توقیفی بودن اسماء الهی و علیت خداوند
۱۳۹۲/۰۵/۲۳
–
۲۹۹ بازدید
توقیفی بودن نام ها و اسمای خداوند بدین معناست که اطلاق اینها بر خداوند نیازمند به اذن شرعی است؛ یعنی ما باید خداوند را به آن نام هایی بخوانیم که او خود با آن ها خود را خوانده است و غیر آن روا نیست.
بسیاری از متکلمان قائل به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی اند و مهمترین دلیل آنها هم این است که مبادا خداوند را به نامی بخوانیم که باعث بی ارزش کردن مقام کبریایی و عظمت او گردد. به عبارت دیگر از نظر فقهی مقتضای احتیاط در دین این است که تسمیه خداوند را محدود کنیم به اسمایی که خودش خود را به آنها خوانده است، چرا که عقل بشری ناقض است و توان درک صفات او را ندارد و چه بسا در نامگذاری به خطا برود.
توقیفی بودن نام ها و اسمای خداوند بدین معناست که اطلاق اینها بر خداوند نیازمند به اذن شرعی است؛ یعنی ما باید خداوند را به آن نام هایی بخوانیم که او خود با آن ها خود را خوانده است و غیر آن روا نیست.
بسیاری از متکلمان قائل به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی اند و مهمترین دلیل آنها هم این است که مبادا خداوند را به نامی بخوانیم که باعث بی ارزش کردن مقام کبریایی و عظمت او گردد. به عبارت دیگر از نظر فقهی مقتضای احتیاط در دین این است که تسمیه خداوند را محدود کنیم به اسمایی که خودش خود را به آنها خوانده است، چرا که عقل بشری ناقض است و توان درک صفات او را ندارد و چه بسا در نامگذاری به خطا برود.
اینها تمام دلایلی است که متکلمان و فقهای معتقد به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی هستند، آورده اند. اما هیچ دلیل عقلی و یا نقلی بر این مدعا اقامه نکرده اند. و روایاتی نیز که در باب «النهی عن الفقه بغیر ما وصف به نفسه» در اصول کافی آمده است مانند روایتی از امام ابوالحسن (ع) که فرمودند: «اللهم لا اصفک الا بما وصفت به نفسک» دلالتی بر توقیفی بودن اسماء و صفات ندارند. چرا که مفاد چنین روایاتی این است که خداوند خود را به صفات کمال و صفت کرده است و ما نیز به حکم عقل، باید خداوند را تنها به صفات کمال وصف کنیم. اما مفاد آن، این نیست که در اطلاق هر لفظی که دلالت بر صفات کمال دارد باید اذن شرعی وجود داشته باشد، بلکه همین مقدار که در اطلاق آنها منع شرعی وجود ندارد کافی است.
از این گذشته بسیاری از بزرگان مانند خواجه نصیر الدین طوسی، صدق ابن بابویه، شهید اول، شیخ بهایی، ملا صدرا و … و بسیاری دیگر یا این بحث را در کتب اعتقادی و کلامی خود مطرح نکرده اند و یا از مخالفان سرسخت آن بوده اند. (ر.ک: کلمه علیا در توقیفیت اسماء، حسن زاده آملی)
در قرآن نیز خداوند در سوره اعراف، آیه 180؛ چنین می فرماید: «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها؛ یعنی و برای خداوند، نام های نیک است؛ خدا را به آن (نام ها) بخوانید».
خلاصه این که توقیفی بودن دارای دلیل قانع کننده ای نیست لذا اطلاق صفاتی مانند علت ایجادی، واجب الوجود و … که نه تنها باعث توهین و بی ارزشی ساحت کبریایی خداوند نیست بلکه نشان دهنده عظمت و اقتدار اوست هیچ منعی ندارد.
بسیاری از متکلمان قائل به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی اند و مهمترین دلیل آنها هم این است که مبادا خداوند را به نامی بخوانیم که باعث بی ارزش کردن مقام کبریایی و عظمت او گردد. به عبارت دیگر از نظر فقهی مقتضای احتیاط در دین این است که تسمیه خداوند را محدود کنیم به اسمایی که خودش خود را به آنها خوانده است، چرا که عقل بشری ناقض است و توان درک صفات او را ندارد و چه بسا در نامگذاری به خطا برود.
اینها تمام دلایلی است که متکلمان و فقهای معتقد به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی هستند، آورده اند. اما هیچ دلیل عقلی و یا نقلی بر این مدعا اقامه نکرده اند. و روایاتی نیز که در باب «النهی عن الفقه بغیر ما وصف به نفسه» در اصول کافی آمده است مانند روایتی از امام ابوالحسن (ع) که فرمودند: «اللهم لا اصفک الا بما وصفت به نفسک» دلالتی بر توقیفی بودن اسماء و صفات ندارند. چرا که مفاد چنین روایاتی این است که خداوند خود را به صفات کمال و صفت کرده است و ما نیز به حکم عقل، باید خداوند را تنها به صفات کمال وصف کنیم. اما مفاد آن، این نیست که در اطلاق هر لفظی که دلالت بر صفات کمال دارد باید اذن شرعی وجود داشته باشد، بلکه همین مقدار که در اطلاق آنها منع شرعی وجود ندارد کافی است.
از این گذشته بسیاری از بزرگان مانند خواجه نصیر الدین طوسی، صدق ابن بابویه، شهید اول، شیخ بهایی، ملا صدرا و … و بسیاری دیگر یا این بحث را در کتب اعتقادی و کلامی خود مطرح نکرده اند و یا از مخالفان سرسخت آن بوده اند. (ر.ک: کلمه علیا در توقیفیت اسماء، حسن زاده آملی)
در قرآن نیز خداوند در سوره اعراف، آیه 180؛ چنین می فرماید: «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها؛ یعنی و برای خداوند، نام های نیک است؛ خدا را به آن (نام ها) بخوانید».
خلاصه این که توقیفی بودن دارای دلیل قانع کننده ای نیست لذا اطلاق صفاتی مانند علت ایجادی، واجب الوجود و … که نه تنها باعث توهین و بی ارزشی ساحت کبریایی خداوند نیست بلکه نشان دهنده عظمت و اقتدار اوست هیچ منعی ندارد.