۱۳۹۲/۰۵/۳۰
–
۲۷۱ بازدید
آیت الله مظاهری حفظه الله
اعتکاف، فرصت مناسبی است برای خلوت کردن با خداوند متعال و عبادت ارزندهای است که در ادیان پیش از اسلام نیز سابقه داشته و پیامبران الهی«علیهمالسّلام» و اهل معرفت در طول تاریخ برای آن اهمیّت ویژهای قائل بودهاند.
سیرۀ پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمۀ طاهرین«علیهمالسّلام»، حاکی از اهتمام آن ذوات مقدّس به مسألۀ اعتکاف است. حضرات معصومین«علیهمالسّلام» در مواقعی که مشغلۀ مهمتری نداشتند و موقعیّت برای اعتکاف مناسب بود، معتکف میشدند. لذا اهمیّت به اعتکاف، خصوصاً در سه روز ایاّم البیض که شهرت به سزائی پیدا کرده است، بسیار شایسته است. مؤمنین میتوانند در ایّام اعتکاف، علاوه بر روزهداری و ماندن در مسجد، که در معارف اسلامی فضائل فراوانی دارد، به دعا و راز و نیاز با خدای سبحان بپردازند و در این فرصت گرانبها با قرآن کریم و نماز مأنوس شوند. از این رو میتوان اعتکاف را عبادتی بزرگ برشمرد که همۀ فضائل را در بر دارد. اگر واقعاً کسی معتکف شود، در آن سه روز میتواند سعادت دنیا و سعادت آخرت را برای خود تأمین کند، میتواند در سیر و سلوک پیشرفتهای قابل ملاحظه و چشمگیری داشته باشد و راه صد ساله را بپیماید.
اما نکتۀ قابل توجّه و تذکّر این است که معتکفین عزیز باید در سه روز اعتکاف مراقبت کاملی از خود و اعمال خود داشته باشند و به گونهای رفتار نمایند که این مراقبت در وجود آنان نهادینه شده، پس از اعتکاف در زندگی عادی و روزمره نیز استمرار یابد.
اهل سیر و سلوک به یک بیت شعر علاقهمند هستند و دستورات این شعر مختصر را سرلوحۀ برنامۀ سلوکی خویش قرار میدهند. لذا معلوم میشود که شاعر این شعر، زبان پر برکت و دل خالصی داشته است که این بیت شعر او نزد اهل معرفت و علمای علم اخلاق، جایگاه ویژهای یافته است. این بیت شعر میگوید:
صمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
عمل به دستوراتی که در شعر فوق بیان شد، میتواند انسان را به مقامات والای عرفانی عروج دهد. از این رو به معتکفین گرامی توصیه میشود در ایّام اعتکاف، مراقبت جدّی خود را با این دستورالعمل پنجگانه تحقّق بخشند و پس از اتمام اعتکاف نیز، این دستورات را در زندگی روزمره پیاده کنند تا در سلوک معنوی خود پیشرفت نمایند. ذیلاً توضیح مختصری در خصوص هر یک از دستورات پنجگانه بیان میگردد.
صُمت
صُمت یعنی مراقبت از زبان، یعنی پرهیز از حرف بیهوده و لغو. قرآن کریم در سورۀ مؤمنون برخی صفات بندگان با ایمان و مؤمن را بر میشمرد و از جمله میفرماید:
«وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون»[1]
طبق این آیۀ شریفه، رستگار کسی است که از هرگونه لغو اعراض کند.
بعضی حرفها نه نتیجۀ دنیا دارد و نه آخرت. در تعالیم اسلامی بر مواظبت از زبان، تأکید فراوانی شده است. گفت و شنود بیهوده، دیدنیهای بیثمر و اعمال بیهوده، قساوت قلب میآورد. انسان قسیّالقلب از عبادت لذّت نمیبرد. لذا خواب را بر نماز مقدّم میدارد. تخیّلها و توهّمهای بیهوده یکی پس از دیگری به دل چنین انسانی هجوم می آورد و دل او را مکدّر میکند. پس از چندی نظیر یک آیینۀ با صفا میشود که گرد گرفته باشد. بنابراین گاهی اوقات آدمی گناه نکرده است ولی اعمال لغو و گفت و شنود بیهوده، موجب کدورت قلب وی میگردد. طبق نقل مشهور، پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» کفن و دفن جوانی را خودشان انجام دادند، مادر آن جوان گفت: دیگر برای فرزندم گریه نمیکنم، زیرا به دستان پیامبر گرامی در قبر آرمیده است.سپس رو به قبر فرزندش گفت: خوشا به حالت، مرگ برای تو آسان باشد و رفت. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» روی قبر را پوشاندند و بعد به اطرافیان خود فرمودند: قبر چنان فشاری به او داد که استخوانهای سینهاش درهم شکسته شد. به عبارت دیگر زیر منگنۀ الهی له شد. اطرافیان گفتند: یا رسول الله آدم خوبی بود. ایشان فرمودند: بله آدم خوبی بود، بهشتی هم هست. امّا زیاد حرف بیهوده میزد.
زبان آدمی باید گناه نداشته باشد و مهمتر اینکه صحبتهای بیهوده و بدون نتیجه نیز بر آن جاری نگردد. جوانان عزیز باید آگاه باشند که بسیاری از حرفهای رایج در جامعه، مالا یغنی و بیهوده است. علاوه بر اینکه موجب فشار قبر میشود، دل پاک را آلوده میکند و مانع بزرگی برای حرکت انسان به سوی خداوند متعال محسوب میشود و او را از حرکت باز میدارد. بنابراین کسانی که در اعتکاف شرکت میکنند، باید مراقبت شدیدی از زبان خود به عمل آورند و سعی کنند قاعدۀ «صمت» را مراعات کنند. تنها در صورت ضرورت حرف بزنند و ضمن پرهیز از صحبتهای بیهوده، حرفی بزنند که برای خود آنان یا دیگران، نتیجه و ثمره داشته باشد. معتکفین باید به جای حرف زدن با یکدیگر، با خداوند متعال حرف بزنند. با پروردگار خویش ارتباط پیدا کنند و با او رفاقت و تماس داشته باشند. به جای حرفهای بدون نتیجه، قرآن بخوانند، نماز بخوانند و مشغول دعا و ذکر و مناجات با حضرت ربّ العالمین باشند. این مراقبت موجب میشود پس از اعتکاف نیز زبان آنان قفل داشته باشد و از گناهان زبانی نظیر دروغ و غیبت و تهمت و نیز صحبتهای لغو و بیهوده اجتناب ورزند.
جوع
مطلب بعدی که تذکّر آن لازم است، پرهیز از پرخوری و بدخوری است. از دیدگاه تعالیم اسلامی، پرخوری ممنوع و مبغوض است. آنچنانکه پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند:
«أَبْغَضُکُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى کُلُّ نَئُومٍ وَ أَکُولٍ وَ شَرُوب »[2]
مبغوضترین افراد نزد خداوند متعال کسی است که زیاد میخوابد، زیاد میخورد و زیاد مینوشد.
اما آنچه اکنون مورد بحث ما است، کم خوری است. بنابر نظر همۀ پزشکان، سلامتی انسان مرهون کم خوری است. به اندازه خوردن و کم خوردن و حتّی نخوردن بسیاری از خوراکیها، نه تنها هیچ مشکلی برای انسان به وجود نمیآورد، بلکه از بروز امراض و بیماریهای مختلف جلوگیری میکند. اکثر دردهایی که امروزه گریبانگیر مردم شده است، در اثر چاقی و پرخوری است. روزهداری در اعتکاف، تمرین خوبی برای پرهیز از خوردن بیجا است. ولی معتکفین باید پس از افطار، مراقب باشند با خوردن و آشامیدن افراطی، جبران روزۀ خود را نکنند. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» دستوری در مورد نحوه و زمان عذا خوردن دارند که اگر به آن دستور عمل شود، هیچکس مریض نخواهد شد؛ میفرمایند: تا وقتی که گرسنه نشدهاید، غذا نخورید و قبل از آنکه سیر شوید، از ادامۀ غذا خوردن منصرف شوید.[3] کم خوری که مورد تأکید پزشکان است، با عمل به این دستور سازنده تحقّق مییابد. جوانان عزیز باید مراقب سلامت جسم خود باشند. از پرخوری و خوردن خوراکیهای مضر بپرهیزند و نیز مراقب باشند با نخوردن بیش از حد و ریاضت بیجا و غیر معمول، صدمه به جسم خود نزنند و حد اعتدال را مراعات کنند.
