۱۳۹۲/۱۰/۰۷
–
۱۰۴۰ بازدید
(توفیق الهی) به چه معناست؟
پرسشگرگرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز به بیان زیر توجه کنید .
الف. پرسشگرگرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز به بیان زیر توجه کنید .
توفیق: ایجاد موافقت میان دو چیز یا چیزها است؛ ازاین رو، می توان آن را به «اصلاح» نیز تعریف کرد. قرآن می فرماید: إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ اَلْإِصْلاحَ مَا اِسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللَّهِ ؛ (11:88) جز اصلاح مقصدی ندارم آنچه بتوانم و اصلاح کردنم نیست مگر به یاری خدا»، (هود، آیه 88). مقصود از توفیق در آیه شریفه، آن است که میان آن قوم و پذیرفتن حق، موافقت ایجاد کند. در محاورات نیز که می گوییم: اگر توفیق داشتم (یعنی چنانچه امور با یکدیگر موافق گشت و بستر برای انجام کار فراهم شد) آن کار را عملی می کنم و یا این که می گوییم، اگر خداوند توفیق داد (یعنی اگر او امور را با یکدیگر موافق گرداند و زمینه را مهیا ساخت) آن عمل را انجام خواهم داد، (ر.ک: قاموس قرآن، ج 5، ذیل واژه «وفق»). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ) .
ب. توفیق از مباحث دینی است که بسیار به آن توصیه شده است. در محاورات عرفی نیز مردم به یکدیگر میگویند: «خدا به شما توفیق دهد ».
انجام کارهای خیر و عمل صالح، توفیق الهی را میطلبد یعنی چه؟ و آیا این موضوع با اختیار ما منافاتی ندارد؟ میگوید:اگر توفیق و دستگیری خداوند نباشد، مگر کارهای اختیاری انسان انجام میگیرد؟ !
توفیق یعنی فراهمشدن اسباب . امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: التَّوْفِیقُ عِنَایَةُ الرَّحْمَنِ . توفیق عنایت خداوند رحمن است . ( تصنیف غرر الحکم و درر الکلم )
باید دستگیری و توفیق از ناحیه خداوند باشد تا با اِعمال اختیار و اراده از سوی بنده، کارهای اختیاری انجام گیرد. تازه انجام افعال اختیاری مشروط به بقای حیات و صحت و عدم موانع است .
مثلاً برای انجام نماز باید بنده ساجد و … باشد و عنوان سجود به قیام مبدل شود و شخص قائم، راکع و ساجد شود اینها همه از خداوند تعالی و به اوست؛ زیرا نه تنها وجود و ایجاد، بلکه حرکات و سکنات، همگی تحت اراده او است چنان که میفرماید :
« وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رَمَى»؛ آن هنگام که (سنگریزهها را) پرتاب نمودی این تو نبودی که انداختی، بلکه خدا آن را انداخت .
ما همین اندازه میدانیم که خداوند امر فرموده و نهی کرده و ما در فعل و ترک کار، مضطر نیستیم و بین افعال مضطر و غیر مضطر فاصله است همین مصحّح عقوبت است و نیز بالوجدان ثابت است که خود را در مورد تکلیف، فاعل ما یشاء و مختار و خالق فعل میدانیم، حال این که همگی مخلوق خداست و اختیار بنده نیز بر فرض ابقای خداست و باید خدا او را باقی بدارد تا فعل را «عن إرادته و إختیارٍ» انجام دهد .
انسان «فاعل ما بِهِ» است نه «فاعل ما مِنْهُ»؛ یعنی علت مُعدّ و زمینه ساز فاعل حقیقی است نه فاعل حقیقی و ایجادی .
وی خیال میکند که «فاعل ما مِنْهُ» است و این فعل از او صادر میشود و حال آنکه نمیداند چقدر طول میکشد و یا به آخر میرسد یا نه؟ و یا اینکه اصلاً تا آخر، موفق به انجام آن کار میشود یا نه؛ با این که از اول قصد انجام فعل را تا آخر آن دارد .
تفاوت جد و جهد با توفیق
انسان باید کوشش کند که اسباب عادی یک کار را فراهم کند، که به آن جد و جهد و تلاش گویند و خداوند نیز اسباب معنوی را فراهم میکند که به آن توفیق میگویند .
