– ثروت در اسلام- ساده زیستی مسئولین
۱۳۹۲/۰۴/۲۱
–
۳۷۲ بازدید
آیا پولدار بودن در اسلام حتی وقتی خمس و زکات بدیم و به واجبات عمل کنیم باز هم مذمومه؟ آیا مذموم بودن پولداری برای همه مردمه یا برای مسولین اینطوره. نمیشه یکی مسول باشه و از راه حلال پولدارم باشه؟ آیا شرط ساده زیست بودن برای مسول بودن نوعی زهدفروشی نیست؟ مقلد آیت الله خامنه ای هستم.
پولداربودن مطلقامذموم نیست ولی پرهیز از اشرافی گری و تجملات، برای مسئولین نظام اسلامی شرط لازم وحتمی است والا نمی توانند خدمتگزار واقعی مردم باشند.مومنین نیز می توانند از ثروت زیاد بر خوردار باشند به شرط اینکه از راه صحیح و شرعی کسب شده باشد و باعث وابستگی انسان به آن نشود. در تاریخ نمونه های زیادی از مومنین وجود دارند که از ثروت زیادی برخوردار بودند اما وابستگی به آن ثروت نداشتند، همچنین در امامان شیعه نیز چنین مرسوم بوده است که دارایی فراوان داشته اند اما وابستگی به آن داراییها را از خود دور کرده بودند همچون امام حسن(ع) که چندین بار کل داراییهای خود را و چندین بار نیز نیمی از دارایی خود را به نیازمندان بخشیدند.
پس ثروتی سوء و مضر است که انسان را به خود مشغول کند و باعث شود انسان از خداوند دور شود تمام نعمات اللهی برای این است که انسان خداوند را عبادت کند مثلا سلامتی نعمتی است که خداوند به انسان داده است و انسان هم می تواند با آن به عبادت خداوند مشغول شود و هم می تواند با آن معصیت اللهی کند، ثروت هم نعمتی است که انسان می تواند با صرف در کارهای شایسته رضایت اللهی را جلب کند و هم می تواند با صرف در کارهای بیهوده غضب اللهی را برای خود خریداری کند. در عین حال خوب است انسان با میانه روی و یا تقسیم اموالش در بین نیازمندان طوری برخورد و زندگی کند که سطح زندگی اش با افراد دیگر جامعه اختلاف چندانی نداشته باشد.
پرسشگر محترم، با توجه به این مقدمه کوتاه میتوان گفت که ظاهراً در اسلام برای درآمد حلال یک فرد غیر از واجبات شرعی مانند خمس و زکات و یا تأمین نفقه خانواده و همچنین برخی هزینه های موردی مانند کمک به دفاع و جنگ آنهم با امر رهبر جامعه و عوارض و مالیات های قانونی، وجوبی وجود ندارد و بقیه مصارف مانند هبه، انفال، صدقه و … جنبه مستحبی دارند. اما در حکومت اسلامی از آنجا که افراد مسئول، در رأس کار بوده و عموم مردم نیز در مشکلات اقتصادی خود، رفتارهای آنها را ملاک قرار میدهند به همین دلیل رعایت حداقل سطح زندگی یک فرد از آن اجتماع برای مسئولین امر ضروری است. موقعیت رهبران دینی و مذهبی و پیشوایان و هادیان امت اقتضائات خاص خود را دارد و ساده بودن زندگی آنها الگویی برای دیگران و تسکینی برای محرمان و فقرای جامعه است و رعایت این موضوع مهمتر از عمل به دستوراتی است که به توسعه دادن بر اهل منزل و خانواده تاکید دارد . نمونه عالی و مصداق کامل این موضوع امیر مومنان علی (ع) است که به لحاظ موقعیت اجتماعی و رهبری امت تسلط کامل بر بیت المال داشت و می توانست بهترین نوع زندگی و رفاه کامل را برای خود و خانواده اش فراهم سازد اما ساده ترین نوع زنگی را برگزید تا علاوه براینکه چرب و شیرین دنیا باعث گمراهی و انحراف او نگردد و او را به باطل و دنیا گراهی سوق ندهد و زندگی ساده او الگویی برای سایر مسئولان و گارگزاران باشد، درد دردمندان و مستمندان را نیز بهتر درک و احساس کند و عملاً با آنها همراهی و همدردی کرده باشد و از این جهت دیدن زندگی ساده او مرهمی بر آلام محرومان و تسکینی برای فقر و فاقه آنها باشد. به همین دلیل رهبر انقلاب نیز بحث تجملات و رفاه طلبی بین مسئولین را از آفات روند پیشرفت انقلاب دانسته و شدیداً از آن نهی کرده است:« در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافیگرى ممنوع است؛ لذتجوئى ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، براى مسئولین ممنوع است. با این ممنوعیتهاست که میتوانیم به قله برسیم.[1] اینجانب از اینکه کسانی میکوشند تا در میان مردم ما رسم تجملگرایی و اسراف و ولخرجی را شایع کنند شدیدا نگران و متأسفم و از اینکه مردم فداکار و انقلابی ایران در امور شخصی به مصرفگرایی سوق داده شوند و قناعت انقلابی را از یاد ببرند به خدا پناه میبرم آنان که تجملات و زیادیهای غیرضرور و ولخرجمابانه را از روی بیدردی ناشی از وسعت و توانایی مالی انجام میدهند به خود آیند و به انفاق روی آورند و آنانکه با سختی و تنگدستی بر خود چنین چیزی را تحمیل میکنند از این امر خسارتبار دست بکشند برای متمکنین میانهروی و برای قشرهای متوسط قناعت در امور شخصی و برای همه تلاش و کار و تولید و رونق دادن به وضع عمومی فریضهیی انقلابی و رسمی اسلامی است از خداوند توفیق همگان را در راه هدفهای والای انقلاب اسلامی عزیزمان درخواست میکنم.»[2]
و بالاخره اینکه زهد یا ساده زیستی که در روایات معصومین و سیره علماء اسلام مطلوب دانسته شده است، به معنای نداشتن یا بهره نبردن از نعمت های الهی و حرام کردن حلال های خداوند بر خود نیست بلکه آنچه رکن اصلی آن را تشکیل می دهد دل نبستن و مشغول نشدن به دنیا و هر امر غیر الهی که انسان را از توجه به خداوند و نفس خویش -که مرکب سیر الی الله است- باز می دارد، می باشد.
[1] ۱۳۹۱/۰۳/۱۴
[2] 2/9/1368.
پس ثروتی سوء و مضر است که انسان را به خود مشغول کند و باعث شود انسان از خداوند دور شود تمام نعمات اللهی برای این است که انسان خداوند را عبادت کند مثلا سلامتی نعمتی است که خداوند به انسان داده است و انسان هم می تواند با آن به عبادت خداوند مشغول شود و هم می تواند با آن معصیت اللهی کند، ثروت هم نعمتی است که انسان می تواند با صرف در کارهای شایسته رضایت اللهی را جلب کند و هم می تواند با صرف در کارهای بیهوده غضب اللهی را برای خود خریداری کند. در عین حال خوب است انسان با میانه روی و یا تقسیم اموالش در بین نیازمندان طوری برخورد و زندگی کند که سطح زندگی اش با افراد دیگر جامعه اختلاف چندانی نداشته باشد.
پرسشگر محترم، با توجه به این مقدمه کوتاه میتوان گفت که ظاهراً در اسلام برای درآمد حلال یک فرد غیر از واجبات شرعی مانند خمس و زکات و یا تأمین نفقه خانواده و همچنین برخی هزینه های موردی مانند کمک به دفاع و جنگ آنهم با امر رهبر جامعه و عوارض و مالیات های قانونی، وجوبی وجود ندارد و بقیه مصارف مانند هبه، انفال، صدقه و … جنبه مستحبی دارند. اما در حکومت اسلامی از آنجا که افراد مسئول، در رأس کار بوده و عموم مردم نیز در مشکلات اقتصادی خود، رفتارهای آنها را ملاک قرار میدهند به همین دلیل رعایت حداقل سطح زندگی یک فرد از آن اجتماع برای مسئولین امر ضروری است. موقعیت رهبران دینی و مذهبی و پیشوایان و هادیان امت اقتضائات خاص خود را دارد و ساده بودن زندگی آنها الگویی برای دیگران و تسکینی برای محرمان و فقرای جامعه است و رعایت این موضوع مهمتر از عمل به دستوراتی است که به توسعه دادن بر اهل منزل و خانواده تاکید دارد . نمونه عالی و مصداق کامل این موضوع امیر مومنان علی (ع) است که به لحاظ موقعیت اجتماعی و رهبری امت تسلط کامل بر بیت المال داشت و می توانست بهترین نوع زندگی و رفاه کامل را برای خود و خانواده اش فراهم سازد اما ساده ترین نوع زنگی را برگزید تا علاوه براینکه چرب و شیرین دنیا باعث گمراهی و انحراف او نگردد و او را به باطل و دنیا گراهی سوق ندهد و زندگی ساده او الگویی برای سایر مسئولان و گارگزاران باشد، درد دردمندان و مستمندان را نیز بهتر درک و احساس کند و عملاً با آنها همراهی و همدردی کرده باشد و از این جهت دیدن زندگی ساده او مرهمی بر آلام محرومان و تسکینی برای فقر و فاقه آنها باشد. به همین دلیل رهبر انقلاب نیز بحث تجملات و رفاه طلبی بین مسئولین را از آفات روند پیشرفت انقلاب دانسته و شدیداً از آن نهی کرده است:« در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافیگرى ممنوع است؛ لذتجوئى ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، براى مسئولین ممنوع است. با این ممنوعیتهاست که میتوانیم به قله برسیم.[1] اینجانب از اینکه کسانی میکوشند تا در میان مردم ما رسم تجملگرایی و اسراف و ولخرجی را شایع کنند شدیدا نگران و متأسفم و از اینکه مردم فداکار و انقلابی ایران در امور شخصی به مصرفگرایی سوق داده شوند و قناعت انقلابی را از یاد ببرند به خدا پناه میبرم آنان که تجملات و زیادیهای غیرضرور و ولخرجمابانه را از روی بیدردی ناشی از وسعت و توانایی مالی انجام میدهند به خود آیند و به انفاق روی آورند و آنانکه با سختی و تنگدستی بر خود چنین چیزی را تحمیل میکنند از این امر خسارتبار دست بکشند برای متمکنین میانهروی و برای قشرهای متوسط قناعت در امور شخصی و برای همه تلاش و کار و تولید و رونق دادن به وضع عمومی فریضهیی انقلابی و رسمی اسلامی است از خداوند توفیق همگان را در راه هدفهای والای انقلاب اسلامی عزیزمان درخواست میکنم.»[2]
و بالاخره اینکه زهد یا ساده زیستی که در روایات معصومین و سیره علماء اسلام مطلوب دانسته شده است، به معنای نداشتن یا بهره نبردن از نعمت های الهی و حرام کردن حلال های خداوند بر خود نیست بلکه آنچه رکن اصلی آن را تشکیل می دهد دل نبستن و مشغول نشدن به دنیا و هر امر غیر الهی که انسان را از توجه به خداوند و نفس خویش -که مرکب سیر الی الله است- باز می دارد، می باشد.
[1] ۱۳۹۱/۰۳/۱۴
[2] 2/9/1368.