سحر
دستور بعدی، اهمیّت به شب زندهداری است. معتکفین گرامی باید در اعتکاف و در همۀ ایّام سال، دو ساعت یا لااقل یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار باشند.
خداوند متعال در سورۀ مزّمل، دستورات سازندهای برای پیشبرد اهداف عالی رسالت، خطاب به پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» بیان میفرماید.[4] اوّلین دستور خداوند شب زندهداری است. میزان این شبزندهداری را نیز معیّن میفرماید:
«قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً، أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»[5]
بر این اساس، شبزندهداری آن حضرت از شگفتیهای سیرۀ ایشان بهشمار میآید. هر چند این دستورالعمل برای شخص پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نازل شده است، امّا هرکس قصد سیر و سلوک دارد، با اجرای این دستورالعمل در حدِّ توان خویش میتواند به مقاماتی عرفانی دست یابد.
مسلمان باید اوّل شب را به استراحت بپردازد و خود را برای شب زندهداری در دل شب آماده کند. ولی متأسّفانه برخی مسلمانان عکس آن عمل میکنند؛ به گونهای که رسم شده است از اذان مغرب و عشاء تا نیمۀ شب بیدار باشند و از نصف شب تا صبح بخوابند. پایبندی حضرات معصومین«علیهمالسّلام» به شب زندهداری و اهتمام بزرگان دین به این امر مهم، حاکی از اهمیّت فوقالعادۀ احیاء و شب بیداری در مکتب انسان ساز اسلام است. به همین جهت احیاء و شب زندهداری به عنوان یکی از مستحبّات مؤکّد در شبهای قدر تعیین شده است؛ بنابراین اهل معرفت نیز باید شب زندهدار باشند.
سالک الی الله باید بداند که بدون احیاء شبانه به جائی نمیرسد. لااقل باید یک ساعت قبل و بعد از اذان صبح بیدار باشد. کسی که قصد سیر و سلوک دارد، مخصوصاً هنگامی که معتکف است، معنا ندارد هنگام اذان صبح خواب باشد.
از اینرو، به معتکفین عزیز و کسانی که قصد سیر و سلوک و خودسازی معنوی دارند توصیه میشود علاوه بر شب زندهداری در ایّام اعتکاف، پس از اتمام اعتکاف و بازگشت به زندگی عادی، در تمام شبهای سال به شب زندهداری اهمیّت دهند. به هر اندازه که در توان ایشان است ـ هر چند از کار روزانه بسیار خسته باشند ـ حداقل نیم ساعت قبل از اذان صبح تا نیم ساعت بعد از اذان صبح به عبادت بپردازند. در این یک ساعت خیلی کارها میتوان کرد. طالب معرفت باید قبل از نماز صبح، نماز شب بخواند و پس از اقامۀ نماز صبح (حتّی المقدور به جماعت)، دقایقی به تلاوت قرآن شریف بپردازد و در ابتدای روز، با قرآن کریم انس بگیرد. بعد از آن، یک توسّل روزانه به محضر مقدّس چهارده معصوم«علیهمالسّلام» داشته باشد. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و حضرت زهرا«علیهاالسّلام» را با زیارات مختصری که در کتاب مفاتیح الجنان آمده است، زیارت کند و زیارت جامعۀ کبیره را بخواند. در این صورت، نماز شب و نماز صبح خود را در افضل اوقات اقامه کرده و به قرآن کریم و عترت«علیهمالسّلام» که دو بال پرواز هستند، متوسّل شده است. مداومت روزانه بر این برنامۀ صبحگاهی، در پیشرفت سیر و سلوک اثرات فراوانی دارد. موفّقیّت انسان در زندگی و تأمین آتیه نیز، به بیداری و عبادت سحرگاهان بستگی دارد.
نافلۀ شب در سیر و سلوک جایگاه برجستهای دارد و عنایاتی از جانب حق تعالی برای سالک رقم خواهد زد؛ وقتی مؤمن در نیمههای شب، با صرف نظر کردن از لذّت و شیرینی خواب، از جای خود برمیخیزد و نماز شب میخواند، عنایت خاصی از سوی پروردگار عالم شامل حال او میشود. در نماز شب است که انسان توفیق راز و نیاز با خداوند تبارک و تعالی و نجوای عاشقانه با او را پیدا میکند و میتواند از جاذبههای عالم ملکوت برای سیر عرفانی خود استفاده نماید. دل سالک در اثر خواندن نماز شب، مهیّای پذیرایی از صاحب اصلی خود یعنی خدای مهربان میشود. به عبارت روشنتر، نماز شب، دل آدمی را از رذائلی که جایگاه حضرت رحمان«جلّ و علا» را غصب کردهاند، میزداید و نور خدای سبحان را در آن جلوهگر میکند.
اساساً سیر و سلوک بدون نماز شب، سالک را به مقصد نمیرساند. امام حسن عسکری«علیهالسّلام» میفرمایند:
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا یُدْرَکُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیْل»[6]
بنا بر فرمایش امام عسکری«علیهالسلام» معقول نیست کسی بتواند بدون تهجّد و نماز شب، راه را بپیماید.
عزلت
در مورد عزلت همین مقدار بدانید که اکثریت قریب به اتّفاق مجالس مردم بیهوده و لغو است. یعنی بسیاری از این دور هم نشستنها نه نتیجۀ دنیا دارد و نه نتیجۀ آخرت. ساعتها وقت گرانبهای انسانها به بطالت و بیهودگی میگذرد و صرف امور بیفائده میگردد. اگر در تفریحهای رایج و مجالس و میهمانیها گناه صورت پذیرد که وای بر شرکت کنندگان در آن مجالس، و اگر گناهی صورت نگیرد و صرفاً به بیهودگی بگذرد، بازهم جای تأسّف دارد. وقت انسان بیش از این ارزش دارد که افرادی چند ساعت دور هم بنشینند و اوقات پر ارزش خود را با کارهای بینتیجه تلف کنند. پرهیز از مجالس بیهوده ضروری است. البته باید دانست قطع رفت و آمد با دیگران و کنج عزلت گزیدن نیز دستور اسلام نیست و در تعالیم دینی نکوهش شده است. از پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل شده است که میفرمایند:
«المؤمن الف مألوف و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف»[7]
مؤمن باید رفت و آمد داشته باشد. مؤمن باید با سایر مؤمنین الفت داشته باشد. بنابر فرمایش پیامبر گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» اساساً خیر در کسی نیست که الفت با دیگران نداشته باشد. لذا برداشتی که برخی از «عزلت» میکنند و آن را در قطع رفت و آمد با دیگران و صرفاً در گوشهای نشستن میدانند، غلط است. اما آنکه مقصود تعالیم روحبخش قرآن و عترت است و در شعر مذکور نیز بدان اشاره شده است، تعطیلی مجالس بیهوده و بینتیجه است. مجالسی که از خیر دنیا و آخرت بیبهره است، باید تشکیل نشود. ایّام اعتکاف میتواند سرمشق خوبی برای مقابله با مجالس باطل و بینتیجه باشد. معتکفین عزیز در این خصوص نیز باید آنچه در اعتکاف میآموزند را در زندگی عادی خود پیاده کنند و مراقب باشند در همۀ ایام سال اوقات خود را صرف مجالس و اموری کنند که نتیجه و ثمرۀ دنیا یا آخرت داشته باشد. پس از اعتکاف، در حالی که در بین مردم هستند، در حالی که معاشرت با مردم دارند، از گناه و لغو و اعمال بیهوده و بیفایده اجتناب ورزند. امام صادق«علیهالسّلام» در روایتی میفرمایند:
«مَا مِنْ مَجْلِسٍ یَجْتَمِعُ فِیهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ فَیَقُومُونَ عَلَى غَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا کَانَ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَة»[8]
مجلسی که نتیجۀ دنیا و آخرت نداشته باشد، در قیامت مبدّل به حسرت میشود. وای بر احوال کسی که در قیامت، گفتار و کردار و مجالس دنیا، حسرت او گردد. چنین کسی مدام از اعمال خود اظهار پشیمانی میکند و میگوید: ای کاش این گفتار و رفتار را نداشتم و ای کاش در چنین مجالسی شرکت نمیکردم، ولی چنین حسرتی در آن موقعیّت فایده ندارد.
از این حسرت و ندامتی که از مجالس معمولی و روزمره نصیب انسان می شود، می توان پی به اهمیت اوقات اعتکاف برد. در اعتکاف نباید گعده یا جلسهای تشکیل شود که در آن ذکر و یاد خدای سبحان، موضوع اصلی نباشد، وگرنه خسارت و ندامت فراوانی به همراه خواهد داشت. معتکف باید دل خود را به حق تعالی وصل کند و تنها با او مرتبط باشد و اگر هم با دیگران نشست و برخاستی دارد، ارتباط او در راستای ارتباط با خدا باشد. در واقع معتکف باید از هر موجودی غیر از خدای سبحان منقطع گردد و به خداوند وصل شود. واژۀ انقطاع را از دو زاویه میتوان نگریست. یکی «انقطاع عن الناس» و دیگری «انقطاع الی الله». انقطاع یعنی بریدن از همه چیز حتّی از خود و وصل شدن به خدا در همه چیز حتّی در استقلال خود. اگر کسی بخواهد از نور خداوند بهرهمند شود، باید رشتۀ دل خود را به نیروگاه لایزال الهی متصّل نماید تا چراغ دلش نورانی شود.
دیدگان و چشمان قلب انسان زمانی میتوانند حجابهای گوناگون را کنار بزنند و جمال منور وجهالله را به نظاره بنشینند که از تمام تعلّقات و وابستگیهای به غیر، انقطاع حاصل کنند و به خداوند بپیوندند.
ذکر
دستورالعمل بعدی که در ایّام اعتکاف، لازم و در سایر ایّام سال امری پسندیده و سازنده است، مداومت بر «ذکر» میباشد.
در جهانی که همۀ ذرّات و موجودات، مشغول ذکرند و خداوند متعال را تسبیح مینمایند، حیف است انسان که اشرف مخلوقات است، ذکر خدا نگوید. قرآن کریم میفرماید:
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ »[9]
افزون بر این، تأکید خداوند حکیم بر ذکر کثیر و دائمی است. در قرآن کریم میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً، وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلا» [10]
اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را بسیار یاد کنید و او را در هر صبح و شام تسبیح گویید.
مقصود از آیۀ شریفه، سفارش بندگان به مداومت بر ذکر است. حضرت امام صادق«علیهالسّلام» در این زمینه میفرمایند: پروردگار عالم هرچیزی که از بندگانش خواسته است، محدود است. در تعداد نمازهای واجب و مستحب، میزان پرداخت خمس و زکات و سائر اعمال و عبادات، محدودیتی قائل شده است و تنها عملی که از منظر قرآن کریم، انجام آن نامحدود است، ذکر میباشد.[11] عبارت «وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثیرًا»[12] مؤید همین مطلب است. یعنی به صورت خیلی زیاد و همیشه ذکر بگویید.
یاد خدا، آرام بخش دلها است و یک زندگی مطمئن و با وقار و عاری از غم و غصه، دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی، برای انسان به ارمغان می آورد. قرآن کریم میفرماید:
«أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[13]
خداوند میفرماید: ای انسان! آگاه باش، یقین داشته باش، تردید نداشته باش که نجات از گرفتاریها و نگرانیها و خلاصی از بیماریهای روحی و جسمی، در سایۀ یاد خداوند تعالی میسّر میشود.
همچنین یاد خداوند موجب جلب نظر حق تعالی به سوی انسان میشود. لذا میفرماید: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ»[14] هرکس اهل ذکر باشد، خدای سبحان از او یاد خواهد کرد و وقتی خداوند متعال از کسی یاد کند، امکان ندارد به ورطۀ غفلت سقوط کند.
یکی از مهمترین و والاترینِ اذکار که یاد خداوند را در دل سالک زنده نگه میدارد، نماز است. خداوند متعال در قرآن کریم، سبب وجوب همۀ عبادات، خصوصاً نماز را ذکر و یاد خودش بر میشمرد.
سیر و سلوک معنوی، بدون ذکر امکانپذیر نیست. از اینرو، همۀ اولیاءالله و نیز ائمۀ اطهار و انبیاء الهی«علیهمالسّلام»، ذکری مخصوص به خود داشتهاند. از اذکار پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهآلهوسلّم» که بدان خیلی اهمیّت میدادند و بهویژه در خلوت شبها و حالات معنوی زمزمه میفرمودند، این دعا بود: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا»[15] یعنی ای پروردگار من! مرا یک لحظه به خود وامگذار.
مراتب ذکر
مرتبۀ اوّل: ذکر لفظی
اوّلین مرتبه از ذکر، ذکر لفظی است. معنای ذکر لفظی این است که انسان همواره ذکری بر لب داشته باشد و آن را زمزمه کند. هر کسی باید ذکری را همواره در همه حال ـ چه هنگام کار، چه هنگام رانندگی و پیمودن مسیر، چه قبل از خواب و چه هنگام بیداری ـ بر زبان داشته باشد. از منظر سیر و سلوک، هر ذکری کاربرد و خاصیتی دارد. مثلاً اذکاری مانند «لا إلهَ إلا الله»(برای کسانی که فی الجمله راه را پیمودهاند)، «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلا بالله»(برای تقویت اراده)، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»(برای توسل) و یا «ذکر یونسیّه»(برای جوانان و سالکان مبتدی)، بسیار مفید و مثمر ثمر هستند. بزرگان و اساتید اخلاق، ذکر یونسیّه را بسیار مؤثّر میدانند و سفارش اکید بر آن دارند:
«لا إله إلا أنتَ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ»[16]
اعتکاف فرصت مناسبی جهت انتخاب یک ذکر و مداومت بر آن است. معتکفین میتوانند یکی از اذکار معتبر را در ایّام اعتکاف برای خود برگزینند و مرتّب بر زبان جاری سازند و در این ایّام معنوی و نورانی با خود تعهّد کنند که پس از اعتکاف، بر آن ذکر مداومت داشته باشند.
مرتبۀ دوّم: ذکر قلبی
هرچند ذکر لفظی اثرات سازندهای در سلوک معنوی انسان دارد، ولی اکتفا به لقلقۀ لسان، سالک را به مقصد نمیرساند. کاربرد ویژۀ ذکر مربوط به هنگامی است که دل سالک، زبان او را همراهی کند. یعنی هنگامی که جملۀ «لا اله الا الله» را بر زبان جاری میکند، در دل نیز آن را تکرار نماید. در واقع او و زبان او در یاد خداوند منّان، همسوئی و همراهی داشته باشند. برخی تصوّر میکنند که ذکر قلبی یعنی اینکه قلب سالک، متوجّه یاد خدا باشد و در درون دل، ذکر بگوید و آن را بر لب جاری نسازد. در حالی که ذکر قلبی یعنی اقرار و اعتراف دل انسان به ذکری که بر لب جاری میسازد. وقتی میگوید «لاحول و لا قوة إلا بالله»، دل هم به آن اذعان و اعتراف داشته باشد و خداوند را با آن صفتی که یاد میکند بیابد. ذکر شریف «لااله الا الله» در این مرحله، بیانگر اصل توحید است و ابعاد مختلف توحید یعنی توحید ذاتی، توحید عبادی، توحید صفاتی و توحید افعالی را در بر میگیرد. یعنی واجب الوجودی در جهان نیست جز خداوند متعال، مؤثری در این جهان نیست مگر خدای یگانه، فضیلتی در جهان یافت نمیشود مگر از طرف خداوند رحمان و رحیم، و معبودی نیست جز خداوند تبارک وتعالی.
ذکر قلبی یعنی خشوع دل در برابر خداوند متعال و این خشوع با خواندن قرآن و مداومت بر اذکار دیگر و همراهی دل و زبان در ذکر، حاصل می شود.
مرتبۀ سوّم: ذکر عملی
مرتبۀ سوّم ذکر، ذکر عملی است. معنای ذکر عملی این است که ذکر و یاد خداوند تبارک و تعالی در عمق جان انسان رسوخ کرده باشد، به گونهای که عمل انسان با ذکری که میگوید مطابقت داشته باشد. در حقیقت کسی که ذکر عملی دارد، بندۀ واقعی خداوند است و کلیّه اعضاء و جوارح او، یک کلید اتّصال به خدا دارد و به طور ناخودآگاه کاری انجام نمیدهد و سخنی نمیگوید، مگر اینکه مورد رضایت حق تعالی باشد.
نسبت به اذکار لفظی و قلبی، آن ذکری از اهمیّت والاتری برخوردار است که از مرحلۀ بیان و مرور در دل، به عرصۀ عمل وارد شود و این همان ذکری است که ائمۀ طاهرین«علیهمالسّلام» در رسیدن به آن پافشاری و اصرار دارند؛ یعنی انسان بهگونهای به یاد خداوند متعال باشد که اگر زمینۀ معصیتی برایش فراهم شد، یاد خداوند مانع از انجام آن معصیت شود.
به تعبیر استاد عظیم الشأن ما امام خمینی«قدّسسرّه»، انسان باید عالم را محضر ربّ و پروردگار خود بداند. چنانکه مکرّر میفرمودند: «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید.»
این همان ذکر عملی است؛ یعنی انسان باید چه در حضور، چه در خلوت و چه در جلوت، خود را در محضر حق تعالی بداند و ادب حضور را مراعات کند.
بنابراین توصیه میشود معتکفین گرامی ذکر عملی را در وجود خود نهادینه کنند. در این صورت میتوانند مسیر پر فراز و نشیب حرکت به سوی خدا را به سهولت طی کنند و موانع سیر و سلوک را یکی پس از دیگری پشت سر گذارند. جوانان عزیز میتوانند در اعتکاف تصمیم بگیرند که مراتب مختلف ذکر، خصوصاً ذکر عملی را به عنوان سوغات اعتکاف به زندگی خود ببرند و با عنایت به لطف خاصّی که خداوند متعال به معتکفین دارد، این مهم را به عنوان یکی از دعاهای مستجاب خود به صورت جدّی از خداوند طلب نمایند.
دعا
نکتۀ دیگری که در ایّام اعتکاف و در سایر ایّام سال، بسیار مهم است، اهمیّت به دعا و راز و نیاز با خداوند متعال میباشد. دعا و ارتباط با خدای سبحان باید همواره در زندگی انسان جاری باشد، اما بهترین موقعیّت برای ارتباط با خداوند هنگامی است که انسان در خانۀ خدا معتکف باشد. لذا شایسته است معتکفین گرامی برای مقولۀ دعا اهمیّت فراوانی قائل باشند و از راز و نیاز با معبود خویش غافل نشوند.
خداوند متعال در قران کریم استجابت دعا را وعده داده است و وظیفۀ انسان هم دعا کردن است. اعتقاد به اینکه خداوند از بندگان خواسته است دعا کنند و دعای آنان بدون نتیجه نمیماند، ضروری است. خداوند متعال در قرآن کریم وعده داده است که حتماً دعای بندگان را مستجاب نماید:
«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»[17]
دعا یعنی سخن گفتن با معبود که این بالاترین لذّتهاست. لذّتی بالاتر از سخن گفتن انسان با معبود و معشوق خود، خداوند متعال، وجود ندارد. توجّه به این نکته عبادت و دعا را بسیار شیرین و لذّتبخش میگرداند.
باید انسان در این ایّام نورانی حالی پیدا کند و حقیقتاً از عمق جان خداوند تبارک و تعالی را بخواند و «خدا، خدا، خدا» بگوید. حال مناجات را هم باید از خدا خواست. با بیحالی و کسالت نمیتوان از این اوقات بهرهمند شد. خوشا به حال کسانی که با حال خوش، از این اوقات خوب بهره میبرند.
همه باید حاجات مادی و معنوی که در نظر دارند را از درگاه خداوند متعال طلب نمایند. بهترین دعاهائی که در این ایّام مفید است عبارتند از: دعا برای فرج امام زمان«ارواحنافداه»، دعا برای عافیت، دعا برای حُسن عاقبت، دعا برای کسب تقوا، دعا برای رفع صفات رذیله، دعا برای تقرّب الی الله و دعا برای رفع مشکلات اجتماعی و شخصی خود و دیگران و نیز دعا برای سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
اما مهمتر آن است که معتکفین گرامی در این ایّام ارزشمند، به فکر سیر و سلوک خود باشند. در اندیشۀ طی کردن مسیر حرکت به سوی خداوند متعال باشند و با همّت و دعای خود، سعی کنند در سه روز اعتکاف، لااقل یکی از منازل هفت گانۀ سیر و سلوک را بپیمایند. اگر کسی واقعاً بخواهد میتواند در همین چند روز از منزل یقظه به منزل توبه، از منزل توبه به منزل تقوا، از تقوا به تخلیه و سپس به تحلیه، تجلیه و لقاء الهی برسد. جوانان با صفا بدانند که میشود در همین سه روز به مقام فناء یا مقام لقای پروردگار متعال دست یافت. لذا بسیار سزاوار است که یکی از مهمترین دعاها، دعا برای پیشرفت سیر و سلوک باشد.
توجه به این نکته نیز ضروری است که دعا و راز و نیاز با خدای سبحان، مختصّ ایّام خاص یا روزهای اعتکاف و لیالی قدر نیست، بلکه انسان همواره باید با معبود خویش ارتباط داشته باشد و دعا را در سرلوحۀ اعمال خود قرار دهد. کسی بدون دعا نمیتواند در کارش موفّق شود. استغاثه به درگاه حضرت احدیّت و تضرّع و خدا خدا گفتن، موجب میشود خداوند متعال به یاری بندهاش بشتابد و از او دستگیری کند. بنابراین همه باید برنامهای برای راز و نیاز و دعا به درگاه حق تعالی داشته باشند.
خوشا به حال کسی که برنامۀ عبادی و راز و نیاز و دعا فراتر از یک عادت لازمۀ زندگی او شود. هنگامی که لحظات مرگ و احتضار چنین کسی فرا میرسد، یعنی آن لحظههایی که شعور و تدبیر از آدمی گرفته میشود، طبق برنامهای که در سراسر زندگی خود بدان مأنوس بوده است، لب به مناجات و تلاوت قرآن و توسّل میگشاید. و با ادعیه و اذکاری که با آنها مأنوس بوده است جان به جان آفرین تسلیم میکند.
مطلب مهمّ دیگری که در مورد دعا کردن باید بدان اشاره شود این است که استجابت دعا نیاز به واسطه دارد. فیض و رحمت الهی بدون واسطه به بندگان نمیرسد.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ»[18]
ائمۀ طاهرین«علیهمالسّلام» معنای دقیقی برای این آیه بیان فرمودهاند. آن حضرات در ذیل این آیه میفرمایند: نحن الوسیلة فی القرآن- ما ائمه وسیلههایی هستیم از طرف خداوند برای مردم.[19] در واقع این وسیله که مورد نظر قرآن مجید است و بندگان باید از آن استفاده کنند، همان توسّل به حضرات معصومین«علیهمالسّلام» است. بهترین توسّلات به محضر آن ذوات مقدّس نیز، زیارت جامعۀ کبیره است.
پی نوشتها:
1. المؤمنون / 3
2. مجموعةورام(تنبیه الخواطر)، ج 1، ص 100
3. مکارم الاخلاق، ص 146
4. ر. ک: کتاب سیر و سلوک؛ مقدّمه، اثر معظّم له
5. المزمّل / 4-2
6. بحارالانوار، ج 75، ص 380
7. شرح نهج البلاغة، ج 10، ص 39
8. الکافی، ج 2، ص 496
9. الإسراء / 44
10. الأحزاب / 42-41
11. الکافی، ج 2، ص 498
12. الشّعراء / 227
13. الرّعد / 28
14. البقرة / 152: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.»
15. تفسیر القمی، ج 2، ص 74
16. الأنبیاء / 87
17. البقرة / 186: «و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند، (بگو) من حتماً (به همه) نزدیکم، دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، شاید که راه یابند.»
18. المائده / 35: «ای کسانى که ایمان آورده اید، از خداوند پروا کنید و (برای تقرّب) به سوی او، وسیله بجویید.»
19. المناقب، ج 3، ص 75 و نیز تفسیر المعین، ج 1، ص 290