امام جواد (علیه السلام) در روایتی میفرمایند که م ۆ من باید سه خصلت داشته باشد، که نخستین آن توفیق از سوی خدا است، یعنی آدمی که در کردار و اعمال و… توفیق الهی نداشته باشد، به درد نمیخورد و دومین و سومین خصلت نیز داشتن واعظ درونی و پذیرفتن نصیحت دیگران است
توصیه آیت الله مرعشی (ره)
آیتالله سید محمود مرعشی میگوید: آیت الله مرعشی نجفی (ره) به خویشاوندان و نزدیکان و بویژه فرزندان خود سفارش می کرد که در منزل هیچ وقت قرآن را دور از دسترس قرار ندهند، بلکه در جایی بگذارند تا همیشه دیده شود و می فرمود: «یادتان نرود که هرگاه چشمتان به آن می افتد، چند آیه ای از آن تلاوت کنید و کوشش نمایید تا آیاتی را از آن حفظ کنید» و توصیه میکردند که حتماً با وضو و طهارت قرآن را تلاوت کنید. اگر می خواهید توفیق از شما سلب نشود هر روز یک جزء یا هر مقدار که می توانید، قرآن بخوانید؛ زیرا قرآن به شما آرامش خاطر و امنیت می بخشد. (بشارت ج3 ص 27 )
در روایات، توفیق بدون تلاش و کوشش وجود ندارد، به این معنا که خداوند توفیق دهد و ما کوشش نداشته باشیم .
تلاش و کوشش انسان، بدون توفیق نیز معنا ندارد و به سامان نمیرسد .
امام رضا علیه السلام فرمودند: وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ؛ هر کس از خدا توفیق بخواهد و کوشش ننماید خود را مسخره کرده است . ( بحار الأنوارج 75، ص: 356 )
توفیق درتفسیر قرآن
آیت الله جوادی آملی میگویند: مرحوم علامه طباطبایی هر جا سخن از بحث تفسیر می شد، مرتب آیه را می خواند و تفسیرش را بیان می نمود. اگر گوشه ای از قرآن در شخصی ظهور پیدا کرد و آن شخص هم امین وحی خدا و در محضر قرآن بود، مشمول وعده خداوند می شود. ایشان تلاش می کردند که با ابزار عقل، در محضر قرآن و سنت باشد، مواظب بود که هر غذایی را نخورد، هر کتابی را مطالعه نکند، هر درسی را نگوید و هر حرفی را گوش ندهد. (نشریه بشارت – موسسه امام رضا(علیه السلام) ش 8 ص 30-31 )
در روایات، توفیق بدون تلاش و کوشش وجود ندارد، به این معنا که خداوند توفیق دهد و ما کوشش نداشته باشیم. تلاش و کوشش انسان، بدون توفیق نیز معنا ندارد و به سامان نمیرسد. امام رضا علیه السلام فرمودند: وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ؛ هر کس از خدا توفیق بخواهد و کوشش ننماید خود را مسخره کرده است
داشتن توفیق اولین ویژگی م ۆ من است
اگر میخواهیم ببینیم که خدا از ما راضی است باید به قلب خودمان مراجعه بکنیم، اگر دیدیم که ما از خدا راضی هستیم، پس متوجه خواهیم شد که خدا نیز از ما راضی است .
امام جواد (علیه السلام) در روایتی میفرمایند که م ۆ من باید سه خصلت داشته باشد، که نخستین آن توفیق از سوی خدا است، یعنی آدمی که در کردار و اعمال و… توفیق الهی نداشته باشد، به درد نمیخورد و دومین و سومین خصلت نیز داشتن واعظ درونی و پذیرفتن نصیحت دیگران است .
به واسطه توفیق الهی، مسیرهای سعادت در دنیا و آخرت برای انسان هموار میگردد، پرهیز از گناهان سبب میشود که توفیقات الهی متوجه انسان شود .
مرحوم محدث قمی در کتاب کنی والالقاب نقل میکند که سبب توفیقیافتن «بشر حافی» برای توبه این بود که وی روزی در راه قطعه کاغذی یافت که در آن بسمالله الرحمن الرحیم نوشته شده بود و ناخواه پایمال میشود، بشر برای احترام به اسم خدا آن را برداشت و پاکیزه کرد و در جای مناسبی قرار داد و این امر سبب هدایت و توبه او شد .
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
الف. پرسشگرگرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز به بیان زیر توجه کنید .
توفیق: ایجاد موافقت میان دو چیز یا چیزها است؛ ازاین رو، می توان آن را به «اصلاح» نیز تعریف کرد. قرآن می فرماید: إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ اَلْإِصْلاحَ مَا اِسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللَّهِ ؛ (11:88) جز اصلاح مقصدی ندارم آنچه بتوانم و اصلاح کردنم نیست مگر به یاری خدا»، (هود، آیه 88). مقصود از توفیق در آیه شریفه، آن است که میان آن قوم و پذیرفتن حق، موافقت ایجاد کند. در محاورات نیز که می گوییم: اگر توفیق داشتم (یعنی چنانچه امور با یکدیگر موافق گشت و بستر برای انجام کار فراهم شد) آن کار را عملی می کنم و یا این که می گوییم، اگر خداوند توفیق داد (یعنی اگر او امور را با یکدیگر موافق گرداند و زمینه را مهیا ساخت) آن عمل را انجام خواهم داد، (ر.ک: قاموس قرآن، ج 5، ذیل واژه «وفق»). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ) .
ب. توفیق از مباحث دینی است که بسیار به آن توصیه شده است. در محاورات عرفی نیز مردم به یکدیگر میگویند: «خدا به شما توفیق دهد ».
انجام کارهای خیر و عمل صالح، توفیق الهی را میطلبد یعنی چه؟ و آیا این موضوع با اختیار ما منافاتی ندارد؟ میگوید:اگر توفیق و دستگیری خداوند نباشد، مگر کارهای اختیاری انسان انجام میگیرد؟ !
توفیق یعنی فراهمشدن اسباب . امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: التَّوْفِیقُ عِنَایَةُ الرَّحْمَنِ . توفیق عنایت خداوند رحمن است . ( تصنیف غرر الحکم و درر الکلم )
باید دستگیری و توفیق از ناحیه خداوند باشد تا با اِعمال اختیار و اراده از سوی بنده، کارهای اختیاری انجام گیرد. تازه انجام افعال اختیاری مشروط به بقای حیات و صحت و عدم موانع است .
مثلاً برای انجام نماز باید بنده ساجد و … باشد و عنوان سجود به قیام مبدل شود و شخص قائم، راکع و ساجد شود اینها همه از خداوند تعالی و به اوست؛ زیرا نه تنها وجود و ایجاد، بلکه حرکات و سکنات، همگی تحت اراده او است چنان که میفرماید :
« وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رَمَى»؛ آن هنگام که (سنگریزهها را) پرتاب نمودی این تو نبودی که انداختی، بلکه خدا آن را انداخت .
ما همین اندازه میدانیم که خداوند امر فرموده و نهی کرده و ما در فعل و ترک کار، مضطر نیستیم و بین افعال مضطر و غیر مضطر فاصله است همین مصحّح عقوبت است و نیز بالوجدان ثابت است که خود را در مورد تکلیف، فاعل ما یشاء و مختار و خالق فعل میدانیم، حال این که همگی مخلوق خداست و اختیار بنده نیز بر فرض ابقای خداست و باید خدا او را باقی بدارد تا فعل را «عن إرادته و إختیارٍ» انجام دهد .
انسان «فاعل ما بِهِ» است نه «فاعل ما مِنْهُ»؛ یعنی علت مُعدّ و زمینه ساز فاعل حقیقی است نه فاعل حقیقی و ایجادی .
وی خیال میکند که «فاعل ما مِنْهُ» است و این فعل از او صادر میشود و حال آنکه نمیداند چقدر طول میکشد و یا به آخر میرسد یا نه؟ و یا اینکه اصلاً تا آخر، موفق به انجام آن کار میشود یا نه؛ با این که از اول قصد انجام فعل را تا آخر آن دارد .
تفاوت جد و جهد با توفیق
انسان باید کوشش کند که اسباب عادی یک کار را فراهم کند، که به آن جد و جهد و تلاش گویند و خداوند نیز اسباب معنوی را فراهم میکند که به آن توفیق میگویند .
امام جواد (علیه السلام) در روایتی میفرمایند که م ۆ من باید سه خصلت داشته باشد، که نخستین آن توفیق از سوی خدا است، یعنی آدمی که در کردار و اعمال و… توفیق الهی نداشته باشد، به درد نمیخورد و دومین و سومین خصلت نیز داشتن واعظ درونی و پذیرفتن نصیحت دیگران است
توصیه آیت الله مرعشی (ره)
آیتالله سید محمود مرعشی میگوید: آیت الله مرعشی نجفی (ره) به خویشاوندان و نزدیکان و بویژه فرزندان خود سفارش می کرد که در منزل هیچ وقت قرآن را دور از دسترس قرار ندهند، بلکه در جایی بگذارند تا همیشه دیده شود و می فرمود: «یادتان نرود که هرگاه چشمتان به آن می افتد، چند آیه ای از آن تلاوت کنید و کوشش نمایید تا آیاتی را از آن حفظ کنید» و توصیه میکردند که حتماً با وضو و طهارت قرآن را تلاوت کنید. اگر می خواهید توفیق از شما سلب نشود هر روز یک جزء یا هر مقدار که می توانید، قرآن بخوانید؛ زیرا قرآن به شما آرامش خاطر و امنیت می بخشد. (بشارت ج3 ص 27 )
در روایات، توفیق بدون تلاش و کوشش وجود ندارد، به این معنا که خداوند توفیق دهد و ما کوشش نداشته باشیم .
تلاش و کوشش انسان، بدون توفیق نیز معنا ندارد و به سامان نمیرسد .
امام رضا علیه السلام فرمودند: وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ؛ هر کس از خدا توفیق بخواهد و کوشش ننماید خود را مسخره کرده است . ( بحار الأنوارج 75، ص: 356 )
توفیق درتفسیر قرآن
آیت الله جوادی آملی میگویند: مرحوم علامه طباطبایی هر جا سخن از بحث تفسیر می شد، مرتب آیه را می خواند و تفسیرش را بیان می نمود. اگر گوشه ای از قرآن در شخصی ظهور پیدا کرد و آن شخص هم امین وحی خدا و در محضر قرآن بود، مشمول وعده خداوند می شود. ایشان تلاش می کردند که با ابزار عقل، در محضر قرآن و سنت باشد، مواظب بود که هر غذایی را نخورد، هر کتابی را مطالعه نکند، هر درسی را نگوید و هر حرفی را گوش ندهد. (نشریه بشارت – موسسه امام رضا(علیه السلام) ش 8 ص 30-31 )
در روایات، توفیق بدون تلاش و کوشش وجود ندارد، به این معنا که خداوند توفیق دهد و ما کوشش نداشته باشیم. تلاش و کوشش انسان، بدون توفیق نیز معنا ندارد و به سامان نمیرسد. امام رضا علیه السلام فرمودند: وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ؛ هر کس از خدا توفیق بخواهد و کوشش ننماید خود را مسخره کرده است
داشتن توفیق اولین ویژگی م ۆ من است
اگر میخواهیم ببینیم که خدا از ما راضی است باید به قلب خودمان مراجعه بکنیم، اگر دیدیم که ما از خدا راضی هستیم، پس متوجه خواهیم شد که خدا نیز از ما راضی است .
امام جواد (علیه السلام) در روایتی میفرمایند که م ۆ من باید سه خصلت داشته باشد، که نخستین آن توفیق از سوی خدا است، یعنی آدمی که در کردار و اعمال و… توفیق الهی نداشته باشد، به درد نمیخورد و دومین و سومین خصلت نیز داشتن واعظ درونی و پذیرفتن نصیحت دیگران است .
به واسطه توفیق الهی، مسیرهای سعادت در دنیا و آخرت برای انسان هموار میگردد، پرهیز از گناهان سبب میشود که توفیقات الهی متوجه انسان شود .
مرحوم محدث قمی در کتاب کنی والالقاب نقل میکند که سبب توفیقیافتن «بشر حافی» برای توبه این بود که وی روزی در راه قطعه کاغذی یافت که در آن بسمالله الرحمن الرحیم نوشته شده بود و ناخواه پایمال میشود، بشر برای احترام به اسم خدا آن را برداشت و پاکیزه کرد و در جای مناسبی قرار داد و این امر سبب هدایت و توبه او شد .
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان