر باشد شرک در اطاعت خواهد بود. خواه اطاعت از شیطان یا هوای نفسانی و خواه اطاعت از انسانی که اجازه فرمانروایی از طرف خداوند به او داده نشده و یا …
بنابراین، واسطه خواه در حاکمیت و ولایت، خواه در رساندن رزق وروزی و هر چیز دیگر، اگر با اجازه الهی باشد توحید وگرنه شرک خواهد بود.
واسطه ها در عالم تکوین و تشریع
واسطه ها گاهی در عالم تکوین و وجود خارجی است و گاه در عالم تشریع و آوردن دین و وحی; فرشتگان واسطه بین خدا و بندگان در عالم تکوین و تشریع می باشند مثلا در قبض
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مریم: 44
2 . نساء: 59
________________________________________ 13 ________________________________________
انسان ها واسطه می باشند، و گاه برخی از پیامبران با اذن الهی در عالم تکوین مؤثر بوده اند چنان که درباره حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید: (وَأُبْرِئُ اْلأَکْمَهَ وَاْلأَبْرَصَ وَأُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللهِ) پیامبران الهی واسطه رساندن وحی و دین الهی به مردم می باشند. پس انکار واسطه ها در تکوین و تشریع بر خلاف قرآن می باشد. از این رو توحید واقعی آن است که انسان موحّد هرچه در مسیر الهی قرار گیرد و با اجازه خدا و تأیید شرع مقدس باشد آن را پذیرفته و عین توحید بداند و در مقابل هر چه در جهت خلاف مسیر الهی و بدون اذن خدا باشد شرک بداند.
نکته دیگر این است که از دیدگاه توحید واقعی چون واسطه ها استقلالی از خود ندارند و هرچه دارند از جانب خدا می باشد هرگز اعتقاد به واسطه ها منتهی به شرک نمی شود زیرا به واسطه ها نگاه استقلالی نمی شود که اگر این گونه بشود هر چند آن واسطه پیامبر اسلام باشد شرک است. برخی از فرقه ها با این دیدگاه هر نوع واسطه را نفی نموده و آن را
شرک می دانند امّا با توضیحی که داده شد به خوبی روشن می شود که این دیدگاه و برداشت، صحیح و منطبق با قرآن،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . انعام: 61
2 . آل عمران: 49
________________________________________ 14 ________________________________________
سنّت و سیره پیامبر اسلام و سایر ائمه نمی باشد بدین جهت قرآن کریم تمامی کسانی را که پیش از اسلام خدای متعال را کنار گذاشته و واسطه هایی که در مسیر الهی نمی باشد ـ مانند بت ها ـ انتخاب کردند، مشرک دانسته است زیرا مشرکین بدون اذن الهی موجوداتی را که سودی ندارند برگزیده و آنها را معبود خود قرار دادند.
پس کسانی که برخوردها و اعمال مسلمانان را در رابطه با احترام و بزرگداشت آثار پیامبر اکرم، اهل بیت، صحابه و اولیاء شرک می دانند و گاه این اعمال را با اعمال مشرکان صدر اسلام مقایسه می کنند به هیچ وجه صحیح نمی باشد و قیاس آن با رفتار مشرکان صدر اسلام غیر عاقلانه است زیرا هیچ مسلمانی غیر خدا را پرستش نمی کند بلکه قبور انبیا و اولیا را به خاطر اظهار محبت و احترام زیارت می کنند و چون این بزرگواران از مقام والایی در پیشگاه خدا برخوردار می باشند و خدای متعال به آنان مقام شفاعت بخشیده است، آنان را در طلب شفاعت و رفع سایر مشکلات واسطه قرار می دهند تا از خدای متعال طلب رفع مشکل نمایند.
آیا درخواست رفع مشکل از افرادی که به مقام محمود رسیده و با اجازه خدا می توانند مشکل گشا باشند شرک می باشد؟
هیچ مسلمانی چنین شیوه ای را با توحید واقعی ناسازگار نمی بیند زیرا همانطور که در زمان حیات پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) ،
________________________________________ 15 ________________________________________
اصحاب و یاران، آن حضرت را مورد توجه و واسطه قرار می دادند پس از حیات نیز به همان ملاک، واسطه قرار دادن حضرت جایز و انکار آن بدون دلیل است. روشن است که انسان در دستیابی به مقام معنوی و قرب الهی باید با واسطه قرار دادن اعمال و عقیده صالح به خدا توجه کند، نماز، روزه، حج و سایر اعمال واسطه تقرب به خدا می شوند چنان که عقیده به توحید واقعی، نبوت و محبت اهل بیت نقش به سزایی در تقرب دارد.
از جمله اعمالی که در تقرب به خدا نقش دارد دعا و خواستن از خدامی باشد و روشن است که صرف خواندن غیر خدا شرک نیست بلکه خواندنی شرک است که بدون اجازه خدا و یا خواندن کسی در عرض خدا و قائل شدن اثر مستقل برای او. وگرنه همه مسلمانان در گرفتاری های مادی و غیر مادی از غیر خدا کمک می گیرند و کسی آنان را مشرک نمی داند.
در حدیث آمده است «که هرکس ندای مسلمانی را بشنود (یاللمسلمین) ای مسلمانان مرا کمک کنید، پاسخ او را ندهد مسلمان نیست.» آیا در خواست از مسلمانان و استمداد از آنان استمداد از غیر خدا نیست؟ آیا در خواست از مرده شرک می باشد؟ چرا در خواست از شخصی که از دنیا رفته شرک می باشد؟ بر چه اساس و با چه معیاری شرک بر آن صدق می کند؟ آیا چون انسان با مرگ، بدن مادی او نیست و نابود شده و چیزی نمی فهمد؟ یا چون از غیر خدا درخواست کرده و
________________________________________ 16 ________________________________________
غیر خدا را واسطه قرار داده شرک می باشد؟ روشن است که انسان با مرگ نیست و نابود نمی شود. هیچ مسلمانی چنین عقیده ای ندارد بلکه صریح آیات و روایات بر این دلالت دارد که انسان با مرگ حیات جدیدی را آغاز می کند و از انسان های زنده بیشتر می فهمد.
آیا مردگان سخن ما را نمی شنوند؟! آیا روایات شیعه و اهل سنّت بر این دلالت ندارد که هرگاه به زیارت قبور می روید و سلام می دهید سلام شما را می شنوند؟! آیا در نماز به پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، سلام و درود نمی فرستیم؟! آیا پیامبر اسلام بر کشته شدگان مشرکان در جنگ بدر خطاب نفرمود که اکنون بچشید آنچه را انکار می کردید؟! آیا پیامبر در پاسخ برخی از افراد که پرسیدند یا رسول الله مگر آنان می فهمند، نفرمود: آری از شما بهتر می فهمند؟!
آیا در قرآن نفرمود که شهدا زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند؟ مگر مقام پیامبران و ائمه از شهدا کمتر است؟! آیا فرشتگان سلام ما را نزد پیامبر و ائمه نمی برند؟!
بنابراین مردگان بویژه پیامبران و ائمه (علیهم السلام) در عالم برزخ از افراد زنده بیشتر می فهمند بلکه به وسیله عنایت و قدرت الهی احاطه بیشتری پیدا می کنند؟
آیا پیامبران و اولیا در عالم برزخ به دعا مشغول نمی باشند؟ آیا پیامبران و ائمه نمی توانند در عالم برزخ برای امت دعا نمایند؟
________________________________________ 17 ________________________________________
قهراً اگر مسلمانان به مقام پیامبر و ائمه و زندگی پس از مرگ آشنایی داشته باشند پاسخ مثبت می دهند که آنان می توانند برای امت دعا نمایند؟! آیا خواندن چنین افرادی شرک است؟ اگر خواندن این افراد در حال برزخ شرک است در حال حیات هم نیز باید شرک باشد زیرا غیر خدا را واسطه قرار داده و خوانده است؟ در حالی که هیچ کس شرک نمی داند، زیرا اگر فرد زنده ای را به صورت مستقل و در عرض خدا بخواند شرک است.
پس معیار زنده یا مرده بودن نیست بلکه معیار شرک آن است که فردی را در عرض خدا معبود گرفته و مورد خطاب قرار دهیم.
روشن است که نسبت شرک دادن به فردی یا گروهی، به سلیقه افراد نیست بلکه باید معیار صحیح، قرآن یا روایاتِ صحیح باشد و اعمالی که مسلمانان انجام می دهند با معیار توحید منطبق است نه معیار مشرک.
اگر کسی بگوید معیار شرک، واسطه بودن است و چون پیامبر و ائمه را واسطه قرار داده اید شرک می شود، پاسخ این مطلب از گذشته روشن شد که صرف واسطه بودن شرک نمی باشد زیرا خداوند پیامبران را واسطه بین خدا و خلق قرار داده اگر واسطه بودن علامت شرک باشد باید خداوند دستور به شرک داده باشد. واسطه ها در صورتی موجب شرک می گردد که در مسیر غیر خدا باشد و واسطه را معبود خود بداند.
________________________________________ 18 ________________________________________
جای تعجب است که برخی افراد هر نوع توسل را انکار
می کنند، به چه دلیل واسطه بین خدا و خلق انکار می شود؟ آیا در این نظام عالم غیر از واسطه ها چیزی دیده می شود؟ نظام عالم بر اساس اسباب و مسبّبات تشکیل شده است آیا پیامبران واسطه بین خدا و خلق نیستند؟ آیا فرشتگان مرگ و حیات، واسطه بین خدا و خلق نیستند؟ آیا عوامل طبیعی و غیر طبیعی واسطه نیستند؟ آیا هنگام بیماری، طبیب را واسطه در مداوای بیمار نمی دانیم؟ آیا آب واسطه رفع تشنگی، غذا واسطه رفع گرسنگی، خورشید وسیله نور، آتش وسیله سوزندگی و… نیست؟
پس از نگاه توحید صحیح و انسان موحّد واسطه ها وسیله ای هستند که از جانب خداوند هر کدام مأموریت خاصی را بر عهده دارند و آیاتی نظیر: (فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً)به هیچ وجه دلالتی بر انکار واسطه ندارند بلکه در قرآن به این حقیقت اشاره می کند که غیر خدا را در نظام عالم مؤثر ندانید و هر موجودی را که به صورت مستقل صاحب اثر بدانید با توحید منافات دارد اما انسان موحّد، واسطه ها را بدون استقلال می بیند و اثری که در مداوای بیمار پیدا می شود و یا آب رفع تشنگی می کند و یا حضرت عیسی مرده را زنده و یا مریض را شفا می دهد اینها مؤثرند اما تأثیر آن ها با اذن خدا می باشد.
اگر خانه کعبه، حجرالاسود، سعی بین صفا و مروه و… مورد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . جن: 18
________________________________________ 19 ________________________________________
توجه و احترام مسلمانان است و به سوی آن ها نماز می خوانند بدون تردید معبود مسلمان ها سنگ و خاک و مکان نیست بلکه این ها واسطه می باشند چون آیه و نشانه برای رسیدن به خدامی باشند، چنان که در سجده بر آدم نیز همین ملاک وجود داشته است.
پس وقتی یک سنگ یا یک مکان، نشانه و راه رسیدن به خدا باشد آیا وجود پیامبر بزرگوار اسلام نشانه و وسیله قرب و نزدیکی انسان به خدا نمی شود؟ بنابر این واسطه قراردادن موجودی خواه انسان باشد یا غیر انسان، خواه دعا باشد یا عمل طبیعی، خواه مرده باشد یا زنده، در صورتی موجب شرک می شود که واسطه ها را در اثر بخشی مستقل بدانیم امّا اگر معتقد باشیم که خداوند آن ها را برای رفع نیازهای ما آفریده در این صورت چون برای آن موجودات اثر مستقلی جز واسطه فیض بودن قائل نمی باشیم، عین توحید است.
اگر به قرآن و اسمای الهی، به نماز و حج متوسل می شویم عین توحید است. چون خداوند دستور فرموده و در راستای توحید قرار دارد.
پس توسل به قرآن مجسّم و تجسم یافته اسمای الهی و نماز و همه خوبی ها یعنی رسول خدا و حضرت علی و اولاد ایشان با همان ملاک عین توحید می شود و انکار آن موجب انکار توحید می گردد بلکه یک نوع انحراف در اندیشه توحیدی به شمار می آید.
________________________________________ 20 ________________________________________
پس معیار شرک این است که موجودی به طور مستقل در
عرض خدا مورد توجه و تقدیس قرار گیرد و گرنه هیچ موحّدی را در عالم پیدا نمی کنید حتی کسانی که خود مدعی آن هستند که هر نوع واسطه ای شرک است، گرفتار شرک می شوند.
لازم به یاد آوری است که أخیراً در بین اهل سنّت یک حرکت و جریانی مشاهده می شود که مخالف افکار و روش بزرگان سلف آنان است، در نوشته ها و کتاب هایی که منتشر می کنند به گونه ای زیارت و توسل را زیر سؤال می برند؟ در صورتی که علمای بزرگ اهل سنّت در طول تاریخ با این جریان مخالف بوده اند بلکه توسل را مشروع و جایز دانسته اند برای آن که این مطلب روشن و مستند باشد بخشی از گفتار علمای اهل سنّت را ذکر می کنیم تا تضاد و دوگانگی بین این دو دیدگاه روشن شود و در نهایت خوانندگان خود داوری نمایند. وظیفه هر مسلمانی آن است که سخن را بشنود و حق را برگزیند. (فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ).
توسل از نگاه علما و دانشمندان شیعه و اهل سنّت
دیدگاه ونظر علمای شیعه در مسأله توسل روشن است زیرا به اجماع و اتفاق توسل را مشروع و جایز می دانند البته با این
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . زمر: 17 و 18
________________________________________ 21 ________________________________________
شرط که معیارصحیح توحید عملی شود و موجودی در عرض خدا و مسقل در اثر قرار داده نشود. علمای اهل سنّت نیز همین نظر را دارند گر چه تفرقه افکنان بهویژه وهابیت همواره تلاش می کنند که مجموعه عقاید و باورهای مورد اتفاق را به گونه اختلافی نشان دهند. برای روشن شدن این واقیت ها بخشی از نظرات علمای اهل سنّت را ذکر می کنیم.
نظر علمای دیوبند هند
در میان مسلمانان حنفی مذهب شبه قاره هند دو فرقه مهم وجود دارد که از نظر دیدگاه های اعتقادی متفاوت اند، این دو فرقه عبارت اند از دیوبندی ها و بریلوی ها. فرقه بریلوی در اصل منسوب به روستای بریله هندوستان است، بدین جهت به آن بریلوی گفته شده که رهبر آن به نام مولانا احمد رضا خان از آن روستا بوده است و این مسلک را پایه ریزی کرده است.
دیوبند نیز روستایی در هند است که دارالعلوم اسلامی در آنجا تأسیس شده است که به آنان دیوبندی می گویند.
این دو گروه در آغاز به یکدیگر نزدیک بودند امّا به مرور زمان اختلافات اعتقادی فراوانی بین آنان بروز کرد، به گونه ای که امروز دیوبندی ها، بریلوی ها را مشرک، و بریلوی ها دیوبندی ها را وهابی می دانند و هر گروه به دفاع از خود می پردازد.
________________________________________ 22 ________________________________________
از جمله اعتقادات بریلوی ها می توان به مواردی چون علم غیب، مفتاح الغیب بودن پیامبر اکرم، حاضر و ناظر بودن پیامبر، نور بودن پیامبر اکرم، مدد خواستن اولیای الهی، طواف بر قبر و…اشاره کرد.
در مورد گستره این دو گروه باید گفت بیشتر علمای اهل سنّت پاکستان، هند و ایران دیوبندی هستند. پس از گسترش وهابیت در سرزمین حجاز آنان ارتباطاتی با برخی از کشورهای اسلامی از جمله شبه قاره هند برقرار کردند. در زمانی که خاندان شریف به کمک عثمانی ها و وهابی ها از حرمین بیرون رانده شد، احمد رضا خان نامه ای به علمای حرمین نوشت و در آن نامه سعی کرد وهابی بودن دیوبندی ها را ثابت کند. وی در آن نامه هفتاد ایراد بر دیوبندی ها وارد کرد و فتوا به کفرشان داد.
پس از آن دیوبندی ها نیز نامه ای نوشتند و سخنان او را افترا دانسته و تصریح کردند که آنها مقلد و پیرو مذهب امام اعظم بوده و وهابی نمی باشند و 26 سؤال اعتقادی آنان را پاسخ داده و برای علمای حرمین فرستادند که مورد تأیید آنان قرار گرفت. این نامه همراه پرسش ها و پاسخ ها به نام «المهند علی المفند» چاپ شده است.
این کتاب بهترین نوشته ای است که در عقاید و دیدگاه های اهل سنّت نوشته شده زیرا درگیری و نزاع اعتقادی بین گروه بریلوی و دیوبندی سبب شد که هریک از این دو گروه
________________________________________ 23 ________________________________________
دیدگاه های خویش را روشن و خود را از نسبت وهابی بودن پاک و مبرّا سازند.
یکی از علمای اهل سنّت چابهار آن را به فارسی ترجمه کرده اند. تفصیل دیدگاه های این دو فرقه را می توان از آن کتاب دریافت نمود.
کتاب المهند علی المفند در پاسخ این پرسش که آیا جایز است کسی پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه وآله) در دعا به آن حضرت متوسل شود، می نویسد: «عندنا و عند مشایخنا یجوزالتوسل فی الدعوات بالانبیاء و الصالحین من الاولیاء و الشهداء والصدیقین فی حیاتهم و بعد وفاتهم بأن یقول فی دعائه اللهم انی أتوسل الیک بفلان أن تجیب دعوتی و تقضی حاجتی الی غیر ذلک کما صرح به شیخنا و مولانا الشاه محمد اسحق الدهلوی و بینه فی فتاواه شیخنا و مولانا رشید احمد الگنگوهی…».
«از دیدگاه بزرگان و اساتید ما توسل در دعاها به پیامبران، افراد شایسته از اولیا، شهدا و صدیقین در حیات و پس از مرگ جایز است به این صورت که خدایا به واسطه فلان پیامبر یا بنده خوبت به تو متوسل می شوم تا دعای مرا اجابت و خواسته مرا بر آورده سازی. به این دیدگاه مولانا محمد اسحاق دهلوی تصریح فرموده و مولانا رشید احمد گنگوهی آن را در فتاوای خود روشن ساخته است.»
این دیدگاه در روایات نیز بیان شده است.
________________________________________ 24 ________________________________________
دراین کتاب برخی از عقاید اهل سنّت را به روشنی بیان کرده که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ زیارت رسول الّله دارای برترین درجات قرب و بالاترین ثواب هاست چنان که ـ می توان گفت ـ قریب به واجب است. لذا در وصف کسی که صرفاً برای زیارت پیامبر به مدینه برود و هیچ انگیزه ای نداشته باشد، خود پیامبر فرموده است:
«بر من حقی است که در قیامت شفیع او باشم».
2ـ زمینی که جسدمطهرپیامبر (صلی الله علیه وآله) روی آن قراردارد افضل علی الاطلاق است و حتی بر عرش و کرسی برتری دارد.
3ـ جایز است در برابر قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) ایستاد و گفت: یا رسول الّله برای آمرزش و مغفرت من شفاعت کن و یا با توسل به شما می خواهم مسلمان بمیرم.
4ـ ابوهریره از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایت کرده که حضرت عیسی (علیه السلام) هبوط نموده و مراسم حج انجام می دهد و بر قبر من حاضر شده و بر من سلام می دهد و من جواب سلام او را می دهم. طبیعی است که جواب دادن هنگامی مصداق دارد که جواب دهنده سلام را بشنود.
5ـ همه پیامبران در قبور خود با جسد مادی مانند دنیا زنده هستند و نماز، روزه و… انجام می دهند از این رو بعضی گفته اند که ارث آنان قابل تقسیم نیست و کسی نمی تواند با همسرشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > توسل و رابطه آن با توحید
________________________________________ 25 ________________________________________
ازدواج کند.
نزد اهل سنّت و مشایخ آنان بهتر آن است که در وقت زیارت و دعا رو به طرف چهره مبارک پیامبر (صلی الله علیه وآله) نمود.
6ـ از بزرگان دیوبند نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در قبر شریف زنده اند و علاوه بر شنیدن سلام از نزدیک، سلامی که از دور به آن حضرت فرستاده شود توسط فرشتگان به ایشان می رسد و حتی اعمال امت نیز توسط فرشتگان بر آن حضرت عرضه می شود، ولی آنچه در این عصر شنیده می شود که ثواب سلام و صلوات به روح حضرت نمی رسد بر خلاف اجماع امت است…».
گفتار برخی دیگر از علمای اهل سنّت
ـ نورالدین سمهودی می گوید: «استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبر و جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیا و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام می گرفته است; چه قبل از خلقت و چه بعد از آن، حتی در حیات دنیوی و در برزخ. هرگاه توسل به اعمال صحیح است; همان گونه که در حدیث غار آمده، توسل به پیامبر اولی است…».
ـ دکتر عبدالملک سعدی می گوید:
«هرگاه کسی بگوید: ألّلهم انّی توسلت الیک بجاه نبیّ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . کتاب المهند علی المفند.
2 . وفاء الوفا، ج4، ص1372
________________________________________ 26 ________________________________________
أو صالح; کسی نباید در جواز آن شک کند، زیرا جاه همان
ذات کسی نیست که به او توسل شده، بلکه مکانت و مرتبه او نزد خداوند است و این، حاصل و خلاصه اعمال صالح او است. خداوند متعال در مورد حضرت موسی می فرماید: (وَ کانَ عِنْدَ اللهِ وَجِیهاً) و نزد خدا آبرومند بود…».
ـ قسطلانی می گوید: «بر زائر رسول خدا سزاوار است که زیاد دعا و تضرّع و استغاثه، طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نماید…».
ـ زرقانی در شرح آن می گوید: «…باید به پیامبر توسل جست، زیرا توسل به آن حضرت سبب فروریختن کوه های گناهان است…».
ـ ابن الحاج ابو عبیدالّله عبدری مالکی می گوید:
«… مرده ای که به زیارتش می رویم اگر از کسانی باشد که امید برکت از او می رود، باید به او توسل جست و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در رأس آنها است…».
ـ حسن بن علی سقاف شافعی می گوید: «توسل، استغاثه و طلب شفاعت از بزرگ مردم(محمد پیامبر و چراغ تاریکی ها) از امور مستحبی است که بر آن تأکید فراوان شده است، به ویژه هنگام گرفتاری ها.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . احزاب: 69
2 . البدعة فی مفهومها الاسلامی، ص 45
3 . المدخل، ج 1، ص 254
________________________________________ 27 ________________________________________
و سیره علمای اهل عمل و اولیای اهل عبادت، بزرگان محدثین و امامان سلف بر این بوده است».
ـ نووی در برخی از کتاب هایش قائل به استحباب توسل شده است.
ـ غماری در مقدمه کتابش می نویسد: «استحباب توسل در مذهب شافعی و دیگران (حنبلی، حنفی، مالکی)، شایسته شمرده شده است…
ـ ابن حجر مکّی از اشعار شافعی این دو بیت را که بر توسل شافعی به اهل بیت پیامبر دلالت دارد نقل می کند:
آل نبیّ ذریعتی و هم الیه وسیلتی
أرجو بهم أعطوا غداً بیدی الیمین صحیفتی
ـ زینی دحلان می گوید: «هرکس ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند در آنها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه می یابد. و کسی بر آنان ایراد نگرفت، تا این که این منکران(وهابیان) آمدند. و اگر قرار باشد که نمونه های توسل را جمع کنیم کتابی عظیم می شود…».
علامه امینی در توجیه توسل می فرماید: «توسل بیش از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . حاشیه الایضاح علی المناسک، ص 450 و 498; شرح المهذّب (المجموع) ج 8، ص 274; شرح الاذکار، باب اذکار الحجّ، ص 307
2 . غماری، مقدمه ارغام المبتدع الغبیّ بجواز التوسل بالنبّی
3 . صواعق المحرقة، ص 18
4 . زینی دحلان، الدرر السنیة، ص 31
________________________________________ 28 ________________________________________
این نیست که شخصی با واسطه قرار دادن ذوات مقدسه به
خدا نزدیک شود و آنها را وسیله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد، زیرا آنان نزد خدا آبرومندند; نه این که ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجت هایش دخیل بداند، بلکه آنان را مجاری فیض، حلقه های وصول واسطه های بین مولی وبندگان می داند… با این عقیده که تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه می شوند همین نیّت را دارند، حال این چه ضدّیتی با توحید دارد؟…».
توسل به دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله) در حیات برزخی
عقیده مسلمانان جواز بلکه رجحان این نوع توسل است، ولی در مقابل، وهابیان قائل به عدم جواز و حرمت آن می باشند.
ابن تیمیّه که از سران مخالفان توسل است و وهابیت بیشتر افکار خود را از او گرفته اند می گوید:، «توسل; یعنی این که انسان از پیامبر طلب کند تا برایش دعا کند; همان گونه که شما به انسانی زنده می گویی: برای من دعا کن. همان طور که صحابه از پیامبر می خواستند تا برایشان دعا کند. این در مورد زنده ها صحیح و مشروع است، ولی در مورد مردگان از انبیا و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، ج 3، ص 403
________________________________________ 29 ________________________________________
صالحان مشروع نیست…»
از آن چه بیان شد بطلان این تفکر روشن گردید; زیرا روایات و بلکه آیات نیز صحت توسل پس از مرگ را ثابت می کند. به روایات اشاره کردیم اینک برخی از آیات را نیز ذکر می کنیم:
1ـ خداوند متعال می فرماید: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِیماً); «و اگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم کردند (و فرمان های خدا را زیرپا گذاردند) به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند».
2ـ توسل فرزندان حضرت یعقوب به آن حضرت برای آن که از خداوند برای ارتکاب گناهشان طلب آمرزش نماید، (یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ) در این آیه پدر را با «یای» منادا خطاب نموده از این رو سخن کسانی را که می گویند خواندن غیر خدا جایز نیست مردود می سازد، افزون
بر این که پدر را واسطه بین خود و خدا قرار دادند اگر واسطه
گرفتن اشکال داشت باید حضرت یعقوب می فرمود که خودتان به صورت مستقیم از خدا طلب آمرزش نمایید، چنان که امروز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . زیارة القبور، ص 24 ـ 25
2 . نساء: 64
3 . یوسف: 97
________________________________________ 30 ________________________________________
برخی از وهابی زده ها تکرار می کنند.
ممکن است کسی ادعا کند که آیه، ظهور در زمان پیامبر دارد، در حالی که این ادعای بدون دلیل است زیرا اگر درباره این آیات این ادعا را بکنیم درباره آیات دیگر که احکام و عقائد را در حضورآن حضرت بیان فرموده، می توان این ادعارا کرد که این دستورات مخصوص زمان حضور می باشد و کسی چنین ادعایی نمی کند افزون براین که به چه دلیل مخصوص زمان حضور می باشد؟ آیا در آیه و روایتی آمده است که توسل به زنده جایز و به غیر زنده غیر جایز است؟ آیا معیار جواز و عدم جواز یا معیار توحید و شرک زنده و مرده می باشد؟ اگر معیار این باشد باید توسل به زنده هر چند او را مستقل و در عرض خدا بدانند صحیح باشد در صورتی که هیچ مسلمانی این را صحیح نمی داند بلکه آن را غیر مشروع و شرک می داند. علاوه بر این به تنقیح مناط و اخذ ملاک می توان آن را به عصر بعد از وفاتشان نیز تعمیم داد، زیرا انسان همیشه و در هر زمان گناه کار است و به وسیله ای نیاز دارد تا او را برای طلب مغفرت از خداوند واسطه قرار دهد. از همین رو، صحابه بعد از پیامبر با تمسک به این آیه از آن حضرت طلب استغفار می نمودند. این مطلب علی الخصوص با اثبات حیات برزخی و وجود ارتباط بین عالم برزخ و دنیا هموارتر خواهد شد.
بیهقی و ابن ابی شیبه نقل می کنند: در زمان خلافت (خلیفه دوّم) قحطی شدیدی بر مردم روی آورد. بلال بن
________________________________________ 31 ________________________________________
حرث از اصحاب رسول خدا کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض
کرد: ای رسول خدا برای امتت باران طلب کن زیرا آنان نزدیک است که هلاک شوند رسول خدا در عالم رؤیا به او فرمود: زود است که آنان سیراب شوند. در این حدیث بلال به دعای پیامبر متوسل شده است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
«شخصی سه روز بعد از دفن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد مدینه شد و خود را روی قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) انداخت و خاک آن را بر سر ریخت و عرض کرد: ای رسول خدا! گفتی، ما هم گفتارت را شنیدیم، از جانب خداوند بود ما نیز اطاعت کردیم، از جمله آیاتی که بر تونازل شد، این بود: (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُواأَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ…); من به خود ظلم کرده ام، آمده ام تا برایم استغفار نمایی. از داخل قبر ندا داده شد که تو به طور حتم بخشیده شدی.
دلیل بر جواز و مشروعیت توسل
برای جواز و مشروعیت توسل افزون بر دلایلی که بیان شد می توان به ادله ای دیگر تمسک کرد که به برخی از آنها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . زینی دحلان، الدررالسنیه، ص 18
2 . نساء: 64
3 . الروض الفائق، ص 380، وفاءالوفاء، ج 4، ص 1399; المواهب اللدنیة، ج4، ص583; صالح الاخوان، ص540; مشارق الانوار، ج1، ص121
________________________________________ 32 ________________________________________
اشاره می کنیم:
1ـ علامه سمهودی می نویسد: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پس از دفن فاطمه بنت اسد فرمود: الّله الذی یحیی و یمیت… اغفر لامی فاطمة بنت أسد و وسّع علیها مدخلها بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلی». خدا کسی است که می میراند و زنده می کند خدایا ببخش مادرم فاطمه دختر أسد را (پیامبر اسلام به خاطر کمک های فراوان فاطمه بنت اسد در دوران کودکی، احترام نموده وبه نام مادر خطاب فرموده است) و جایگاه او را وسیع گردان به حق پیامبرت و پیامبران پیش از من.
2ـ ترمذی و ابن ماجه از محدثین اهل سنّت حدیث عثمان ابن حنیف را نقل می کنند که مردی نابینا نزد پیغمبر (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: خدا را بخوانید تا مرا شفا دهد پیامبر اسلام فرمود: اگر خواسته باشی صبر کن که برای تو بهتر است و اگر خواسته باشی دعا می کنم عرض کرد دعا کنید آن حضرت دستور داد که وضو بگیرد و سپس این دعا را در پیشگاه خداوند بخواند:
«اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیّک محمد نبیّ الرحمة، یا محمد انّی توجهت بک الی ربّی فی حاجتی لیقضیها، اللهم شفّعه فیّ».
بار خدایا من از درگاه تو درخواست دارم و به سوی تو توجه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وفاء الوفاء، ج3، ص889
2 . سنن ترمذی کتاب الدعوات، باب 118، سنن ابن ماجه، کتاب اقامة الصلاة و السنة، باب 189
________________________________________ 33 ________________________________________
می کنم با واسطه پیامبرت محمد (صلی الله علیه وآله) پیامبر رحمت، ای محمد! من به وسیله تو به پیشگاه پروردگارم درباره برآورده شدن حاجات خود توجه کردم تا آن حاجات را برآورده کنی بار پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذیر. از این روایت به خوبی استفاده می شود که توجه به پیامبر و کمک گرفتن از آن حضرت نه تنها مشروع است بلکه مستحب می باشد و این نحوه دعا و توسل اختصاص به زمان حیات آن حضرت ندارد و اگر توسل ممنوع بود پیامبر اسلام از این گونه دعا در توسل جلوگیری می کردند و به آن فرد نابینا می فرمودند: چرا نزد من آمدی برو به صورت مستقیم از خداوند بخواه که درخواست از غیر خدا شرک می باشد در صورتی که پیامبر اسلام نه تنها جلوگیری نکردند بلکه به او چگونگی توسل را بیان فرمودند و این نحوه توسل برای پس از وفات آن حضرت نیز صحیح می باشد و هیچ دلیلی بر انکار آن جز تعصّب و ناآگاهی از توحید واقعی نمی باشد.
3ـ طبرانی در المعجم الکبیر، به سند صحیح از عثمان بن حنیف نقل می کند: شخصی به جهت حاجتی مکرّر نزد عثمان بن عفّان مراجعه می نمود، ولی عثمان به خواسته اش توجهی نمی کرد; تا این که در بین راه عثمان بن حنیف را ـ که خود راوی است ـ ملاقات کرده و از این موضوع شکایت کرد. عثمان بن حنیف به او گفت: آبی را آماده کن و وضو بگیر; به مسجد برو و دو رکعت نماز بگزار و بعد از اتمام نماز، پیامبر را
________________________________________ 34 ________________________________________
وسیله قرار ده و بگو: «الّلهم انّی أسألک و أتوجه الیک
بنبیّک محمّد صلّی الّله علیه وآله و سلّم نبیّ الرحمة، یا محمّد انّی أتوجّه بک الی ربّی فتقضی لی حاجتی»، آن گاه حاجت خود را به یاد آور. عثمان بن حنیف می گوید: شخص یاد شده آن اعمال را انجام داد، آن گاه به سوی خانه عثمان روان شد، فوراً دربان آمد و او را نزد عثمان بن عفان برد، عثمان نیز او را احترام شایانی کرد. سپس حاجتش را به طور کامل بر آورد و به او گفت: من همین الآن به یاد حاجت تو افتادم و هرگاه بعد از این، از ما حاجتی خواستی نزد ما بیا…آن گاه عثمان ابن حنیف گفت: این دستور از من نبود، بلکه روزی خدمت پیامبر بودم که نابینایی نزد حضرت آمد و از کوری چشم خود شکایت نمود. حضرت ابتدا پیشنهاد کرد که صبر کند ولی او نپذیرفت. سپس به او همین دستور را داد و آن شخص نیز بعد از ادای آن بینا شد و به مقصود خود رسید.
4ـ حاکم نیشابوری در مستدرک روایت کرده است پس از آنکه حضرت آدم خطا را مرتکب شد عرض کرد: یا ربّی اسئلک بحق محمد (صلی الله علیه وآله) لما غفرت لی، فقال: یا آدم کیف عرفت؟ قال: لانک لما خلقتنی نظرت الی العرش و وجدت مکتوباً فیه: لا اله الا الله محمد رسول الله فرأیت اسمه مقروناً مع اسمک، فعرفته احبّ الخلق علیک» پروردگارا از تو درخواست می کنم به حق محمد (صلی الله علیه وآله) که گناه من را ببخشی، پس فرمود ای آدم چگونه شناختی او را؟ گفت: هنگامی که مرا آفریدی به سوی عرش نگاه کردم در آن چنین جمله ای یافتم، هیچ معبودی جز خدا نیست و محمد رسول خداست پس به خاطر نزدیک بودن اسم او با اسم تو شناختم که محبوب ترین مخلوقات در پیشگاه تو می باشد.
5ـ احمد بن حنبل روایت می کند: که مسروق به عایشه گفت: از تو می خواهم به صاحب این قبر (قبر رسول الله) چه چیزی شنیدی از رسول خدا درباره خوارج، گفت: شنیدم رسول خدا را که می فرمود: انهم شرالخلق و الخلیقه یقتلهم خیرالخلق و الخلیقه و اقربهم عندالله وسیلة» خوارج بدترین خلق و آفریده شده خدا هستند که می کشد آنان را بهترین خلق و آفریده خدا و کسی که نزدیک ترین وسیله خلق است در پیشگاه خدا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 108
2 . الاصابه، ج 4، ص 382
3 . حلیة الاولیاة، ج 3، ص 121
ذهبی، حافظ هیثمی، متقی هندی و دیگران.
4 . سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 118، رقم 7
5 . مجمع الزوائد، ج 9، ص 256
6 . کنزالعمال، ج 13، ص 636، ج 8، 376
1 . مستدرک، ج2، ص615
2 . مسند احمد، ج 1، ص 140
________________________________________ 36 ________________________________________
6ـ دارمی در سنن خود از ابوالجوزاء أوس بن عبدالّله نقل می کند: در مدینه قحطی شدیدی پدید آمد. عده ای نزد عایشه آمده و از این امر شکایت کردند. عایشه گفت: به سراغ قبر پیامبر روید و از آن جا دریچه ای به سوی آسمان باز کنید تا بین قبر حضرت و آسمان فاصله ای نباشد. آنان چنین کردند. خداوند نیز به برکت توسل به حضرت باران فراوانی به آنها عنایت کرد، تاآن که سبزی ها رشد کرده و شتران چاق شدند…
از آن جا که حدیث به دلیل وجود سعید بن زید در سند آن، موافق با عقیده «البانی» نبوده در صدد تضعیف آن بر آمده است، در حالی که سعید بن زید از رجال صحیح مسلم است و یحیی بن معین او را توثیق نموده است. هم چنین بخاری، ابن سعد، عجلی، ابوزرعه، ابوجعفر دارمی و برخی دیگر از رجال اهل سنّت او را توثیق نموده اند.
7ـ قسطلانی نقل می کند: «عربی در کنار قبر پیامبر ایستاد و عرض کرد: بار خدایا! امر کردی تا بندگان را آزاد کنیم، این حبیب تو است و من بنده تو، مرا از آتش جهنم به حق پیامبرت آزاد گردان. هاتفی ندا داد: ای مرد!چرا آزادی از جهنم را تنها بر خودت خواستی و برای جمیع مؤمنین نخواستی؟ برو که تو را آزاد نمودم».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سنن دارمی، ج 1، ص 43
2 . تهذیب التهذیب، ج 4، ص 29
3 . قسطلانی، المواهب اللدنیة، ج 4، ص 584
________________________________________ 37 ________________________________________
منع از توسل، از بدعت های امویان
حاکم نیشابوری به سند خود از داود بن ابی صالح نقل می کند: مروان روزی وارد روضه رسول خدا شد مردی را دید که صورت(پیشانی) خود را بر روی قبر گذارده است. مروان دست به شانه اش گذاشت و گفت: می دانی که چه می کنی؟ آن مرد سر خودرا بلند کرد. مروان دید او ابوایوب انصاری است. او خطاب به مروان فرمود: آری، می دانم که چه می کنم! من به خاطر این سنگ ها نیامده ام، بلکه برای رسول خدا آمده ام. آن گاه از رسول خدا نقل کرد که فرمود: «اگر کسی که اهل است والی دین گردد، بر دین نگریید، بلکه زمانی بر دین بگریید که غیر اهل والی آن شود».
آنچه بیان کردیم گوشه ای از آیات و روایات و گفتار بزرگان اهل سنّت درباره توسل بود که حجت و دلیل را برای همه پیروان مذاهب روشن می کند هر چند افرادی نمی خواهند این حقایق را بپذیرند. روشن است که اگر شارع مقدس در آیه و روایتی می فرمود که مسلمانان نباید به افرادی که از دنیا رفته اند متوسل شوند، حجت تمام بود امّا اکنون نه تنها دلیلی بر نفی نداریم بلکه دلیل بر جواز مشروعیّت آن وجود دارد.
اگر خدای بزرگ روز قیامت از منکران توسل بپرسد که بر اساس کدام آیه و روایت توسل به روح پیامبران و ائمه (علیهم السلام) را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مستدرک حاکم، ج4، ص560، حدیث 8571; شفاءالسقام، ص152; وفاءالوفا، ج 4، ص 1353 و 1404; مجمع الزوائد، ج 4، ص2
________________________________________ 38 ________________________________________
انکار کردید آیا پاسخی دارند؟ پس لازم است که در صحت و عدم صحت یک عقیده و عمل به قرآن و سنّت، گفتار علمای بزرگ هر مذهب را معیار قرار دهیم. از سویی هر فردی بدون احاطه علمی نمی تواند وارد این بحث های دقیق و ظریف بشود زیرا آثار بسیار نامطلوبی برای پیروان مذاهب دارد، نویسندگان اهل سنّت باید مرزهای اعتقادی و فقهی مذهب حنفی و اشعری را با افکار دیگران خلط نکنند و علمای صاحب فکر و آشنای به مبانی مذهبی اهل سنّت اجازه ندهند که پاره ای از افراد که از سواد چندانی برخوردار نمی باشند به اظهار نظر در مسائل حساس مذهبی و دینی بپردازند، به گفته فقیه حنفی (ابن عابدین) هیچ عالم صاحب فکری و هیچ مجتهدی حکم به تکفیر مسلمانی را صادر نمی کند.
پرسش هایی از منکران توسل
پس اگر توسّل نا مشروع یا بدعت یا شرک می باشد باید:
1 . بسیاری از علمای پیشین را که مذاهب اهل سنّت را پی ریزی نموده اند مشرک بدانید زیرا همانگونه که بیان شد آنان توسل را جایز می دانند.
2 . باید صحابه ای را که به پیامبر متوسّل می شدند مشرک بدانیم، مگر ابوایوب انصاری به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) متوسل نشد؟ مگر عمر بن خطاب به عموی پیامبر متوسّل نشد؟
3 . اگر توسل شرک است چرا در قرآن آمده که فرزندان
________________________________________ 39 ________________________________________
حضرت یعقوب برای آمرزش گناهان نزد پدر رفته و او را واسطه قرار دادند؟ پس (نعوذ بالله) قرآن دستور به شرک داده است؟
4 . اگر توسل شرک است باید در هنگام مراجعه گناهکاران نزد پیامبر، آنان را از این عمل جلوگیری نموده و می فرمود: مستقیم از خدا بخواهید.
5 . اگر توسل شرک و نا مشروع است چرا بلال بن حرث که از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) است برای طلب باران نزد قبر پیامبر آمد و از آن حضرت طلب باران کرد و به طور مستقیم از خداوند درخواست نکرد؟
6 . اگر توسل ممنوع است چرا پیامبر (صلی الله علیه وآله) در هنگام دفن فاطمه بنت اسد خداوند را به حق پیامبران سابق و حق پیامبری خودش سوگند داد؟
7. اگر توسل بدعت است چرا پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرد نابینایی را که جهت شفا یافتن، به وجود مبارک آن حضرت متوسل شده بود، او را نهی نفرمود؟ در حالی که به عکس، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به او دعایی را آموخت که در آن توسل به پیامبر (صلی الله علیه وآله) و طلب درخواست شفاعت از آن حضرت می باشد.
8 . اگر توسل شرک است چرا حضرت آدم (علیه السلام) به پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) پیش از خلقت آن حضرت متوسل شد؟
9 . اگر توسل ممنوع است چرا هنگام مراجعه عدّه ای نزد عایشه، آنان را کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرستاد تا برای رفع قحطی
________________________________________ 40 ________________________________________
شدیدی که پیش آمده بود به آن حضرت متوسل شوند؟
10 . اگر توسل شرک است چرا بزرگان اهل سنّت مثل ابن حبّان به قبر امام رضا (علیه السلام) متوسل شدند؟ همو می گوید هرگاه برای من مشکلی پیش می آید، نزد قبر آن حضرت می روم و برای رفع مشکل دعا می کنم، برآورده می شود.
11 . اگر توسل شرک باشد نباید علمای بزرگ مذاهب بر جواز آن توصیه نمایند چنان که در متن این نوشتار بیان شد؟
12 . اگر صرف توسل و استمداد از غیر خدا شرک باشد باید یک نفر موحّد در عالم نداشته باشیم زیرا هر انسانی در این عالم با نیازهای مختلفی روبرو می شود و چون خود به تنهایی نمی تواند برطرف کند از غیر خودش کمک و مدد می گیرد و این استمداد از غیر خدا به شمار می آید و شرک محسوب می شود.
13 . اگر توسل و واسطه قرار دادن شرک باشد نباید بین زنده و مرده فرق قائل شد زیرا ملاک توحید و شرک آن است که موجودی را مستقل یا غیر مستقل در اثر بدانیم نه حیات و مرگ را؟ زیرا از نگاه انسان موحد، انسان با مرگ نابود نمی شود، بلکه حیات او در برزخ بیشتر است. امام غزالی می گوید: از هر کسی که در حال حیات استمداد می شود پس از وفاتش نیز می توان استمداد کرد.
14 . اگر تعظیم و احترام به قبور پیامبر و ائمه به خاطر اظهار محبّت و ارادت شرک و عبادت غیر خدا باشد باید تعظیم
________________________________________ 41 ________________________________________
پدر و مادر و استاد و بزرگان هم شرک باشد، در حالی که
خداوند متعال در قرآن راجع به احترام پدر و مادر فرموده:
(وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ); «و بال های تواضع خویش را از محبّت و لطف در برابر آنان فرود آر».
پس روشن است که تعظیم و احترام شرک نیست وگرنه خداوند دستور نمی فرمود و هیچ مسلمانی آن را شرک نمی داند.
15 . اگر توسل نامشروع بود، امام شافعی به اهل بیت پیامبر متوسل نمی شد.
16 . اگر توسل شرک بود، امام شافعی متوسل به قبر ابوحنیفه نمی شد.
ابن حجر می نویسد: امام شافعی هنگامی که در بغداد بود کنار ضریح ابوحنیفه می آمد، زیارت می کرد و سپس برای برآورده شدن حاجت های خود به آن متوسل می شد.
17 . آیا به علّت عدم آگاهی در نحوه و چگونگی توسل باید اصل توسّل را انکار نمود؟
نحوه توسل بر چند قسم است، گاه توسل به گونه ای است که در دعا خدا را می خوانیم تا به عظمت پیامبران و اولیاء انسان را کمک نماید. و گاهی از پیامبران و اولیاء می خواهیم که چون آنان در پیشگاه خداوند از مقام بلندی برخوردار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اسرا: 24
2 . شواهد الحق، ص24
________________________________________ 42 ________________________________________
می باشند از خدا بخواهند که به انسان کمک نماید. و مرحله سوم این است که از پیامبران و اولیاء می خواهیم که مشکل را برطرف نمایند. بدون تردید دو مرحله نخست نه تنها با توحید ناسازگاری ندارد که عین توحید است و اگر کسی آن دو را انکار کند یا مغرض است و یا نادان. و امّا مرحله سوّم دو صورت دارد، اگر گوینده این سخن پیامبران و اولیاء را موجود مستقل و در عرض خدا بداند شرک است و اگر از این جهت متوسل می شود که خداوند به آنان اجازه داده و این مقام را بخشیده است; در این صورت مثل دو قسم نخست هیچ گونه اشکالی ندارد. پس توسل در یک صورت اشکال دارد و در دو صورت دیگر هیچ گونه اشکالی ندارد. آیا به خاطر این یک قسمت شایسته است که به صورت کلّی آن را انکار و شرک بدانیم؟ آیا صرف عدم آگاهی می توان یک امر معنوی را که نقش زیادی در گرایش مسلمانان به ویژه جوانان به مسائل معنوی و الهی دارد انکار نمود؟
18 . از آنجا که طبق صراحت سخن پیامبر اسلام «الاعمال بالنیّات» عمل وقتی کامل می شود که همراه با نیّت باشد. آیا می توان عمل یک مسلمان را بر معنایی حمل نمودکه موجب کفر می شود؟ یا باید با نگاه خوشبینانه آن را بر معنای صحیح حمل نمود؟
19 . اگر توسل و استعانت از غیر خدا شرک یا بدعت باشد چرا حضرت موسی به خاطر درخواستی که قوم او داشتند به
________________________________________ 43 ________________________________________
آنان نفرمود که شما با این درخواست برای خداوند شریک قرار دادید.
(وَ لَمّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا یا مُوسَی ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرائِیلَ).
«هنگامی که بلا بر آنها مسلط می شد می گفتند: ای موسی! از خدایت برای ما بخواه به عهدی که با تو کرده رفتار کند، اگر این بلا را از ما مرتفع سازی قطعاً به تو ایمان می آوریم و بنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد.»
پس معلوم می شود که خواسته آنان از حضرت موسی با توحید و یگانه پرستی یکسان بوده و بوی شرک از آن استشمام نمی شود زیرا حضرت موسی به دلیل عهد و پیوندی که با خدا داشت یعنی رسالت و نبوت و ولایت، قوم او برای رفع گرفتاری و سختی ها به حضرت موسی متوسل شدند زیرا حضرت موسی به خاطر عهد و پیوندی که با خدا در رسالت، نبوت و ولایت داشت از مقام بلندی برخوردار بود و این مقام را خداوند به او داده بود. بدین جهت بنی اسرائیل گفتند: ای موسی! خدایت را برای ما بخوان به سبب عهدی که باتو دارد، اگر این بلا را تو از ما دور کنی، به طور قطع به تو ایمان می آوریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اعراف: 134
________________________________________ 44 ________________________________________
بنابراین اگر گرفتاری برای کسی پیش آید هیچ کس جز خداوند و یا کسی که با او پیمان نبوی و ولایت دارد نمی تواند بر طرف سازد.
20 . اگر استغاثه و فریادرسی از غیر خدا شرک است چرا پیروان حضرت موسی در گرفتاری ها از او طلب کمک می کردند.
حضرت موسی دو نفر را دید که با هم نزاع می کنند یکی از طرفداران او و دیگری از دشمنانش بود، مرد اسرائیلی از موسی که پیامبر خدا بود و از نظر قدرت و توان نیروی فراوانی داشت درخواست کمک کرد: ای پیامبر خدا به فریادم برس و از دشمنی که می خواهد مرا بکشد نجاتم ده. حضرت موسی بدون درنگ به کمک او شتافت و مرد قبطی را به قتل رساند.
(… فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ).
21 . وهابیون می گویند پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) که از دنیا رفته است پس از مرگ گفتار ما را نمی شنود اگر چنین است چرا در تشهد نماز خطاب به آن حضرت سلام داده می شود: السلام علیک ایها النبی و رحمة الله وبرکاته؟
22 . اگر اموات سخن زنده ها را نمی شنوند چرا در روایات از جمله صحیح مسلم آمده است که هرگاه به زیارت اموات رفتید با آنان این گونه سخن بگویید: السلام علیک یا اهل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . قصص، 15
________________________________________ 45 ________________________________________
الدیار من المؤمنین و إنا ان شاء الله بکم لاحقون…»
23 . آیا عقیده به این که انسان پس از مرگ چیزی را نمی شود مخالف روایاتی نیست که در صحیح بخاری آمده که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: شخصی که از دنیا رفته صدای کفش مردمی راکه برای تشییع جنازه اش آمده اند می شنود.
24 . اگر اموات نمی شنوند چرا پیامبر اسلام پس از جنگ بدر بر سر چاهی که کشته شدگان مشرکان را در آن انداخته بودند حضور یافتند و خطاب فرمود: آیا وعده های خدا را راست یافتید آیا مشرکان پس از مرگ می شنوند ولی پیامبر (صلی الله علیه وآله) و یارانش پس از مرگ نمی شنوند؟
25 . وهابیون می گویند: بنای بر قبور، ضریح و گنبد بدعت و حرام است و باید تخریب شود، چرا گنبد و بارگاه قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) را خراب نکرده اند؟
26 . اگر گنبد و بارگاه بدعت و حرام است چرا بر روی قبور بزرگان اهل سنت مانند ابوحنیفه، شافعی و دیگران بارگاه ساخته اند. آیا تمام علمایی که در طول تاریخ آمدند و این بارگاه را تخریب نکرده اند اهل بدعت بودند؟
27 . اگر ملاک شرک، صرف کمک از غیر خداوند باشد باید تمام اسباب ظاهری در جهان کنار گذارده شود و به طور نمونه در قرآن می فرماید: (أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ * أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . صحیح بخاری، کتاب الجنائز باب المیت یسمع خفق النعال.
2 . صحیح بخاری، کتاب المغازی، باب قتل أبی جهل
________________________________________ 46 ________________________________________
أَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ) باید بگوییم زارع خداوند است، پس
کشت وزرع و آماده کردن زمین را برای رویاندن به وسیله کشاورز رها کنیم، در این صورت خدا بزرگ کشاورزی را از مردم سلب کرده و منحصر در ذات مقدس خود دانسته است در حالی که خداوند در عالم هستی اسباب و وسایل قرار داده است.
بنابراین، وسیله قرار دادن اسباب در عالم هستی با توجه به این که این اسباب و وسایل برای رسیدن به مقاصد و مصالح قرار داده شده است، هیچ گونه مخالف و منافی توحید نخواهد بود. همچنین کسانی که خداوند آنان را واسطه فیض خود قرار داده، هیچگونه منافات و مخالفتی با طلب، یاری خواستن و پناه جستن ندارد. زیرا این افراد را از جانب خداوند نیرویی عطا شده که بیش از قدرت و توانی است که با اسباب ظاهری در عالم هستی وجود دارد، و اعمال این قدرت منافاتی با توحید ندارد بلکه مکمّل توحید است.
28 . آیا اگر شخص بیماری که نزد حضرت عیسی می رود و می گوید: ای کسی که ادعای مقام نبوت داری، مرده ای را زنده کن، یا از این گِل مخلوقی درست کن، یا کوری را شفا ده، آیا این شخص نسبت به پروردگار خود ـ با این درخواست از
حضرت عیسی ـ شرک ورزیده است؟ (أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . واقعه، 64
________________________________________ 47 ________________________________________
مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللهِ وَ أُبْرِئُ اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللهِ).
بنابراین پیامبران و اولیای الهی از نیرویی برخوردارند که دیگران ناتوان می باشند. از این رو آنان مجرای فیض الهی قرار دارند تا بدین ترتیب حجّت خدا بر بندگان باشند. پس همان طور که توسل به اسباب در عالم شرک نیست زیرا به مخلوقات خداوند متوسل شده اند، همین طور استعانت واستمداد از مجاری فیض الهی (پیامبر و اولیاء) نیز شرک نخواهد بود.
و ده ها چرای دیگر که با استفاده از روایات و تاریخ می توان مطرح نمود و برای روشن شدن حقیقت توسل به همین اندازه بسنده می کنیم. لازم به یادآوری است که بیشتر سؤالات یاد شده از روایات و منابع معتبر وهابیون می باشد که بسیاری در متن این نوشتار با آدرس آمده است.
امیدواریم که با مطالعه دقیق این نوشتار ابهام اساسی که برای منکران توسّل وجود دارد برطرف گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آل عمران، 49