يكي از راههاي شناخت قرآن، بررسي تأثير وحي در ميان افرادي است كه مسلمان نيستند. اعتراف اين دسته از افراد نشانه آن است كه جاذبههاي وحي فراتر از كرانهها و در آن سوي جهان در ميان مردمي با مذهب متفاوت اثر گذاشته و آنها را شيفته و علاقهمند به قرآن كرده است. حقيقتاً اگر كتابي از شيفتگي خاصي برخوردار نباشد، نميتواند اين چنين افراد را تحت تأثير قرار دهد و آنها را طي سالهاي سال به خود مشغول سازد.
يكي ديگر از شرق شناسان مشعوف به قرآن و سنت، هيلر بارتلمي (Bartlemy)مستشرق فرانسوي است او چندين كتاب دارد و مترجم آثار ارسطو است. در فرانسه قرآن را چاپ كرد (1865م) و در شرح و توضيحي درباره قرآن به نام «محمّد و قرآن» دارد بارتلمي درباره قرآن مطالب و توضيحاتي مينويسد:
در ميان متون مذاهب ملل و نحل علم قرآن مانند ندارد. در توصيف اهميت اين كتاب همين قدر كافي است كه اعراب با وجود نفاق و عناد و لجاج زياد كه در سرشت آن قوم است، در پيش قرآن زانو به زمين زده و آن را كلام الهي دانسته و به … و… آن دست زدند.
و در جاى ديگر مينويسد:
قرآن شاهكار بيمانند زبان عربي است و بايد اعتراف كرد كه جمال صوري آن عظمت معنوي آن برابر است. قوت الفاظ و انسجام كلمات و تازگي افكار در اين سبك نگارش نوظهور چنان جلوهگر است كه قبل از آن كه عقول مسخر معاني آن شوند، دلها تسليم آن ميگردند. اين شيوه بارز و مخصوص محمّد(ص) است كه مستمعان را مجذوب كلام معجزهگر خود ميكند. پيامبر اسلام در ميان انبيا ديگر به اين صفت ممتاز است و ميتوان گفت: كه هيچكس در هيچ عصري نتوانسته بود اين همه نفوذ در كلام خود داشته باشد. قرآن با سبك خاص خويش داراي فوائد و مباحث مختلف است.1
گوته (متولد 1749 ميلادي، متوفاي 1832 م) از مشاهير نويسندگان و شعراي آلمان بود. در حقيقت وي از بزرگترين شخصيتهاي ادبي قرن نوزدهم و يكي از برجستهترين نوابغ تاريخ بشر محسوب ميگردد. روح بلند پرواز، قوه تخيل بينظير، قدرت بيان و قلم سحرآميز او در مردم آلمان سخت تأثير كرد و وي را سرآمد شعرا و نويسندگان آن كشور گردانيد. او علاوه بر رشتههاي ادبي ،در علوم فيزيك، پزشكي و طبيعي نيز مطالعه و تحقيق كرده و كتابهايي مانند:تغيير گياهان و تئوري رنگها رانوشت.2 گوته باخ با ادبيات و فرهنگ اسلامي و بهويژه فرهنگ فارسي مرتبط گشت و با اشعار حافظ نيزمأنوس شد. در اين ميان آشنايي و انسي خاصّ با قرآن پيدا كرد. در آغاز از تماس با قرآن ابا داشت؛ اما كشش قرآن او را به سوي خود جلب كرد، تا آنجا كه يكبار نوشت:
«ما اول بار از قرآن روي گردان بوديم، ولي طولي نكشيد كه اين كتاب توجّه ما را به خود جلب كرد و ما را به حيرت در آورد و بالاخره مجبور شديم كه اصول و قواعد آن را تعظيم نموده و بزرگ بشماريم و در تطبيق الفاظ آن با معاني بكوشيم».3
گوته چنان شيفته قرآن شد كه معتقد بود اين كتاب در آينده بشريت سرنوشت ويژهاي برجاي خواهد گذاشت.
«مرام و مقاصد اين كتاب بياندازه قوي و محكم و مباني آن بلند است. اين كتاب به زودي بزرگترين تأثير را در تمام روي زمين خواهد گذاشت».5
رژى بلاشر (متولد 1900 ـ متوفّاى 1973م) يکى از دانشمندان فرانسوى بود که با فرهنگ اسلامى نيز آشنايى داشت و آثار فراوانى را در زمينه ادبيات اسلامى و دانشمندان مسلمان نگاشت. مقالات او در دائرة المعارف اسلام، حاکى از اطلاعات وسيع او به فرهنگ و شعر عرب است. قدرت و تسلطاش برادبيات عرب چنان بود که توانست آثارى درباره ابوطيب متنبّى و تاريخ ادبيات عرب بنويسد. بلاشر در زمينه اسلام شناسى کتاب «مسأله محمد» و «در آستانه قرآن» را تأليف و «طبقات الامم» را ترجمه کرد؛4 ليکن از ميان کار معروف او، ترجمه قرآن به زبان فرانسه مىباشد که نهايت تلاش خود را به کار برده تا در کمال فصاحت و نسبت به ترجمههاى پيشين اروپاييان در سر حد اعتدال و دور از تعصب باشد.6
دکتر راميار درباره ترجمه او مىنويسد:
«ترجمه بلاشر يکى از بهترين ترجمههاى قرآن به زبانهاى اروپايى شناخته شده است.»7 اهميت اين ترجمه به خاطر شيفتگى فوق العاده بلاشر به قرآن است تا آنجا که در يکجا مىنويسد: «قرآن جزو مُکمّل وجود و عنصر زنده هستى است».
و در جايى ديگر نوشته است:
«قرآن کلام الهى است و از نظر فصاحت و بلاغت در مرتبهاى است که از حدّ کلام بشر بالاتر و کمالى به وجود آورده که در لغت بشرى نظير ندارد و از نظر بيان انسانى عاليترين مرحله قابل وصول است. قرآن تنها به واسطه محتوا و تعاليم، معجزه نيست؛ بلکه يک شاهکار ادبى است؛ حتى قبل از هرچيز تحفه و بديعهاى است که از هر اثر گرانبهايى که بشريت آن را دريافت کرده و گرامى داشته، فراتر رفته است».
بلاشر در توصيف محتوايى قرآن مىنويسد:
«در بسيارى از سورهها که رازهاى الهى درباره جهان، نظير ستارگان، کوهها و ساير مظاهر وجود با خواننده در ميان گذاشته مىشود، اصولاً سوره با آن مفاهيم آغاز مىگردد و زيبايى آهنگ و خيالانگيزى اين کلمات، بسى جالب است».8
نویسنده: سيد محمّد على ايازى
پى نوشت:
1-سلماسي زاده، جواد، تاريخ ترجمه قرآن كريم در جهان،ص67.
2.معين محمد، فرهنگ، ج6/1732 .
3.مبشري اسدالله، در آمدي بر قرآن، ترجمه كتاب بلاشر، مقدمه، ص11 .
4. همان.
5. بدوى عبدالرحمان، فرهنگ کامل خاورشناسان، ص64، ترجمه شکر اللّه خاکرند.
6. گرچه اشتباهات فراوانى در اين ترجمه راه يافته که حاکى از ضعف منابع و نا آشنايى نويسنده به فرهنگ اسلامى است.
7. راميار، محمود، در آستانه قرآن، ص4.
8. بلاشر، درآمدى بر قرآن، ص 10، ترجمه اسد الله مبشّرى.
منبع :بشارت ، آذر و دى 1379، شماره 20