۱۳۹۴/۰۶/۲۷
–
۱۲۱ بازدید
جاهلیت دوم در آخرالزمان(۱)؛
امامت و ولایت اهل بیت(ع) میزان و مرز جاهلیت از اسلام
از پیامبراکرم(ص) روایت شده که فرمودند: منفورترین مردم نزد خداوند، سه تن هستند: زندیق در حرم، دنبال کننده ی سنت جاهلی در اسلام و خواهان خونریزی انسان بی گناه.
جاهلیت دوم در آخرالزمان(۱)؛
امامت و ولایت اهل بیت(ع) میزان و مرز جاهلیت از اسلام
از پیامبراکرم(ص) روایت شده که فرمودند: منفورترین مردم نزد خداوند، سه تن هستند: زندیق در حرم، دنبال کننده ی سنت جاهلی در اسلام و خواهان خونریزی انسان بی گناه.
خبرگزاری شبستان: قبایل عرب در ایام جاهلیت، دائماً با یکدیگر در اختلاف بودند و بر هیچ رأی واحدی متفق نمی شدند و دشمنی و کینه توزی چهره ی این عصر را سیاه کرده بود. اکنون نیز ما در عصر جاهلیت دوم، شاهد اختلاف مسلمانان در میان خویش هستیم. حاکمان کشورهای عربی در هیچ موضوعی با هم اتفاق نظر ندارند، به گونه ای که یکی از بزرگان عرب از این وضعیت ناگوار این گونه تعبیر می نماید، اعراب بر این موضوع توافق نموده اند که بر سر هیچ موضوعی توافق نکنند.
مبحث اول: دلایلی بر وجود جاهلیت دوم “قرآن کریم”
به وجود جاهلیتی موسوم به جاهلیت دوم، پس از جاهلیت اول در بین عامّه ی مسلمانان اشاره می نماید، که از علائم ظهور امام مهدی(ع) است.(1) شواهد قرآنی بسیاری بر این موضوع تأکید دارند، که از آن جمله می توان به آیات زیر اشاره نمود:
“ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِّنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاساً یَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ؛(2)
سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرامش بخشی بر شما فرود آمد که گروهی از شما را که بر اثر پشیمانی، دست از فرار برداشته، به سوی پیامبر آمدید، فرو گرفت و گروه دیگر که حفظ جان هایشان، آنان را پریشان خاطر و غمگین کرده بود، درباره ی خدا گمان ناحق و ناروا همچون گمان های جاهلیت می بردند.”
“وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَ آتِینَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛(3)
در خانه هایتان قرار و آرام گیرید و مانند زنان دوران جاهلیت پیشین خود را برای نامحرمان نیارایید و نماز به پا دارید و زکات بدهید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید.”
“إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ(4)؛
یاد کن هنگامی را که کافران دل هایشان را از تعصب و خشم شدید جاهلی آکنده کردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پیامبرش و مؤمنان فرو فرستاد.”
آیات بالا به وجود جاهلیت اشاره دارد و از آنجا که “قرآن” برای همه ی زمان ها نازل گردیده است، اثبات می شود که جاهلیت دومی، قبل از قیام حضرت مهدی(ع) نیز وجود خواهد داشت.
هنگامی که به احادیث روایت شده از حضرت محمد(ص) و اهل بیتش(ع) نیز مراجعه کنیم، تأکید بر وجود این جاهلیت را درمی یابیم.
از پیامبراکرم(ص) روایت شده که فرمودند:
“من بین دو جاهلیت که دومین آن سخت تر از اولی است، برانگیخته شده ام.”(5).
در حدیث بالا، اشاره ی آشکاری به وجود جاهلیت دوم، پس از بعثت حضرت ختمی مرتبت (ص) وجود دارد، که سخت تر و بدتر از جاهلیت اول است و این موضوع از سیاق این روایت به خوبی آشکار است و نیز از ایشان روایت شده است که فرمودند: “منفورترین مردم نزد خداوند، سه تن هستند: زندیق در حرم، دنبال کننده ی سنت جاهلی در اسلام و خواهان خونریزی انسان بی گناه.”(6)
از اینجا پی می بریم که اکثر مسلمانان با وجود پذیرش اسلام به عنوان دین خود، از سنت های جاهلی و عادات آن پیروی می کنند؛ در حالی که می دانند این سنت ها مخالف با دین توحیدی اسلام و تعالیم آن است.
شاید تفسیر قول پیامبراکرم (ص) که فرمودند: “من بین دو جاهلیت که دومی آنها خطیرتر از اولی است، برانگیخته شدم”. همین باشد؛ زیرا مردم با وجود اسلام آوردن، از عادات جاهلیت نرهیدند؛ بلکه همچنان آن را حفظ نموده اند و این به سبب هواهای نفسانی آنان است، نه به اراده ی خداوند و رسول خدا(ص) و اهل بیتش(ع).
به همین سبب است که امام مهدی(ع) در دعوت خود، با سختی ها و مخالفت هایی بیش از آنچه رسول خدا(ص) با آن رو به رو شد، مواجه خواهند شد؛ زیرا مردم به طور عموم از پذیرفتن این دعوت سر باز خواهند زد و با جاهلیت پوشیده با اسلام، با آن مقابله خواهند نمود.
از عبدالله بن زراره از محمد بن مروان از فضیل نقل شده است که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: “همانا قائم ما از مردم جاهل بیش از رسول خدا(ص) از جهان جاهلیت، متحمل رنج و سختی خواهد شد.”
گفتم: چطور چنین چیزی ممکن است؟
فرمودند: “رسول خدا(ص) در حالی برانگیخته شد که مردم سنگ و صخره و چوب های تراشیده شده را می پرستیدند، اما قائم ما هنگامی قیام می کند که همه ی مردم برای مقابله با او به تأویل کتاب خدا و احتجاج به آن متوسل می شوند.”(7)
به تعبیر دیگر، جاهلیت دوم که در برابر امام(ع) قرار می گیرد، جاهلیت ترکیبی است؛ زیرا این جاهلیت به شعارهای بدون محتوا و مضمون به ظاهر اسلامی چنگ می زند که مفهوم خود را از دست داده و جز نام و شعار چیز دیگری از آن باقی نمانده است.
در روایتی رسول اکرم(ص) در وصف اهل آخرالزمان و مسلمانان فرمودند:
“به زودی روزگاری بر مردم فرا می رسد که از قرآن جز خط و از اسلام جز نام باقی نخواهد ماند.”(8)
و نیز از ائمه معصومان(ع) روایاتی وارد گردیده که آشکارا بر وجود جاهلیت دوم قبل از قیام حضرت مهدی(ع) اشاره می نماید. از آن جمله روایتی است که علقمة بن زید از امام صادق(ع) و ایشان از پدرشان امام باقر(ع) در تفسیر قول خدای تعالی: “وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى (9)؛ فرمودند: جاهلیت دیگری وجود خواهد داشت.”(10)
و این موضوع صراحتاً اشاره به وجود این جاهلیت در آخرالزمان دارد. از همین رو، امام مهدی(ع) بر این مفهوم تصریح فرموده اند و مؤمنان را به برگزیدن روش تقیّه برای دفع شرّ جاهلان امر نموده اند.
از ایشان در توقیع ارسالی برای شیخ مفید آمده است:
“و این حکومتی است که حرکت ما و مباشرت شما به امر و نهی ما را نزدیک می کند و خداوند نور خود را کامل گرداند، اگرچه مشرکان اکراه داشته باشند. در برابر برافروختن آتش جاهلیت توسط امویان برای ترساندن مهدویّون، به تقیه چنگ بزنید، من نجات آن کس را که از پنهان کاری دست برندارد، به عهده می گیرم…” (11)
در خاتمه بیان دلایل وارده از اهل بیت(ع) پیرامون وجود جاهلیت در آخرالزمان و قبل از قیام قائم آل محمد(ع) را با ذکر روایتی از امیرالمؤمنین(ع) به پایان می بریم. از ایشان در حالی که انگشتان خود را درهم فرو برده بودند، ضمن حدیثی طولانی آمده است که فرمودند: “این آن یکی را در فتنه به قتل می رساند و ناکسان فرومایه ی جاهلیت باقی می مانند، جاهلیتی که نه در آن نشانه ی هدایت وجود دارد و نه دانشی که به وسیله ی آن درک شود که ما اهل بیت(ع) وسیله ی نجات هستیم، نه داعیان حکومت.” (12).
مبحث دوم: مصادیق وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان
پس از اثبات وجود جاهلیت در آخرالزمان با استناد به« قرآن » و روایات شریف اهل بیت(ع)، اکنون به بیان مصادیق آن در عرصه ی واقعیت و چهره های گوناگون آن می پردازیم.
منظر اول
جاهلیت در لغت از فعل جَهِلَ، جَهلاً و جهالةً، ضدّ عَلِمَ گرفته شده است. از همین مصدر کلمه ی مجاهل جمع مَجهَل می باشد که عبارت است از مکان هایی که هنوز ناشناخته است که نه نشانه ای در آن وجود دارد و نه هدایتی در آن صورت می پذیرد.(13)
بدیهی است که دین اسلام، دین حق و دین توحید خالص برای خداوند است و مردم را به راه خیر و صلاح راهنمایی می کند و از این رو، خداوند آن را در این آیه، دین همه ی انسان ها قرار داد:
“إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ(14)؛ همانا دین در نزد خدا، فقط اسلام است.”
از آنجا که دین خالص خداوند تنها در نزد اهل بیت(ع)، تجسم عینی یافته و آنان مصداق های عملی برای این دین هستند، از این رو، تنها اهل بیت(ع)، هدایتگر مردم و خارج کننده ی آنان از تاریکی جاهلیت به سوی نور اسلام بر اساس قول خداوند تعالی در “قرآن کریم” می باشند:
“وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا؛ (15) و ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کنند.”
و نیز “وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ(16)؛ هنگامی که صبر پیشه کردند و از میان آنان امامانی را قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند و به آیات ما یقین داشتند.”
آنان هستند که مردم را به راه حق، که همان راه خدای سبحان است، هدایت می نمایند تا مصداق این قول خدای متعال باشند:
“وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(17)؛
وسیله ای برای حرکت به سوی خدا بجویید و در راه او بکوشید، شاید رستگار شوید.”
در همین باره در حدیث شریفی از پیامبر (ص) آمده است که: “علی با حق و حق با علی است، حق در جایی است که علی در آنجا است.”(18).
به دلیل اینکه هر کس به حق جاهل باشد، آن را ضایع نموده است، پس هر مسلمانی که مخالف اهل بیت(ع) باشد و حقّ آنها را تباه نماید و از فرامین آنان سرپیچی کند، از اهل جهل و جاهلیت است و فرقی نمی کند که در عهد رسول خدا (ص) باشد یا در زمان ائمه اطهار(ع) یا پس از او، تا زمان حضرت مهدی(ع) و این بدان معناست که جاهلیت دوم در دوران رسول خدا(ص) با مخالفت با فرامین او و دشمنی ورزیدن نسبت به اهل بیت(ع) آغاز شد و دلیل این مدعا، سخن خداوند متعال در “قرآن کریم” است که می فرماید:
“إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ(19)؛
یاد کن هنگامی را که کافران، دل هایشان را از تعصب و خشم شدید جاهلی آکنده کردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پیامبرش و مؤمنان نازل کرد.”
حضرت فاطمه زهرا(س) در یکی از خطبه های خود، خطاب به مهاجران و انصار، به این معنا اشاره می فرمایند و می گویند:
“هجرت جز به سوی ما نیست و نصرت و یاری جز برای ما نیست و تعبیّت به احسان جز درباره ی ما نیست و هر کس از ما روی بگرداند، به جاهلیت بازگشته است.”(20)
یعنی نمی توانید مدعی باشید که ما مهاجر و انصار و تابعان به احسان هستیم، مگر اینکه بر وفق مبادی اهل بیت(ع) عمل نمایید و به دین آنان رفتار کنید و احکام و فرامین خود را از ائمه اهل بیت(ع) دریافت کنید.
از همین روست که روایات شریفی از رسول اکرم(ص) وارد شده که تأکید می نماید:
“کینه جویی نسبت به علیّ بن ابی طالب(ع) و شک کننده در ولایت او از اهل جاهلیت؛ بلکه کافر، به کفر جاهلیت است.”
همچنین از قیس بن سعمان، از علقمة بن محمد الحضرمی، از ابی جعفر محمد بن علی(ع) نقل شده که فرمودند:
رسول خدا(ص) از مدینه عازم حج خانه ی خدا شدند و آنگاه ماجرای غدیر خم و خطبه ی پیامبر در آن را نقل کردند که قسمتی از آن این بود:
“به خدا قسم انبیا و پیامبران الهی بشارت مرا دادند و من خاتم انبیا و پیامبران و حجت خدا بر همه ی اهل آسمان ها و زمین هستم، پس هر کس در این حقیقت تردید نماید، کافر است، به کفر جاهلیت اول و هر کس به این گفته ی من شک نماید، به همه ی گفته های من شک کرده و بنابراین در آتش است.”(21)
در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) نقل شده است که حضرت علی(ع) را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند:
“ای علی هر کس با کینه نسبت به تو بمیرد به مرگ جاهلیت مرده و خداوند همه ی اعمالی را که در اسلام انجام داده، مورد محاسبه قرار می دهد.”(22)
بر این اساس هر کینه ورزی نسبت به امام علی(ع) و انکارکننده ی ولایت او در این زمان نیز، اهل جاهلیت بوده و کافر به کفر اهلی است و با این دلیل اثبات می گردد که ما در زمان جاهلیت دوم زندگی می کنیم.
منظر دوم
از امیرمؤمنان(ع) روایت شده که فرمودند:[/u]
“رسول خدا(ص) فرمودند: « هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته و به خاطر اعمالی که در جاهلیت و اسلام انجام داده، مورد مؤاخذه قرار می گیرد.”(23)
از این حدیث، اثبات می گردد که امامت اهل بیت (ع) میزان و جداکننده ی جاهلیت از اسلام است. بنابراین هر کس به امامت حقه ی آنان در قالب امامت دوازده امام پس از رسول خدا(ص) معترف نباشد، از اهل جاهلیت است. این موضوع، حتی در مورد کسی که به امامت همه ی آنها اقرار، اما فقط یکی از آنان را آن گونه که موافق ترتیب الهی تصریح شده برای پیامبر بشیر و نذیر، محمد بن عبدالله(ص) منکر شود، نیز صادق است.
هر کس که امام این زمان را که همان مهدی منتظر(عج) است، نشناخته باشد، از اهل جاهلیت بوده و در نتیجه منکر دعوت او و از اهل آتش است.
منظر سوم
روایات رسیده از اهل بیت(ع) به این موضوع اشاره دارد که هر کس حضرت قائم(عج) را تکذیب نماید، از اهل جاهلیت است. از غیاث بن ابراهیم، از امام صادق(ع) و از پدرانش نقل شده که فرمودند:
“رسول خدا (ص) فرمود: « هر کس قائم از فرزندان مرا [در زمان غیبتش ] انکار نماید، به مرگ جاهلیت مرده است.”(24)
چه بسیار کسانی که در این روزها منکر حضرت مهدی(عج) هستند، گاهی امامت و شایستگی او را برای این منصب و گاهی وجود و تولد ایشان را و برخی دعوت او یا نزدیکی قیام و ظهور شریف ایشان را انکار می کنند و همه ی این افراد و گروه ها، اهل جاهلیت و از مصادیق آن هستند.
منظر چهارم
اهل بیت(ع) هرگز به ناپاکی های جاهلیت آلوده نشده اند؛ بلکه از هر ناپاکی و پلیدی به دور و در زیر چتر اسلام متولد شده اند و این موضوع نیز به خودی خود بیانگر وجود جاهلیت دوم است. جاهلیتی که ائمه ی اطهار(ع) از پلیدی های آن پیراسته هستند، همان گونه که حال رسول خدا(ص) و امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) این گونه بود. در زیارت “ائمه ی بقیع” آمده است که:
“شما همواره تحت مراقبت خداوند بوده اید و او شما را در پشت های پاکیزه قرار داد و به رحم های پاکیزه منتقل نمود و جاهلیت، شما را نیالوده است…”(25)
منظر پنجم
وجود تفرقه، اختلاف، درگیری و منازعه، وجه بارز عصر جاهلیت اول بود، اما خداوند سبحان به وسیله ی اهل بیت(ع)، بر آنان منت گذارد و پراکندگی امور آنان را جمع، گسیختگی های آنان را ترمیم و آشفتگی های آنان را نظم بخشید و دلیل این مدعا، سخن حضرت فاطمه زهرا(س) است، که فرمودند:
“فرمانبرداری از ما سبب نظام امت و امامت ما خاندان، امان بخش از تفرقه است…”(26).
ما می دانیم که امامت، یک کلّ به هم پیوسته است و از امیرمؤمنان(ع) آغاز و به امام مهدی(ع) ختم می گردد و این بدان معناست که این ذوات مقدسه که درود خداوند بر آنان باد، از تفرقه ای که یکی از وجوه بارز عصر جاهلیت است، در هر زمان و مکان به وسیله ی اهل بیت(ع) از آن در امان هستند، اما مردم با ترک امیرمؤمنان(ع) به جاهلیت بازگشتند.
منظر ششم
احادیث و روایات نقل شده از پیامبر(ص) و ائمه معصومان(ع) به وجود جاهلیت دوم و نیز مصادیق آن، که ما در عصر حاضر در جوامع اسلامی خود مشاهده می نماییم، اشاره دارد.
از جمله ی این روایات، حدیثی است که ابان بن تغلب از ابی عبدالله، امام صادق(ع) و ایشان از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمودند:
“حال شما چگونه خواهد بود، ای جماعت قریش، آنگاه که بعد از من کافر شوید و ببینید که من در میان گروهی از لشکریان خودم با شمشیر بر چهره ها و گردن های شما می زنم… پس جبرئیل(ع) گفت: یکی برای تو و دومی برای علی بن ابی طالب(ع) و وعده گاه شما سلام است.”
ابان گفت: فدایت شوم، سلام کجاست؟
ایشان فرمودند: “در شهر کوفه”(27).
همان طور که می دانید کفر، یکی از مشخصه های جاهلیت است و این گروه از قریش با اینکه ظاهراً مسلمان هستند، از سوی رسول خدا(ص) به کفر توصیف می شوند.
این معنی استراد نمی گردد، مگر به آنچه که در مورد امامت امام مهدی(ع) ذکر کردیم و آن این بود که هر کس امامت وی را منکر شود، کافر و از اهل جاهلیت است، این از یک سو. از سوی دیگر چنین جاهلیتی، به طوری که بعد متذکر آن خواهیم شد، در “مکه” امام مهدی(ع) رخ خواهد داد و این وعده ای است که رسول خدا(ص) به مشرکان قریش در آخرالزمان داد و آن وعده این بود که حضرت خود و همراه با علیّ بن ابی طالب(ع) در « کوفه »، با آنان پیکار خواهد نمود.
این رویداد به دست وزیر امام مهدی(ع)؛ یعنی سید یمانی و مؤمنان همراه وی با استعانت از روح جدش امام علی بن ابی طالب(ع) محقق خواهد شد و ایشان کوفه را با هدف مخالفت با جاهلیت دوم در “مکه” امام مهدی(ع) فتح می نماید، همان طور که رسول خدا(ص) جاهلیت اول را در مکه آن زمان، مورد انکار و نهی قرار داد.
اگر دعوت امام مهدی(ع) را مورد بررسی قرار دهیم، در این دعوت و روایات مربوط به آن، مصادیق متعددی که بر وجود جاهلیت دوم در زمان ظهور امام مهدی(ع) و قیام مبارک ایشان دلالت می کند، به دست خواهیم آورد.
مصداق اول
امام مهدی(ع) با امر جدید و کتاب جدید قیام خواهد نمود، همان گونه که صاحب دعوت او (یعنی پیامبراکرم(ص)) مردم را به امر جدید فرامی خواند و این موضوعی است که تعداد قابل توجهی از روایات رسیده از سوی اهل بیت(ع) بر آن تصریح می نماید.
از ابی بصیر نقل شده که از اباعبدالله، امام صادق(ع) در مورد سخن امیرمؤمنان(ع) که فرموده بودند:
“اسلام غریبانه آغاز شد و به زودی به غربت باز خواهد گشت، پس خوش به حال غریبان”، سؤال کردم، فرمودند: “ای ابامحمد، داعی از ما اهل بیت دعوت جدیدی را اعلام خواهد کرد، همان طور که پیامبر(ص) به اجابت آن دعوت فراخواند.” (28)
معنی این سخن آن است که قبل از ظهور امام مهدی(ع) جاهلیت دومی پا به عرصه ی وجود خواهد گذاشت و اگر اسلام حقیقی وجود داشت، نیازی به دعوت به اسلام جدید یا کتاب جدید پیدا نمی شد.
مصداق دوم
[b] هنگامی که امام مهدی(ع) قیام می نمایند، آنچه را که از جاهلیت دوم را که در برابر ایشان قد علم می نماید، نابود می کند، درست همان گونه که رسول خدا(ص) نسبت به جاهلیت اول عمل کردند.مصداق سوم
روایات شریف وارد شده از ناحیه ی اهل بیت(ع) به این موضوع اشاره دارد که امام مهدی(ع) در زمانی قیام می نمایند که زمین از ظلم و ستم آکنده گردیده و هیچ امام بر حقّی نیز بر روی زمین وجود ندارد. از حارث بن زیاد، از شعیب بن ابی حمزه روایت شده که گفت:
من به نزد ابی محمد، امام صادق(ع) رفته و به ایشان عرض کردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ ایشان فرمود: « خیر » گفتم: آیا فرزند شما صاحب این امر است؟ فرمود: “نه”، گفتم: آیا فرزند فرزند شماست؟ باز فرمودند: « نه » گفتم فرزند فرزند فرزند شماست؟ گفتند: « نه ».
گفتم: پس چه کسی صاحب این امر است؟
فرمودند: “آن کسی است که زمین را همان طور که آکنده از ظلم و ستم گردیده، پر از عدل و داد می نماید و این در هنگامی است که هیچ امام (بر حقی) بر روی زمین وجود ندارد، همان گونه که رسول خدا(ص) زمانی برانگیخته شدند که هیچ پیامبر و رسولی بر روی زمین وجود نداشت”(29).
معروف است که حضرت رسول اکرم(ص) در زمان فقدان رسولان یا بعد از گذشتن زمانی که در آن مدت، خداوند هیچ نبی یا رسولی را برای بشریت برنیانگیخته بود، به رسالت مبعوث شدند و در خلال این مدت، اکثر مردم به جاهلیت و پرستش بت ها روی آورده بودند و رسول خدا(ص) آمدند تا آنان را از این جاهلیت نجات بخشند و وارد نور اسلام و ایمان نمایند.
چنین چیزی به طور نسبی نیز برای امام مهدی(ع) رخ خواهد داد؛ زیرا ایشان نیز در هنگام فقدان امام، خروج می نمایند.
مقصود این است که مردم پس از غیبت امام مهدی(ع) از نعمت وجود امامی آشکار که او را مشاهده نمایند و کلامش را بشنوند، محروم گردیدند. قول خداوند متعال در “قرآن کریم”، مصداق همین واقعیت است:
“قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ (30)؛
بگو اگر آب شما به زمین فرو رود، پس از آن چه کسی به شما آب گوارا خواهد داد.”
امام باقر(ع) در تفسیر آیه ی فوق می فرمایند:
« این آیه در مورد حضرت قائم است؛ یعنی اگر امام شما غایب شود، به گونه ای که از مکان او اطلاع نداشته باشید، چه کسی امام ظاهر و آشکار، که شما را از اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام خدا آگاه نماید، خواهد آورد؟ » (31).
در فاصله ی زمانی تصدّی امر امامت از سوی امام مهدی(عج) پس از وفات پدرشان امام حسن عسکری(ع) تا هنگام قیام ایشان در “مکه ی مکرمه” که موسوم به فترت غیبت می باشد، مردم بار دیگر به جاهلیت روی می آورند و تنها تفاوت این جاهلیت با جاهلیّت ایشان این است که برخلاف جاهلیت اول، نقابی از اسلام بر خود دارد، این همان جاهلیتی است که امام مهدی(ع) برای از بین بردن آن و محقق نمودن دین حقیقی مورد رضایت خود و خداوند، قیام خواهند نمود و شروع دینی جدید توسط امام مهدی(ع) به همین معناست، به عبارت دیگر، ایشان دین را بر اساس و وضعیت اول آن، که مورد اراده ی خداوند متعال بوده و بر اثر مرور ایام از روح اسلام حقیقی به دور افتاده، احیا خواهند نمود.
مصداق چهارم
روایات شریف اشاره بر این موضوع دارند که امام مهدی(ع)، اسلام را به ظهور خواهد رساند و آنچه را از رکود و سستی وجود دارد، از بین خواهد برد، درست به همان گونه که رسول اکرم(ص) نیز اسلام را آشکار و آنچه از جاهلیت در آن جامعه وجود داشت، از بین برد.
از محمد بن عبدالله بن هلال، از علاء بن محمد نقل شد که:[/b]
از اباجعفر، امام محمدباقر(ع) پرسیدم: هنگامی که قائم(ع) قیام نماید، با چه روش و سیره ای با مردم رفتار خواهد نمود؟ فرمودند: “به سیره و روش رسول الله(ص) رفتار می کند تا اسلام را ظاهر و آشکار نماید”.
پرسیدم: سیره ی رسول خدا(ص) چه بود؟
فرمودند: “آنچه از جاهلیت وجود داشت، بی اعتبار و با مردم به عدالت رفتار نمود، به همین گونه هنگامی که قائم قیام نماید، آنچه را از سکون و سستی و کژی در میان مردم است، نسخ و با آنها به عدالت رفتار خواهد کرد”(32).
رکود و سستی اشاره شده، همان فترت است که مردم در آن، به جاهلیت باز می گردند و امام(ع) برای برچیدن آن، اقدام خواهد نمود. حقیقت این است که در روایات ذکر شده، چیز غریبی وجود دارد. اگر سخن امام باقر(ع) در روایت اخیر را مورد ملاحظه قرار دهیم، به عبارت حتی یظهر الاسلام برمی خوریم. معنای این عبارت این است که قبل از ظهور حضرت مهدی (عج)، اسلام رو به محو شدن و مندرس گشتن خواهد رفت و فضل خداوند به وسیله ی خروج حضرت مهدی(ع) شامل حال مردم و جامعه خواهد گردید و از آن جلوگیری خواهد نمود.
همچنین از روایت یاد شده آشکار می گردد که در دوره ی غیبت امام مهدی(ع) که از آن به الهدنة تعبیر می گردد، اساس زندگی مردم همان جاهلیت دوم است، که امام مهدی(ع) پس از ظهور، امور تحریف شده و قوانین وضع شده ای را که خداوند هیچ سلطانی برای آن قرار نداده است، باطل نموده و دین حقیقی اصیل و فرامین اصلی قیّم را برای اتمام نور الهی، با وجود کراهت مشرکان، به منصه ی ظهور خواهد رساند.
این بحث را با روایتی از امیرمؤمنان(ع) به پایان می بریم. ایشان فرمودند:
“ای مردم به علم یقین بدانید، آن کس که با جاهلیت مرسوم در میان شما به استقبال قائم ما برود، با آن کس که با جاهلیت اول، به استقبال رسول خدا(ص) رفت، تفاوتی ندارد و دلیل آن این است که در آن روز همه بر رسم و روش جاهلیت زندگی خواهند کرد، مگر آن کس که مورد رحمت خداوند، قرار گیرد.”(33)
پی نوشت ها:
1. منبع: کتاب موسوعة القائم(عج) من فکر السید ابی عبدالله الحسین القحطانی، بخش عصر الجاهلیة فی آخرالزمان، ج3، صص 11-55.
2. سوره ی آل عمران(3)، آیه ی 154.
3. سوره ی احزاب(33)، آیه ی 33.
4. سوره ی فتح(48)، آیه ی 26.
5. العقل و الجهل فی الکتاب و السنة، ص 273.
6. مستدرک الوسائل، ج18، ص 209؛ عوالی اللآلی، ج1، ص 176.
7. بحارالأنوار، ج52، ص362؛ غیبة نعمانی، ص 269.
8. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج8، ص 307؛ العدد القویه، ص81.
9. سوره ی احزاب(33)، آیه ی33.
10. بحارالأنوار، ج22، ص 189؛ تفسیر قمی، ج2، ص 193.
11. بحارالأنوار، ج53، ص 175؛ احتجاج، ج2، ص 495.
12. کتاب سلیم، ص 715.
13. المنجد، ج1، ص 108.
14. سوره ی آل عمران(3)، آیه ی 19.
15. سوره ی انبیا(21)، آیه ی 73.
16. سوره ی سجده(32)، آیه ی 24.
17. سوره ی مائده(5)، آیه ی 35.
18. بحارالأنوار، ج29؛ اعلام الوری، ص 159.
19. سوره ی فتح(48)، آیه ی 26.
20. بحارالأنوار، ج29، ص 197.
21. مستدرک الوسائل، ج18، ص 184.
22. بحارالأنوار، ج35، ص 49.
23. بحارالأنوار، ج18، ص 176.
24. همان، ج51، ص 73.
25. کافی، ج4، ص 559.
26. بحارالأنوار، ج29، ص 223.
27. همان، ج53، ص 66.
28. همان، ج8، ص 12؛ تفسیر قمی، ج2، ص 303.
29. کافی، ج1، ص 341.
30. سوره ی ملک(67)، آیه ی30.
31. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 320.
32. بحارالأنوار، ج52، ص 381؛ وسائل الشیعه، ج15، ص 77.
33. بحارالأنوار، ج51، ص 120.
منبع مقاله: شفیعی سروستانی، اسماعیل، (1389)، جاهلیت مدرن در رویارویی با امام زمان(ع)، تهران: نشر موعود عصر(عج)، چاپ سوم
پایان پیام/53