۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۱۳۵ بازدید
یک سال است که عقد کرده ام ولی هنوز هیچ علاقه ای به شوهرم ندارم. جرأت ندارم به خانواده بگویم؛ حاضرم با او زندگی کنم فقط به خاطر ترس. به نظر شما بعداً مشکلی برایم پیش نمیآید؟
گاه پیش میآید که خواستگاری را عقل بسیار تأیید میکند ولی دل راضی نمیشود. در اینگونه موارد که برای ازدواج حتماً تأیید دل را هم نیاز داریم و باید محبتی فراهم شود تا پس از کنار هم قرار گرفتن این زوج محبت افزون شود، اگر با رفت و آمد، محبت ایجاد شود امیدی به افزایش آن پس از تشکیل زندگی میرود. ولی شما میفرمایید که یک سال است ازدواج کرده اید و علاقه ای به همسر خود ندارید. با تفکر در ارزشهای وجودی ایشان سعی کنید به ایشان علاقهمند شوید و اگر هیچ راهی برای علاقهمندی وجود ندارد، حتماً به مشاور مراجعه کنید. خانواده را مطلع نمایید. زیرا شروع زندگی و ادامه آن بدون علاقه و محبت طرفین ظلم به خود و به همسر است و بنای گرمی که بتوان به آن خانه و کاشانه گفت تشکیل نخواهد شد.
وقتی قرار باشد شما و همسرتان از بزرگترین دستاورد ازدواج یعنی محبت و علاقه نسبت به یکدیگر در زندگی مشترکتان محروم باشید، بدون شک مدت زمان زیادی قادر به ادامه آن نخواهید بود. اگر امروز هم به دلیل ترسی که از جدایی یا خانواده خود دارید مسئله را با کسی در میان نگذارید، فردا که زندگی مشترک خود را زیر یک سقف و بدون حضور شخص سومی آغاز خواهید کرد، قطعاً همسر شما به سرعت پی به دلسردی شما برده و خود شما نیز از ادامه چنین رابطه ای احساس پوچی و بیهدفی خواهید کرد. آن وقت است که ادامه زندگی برایتان مقدور نخواهد بود. در این میان تنها ممکن است پای کودکی بیگناه به این زندگی باز شده، مشکلی به مشکلات قبل اضافه گردد.
نظر به احترامی که خداوند برای بنای مقدس ازدواج قائل است، کمی در خلوت خود بیندیشید که چرا هیچ علاقه ای به ایشان ندارید. محسنات و معایب ایشان را مکتوب و مقایسه نمایید تا متوجه شوید کدام کفه سنگینتر است. شاید دلیلی بسیار ناچیز آن قدر در ذهن شما بزرگ شده است که امکان فکر کردن به دیگر جوانب را از شما گرفته است. اگر با همه این احوالات و پس از مراجعه به مشاور، هنوز نمیتوانید به ایشان علاقمند شوید و احتمال میدهید که این علاقه پس از شروع زندگی زیر یک سقف نیز ایجاد نخواهد شد، حتماً موضوع را با خانواده در میان بگذارید تا پیش از دیر شدن و از دست رفتن فرصت، جبران مافات شده، تصمیم صحیحی برای آینده شما و همسرتان گرفته شود.
البته گاهی عدم علاقه و ترس، مربوط به حالت روحی افراد در یک مقطع خاص از زندگی می باشد. در این صورت باید ریشه یابی شود و با استفاده از برخی راه کارها، زمینه های نشاط و امیدواری در زندگی را فراهم آورد. راه تشخیص این که عدم علاقه، واقعی یا مقطعی است، آن است که ویژگی های همسر خود را از جهت ایمان و اخلاق و شغل و قیافه در نظر بگیرید و با چند نفر دیگر مقایسه کنید، اگر در مجموع در حد قابل قبول هست و اطرافیان هم تأیید می کنند، معلوم می شود بی علاقگی ریشه اساسی ندارد و چه بسا در ادامه زندگی بهبود پیدا کند و ترس دوران اول عقد و نامزدی از بین برود. البته برای حل این مشکل، اراده و تلاش شما و همکاری همسر و اطرافیان بسیار مهم و لازم است.
وقتی قرار باشد شما و همسرتان از بزرگترین دستاورد ازدواج یعنی محبت و علاقه نسبت به یکدیگر در زندگی مشترکتان محروم باشید، بدون شک مدت زمان زیادی قادر به ادامه آن نخواهید بود. اگر امروز هم به دلیل ترسی که از جدایی یا خانواده خود دارید مسئله را با کسی در میان نگذارید، فردا که زندگی مشترک خود را زیر یک سقف و بدون حضور شخص سومی آغاز خواهید کرد، قطعاً همسر شما به سرعت پی به دلسردی شما برده و خود شما نیز از ادامه چنین رابطه ای احساس پوچی و بیهدفی خواهید کرد. آن وقت است که ادامه زندگی برایتان مقدور نخواهد بود. در این میان تنها ممکن است پای کودکی بیگناه به این زندگی باز شده، مشکلی به مشکلات قبل اضافه گردد.
نظر به احترامی که خداوند برای بنای مقدس ازدواج قائل است، کمی در خلوت خود بیندیشید که چرا هیچ علاقه ای به ایشان ندارید. محسنات و معایب ایشان را مکتوب و مقایسه نمایید تا متوجه شوید کدام کفه سنگینتر است. شاید دلیلی بسیار ناچیز آن قدر در ذهن شما بزرگ شده است که امکان فکر کردن به دیگر جوانب را از شما گرفته است. اگر با همه این احوالات و پس از مراجعه به مشاور، هنوز نمیتوانید به ایشان علاقمند شوید و احتمال میدهید که این علاقه پس از شروع زندگی زیر یک سقف نیز ایجاد نخواهد شد، حتماً موضوع را با خانواده در میان بگذارید تا پیش از دیر شدن و از دست رفتن فرصت، جبران مافات شده، تصمیم صحیحی برای آینده شما و همسرتان گرفته شود.
البته گاهی عدم علاقه و ترس، مربوط به حالت روحی افراد در یک مقطع خاص از زندگی می باشد. در این صورت باید ریشه یابی شود و با استفاده از برخی راه کارها، زمینه های نشاط و امیدواری در زندگی را فراهم آورد. راه تشخیص این که عدم علاقه، واقعی یا مقطعی است، آن است که ویژگی های همسر خود را از جهت ایمان و اخلاق و شغل و قیافه در نظر بگیرید و با چند نفر دیگر مقایسه کنید، اگر در مجموع در حد قابل قبول هست و اطرافیان هم تأیید می کنند، معلوم می شود بی علاقگی ریشه اساسی ندارد و چه بسا در ادامه زندگی بهبود پیدا کند و ترس دوران اول عقد و نامزدی از بین برود. البته برای حل این مشکل، اراده و تلاش شما و همکاری همسر و اطرافیان بسیار مهم و لازم است.