خانه » همه » مذهبی » جنایت های رجوی؟

جنایت های رجوی؟


جنایت های رجوی؟

۱۳۹۳/۰۱/۰۶


۱۰۷ بازدید

با سلام وتحیت و تشکر از مکاتبه ی شما با این مرکز

در پاسخ به سوال شما سعی می کنیم با تفکیک سال های مشخص شده در بازه ی زمانی مذکور در پرسش، کارنامه ای از عملکرد مسعود رجوی را به صورت خلاصه خدمت شما ارائه نماییم.

با سلام وتحیت و تشکر از مکاتبه ی شما با این مرکز

در پاسخ به سوال شما سعی می کنیم با تفکیک سال های مشخص شده در بازه ی زمانی مذکور در پرسش، کارنامه ای از عملکرد مسعود رجوی را به صورت خلاصه خدمت شما ارائه نماییم.

سال های 55 تا 57 : مسعود رجوی در سال 1350 و درپی فروپاشی سازمان مجاهدین خلق توسط رژیم پهلوی دستگیر شده و پس ازهمکاری باساواک به زندان دراز مدت محکوم گردید و در نتیجه وی در سال های 55 تا 57 در زندان به سر می برد. درسال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی از زندان بیرون آزاد شده و به همراه همفکران خود دوباره سازمان متلاشی شده مجاهدین را بنیان گذاری کرد. افرادی که مجددا به بازسازی سازمان پرداختند، وی را به عنوان نخستین عضو کادر مرکزی سازمان، مناسب ترین فرد برای رهبری سازمان تشخیص دادند.

سال 1358: نخستین مخالفت جدی وی به عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق، با نظام جمهوری اسلامی اعلام عدم شرکت در انتخابات خبرگان قانون اساسی بود. مسعود رجوی در حالی که با تحریم انتخابات، خود را از یک مبارزه دموکراتیک کنار کشیده بودند، با اعلام کاندیداتوری ریاست جمهوری خود، با نیروهای مخالف جمهوری اسلامی وارد عرصه شدند. با چنین سابقه ای، این نیروها با کاندیداتوری مسعود رجوی کوشیدند تا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند، در حالی که قانون اساسی نظام را قبول نداشتند. از همین رو، امام خمینی(ره) اعلام کرد کسانی که در انتخابات خبرگان قانون اساسی شرکت نکرده اند، حق شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را ندارند اما علی رغم ادامه کارشکنی های مجاهدین ، نظام نوپای اسلامی به آنان اجازه حضور در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی را داد. در این میان، سازمان وزنه واقعی خود را در جامعه دریافت، چرا که هیچ یک از 25 کاندیدای نمایندگی آنها به مجلس راه نیافتند. و مسعود رجوی که بعنوان نماینده مردم تهران کاندیدای انتخابات مجلس شده بود که علیرغم حمایت گروه های چپ نتوانست رای لازم راجهت ورود به مجلس بدست آورد.

سال 1359: مسعود رجوی با قرار گرفتن در کنار ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور منتخب مردم ایران تلاش های همه جانبه و همکاری های وسیعی را برای خارج کردن نیرو های ارزشی انقلابی از صحنه مدیریت کشور شروع نمودند. اوج این همکاری شوم و شیطانی را می توان در شکل دهی شورش ها و آشوب ها و هم چنین تخریب و ترور شخصیت سران انقلاب بویژه روحانیت مبارز و بالاخص شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (رحمه الله علیه) مشاهده نمود.

سال1360: مسعود رجوی درخرداد سال 1360 و پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری و در نتیجه شکست اقدامات سازمان مجاهدین در فاز سیاسی با صدور اعلامیه ای سیاسی _ نظامی به عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق، سازمان مذکور را وارد فاز تقابل نظامی و مسلحانه با جمهوری اسلامی و تلاش برای سرنگونی نظام اسلامی نمود.

در ادامه ی این تقابل که اوج آن در درگیری های شدید خیابانی 30 تیر بود، و بعد از شکست این تقابل ، مسعود رجوی همراه با بنی صدر – رئیس جمهور معزول ، از ایران گریخته و وارد کشور فرانسه شدند.

سال های 1360 تا 1365 : بنی صدر و رجوی پس از فرار از ایران در پاریس به همراه حزب دموکرات کردستان، جبهه دموکراتیک ملی ایران، شورای متحد چپ، سازمان استادان متعهد دانشگاه های ایران، کانون توحیدی اصناف، سازمان اتحاد برای آزادی کار و سازمان اقامه، شورای ملی مقاومت را بنیاد نهادند. بعدها، حزب کار ایران، جنبش زحمتکشان گیلان و مازندران، اتحادیه کمونیست های ایران (سربداران) و سازمان چریک های فدایی خلق نیز به آنها پیوستند. بسیاری از این سازمان ها، تعداد اعضایشان از انگشتان یک دست تجاوز نمی کرد. از همین رو، مجاهدین نقش پدرخوانده را برای شورا داشتند سازمان به جای اصلاح اشکالات و رفع کمبودهای خود که مورد انتقاد سایر اعضای شورا بود، به ایجاد سازمان ها و گروه های تابع خود در شورا اقدام کرد، با این خیال که در عرصه افکار بین المللی، ترکیب گسترده ای از نمایندگی تمام اقشار و طبقات جامعه را که در شورا عضو هستند، به نمایش بگذارد. طبق میثاقی که اعضای شورا امضا کردند، بنی صدر به عنوان رئیس جمهور نظام جمهوری دموکراتیک اسلامی و رجوی به عنوان نخست وزیر انتخاب شدند. نکته جالب این که آنان در حالی لفظ اسلامی را برای حکومت آینده خود برگزیده بودند که بیشتر گروه های عضو شورا، غیرمذهبی و لائیک بودند و حتی هنگامی که این امر موجب اعتراض اعضای شورا قرار گرفت، با کنار گذاشتن لفظ اسلامی در مقابل اعتراضات مؤتلفینشان وعده سرنگونی سریع جمهوری اسلام را طی دو سه ماه می دادند و از متحدان خود می خواستند که اعتراضاتشان را برای مجلس مؤسسان قانون اساسی بگذارند. گذشت زمان باور متحدان رجوی را نسبت به سخنانش سست تر کرد تا آن جا که رجوی در سال دوم عمر شورا در مقابل تعیین دوره سرنگونی جمهوری اسلامی پاسخ داد: «تا پایان سال آینده، نمی توانم به این سؤال جواب بدهم؛چون، مشغول ارزیابی نیروهای خود هستیم و در میان نیروهایمان حلقه مفقوه ای داریم که مشغول یافتن و وصل آن به سازمان هستیم». به مرور، برای همگان ثابت شد که این حلقه مفقوده در کجا پنهان است. آن حلقه مفقوده نه در میان نیروهای سازمان و نه در میان نیروهای متحد آن، که دررژیم بعثی عراق بود و رجوی قصد داشت سازمان خود را باآن پیوند دهد. رهبر سازمان از همان نخستین سال سکونت در فرانسه کوشید تا از طریق پیام ها و مصاحبه هایش به دولتمردان عراق بفهماند که او به عنوان یک نیروی اپوزیسیون می تواند با زیاده خواهی های عراق همراه کند بدین ترتیب، مسعود رجوی به عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق ، که همه مراحل اعم از تحریم انتخابات، مخالفت قانونی، ایجاد تشنج، ضرب و شتم مخالفان و آخر الامر عملیات مسلحانه و ترورهای کور را آزموده بود، برای دستیابی به قدرت به آخرین مرحله، یعنی مزدوری بیگانگان وارد شد؛ مرحله ای که برگشت ناپذیرترین راه در پیشگاه خلقی بود که آنان داعیه نمایندگی شان را داشتند.

سال 1365 : مسعود رجوی در 17 خرداد 1365، پس از اخراج نمادین از فرانسه و با توجه به مطالب گفته شده در فراز قبلی – در همکاری های گسترده ی رجوی و سازمان مجاهدین با رژیم بعثی عراق علیه نظام اسلامی – وارد عراق گردید و در بغداد مورد استقبال و احترام حکومت صدام قرار گرفت. وی پس از ورود به عراق، نیروهای نظامی سازمان را که از سال های 60 و 61 به تدریج در کردستان عراق مستقر شده بودند و سایر نیروهایی که از داخل ایران گرد آوری شده بودند ؛ در داخل قرارگاه های تشکیلاتی سازماندهی کرد.

عمده فعالیت این سازمان به رهبری مسعود رجوی در خلال جنگ هشت ساله را می توان اعزام گروه هایی برای انجام عملیات های ترور و خرابکاری، به ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحرکات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی این گروه در عراق و نیز شایعه سازی برای تحت الشعاع قرار دادن حمایت های مردمی از جبهه ها دانست. نیروهای وابسته به سازمان منافقین حضور گسترده ای در کنار نیروهای عراقی داشتند و شنود مکالمات بی سیمی و تلفنی نیروهای ایرانی بیشتر از سوی نیروهای این سازمان صورت می گرفت. هم چنین، آنها به عنوان نیرویی وابسته به ارتش عراق، در سرکوب قیام های مردمی این کشور نیز نقش مستقیمی را عهده دار بودند، به طوری که در سرکوب شرش کردهای شمال و شیعیان جنوب عراق سهم عمده ای را ایفا کردند و در این راستا، جنایت ها و خیانت های بی شماری را مرتکب شدند. آنها با اطلاعات نظامی با ارزشی، که از تحرکات نظامی نیروهای نظامی ایران و مختصات دقیق پایگاه های نظامی و مراکز صنعتی در اختیار ارتش عراق قرار دادند، توانستند کمک های ارزشمندی را برای دستیابی به اهداف نظامی رژیم بغداد به آن ارائه کنند.

در پایان ، ضمن تشکر مجدد از مکاتبه ی شما با این مرکز، منتظر سوالات بعدی شما هستیم.

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به منابع ذیل مراجعه نمایید:

جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، رسول جعفریان، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383

جریان شناسی سیاسی در ایران، علی دارابی، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388

چهل تدبیر، مروری بر مقاطع بحرانی تاریخ جمهوری اسلامی ایران، علی الفت پور، انتشارات پرستا، 1389

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد