خانه » همه » مذهبی » جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه

جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه


جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه

۱۳۹۳/۰۴/۳۱


۱۹۲ بازدید

جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه

ایسکا (پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی که در آن به بررسی جایگاه و ویژگی های انتظار و همچنین انواع انتظار از منظر شیعه پرداخته است.

«انتظار», در لغت به معنای چشمداشت و چشم به راه بودن است.[۱] و در اصطلاح مهدویّت به معنای چشم به راه آمدن واپسین ذخیره ی الهی و برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی آمده است.

جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه

ایسکا (پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی که در آن به بررسی جایگاه و ویژگی های انتظار و همچنین انواع انتظار از منظر شیعه پرداخته است.

«انتظار», در لغت به معنای چشمداشت و چشم به راه بودن است.[1] و در اصطلاح مهدویّت به معنای چشم به راه آمدن واپسین ذخیره ی الهی و برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی آمده است.

به بیان دیگر: «انتظار کیفیتی‌ روحی‌ است‌ که‌ موجب‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگی‌ (انسان‌ها) برای‌ آن‌ چه‌ انتظار دارند، می‌شود و ضد آن‌ یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است. هر چه‌ انتظار بیش‌تر باشد و هر چه شعلة آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی‌ نیز بیش‌تر خواهد بود.

آیا نمی‌بینی‌ اگر مسافری‌ در راه‌ داشته‌ باشی‌ و چشم‌ به‌ راه‌ آمدن‌ او باشی، هر چه‌ زمان‌ رسیدن‌ نزدیک‌ شود، آمادگی‌ برای‌ آمدنش‌ فزونی‌ می‌یابد…».[2]

البته در خاستگاه این حالت, دیدگاه های متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان این که برخی دوست دارند حالت انتظار را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم جامعه وتاریخ تفسیر کنند وحالت فرار ـ از واقعیّت گرانبار با مشقّت ها ـ به سوی تصوّر آینده ای که محرومان در آن بتوانند تمام حقوق از دست رفته وسیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیالبافی یا نوعی گریز از دامن واقعیّت به آغوش تخیّل است.

ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده, می‌نویسد: بی گمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم وگستره وسیع نفوذ آن را در عقاید دینی معروف تاریخ انسان بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله انتظار کاملاً غیرعلمی و بی پایه خواهد بود. مسأله انتظار از محدودة دین فراتر رفته ومذاهب ورویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که «برتراند راسل» می گوید: «انتظار، تنها به ادیان تعلّق ندارد، بلکه مکاتب ومذاهب نیز ظهور نجات بخشی که عدل را بگستراند وعدالت را تحقق بخشد، انتظار می کشند».[3]

امّا «فَرَج» به معنای گشایش است؛ گشایشی که امید امیدواران است و به یقین تحقق پذیر است و ناامیدی در آن راه ندارد, و ممکن است که طول بکشد. و طول کشیدنِ تحقّقِ مطلوب, از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحقق پذیرند و امید, هرچه بزرگ‌تر باشد, تحقق دیرتر و درازمدت تری دارد. به خصوص اگر بزرگ‌ترین امیدها باشد که مقصود از فرج است. و آن گشایش برای همة خلق و سیادت عدل و داد برای همیشه, در جهان است.[4]

امّا احادیث انتظار حضرت مهدی4 نزد شیعه امامیه، فراوان است که دسته ای از آن‌ ها از طرق صحیح به ما رسیده است.

در روایاتی که سخن از انتظار گفته اند، به دو دسته روایت بر می‌خوریم:

1. روایت‌هایی که سخن از انتظار فرج و گشایش به معنای عام و کلی به میان آورده است؛

در این معنا, آموزه‌های دینی بر آن است تا افزون بر بیان فضیلت «گشایش عمومی» و امید به آینده, یأس و نومیدی را نیز مورد نکوهش قرار داده, از ورود آن به جوامع بشری جلوگیری نماید.

اهتمام آموزه‌های اسلامی در بیان معنای عام انتظار و امید تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان عبادت یاد نموده[5] و گاهی از آن به عنوان برترین عبادات.[6] گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان برترین کارهای امت پیامبر خاتم9 یاد می شود[7] گاهی هم به آثار وضعی انتظار اشاره شده، خودِ انتظار فرج نوعی فرج و گشایش معرفی گشته است.[8] و سرانجام از آن به عنوان برترین جهاد امت اسلام یاد شده است.[9]

و از سوی دیگر یأس و ناامیدی از رحمت پروردگار به شدّت مورد مذمت و در شمار گناهان بزرگ به شمار آمده است.[10]

2. روایت‌‌‌هایی که در آن به انتظار به معنای خاص اشاره شده است؛

در این معنا انتظار به معنای چشم به راه بودن آینده‌ای با تمام ویژگی‌های یک جامعه مورد رضایت خداوندی است.

برخی از سخنان معصومین: در این باره این گونه است: امام باقر7 ـ آن گاه که دین مرضی خداوند را تعریف می کند ـ پس از شمردن اموری می‌فرماید: «… و تسلیم به امر ما , و پرهیزکاری و فروتنی, و انتظار قائم ما…».[11]

امام صادق7 فرمود: «بر شما باد به تسلیم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج شما».[12]

از مجموعه سخنانی که نقل شده به دست می آید که انتظار فرج ـ چه به معنای عام آن و چه به معنای خاصّ ـ در فرهنگ دین مقدس اسلام بویژه در آموزه های مکتب تشیّع, جایگاه والایی دارد.

البته از روایات انتظار ظهور حضرت مهدی4 به دست می آید، اینکه انتظار ظهور حضرت مهدی4 تنها, راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیّت دارد. بدان معنا که اگر کسی در انتظار راستین به سر برد، تفاوتی ندارد که به منتظَر خویش دست یابد، یا دست نیابد.

در این باره شخصی از امام صادق7 پرسید: چه می فرمایید درباره کسی که دارای ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را می کشد و در این حال از دنیا می رود؟

حضرت7 در پاسخ فرمود: «او همانند کسی است که با [رهبر این انقلاب] حضرت قائم4 در خیمه او بوده باشد سپس ـ کمی سکوت کرد و ـ فرمود: مانند کسی است که با پیامبر اسلام9 در «مبارزاتش» همراه بوده است».[13]

یکی از نویسندگان معاصر از منظری دیگر نگریسته, پس از نقل روایات مربوط به انتظار فرج نوشته است: «فرج بر دو قسم است: فرج شخصی و فرج عمومی؛ و فرج شخصی خود بر دو نوع تقسیم می شود:

الف: پاک شدن انسان از اخلاق زشت و ویژگی‌ها و صفات پست و فرومایه, و در پی آن, رسیدن به کمالات فطری و درجه‌های والای انسانی و اخلاق و منش الهی.

ب. فرجی که به ولی عصر و امام قائم به حق4 منسوب است, که این نوع از فرج شخصی, به نوبه خود, بر دو نوع است:

1ـ شناخت مقام نورانیّت امام7 که چیزی جز مقام ولایت الهی نیست, و این معرفت را فقط در پی فرج شخصی که همان رسیدن به کمالات فطری درونی است می توان به دست آورد.

2ـ رسیدن به خدمت امام7 و درک زمان ظهور آن حضرت؛ و معلوم است که اگر این فرج حاصل شود, فرج که همان رسیدن به معنی اول که همان رسیدن به کمالات عالی انسانی است نیز حاصل می شود زیرا چنان که از بعضی روایات فهمیده می‌شود رسیدن به حضور امام7 در زمان ظهور آن حضرت, برای تمام افراد بشر یا لااقل برای خواص و وارستگان از غیر حقّ, در رسیدن به کمالات انسانی و درجه‌های عالی اثر بسیار و نقش جدّی دارد.

و اما فرج عمومی عبارت است از رها شدن جامعه از شرّ ستم و بیداد و رسیدن به عدل و داد و برپا شدن دولت آقایی و عدل که در آن دولت, حق عزیز و محترم و باطل, ذلیل و پای‌مال گردد.

بعضی از دعاها و روایات و به ویژه دعاهایی که در ماه رمضان وارد شده است درخواست فرج شخصی را به انسان الهام می کند و برخی روایات به طلب فرج عمومی در زمان امامان: و در زمان غیبت مربوط است که برای آن پاداش بزرگی ذکر کرده‌اند.

روشن است که کسی که معتقد باشد فرجی عمومی از ناحیه خداوند خواهد رسید و مسلمانان از ستم و بیداد رهایی می‌یابند, و بر این اعتقاد ثابت بماند و استقامت کند و آخرتش را به دنیا نفروشد, به خاطر این انتظار پاداش بزرگی خواهد داشت».[14]

با وجود روشنی معنای انتظار، تفاسیر و برداشت های مختلفی از آن ارائه شده است. بخش عمدة این برداشت ها، مربوط به فهم دانشمندان و بخش دیگر، مربوط به برداشت عموم شیعیان از مسأله انتظار است.

——————————————————————————–

[1] . ر.ک: علی اکبر دهخدا, لغتنامه, کلمه انتظار. [2] . ر.ک: محمّد تقی‌ موسوی‌ اصفهانی، مکیال‌ المکارم، ترجمه:‌ مهدی‌حائری‌ قزوینی، ج‌ 2، ص‌ 235. [3] . فصلنامه انتظار, ج 6, محمّد مهدی‌ آصفی‌, مقاله انتظار پویا. [4] . ر.ک: سید رضا صدر, راه مهدی7 , ص86. [5] . رسول گرامی اسلام9 فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ.» اربلی, کشف الغمة، ج 2، ص 101؛ شیخ طوسی, أمالی ، ص 405. [6] . همان حضرت فرمود: «اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ.» شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 287. همچنین ر.ک: سنن الترمذی، ج 5، ص 565. [7] . هم ایشان فرمود: «اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِى اِنتظارُالفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.»شیخ صدوق, عیون اخبارالرضا7، ج 2، ص 36؛ شیخصدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 644 [8] . در این باره امام سجّاد7 فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْاَعظَمِ الفَرَجِ.» الاحتجاج، ج 2، ص 317؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 319. [9] . رسول گرامی اسلام9 فرمود: «اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتی اِنْتِظارُالفَرَجِ»؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی, تحف العقول، ص 37 [10] . ر.ک: سوره یوسف(12), آیه 87. [11] . وَالتَّسْلِیمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُوَاِنتِظارُ قائِمِنا…»؛ شیخ کلینی, کافی، ج 2، ص 23، ح 13. [12] . عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلیمِ وَالرَّدِّ اِلینا وَاِنْتظارِاَمْرِنا وَامْرِکُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِکُم»؛ رجال کشی، ص 138. [13] . هُوَ بِمَنزِلَةِ مَنْ کانَ مَعَ القائِمِ فِى فُسطاطِهِ ـثُمَ سَکَتَ هَنیئةً ـ ثُمَ قالَ: هُوَ کَمَنْ کانَ مَعَ رُسولِ اللّه»؛ برقی, محاسن، ج 1، ص 173؛ محمّد باقر مجلسی, بحارالانوار، ج 52، ص 125. [14] . علی سعادت پرور, ظهور نور, ص 82 ـ 81..

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد