خانه » همه » مذهبی » تیکه و زخم زبان

تیکه و زخم زبان


تیکه و زخم زبان

۱۳۹۴/۱۰/۰۳


۱۲۰۳۴ بازدید

باسلام فرق تیکه زدن با زخم زبان زدن درچیست و آیا زخم زبان زدن اشکال شرعی دارد؟

به نام خدا وبا سلام وتشکر از ارتباطتان با این مرکز !
تیکه و کنایه و زخم زبون ، این سه تقریبا به یک معنی است و از گناهان وخطاهای زبان است وگاه موجب آزار طرف مقابل می شود وگاه شخص مقابل هم متقابلا چیزی می گوید وقضیه تمام می شود وگاهی کشدار شده وبه جاهای ناجور می کشد ، مسلم است که اگر انسان مراقب رفتار وگفتارش باشد می تواند در عین شادی وخوشحالی در زندگی از بکاربردن الفاظی که موجب دل شکستن ویا آزار کسی بشود جلو گیری کند !
خداوند در قرآن کریم به نعمت زبان اشاره فرموده و می فرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خلق الانسان عَلَّمَهُ الْبَیانَ»1 زبان عمده ترین وسیله ای است که مردم به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل اوست.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «المرءُ مخبوء تحت لسانه؛2 شخصیت هر کس در پی زبان اوست» زبان با تمام فوائدی که برایش ذکر می شود مفاسد و آفاتی نیز دارد که باید آنها را شناخت تا با کنترل زبان، از ابتلاء به آن آفات پیشگیری و اجتناب ورزید.
در قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند.از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.»3 خداوند درآیه دیگر می فرماید: وای بر هر بدگوی عیبجویی.« وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ.» 4
راه نجات در چیست ؟
در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم.»5
شخصی به آن حضرت عرض کرد که: راه نجات چیست؟ فرمود: زبان خود را نگاه دار.6 و دیگری عرض کرد که: از چه چیز بیشتر بر من ترسیده شود؟ زبان او را گرفت و فرمود: این و فرمود بیشتر چیزی که مردمان را داخل جهنم می کند زبان است و شهوت.7
حضرت علی ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید:«به خدا سوگند، باور نمی کنم بنده ای زبانش را حفظ نکند تقوائی سودمند به دست آورد.»8
پیامبر اکرم می فرماید: «بیشترین مردم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم می روند.» که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.9
گناهان زبان :
1. غیبت. 2. نمیمه. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت. 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27. اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.10
هشدارهایی برای کنترل زبان !!!
زبان مهم ترین کلید دانش و فرهنگ و عقیده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقی، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است.زبان ترجمان دل و نماینده عقل و کلید شخصیت و مهم ترین دریچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش می بندد. قبل از هر چیز بر صفحه زبان و در لابلای گفته های او ظاهر می شود. زبان در عین اینکه یکی از شگفت انگیزترین آفریدهای پروردگار و از بزرگترین نعمتهای او است ، می تواند بسیار خطرناک و سرچشمه گناهان بیشماری باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد.
پیامبر مکرم اسلام زیبایی انسان را در زبان او می داند. «الجمال فی اللسان»( بحار الانوار، ج77، ص 141.) سخن گفتن نعمت بسیار بزرگی است که عامل تفهیم در زندگی اجتماعی آدمی است، هر چه اجتماع بزرگ تر و روابط گسترده تر شود نیاز به خوب صبحت کردن و مقید به آداب گفتگو شدن بیشتر می شود. در جامعه کسانی موفق ترند که بهتر می توانند خواسته ها و نظریات خود را بیان کنند و یا خوب و فصیح و زیبا سخن گویند، و از آنجا که زبان مهم ترین وسیله ارتباط انسان ها با یکدیگر و اطلاع رسانی و مبادله افکار و اندیشه ها است، می توان آن را از فعال ترین عضو بدن یاد کرد، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره ای که از زبان برمی خیزد، بسیار است که می توان آن را به گفته بعضی به صدها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی،اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و…
و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می گیرد و می تواند رابطه ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و…بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: «انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛ قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.» و نیز فرمود:«نجاة المؤمن فی حفظ اللسان (نجات و رستگاری انسان با ایمان در کنترل زبان است روز قیامت باطن همین دنیاست، یعنی عالم نظیر سکه دو رویی است که ظاهرش دنیا و باطنش آخرت می باشد. به فرمایش قرآن اینجا عرض و آنجا حقیقت، اینجا ظاهر و آنجا باطن است و در روز قیامت باطن ها بر ملا می شوند. زبان درازی، بداخلاقی و زخم زبان در دنیا اینچنین نتیجه ای نیز در آخرت دارد. یعنی هر چه زبان در دنیا درازتر باشد در آخرت نیز درازتر می گردد، بطوری که بر روی زمین افتاده و پایمال می شود.
دیدن عیوب خویش و ناخوشنودی از گناهان و پشیمانی از رفتارهای ناپسند، از نشانه های ایمان است و شما دوست عزیز میبایست برای داشتن چنین حالی خداوند را شاکر باشید.
آزار و اذیت مومن در اسلام حرام است و به طور کلی شکستن دل انسان مؤمن که به تعبیر روایات، احترام او از کعبه بیشتر است، دارای آثار وضعی و جانبی فراوانی است و دلی که شکست به سادگی التیام نمی یابد و جبران آن دشوار است؛ پس در مرحله اول باید انسان مراقب باشد دل کسی را نشکند و قلبی را جریحه دار نسازد و اگر خدای ناخواسته این اتفاق افتاد باید به سرعت جبران و تلافی کند و دل شکسته را التیام بخشد و آن را به دست آورد و تنها استغفار و آمرزش کافی نیست مگر این که به آن فرد دسترسی نداشته و یا از انسان دور باشد و انسان، قدرت جبران نداشته باشد که در این صورت علاوه بر استغفار و طلب آمرزش از درگاه الهی باید در حق آن فرد دعای خیر کرد و خیر دنیا و آخرت او را از خداوند درخواست نمود و با این کار انشاءالله قلب او در باطن از شما راضی و خشنود می گردد.
در حدیث آمده است که خداوند می فرماید: «انا عند المنکسرة قلوبهم؛ من همدم قلب های شکسته هستم» یعنی انسان دل شکسته، در پیشگاه خداوند دارای جایگاه ویژه ای است و مورد توجه خداوند می باشد و دعا و نفرین انسان دل شکسته خیلی زود اثر می بخشد.
امام زین العابدین(علیه السلام) در حدیث شریفی می فرماید: پدرم در لحظات آخر عمر عزیزش، در آن شرایط سخت روز عاشورا در حالی که خون در رگ هایش می غلطید مرا در آغوش گرفت و به من فرمود: تو را به آن چه پدرم نزدیک وفاتش به من فرمود وصیت می کنم و آن این که: «یا بنی! ایاک و الظلم من لا تجد علیک ناصرا الا الله؛ پسر عزیزم! از ظلم و ستم به کسی که یار و یاوری جز خدا ندارد بپرهیز. (منتهی الامال، ج 1، ص 713، انتشارات هجرت)
شکستن دل انسان و ناراحت کردن او از گناهانی است که دارای عواقب بدی است و باید خیلی سریع از آن توبه کرد و به نحوی دل آن فرد را به دست آورد و او را از خود راضی و خشنود نمود. مثلا با عذرخواهی و جبران کردن به وسیله احسان و یا هدیه ای و یا کلمات دلنشینی اندوه و گرفتگی را از آن فرد برطرف نمود؛ چون دل شکستن آثار بدی به دنبال دارد و شکستگی او نه تنها در اعمال و زندگی و آسایش ما تأثیر منفی دارد، بلکه اگر جبران نشود، ناخشنودی الهی و عذاب اخروی را نیز در پی دارد.
رعایت چند نکته درکنترل زبان:
1- همیشه در هر کاری، توکل به خدای تعالی و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) داشته باشید و از آن ذوات نورانی، بویژه ولی عصر (عج الله تعالی فرجه) کمک و یاری بخواهید.
2- از ابتدای صبح که بیدار می شوید با خود و خدای خود عهد کنید که در این روز غیبتی نکنید ویاهیچ دلی را نشکسته و مراقب گفتار و رفتار خود خواهید بود.
3- دفتری تهیه کرده، با نوشتن ایام هفته، اگر دلی را در روز نرنجاندید و با زبان خود آزار ندادید، یا بالعکس اگر از عهد خود تخلف کردید در هر دو صورت، در آن دفتر یادداشت کنید.
4- در آخر شب با مرور دفتر، اگر به عهد خود پایبند بودید خود را تشویق کرده، سپاسگزار لطف خداوند باشید؛ اگر تخلف کردید، با استغفار به درگاه الهی، خود را تنبیه کنید. مثلا فردای آن روز را روزه بگیرید؛ یا مقداری پول بعنوان صدقه کنار بگذارید.
5- عادت کنید قبل از هر حرف و عملی، کمی فکر کنید. اگر آن کار به نفع دنیا و آخرت شما بود، آن را انجام دهید و اگر به ضرر شما بود از انجام آن کار یا زدن آن حرف اجتناب کنید.
6- با خود تصور کنید عده ای همه ی اعمال شما را زیر نظر دارند و قرار است کارهایتان را ثبت و ضبط کنند و به دیگران نشان دهند. سپس از خود بپرسید در چنین صورتی چه رفتاری از خود نشان می دهید؟ در حالی که خدای قادر و توانا همه اعمال ما را زیر نظر دارد و هیچ عملی از منظر او مخفی نیست! بدون شک با تقویت چنین فرضی، در گفتار و رفتارتان تجدید نظر خواهید کرد.
7- دوستانی انتخاب کنید که از اخلاق و رفتار مناسبی برخوردار باشند و آنها را الگوی خود قرار دهید.
8- اینکه ناخواسته چنین رفتارهایی از شما سر می زند، نشان دهنده ی این است که به اینگونه رفتارها عادت کرده اید و همانطور که می دانید ترک هر عادتی نیاز به تلاش و زحمت و استقامت دارد. ینابراین کمر همت خود را محکم ببندید و ایمان داشته باشید که در صورت استقامت، خداوند شما را یاری خواهد کرد.
مهمترین اموری که می تواند ما را در کنترل زبان و پرگویی یاری کند عبارتند از:
1. توجه جدی به خطرات زبان:
برای پرهیز آسیبهای زبان قبل از هر چیز توجه کامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح که انسان از خواب بیدار می شود باید به خود توصیه کند که باید مراقب خطرات زبانش باشد. زیرا این عضو می تواند انسان را به اوج سعادت یا خاک ذلت و شقاوت بکشاند. در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) چنین آمده است: هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما رعایت کن، چرا که اگر تو به راه راست بروی، ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج می رویم. (اخلاق در قرآن، آیه ا… مکارم شیرازی، ج 1، ص 319)
دوحدیث هشدار دهنده ازامیرالمومنان علیه السلام!:
– کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود و کسی که پرهیزگاریش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود. (نهج البلاغه، کلمات قصار 349)
– الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل سخن مانند داروست، اندکش مفید زیادش کشنده است غرر الحکم، شماره 2182
2.سکوت:
از طرف دیگر توجه به اهمیت و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین و طبیبان روح و جان انسان؛ فرد را از پرگویی نگه می دارد. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر است. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد. باید توجه داشت که مراد سکوت مطلق نیست چون بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنویات و مادیات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضایل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور کم سخن گفتن، یا به تعبیر دیگر خاموشی در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است.
روایاتی که ارزش و آثار سکوت را بیان می کند:
1. سکوت طولانی را رعایت کن چون شیطان را از تو می راند و در امر دین یاور و مددکار توست.
2. سکوت دری از درهای حکمت است؛ سکوت محبت می آورد و راهنما به هر کار خیر است.
3. انسان ساکت هیبتش زیاد است.
4. اگر سخن گفتن نشانه سخنوری است در سکوت سلامت و ایمنی از لغزش است.
5. هیچ نگهبانی چون سکوت نیست.
در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان(ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد. (تصنیف غررالحکم، ص 216، ش 4252 )البته سکوت همواره امر مطلوبى نیست؛ چنانچه سخن گفتن نیز این طور است. پس بایستى سخنان را طبقه بندى کرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غیرضرورى نیز از سخن باز ایستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدایت کسى یا براى ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسیار نیکو است. هم چنین احوال پرسى از دیگران و…؛ ولى اگر سخن لغو و بیهوده و یا خداى ناکرده مشتمل بر گناه باشد، در این صورت بایستى از آن پرهیز کرد. ر.ک: (میزان الحکمه، ج 5، ص 435)
سعدی نیز در این باب سروده است: اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است // به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی ؛ دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی!
و نیز گفته است: سخن گرچه دلبند و شیرین بود //سزاوار تصدیق و تحسین بود —- چو یکبار گفتی، مگو باز پس //که حلوا چو یکبار خوردند، بس
3.مراقبه :
داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ویژه گفتار و فعالیت هایی که توسط زبان انجام می گیرد و محاسبه و حسابرسی در هنگام خواب و در پایان فعالیت های روزانه عاملی مهم در کنترل زبان و بازداشتن آن از پرگویی است. کنترل دایم بر گفتار و سخنان هم چون پاسبانی که با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعالیت های آنها را شدیدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسی و رسیدگی به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب می گردد که به تدریج گفتار انسان تحت کنترل درآید و پرگویی انسان مهار گردد.
4.خستگی ناپذیری :
باید توجه داشت که منع زبان از پرگویی کاری تدریجی و طولانی است. انسانی که سالها به پرگویی و کنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و این عمل در او به صورت ملکه درآمده است، نمی تواند یک روزه بر خلاف آن عمل کند، بلکه باید قرار بر این بگذارد که هر روز مقداری از پرگویی اش را کم کند تا به تدریج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروری از زبانش استفاده کند و سخن بگوید.
توصیه ها و راهکارهای بیشتر!:
1.هر روز صبح با خود شرط کنید که زبان خود را به کنترل خود درآورید و کمتر سخن بگویید در طول روز نیز در موقعیت هایى که احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است این شرط را به یاد آورید.
2.در پایان روز نیز به حسابرسی عملکرد روزانه خود بپردازید تا به تدریج تسلط کافى و کاملى بر سخن گفتن خود پیدا کنید
3.برای خود پاداشها و جریمه هائی را در نظر بگیرید و در پایان هر روز وقتی حسابرسی می کنید اگر در رسیدن به اهداف(کمتر حرف زدن)موفق بودید به خود پاداش دهید و اگر اهداف آن روز بدست نیامد نفس خود را تنبیه کنید تا کنترل آنرا بدست خود بگیرید مثلا در ابتدای روز شرط کنید که اگر زیاد روی در حرف زدن داشتید یک روز روزه بگیرید .
4. دوستان متین و کم حرف را به عنوان رفقاى صمیمى خود انتخاب کرده و با آنها بیشتر رفت و آمد کنید.
5. در صورت امکان، هم اتاقى هاى حلیم و کم حرف را انتخاب کنید.
6. با اساتید، بزرگان و افراد باتجربه اى که قابل اعتماد و احترام شما هستند بیشتر رفت و آمد کنید و از آنها الگو بگیرید.
7. ارزش و اهمیت سکوت و کم حرف زدن را در لابه لاى کتب علمى، اخلاقى و روایات ائمه معصومین(ع) مطالعه کنید و درباره آنها بیاندیشید.
8. رفتارهایی را که مغایر با زیاد سخن گفتن است، تقویت کنید. مثل گوش کردن فعال ، توجه نمودن به گفته های دیگران و تفکر وتامل کردن نسبت صحبتهای که صورت گرفته
9. خود را با موقعیتهای که کمتر در آنها صحبت می کنید آشنا نمائید مثلا مطالعه کتاب مورد علاقه ، مجلات و روزنامه
– نامه ای از حضرت امام خمینی رحمه الله علیه:
در پایان، نامه ای از حضرت امام خمینی رحمه الله علیه را که برای عروس خود( خانم فاطمه طباطبائی )در این زمینه آمده بیان می کنیم :
متن نامه: دخترم ! به بعض آفات این عنصر کوچک و این زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد. از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل مشو. گاهی که در جلسات أنس با دوستان هستی. خطاهای بزرگ این عضو کوچک را آن قدر که می‌توانی شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضای دوست شود، چه می‌کند و چه مصیبت‌ها به بار می‌آورد که یکی از آنها غیبت برادران و خواهران است. ببین با آبروی چه کسی بازی می‌کنی و چه اسراری را از مسلمانان روی دایره می‌ریزی و چه حیثیّاتی را خدشه‌دار می‌کنی و چه شخصیت‌هایی را می‌شکنی؟ آن گاه این جلسه شیطانی، مقیاس بگیر و ملاحظه کن که در یک سال در همین امر پیش‌پا افتاده چه کردی و در پنجاه، شست سال دیگر چه خواهی کرد و چه مصیبت‌ها برای خود به بار خواهی آورد و در عین حال آن را کوچک می‌شماری و این کوچک شمردن از حیله‌های ابلیس است که خداوند به لطف خود، ما را همگی از آن مصون دارد.
مطمئن باشید با صبر و بردباری و عمل به نکاتی که گفته شد، به حول و قوه ی الهی موفق خواهید شد.
کتابهایی جهت مطالعه:
1- معراج السعاده، احمد نراقی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص 527.
2- گناهان زبان، محمدعلی صفری، تهران، چاپ فرهنگ، 1361.
3- اخلاق الهی، (آفات زبان) آیت الله مجتبی تهرانی
4- اخلاق در قرآن، جلد 1 و 2 آیت الله مصباح یزدی-
پی نوشت ها :
(1). الرحمن/ 4-1.
(2) نوری، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت ـ علیه السلام ـ ، 1408 ق، ج9، ص 22.
(3). حجرات/ 11.
(4). همزه/1.
(5) . کنزل العمال، ج 15، ص 806، ح 43205.
(6) . جامع السعادات، ج 2، ص 341.
(7) . الغزالی، محمد، احیاء العلوم، بیروت، انتشارات دارالقلم، ج 3، ص 94.
(8) . نهج البلاغه، ص 183، خطبه 176.
(9) . نراقی، احمد، معراج السعاده، ص 527.
(10) . صفری، محمدعلی، گناهان زبان، تهران، چاپ فرهنگ، چاپ اول، شهریور 1361.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد