پرسشگر گرامی ، به نکات زیر توجه نمایید :
یکی از بزرگترین تعالیم اخلاقی اسلام محترم شمردن مقدسات جامعه است. هر فردی وقتی برای چیزی قداست خاصی قائل شد به آن احترام می گذارد و از حریم آن دفاع می کند و به هیچ وجه راضی نمی شود که دیگری به مقدسات او اهانت کند و آن ها را به باد فحش بگیرد و کوچکترین توهینی به مقدسات او (هر چند پوچ و خرافی باشد) باعث می شود که او هم به خاطر تعصب جاهلی خود متقابلاً به مقدسات مؤمنین فحش و ناسزا بگوید و به ساحت قدس الهی اهانت کند.
قرآن برای حفظ مقدسات دینی از نیش زبان و گزند مشرکان، مؤمنان را از دشنام دادن به بت ها به شدت منع می کند و می فرماید: « ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم » نباید شما مؤمنان به بت های آنان دشنام بدهید زیرا عکس العمل آنان نیز این خواهد بود که از روی جهالت و لجاجت معبود حقیقی و پروردگار شما را دشنام دهند.[انعام/۱۰۸]امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مراد از دشنام به خدا دشنام به اولیاء خدا است» زیرا هر کس یکی از اولیاء خدا را دشنام دهد خدا را دشنام داده است که در نکته اول به آن اشاره شد.
مسعده بن صدقه از امام صادق (علیه السلام) سئوال می کند که معنی کلام پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چیست که فرمود: « شرک از حرکت مورچه بر روی یک سنگ صاف در شب تاریک مخفی تر است؟!» امام (علیه السلام) فرمود: «مؤمنان به بت های مشرکان دشنام می دهند و در نتیجه مشرکان هم به معبود مؤمنان ناسزا می گویند پس خداوند از دشنام به بت ها نهی فرموده تا کافران معبود مؤمنان را دشنام ندهند پس مؤمنان به واسطه دشنام به بت ها، مشرک می شوند در حالی که خود نمی دانند.»[وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۹۸٫]به همین جهت ملاحظه می کنیم امیر مؤمنان (علیه السلام) هنگامی که در جنگ صفین شنید جمعی از اصحاب، معاویه و پیروان او را دشنام می دهند فرمود: « انی اکره لکم ان تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ من العذر.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹) «من دوست ندارم که شما فحاش باشید لکن اگر شما به جای دشنام اعمال آن ها را توصیه و احوال آن ها را ذکر کنید به حق نزدیک تر و برای اتمام حجت بهتر است.»
ب ) توهین کنندگان
اشخاص توهین کننده همگی یکسان نیستند.
1 . 1 . بعضی به علت مشکل یا مصیبتی که برایشان پیش آمده به جهت کم تحملی اقدام به توهین به مقدسات یا انقلاب اسلامی می نمایند.
2 . 1 . برخی به علت این که اغفال شده اند و اطلاعات کافی ندارند به جهت باطل دیدن حق اقدام به توهین می نمایند.
3 . 1 . برخی نیز نه عصبانی هستند و نه بی اطلاع بلکه مغرض و معاند و کینه توز هستند و در این روحیه نیز سابقه دارند به طوری که از هر فرصتی برای بدگویی استفاده می کنند.
2 . وظیفه ما
وظیفه ما در قبال هر یک از سه گروه مذکور از نظر شکلی و محتوایی مختلف می باشد پس قبل از هر چیز در این مسأله انسان باید موقعیت شناس باشد.
1 . 2 . در برخورد با گروه اول
باید مدتی سکوت نمود و خود را به تغافل زد زیرا بعد از فروکش شدن خشم و عصبانیت خود آن شخص از عمل خود پشیمان می شود ، در فقه اسلامی، جملاتی که حتی در حد ارتداد است اگر از شخص در حال خشم و عصبانیت صادر گردد مورد چشم پوشی است و حکم ارتداد بر چنین شخصی بار نمی شود.
2 . 2 . اما وظیفه ما در قبال گروه دوم
اقدام به نصیحت و اطلاع رسانی صحیح است؛ یعنی اگر احتمال تأثیر بدهیم باید به بحث منطقی وعلمی با این گونه افراد بپردازیم و نکته مهم این است در مقابل هر ادعایی که می کنند مطالبه دلیل نماییم و به صرف این که فلان مسأله و شایعه درست است چون همه می گویند قانع نشویم. البته خود ما نیز باید برای تمام ادعاهای خود دلیل متقن و منطقی و قانع کننده داشته باشیم.
طبیعتا اگر اطلاعات ما در آن موضوع کم باشد یا شیوه بحث و گفتگو و مناظره را به خوبی ندانیم یا از قدرت بیان کافی برخوردار نباشیم بهتر است شخصا وارد بحث نشویم و او را به فرد دیگری که از عهده این کار بر می آید معرفی کنیم زیرا در ابتدا هم ذکر نمودیم که اگر احتمال تأثیر می دهید اقدام به بحث کنید و مسلما کسی که از نظر علمی یا بیان ضعیف است احتمال اثر عقلایی در مناظره اش نمی رود مگر این که طرف مقابل خیلی ضعیف باشد و توان ما برای قانع نمودن او کافی باشد.
3 . 2 . نسبت به گروه سوم
که معاند و هرزه گو هستند بهترین کار پرهیز از برخورد و گفتگو با این گونه افراد است. سخن منطقی با این گونه اشخاص اثر بخش نیست. گوش دادن به یاوه گویی های آنان نیز اعصاب انسان را خرد می کند. پس بهتر است از سخن و حرف و معاشرت با این اشخاص دوری نمود.
یکی از بزرگترین تعالیم اخلاقی اسلام محترم شمردن مقدسات جامعه است. هر فردی وقتی برای چیزی قداست خاصی قائل شد به آن احترام می گذارد و از حریم آن دفاع می کند و به هیچ وجه راضی نمی شود که دیگری به مقدسات او اهانت کند و آن ها را به باد فحش بگیرد و کوچکترین توهینی به مقدسات او (هر چند پوچ و خرافی باشد) باعث می شود که او هم به خاطر تعصب جاهلی خود متقابلاً به مقدسات مؤمنین فحش و ناسزا بگوید و به ساحت قدس الهی اهانت کند.
قرآن برای حفظ مقدسات دینی از نیش زبان و گزند مشرکان، مؤمنان را از دشنام دادن به بت ها به شدت منع می کند و می فرماید: « ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم » نباید شما مؤمنان به بت های آنان دشنام بدهید زیرا عکس العمل آنان نیز این خواهد بود که از روی جهالت و لجاجت معبود حقیقی و پروردگار شما را دشنام دهند.[انعام/۱۰۸]امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مراد از دشنام به خدا دشنام به اولیاء خدا است» زیرا هر کس یکی از اولیاء خدا را دشنام دهد خدا را دشنام داده است که در نکته اول به آن اشاره شد.
مسعده بن صدقه از امام صادق (علیه السلام) سئوال می کند که معنی کلام پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چیست که فرمود: « شرک از حرکت مورچه بر روی یک سنگ صاف در شب تاریک مخفی تر است؟!» امام (علیه السلام) فرمود: «مؤمنان به بت های مشرکان دشنام می دهند و در نتیجه مشرکان هم به معبود مؤمنان ناسزا می گویند پس خداوند از دشنام به بت ها نهی فرموده تا کافران معبود مؤمنان را دشنام ندهند پس مؤمنان به واسطه دشنام به بت ها، مشرک می شوند در حالی که خود نمی دانند.»[وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۹۸٫]به همین جهت ملاحظه می کنیم امیر مؤمنان (علیه السلام) هنگامی که در جنگ صفین شنید جمعی از اصحاب، معاویه و پیروان او را دشنام می دهند فرمود: « انی اکره لکم ان تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ من العذر.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹) «من دوست ندارم که شما فحاش باشید لکن اگر شما به جای دشنام اعمال آن ها را توصیه و احوال آن ها را ذکر کنید به حق نزدیک تر و برای اتمام حجت بهتر است.»
ب ) توهین کنندگان
اشخاص توهین کننده همگی یکسان نیستند.
1 . 1 . بعضی به علت مشکل یا مصیبتی که برایشان پیش آمده به جهت کم تحملی اقدام به توهین به مقدسات یا انقلاب اسلامی می نمایند.
2 . 1 . برخی به علت این که اغفال شده اند و اطلاعات کافی ندارند به جهت باطل دیدن حق اقدام به توهین می نمایند.
3 . 1 . برخی نیز نه عصبانی هستند و نه بی اطلاع بلکه مغرض و معاند و کینه توز هستند و در این روحیه نیز سابقه دارند به طوری که از هر فرصتی برای بدگویی استفاده می کنند.
2 . وظیفه ما
وظیفه ما در قبال هر یک از سه گروه مذکور از نظر شکلی و محتوایی مختلف می باشد پس قبل از هر چیز در این مسأله انسان باید موقعیت شناس باشد.
1 . 2 . در برخورد با گروه اول
باید مدتی سکوت نمود و خود را به تغافل زد زیرا بعد از فروکش شدن خشم و عصبانیت خود آن شخص از عمل خود پشیمان می شود ، در فقه اسلامی، جملاتی که حتی در حد ارتداد است اگر از شخص در حال خشم و عصبانیت صادر گردد مورد چشم پوشی است و حکم ارتداد بر چنین شخصی بار نمی شود.
2 . 2 . اما وظیفه ما در قبال گروه دوم
اقدام به نصیحت و اطلاع رسانی صحیح است؛ یعنی اگر احتمال تأثیر بدهیم باید به بحث منطقی وعلمی با این گونه افراد بپردازیم و نکته مهم این است در مقابل هر ادعایی که می کنند مطالبه دلیل نماییم و به صرف این که فلان مسأله و شایعه درست است چون همه می گویند قانع نشویم. البته خود ما نیز باید برای تمام ادعاهای خود دلیل متقن و منطقی و قانع کننده داشته باشیم.
طبیعتا اگر اطلاعات ما در آن موضوع کم باشد یا شیوه بحث و گفتگو و مناظره را به خوبی ندانیم یا از قدرت بیان کافی برخوردار نباشیم بهتر است شخصا وارد بحث نشویم و او را به فرد دیگری که از عهده این کار بر می آید معرفی کنیم زیرا در ابتدا هم ذکر نمودیم که اگر احتمال تأثیر می دهید اقدام به بحث کنید و مسلما کسی که از نظر علمی یا بیان ضعیف است احتمال اثر عقلایی در مناظره اش نمی رود مگر این که طرف مقابل خیلی ضعیف باشد و توان ما برای قانع نمودن او کافی باشد.
3 . 2 . نسبت به گروه سوم
که معاند و هرزه گو هستند بهترین کار پرهیز از برخورد و گفتگو با این گونه افراد است. سخن منطقی با این گونه اشخاص اثر بخش نیست. گوش دادن به یاوه گویی های آنان نیز اعصاب انسان را خرد می کند. پس بهتر است از سخن و حرف و معاشرت با این اشخاص دوری نمود.