خانه » همه » مذهبی » توکل و صبر

توکل و صبر


توکل و صبر

۱۳۹۲/۰۶/۰۵


۸۵۱ بازدید

گاهی اوقات به توکلم وصبرم شک میکنم وفکر میکنم بنتیجه نمیرسم باید خودم کاری کنم؟! هر چند من کاره ای نیستم.


از اینکه با جوانی با ایمان و مستعد کسب فضایل اخلاقی مکاتبه می کنیم بسیار مسرور و شادمانیم و امیدواریم که بتوانیم در این مسیری که قدم برداشته اید شما را یاری کنیم. ابتدا خوب است با واژه توکل قدری بیشتر آشنا شویم.
«توکل»
توکّل به معناى اعتماد و تکیه بر خداست و این که انسان بر خود و نیروها و توانمندى هاى خود یا دیگران اعتمادى نداشته باشد. چون هر کس در کارى که خبره نیست و یا توان آن را ندارد وکیل مى گیرد. انسان در امور و شئون خود نه خبره است و نه توانایى و قدرت انجام آن را دارد، چنان که دیگران نیز مانند او هستند و وضعیتى بهتر از او ندارند. لذا باید به یک مبدأ خبیر و قادر تکیه کند و این همان توکّل بر خداست: «ومن یتوکّل على الله فهو حسبه(طلاق/ 3) هر کس برخدا توکّل کند خدا کفایت مهمات و مشکلات او را مى کند» «حسبنا الله ونعم الوکیل(آل عمران/ 173) خدا کفایت مشکلات ما را مى کند و او بهترین وکیل و تکیه گاه است»، «على الله فلیتوکّل المتوکّلون(ابراهیم/ 12) تکیه کنندگان باید فقط بر خدا تکیه کنند».
در بیان بلند حضرت جواد الأئمه (ع) آمده است: تکیه بر خدا بهاى هر متاع گران قیمت و نردبان هر مقام متعالى و متکاملى است: «ألثِّقة بِالله ثَمنْ لِکلّ غالٍ وسُلّم إلى عالٍ»( بحار 75/ 364).
«توکل مقوّم عمل»
توکّل مرزى جدا از بکارگیرى اسباب مادى ندارد تا انسان بگوید: کارى که توانایى آن را دارم، خودم انجام مى دهم و کارى که در انجام آن ناتوانم بر خدا توکل کرده و به او واگذار مى کنم. بلکه انسان در ریز و درشت کارهاى خود ضعیف و ناتوان است و احتیاج به وکیل دارد. نه تنها در قیام خود به حول و قوه الهى نیاز دارد، در قعود و نشستن نیز محتاج به حول و قوه اوست لذا در نماز مى گوییم:( بحول الله و قوته أقوم وأقعد)، یعنى نه تنها در ایستادن بلکه در نشستن نیز به حول و قوه خدا اعتماد و تکیه مى کنم. (آیة الله جوادى آملى، حماسه و عرفان). با بیانی ساده چنین می توان گفت: انسان با دو قدرت (خداوند و انسان) مواجه نیست بلکه هرچه هست یک قدرت است و آن قدرت ذات مقدس الهی است که قدرت انسان نیز زیر مجموعه این قدرت است.
نکته دیگر این است که توکل شرط موفقیّت در عمل نیست بلکه شرط کمال و مصیب واقع شدن عمل است. گاه اتفاق می افتد در انجام کاری که به خداوند توکل کرده ایم خللی بوجود می آید و باعث می شود که به سرانجام نرسد چرا که مصلحت ما در به وقوع نیافتن آن عمل بوده است. اما از آن رو که ما این کار را با توکل بر خداو ن د و با رنگ و بوی الهی انجام داده ایم هرچند به دلایلی ناقص رها شود قطعاً پیروز میدان ماییم، چرا که ما مأمور به وظیفه ایم، نه مأمور به نتیجه و وظیفه ما چیزی نیست مگر عبادت خداوند متعال و این مهم حاصل نمی شود جز با ذکر و یاد خداوند در تمام شؤونات زندگی.
«جایگاه توکل در اعمال انسان»
از جمله قوانین وسنت هاى الهى این است که هیچ چیزى بدون سبب و علت تحقق پیدا نمى کند. مثلا چیزى که خداوند مقدر کرده است که بسوزد باید آتش آنرا بسوزاند و افعال آدمی با توکل در تضاد نیست. این اشکالات ازاینجا پیدا مى شود که ما گمان می کنیم توکل از حوزه افعال ما خارج است. در صورتى که توکل جزیى از افعال ماست چه متوجه به آن باشیم و چه متوجه نباشیم.
توکل به خداوند از دو حیث در نتیجه اعمال تاثیر دارد: اول: انسان براى رسیدن به هدف خود در یک کار، به دو نوع از اسباب نیازمند است: اسباب مادى و اسباب معنوی. ممکن است با وجود فراهم بودن همه اسباب طبیعى، ضعف اسباب معنوی چون اراده، ترس، سستى و بى فکرى مانع رسیدن انسان به هدف شود. هرگاه انسان در افعال خود به خداوند توکل کند (به همان معنای توجه به خداوند که ذکر شد) این ضعف ها تا حدودی جبران مى شود. دوم: همچنین از آنجا که توکل، نگرش توحیدى در مقام عمل است، از مراتب کمال نفس به شمار مى آید و انسان را لایق جذب رحمت الهى مى کند. این رحمت الهى به شکل خارق العاده یا طبیعى و عادى، باعث فراهم شدن اسباب موفقیت انسان در کارها مى گردد.
و اما همانطور که در قسمت اول سؤالتان گفتید چنانچه احتمال به عدم تواناییتان در انجام مسئولیت، احتمالی عقلایی باشد یعنی شما به تواناییهای خود علم دارید و می دانید که در انجام این کار نمی توانید موفق باشید، باید از انجام آن صرف نظر کنید و این مسئولیت را به کسی بسپارید که توانایی انجام آن را داشته باشد چرا که در غیر این صورت شما خلاف عدالت و تعریف آن که وضع الشیء فی موضعه است عمل کرده اید و در پیشگاه خداوند مسئول خواهید بود. ولی گاهی اتفاق می افتد که انسان دچار تفریط و حساسیت بیش از اندازه می شود به گونه ای که به کلی توانایی های خود را نفی میکند و در تصمیم گیریها دچار تذلذل می شود. باید نسبت به خود شناخت کاملی پیدا کنید و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید تا بهتر بتوانید جایگاه خود را پیدا کنید. نه آنقدر به خود خوشبین باشید که ضعفهایتان را از یاد ببرید و نه آنقدر از تواناییهایتان مأیوس، که جرأت بر انجام کاری را نداشته باشید.
خداوند در سوره قیامة آیه 14 می فرماید: ( بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَةٌ – بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است) هرکس از اعمال و رفتار خود بهتر آگاه است و به خوبی می داند که آیا اعمالش را صحیح و تمام انجام داده است یا نه؟ معمولا انسان پس از انجام کارهای خوب روحش لطیف می شود و این انبعاث روحی به خوبی قابل فهم است. اما فهم اینکه آیا عملمان مرضی خداوند قرار گرفته است یا نه کاری بسیار دشوار است که فقط از عهده اولیای الهی ساخته است. ولی ما می توانیم با رعایت تمام آداب و شرایط یک عمل (حسن فعلی و حسن فاعلی) و با توکل بر خداوند مقدمات عملمان را به گونه ای انجام دهیم که رضایت الهی در آن باشد. در این صورت می توان امید داشت که این عمل مورد قبول خداوند قرار خواهد گرفت. حال اگر چنین عملی از جانب خداوند مصیب واقع نشد قطعا مصالحی در میان بوده که خداوند از آنها بهتر از هرکس دیگری با خبر است.
انسان زمانی می تواند بفهمد تلاشش در جهت انجام عملی کافی بوده است یا نه که از تمام توان خود در رسیدن به مطلوبش استفاده کرده باشد و در نزد خودش از آسودگی خاطر برخوردار باشد و این برای انسان قابل فهم می باشد.
«ارزش صبر»
هر کسى در این جهان براى خود آرزو و آمالى دارد و مى کوشد که به مقصد و هدف نهائى خود برسد، یکى عاشق علم و دانش، دیگرى خواهان مال و ثروت، و برخی هم در پی کسب فضایل و معنویاتند. نیل به این مقاصد معنوى و مادى در گرو صبر و شکیبایى و بهره گیرى از نیروى استقامت و بردبارى است. تا دانشجو شب و روز رنج تحصیل را بر خود هموار نکند، و با نیروى استقامت، مشکلات فراگرفتن علم و دانش را حل ننماید، هرگز به آرزوى خود نخواهد رسید. تمام دانشمندان بزرگ جهان و پایه گذاران علوم در سایه استقامت و بردبارى به مقامات بالا رسیده اند. و گرنه با خیابان گردى و شب نشینى، هرگز به مقام بلندى از علم و دانش نمى توان رسید.
بازرگان ثروت اندوز براى یک هدف بزرگ، براى بالا بردن سطح زندگى تا رنج سفر را بر خود هموار نکند و مسافرتهاى دریایى و هوایى را ناچیز نشمرد، هرگز به آرمان نخواهد رسید.
یک فرد با ایمان که به راستى خواهان کسب رضاى الهی و تحصیل خشنودى او است بدون نیروى استقامت هیچ معصیتى را نمى تواند ترک کند، و مشقت هیچ طاعت و عبادتى را مانند نماز و روزه و… نمى تواند متحمل شود.
بر این اساس صبر و استقامت پایه و اساس هر کمال، و شالوده هر آرمان و آرزویى است که انسان در مغز خود مى پروراند.
امیر مؤمنان علی (ع) در روایتی زیبا مى فرماید: یکى از صفات برجسته انسانى صبر و استقامت است، ایمان بى صبر و استقامت، بسان تن بى سر است که بصورت یک لاشه غیر مفید در مى آید. (وَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَانَّ الصبر مِنَ الایمانِ کَالرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ وَلا خَیْرٍ فى جَسَدٍ لا رَأسَ مَعَهُ وَلا فى ایمانٍ لا صَبْرَ مَعَهُ – شرح نهج البلاغه ج 8 ص 232) به راستى صبر و استقامت رمز موفقیت، و اساس ترقى و تکامل و شالوده نیل به هدف است مثلا سرباز بى استقامت در جبهه جنگ خود را تسلیم دشمن مى کند و سلاح و سنگر را در اختیار دشمن مى گذارد.
هر فرد با ایمانى مى تواند در سایه شکیبایى و استقامت، فرائض الهى را که بى رنج و مشقت نیست، انجام دهد و از معاصى و گناهان چشم بپوشد. خداوند کریم در سوره انفال آیه 65 می فرماید: (ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین – بیست سرباز با صبر و استقامت بر دویست تن غالب و پیروز مى گردد.
موفقیت بر مشکلات:
گرچه توانمندى انسان در مواجه با مشکلات به عواملى در مراحل تربیتى و شرایط رشد نیز بستگى دارد، اما اساس این ویژگى از منظر قرآن و روایات، در بینش و اعتقادات و هدفی که انسان دارد نهفته است؛ خداوند در آیه 156 سوره بقره مى فرماید: و قطعاً شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و ثمرات زندگى مى آزماییم؛ و بشارت باد بر شکیبایان؛ کسانى که چون مصیبتى به آنان رسد، گویند: «انا لله و انا الیه راجعون؛ ما از خداییم و به سوى او باز مى گردیم». قطعا مشکلات وسیله ای هستند برای امتحان انسانها و طبق فرموده خداوند در مواجه با مشکلات شخصی پیروز و سربلنداست که بیشتر به یاد خداوند باشد و از او استمداد جوید. کسی که خداوند را مالک علی الاطلاق هستی می داند و همه چیز را از خدا و برای او می داند، دیگر در مواجه با مشکلات زبان به گله و شکایت نمی گشاید. چرا که خود را مالک چیزی نمی داند تا برای نرسیدن و یا از دست دادن آن شکوه کند. می داند صبر بر مشکلات وسیله ایست برای تقرب جستن به خداوندی که هدف اصلی از خلقت را عبادت و بندگی انسانها قرار داده است و صبر وسیله ایست برای نیل به این مقصود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد