۱۳۹۳/۰۵/۱۴
–
۳۸۳ بازدید
یمن یکی از کشورهای مجاور عربستان است که با وجود موقعیت جغرافیایی و منابع زیرزمینی، کشوری کمترتوسعهیافته است، با این حال همیشه عربستان به این کشور چشم طمع داشته است، از دهها سال پیش تاکنون عربستان به دنبال جای پا باز کردن در این کشور بوده است، با توجه به اینکه جامعه یمن یک جامعه قبیلهای است، عربستان در این سالها شروع به تطمیع رهبران قبایل یمن با پول کرده است تا این رهبران در راستای اهداف عربستان فعالیت کنند.
نجران، جازان و عسیر سه منطقهای هستند که در سال 1934 به صورت موقت از یمن به عربستان ملحق شدند و قرار بود که این مناطق تنها 20 سال در اختیار عربستان باشد، اما عربستان از پس دادن این مناطق به یمن استنکاف ورزیده است واین مناطق را به صورت کامل به خاک خود ملحق کرده است، لذا عربستان برای جلوگیری از اقدام یمن برای بازپس گیری این مناطق، همیشه به دنبال نفوذ در یمن بوده است.
یمن یکی از پایگاه های اصلی مذهب زیدیه است و اکنون حداقل 40 درصد مردم یمن پیرو مذهب زیدیه هستند، بیشتر شیعیان زیدی یمن پیرو فرقه جارودیه هستند که این فرقه به شیعه دوازده امامی بسیار نزدیک است، مرکز اصلی شیعیان زیدی یمن، استان صعده است اما آنها در استانهای مختلف یمن از جمله صنعا، عمران، جوف و حجه هم حضور دارند.
مبارزه با شیعیان یمن
حکومت یمن تا سال 1962 یک حکومت پادشاهی بود که پادشاه براساس قانون باید نسبتش به اهل بیت(ع) میرسید اما در سال 1962 حکومت پادشاهی یمن سرنگون شد و حکومت جمهوری برقرار شد، تا پیش از کودتا مذهب زیدیه، مذهب بیشتر مردم یمن بود اما بعد از کودتای 1962، عربستان به دولت جدید یمن فشار آورد تا به صورت سیستماتیک با مذهب زیدیه در این کشور مبارزه کند.
براساس این سیاست کمکم مفاهیم مربوط به اهل بیت(ع) از کتاب های درسی یمن حذف شد و علمای مذهب زیدیه به زندان انداخته شدند. عربستان و نیروهای وابسته به این کشور در یمن در کنار برخورد فیزیکی با علمای زیدیه و حوزه های علمیه این مذهب، مبارزه فرهنگی با مذهب زیدیه را در یمن پیش گرفتند، جریان وهابیت در این راستا در چند دهه اخیر بیش از 20 هزار مسجد، پنج هزار مدرسه حفظ قرآن، دانشکده و مؤسسه آموزشی اسلامی و هزار دفتر خیریه را برای ترویج فرقه ضاله وهابیت در یمن بنا کرده است.
فعالیتهای عربستان تمام گستره جغرافیایی یمن از جمله مناطق زیدینشین را در برگرفت، تا جایی که جریان وهابیت در استان صعده که مرکز اصلی شیعیان زیدی است، یک مرکز آموزشی بزرگ به نام “دماج” را تأسیس کرد که در این مرکز، طلبههایی از کشورهای مختلف تعالیم وهابیت را می آموزند، فعالیت های فرهنگی عربستان در چند دهه منجر به این شد که جمعیت شیعیان زیدی یمن کاهش پیدا کند و برخی از آنها مذهب خود را فراموش کنند.
تاثیر انقلاب اسلامی در یمن
اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران جرقهای را در ذهن و دل شیعیان یمن ایجاد کرد، شیعیان یمن از انقلاب اسلامی حمایت کردند و تصاویر امام خمینی(ره) را در منارلشان نصب کردند و گوش فرا دادن به رادیو عربی جمهوری اسلامی ایران؛ سرگرمی روز و شب آنان شد، اما این اقدامات به مذاق دولت یمن خوش نیامد و این دولت با دستگیری جوانان شیعه یمنی، حوزههای علمیه مذهب زیدیه را در سطح این کشور تعطیل کرد.
همچنین دولت یمن در راستای پیروی از سیاسیت های عربستان در زمان جنگ تحمیلی برای کمک به صدام نیروهای نظامی خودش را به عراق فرستاد، اما در این میان بسیاری از سربازان و افسران زیدی در ارتش یمن رفتن به عراق برای جنگ با ایران را نپذیرفتند و اعدام شدند.
نهضت بیداری شیعیان یمن، در دهه 1990 میلادی از سوی “سید حسین الحوثی” آغاز شد شد، او که فرزند علامه “سید بدرالدین الحوثی” از علمای بزرگ مذهب زیدیه بود، نهضت جوانان مؤمن را در شهری زیدینشین صعده پایه گذارد که از جمله فعالیت های این نهضت، برگزاری دوره های دینی و قرآنی، نشر کتاب های زیدیه و برگزاری اردوهای تابستانی بود.
مرحوم علامه سید بدرالدین الحوثی، از رهبران فقید شیعیان یمن
شهید والامقام “سید حسین الحوثی” بنیانگذار جنبش انقلابی شیعیان یمن
شعار مرگ بر آمریکا در یمن
سید حسین الحوثی که نماینده مردم صعده در پارلمان یمن و دبیرکل جبهه “الحق” بود پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 به مخالفت با این حمله پرداخت و شعار مرگ بر آمریکا را در نماز جمعه سر داد. علی عبدالله صالح، دیکتاتور وقت یمن با تحریک سفارت آمریکا در صنعا و در پاسخ به این شعار، صدها نفر از جوانان پیرو الحوثی را دستگیر کرد. با اینکه حسین الحوثی تنها، راه مبارزه فرهنگی را در پیش گرفته بود اما دولت وقتی یمن تصمیم به حذف فیزیکی او گرفت و سید حسین الحوثی در سال 2004 میلادی به همراهی جمعی از یارانش پس از سه ماه مقاومت جانانه در کوهستانهای اطراف صعده به همراه خانوادهاش به طرزی فجیع به شهادت رسید.
سید عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله یمن
پس از حسین، برادرش “سید عبدالملک الحوثی” رهبری این حرکت را بر عهده گرفت. طرافداران حرکت الحوثی در به دنبال درگیری با دولت نبودند اما علی عبدالله صالح، دیکتاتور یمن تنها به دنبال از بین بردن کامل این جریان بود و از سال 2004 تا 2009 شش دوره جنگ بین ارتش یمن و رزمندگان شیعه فعال در استان صعده صورت گرفت.
شکست عربستان در یمن
به رغم کمکهای آمریکا و عربستان سعودی به ارتش یمن برای از بین بردن جریان الحوثی، اما نه تنها این جریان از بین نرفت، بلکه بعد از هر جنگ این جریان قوی تر شد، در جنگ ششم، ارتش عربستان به صورت رسمی وارد جنگ شد و نیروی هوایی و زمینی عربستان در جنگ شرکت داشت، اما این بار هم نه تنها حوثی ها که نام جنبش خود را “الشباب المؤمن” گذاشته بودند در این جنگ شکست نخورند، بلکه نیروهایشان توانستند در خاک عربستان پیشروی کنند و علاوه بر وارد کردن تلفات به ارتش عربستان، از ارتش سعودی اسیر هم بگیرند.
با شروع بیداری اسلامی در یمن، حوثی ها هم مانند بقیه اقشار این کشور به انقلاب پیوستند و در تظاهرات ها شرکت کردند، سقوط علی عبدالله صالح، فضای فعالیت را برای جریان حوثی که نام “انصارالله” را برای خود برگزیده بودند، باز کرد، جریان حوثی که پیش از این امکان فعالیت علنی را نداشت و طرافدان این جریان راه کوه ها را در پیش گرفته بودند، بعد از انقلاب توانستند که به صورت علنی در خیابان های یمن بیرون بیایند و قدرت واقعی خودشان را نشان بدهند.
اگر تا قبل از انقلاب یمن تصور می شد که انصارالله تنها یک گروه شبهنظامی با چند هزار جنگجو است، بعد از انقلاب یمن و تظاهرات آنها مشخص شد که این گروه ها صدها هزار طرافدار در یمن دارد. تظاهرات حامیان انصارالله صرفاً به صعده که پایگاه اصلی آنهاست، محدود نشد، بلکه این جریان تظاهرات ها با شرکت صدها هزار نفر در استان های مختلف یمن همچون صنعا، تعز، عمران و حجه برگزار کردند. آخرین تظاهرات انصارالله در روز جهانی قدس برگزار شد که این تظاهرات با حضور صدها هزار نفر در استان های مختلف یمن و با سخنرانی سید عبدالملک الحوثی در تمجید از اسلام انقلابی و امام خمینی(ره) و محکومیت رژیم اشغالگر قدس برگزار شد.
نمایش قدرت طرافداران انصارالله در خیابان های شهرهای مختلف یمن، رهبران عربستان و همپیمانان یمنیاش را نگران کرد، آنها به این نتیجه رسیدند که رها کردن انصارالله، منجر به گسترش این جریان می شود، لذا آنها به فکر به راه انداختن درگیری های نظامی با انصارالله افتادند.
مزدوران عربستان در یمن
در این درگیریهای نظامی دو از نیروهای وابسته به عربستان نقش داشتند، نفر اول ژنرال “علی محسن الاحمر” معروف به “علی شیمیایی” از فرماندهان سابق ارتش یمن است که این فرماندهی ارتش یمن را در جنگ های گذشته با حوثی بر عهده داشت و نفر دوم “صادق الاحمر” ریشسفید قبیله “حاشد” از قبایل بزرگ یمن بود که این شخص از همپیمانان قدیمی عربستان در یمن است.
مخالفان انصارالله برای مشروع نشان دادن درگیری نظامی با این جریان به دو مسئله دامن زدند: در گام آنها این مطلب را عنوان کردند که انصارالله تنها در صعده حضور دارد و طرافداران آنها در استان های دیگر افرادی هستند که حوثی آنها را از صعده براش اشغال مناطق دیگر فرستادند، لذا این افراد اشغالگر هستند و جنگ با آنها کار مشروعی است، این در حالی بود که طرافدارن انصارالله در استان های مختلف یمن حضور دارند.
از طرف دیگر هم بوقهای وهابیت بر تبلیغات ضد شیعی در یمن افزودند و این مطلب را عنوان کردند که حوثی ها مذهبی غیر از مذهب مردم یمن دارند و مذهب مردم یمن، تنها مذهب اهل سنت است! این در حالی است که اساساً تا چند دهه پیش مذهب زیدیه مذهب بیشتر مردم یمن بود.
در راستای تلاش جریان های ضد حوثی در دو سال اخیر درگیری های متعددی بین گروه های شبه نظامی وابسته به حزب اصلاح یمن، قبایل وابسته به عربستان و گروه های وهابی یمن با نیروهای انصارالله رخ داده است که در همه این درگیری ها این نیروهای انصارالله بودند که پیروز بیرون آمدند.
اکنون جریان انصارالله یمن، صاحب شبکه تلویزیونی المسیره، پایگاه اطلاع رسانی “انصار الله”، مجالس آل محمد(ع) و دهها سایت و نشریه دیگر است که روز به روز به تعداد مخاطبان آنها افزوده می شود.
از تحصن تا جنگ
آخرین دور این درگیری ها در شهر عمران بود، این درگیری ها از آنجا شروع شد که طرافداران انصارالله در شهر عمران با برگزاری تحصنی تغییر استاندار و فرمانده لشگر 310 را خواستار شدند، دلیل انصارالله این بود که این دو نفر در راستای سیاست های احزاب وابسته به عربستان فعالیت می کردند اما مسؤولان دولت یمن به این تقاضا پاسخ مثبت ندادند، در عوض این تحصن را تلاشی برای اشغال عمران دانستند و تهدید به پاسخ نظامی کردند.
“حمید قبیشی” فرمانده وهابیمسلک لشگر 310 یکی از نیروهای وابسته به حزب اصلاح بود که از نیروهای خود در راستای اهداف این حزب وابسته به عربستان استفاده میکرد و در نهایت عدم پاسخ به خواسته های انصارالله و فضاسازی های رسانه ای جریان های مخالف شان، فضا را به سوی درگیری نظامی پیش برد.
انصارالله در درگیری های نظامی در شهر عمران توانستند که در عرض چند روز شهر عمران و لشگر 310 ارتش یمن را به تصرف خود درآورند، اما انصارالله با این نبرد به دنبال عبور از دولت یمن و تشکیل یک حکومت نبودند، بلکه نیت خود را از این جنگ پاکسازی این مناطق از طرافداران جریان تکفیری اعلام کردند.
انصارالله بعد از تصرف این شهر و پایگاه های نظامی دولت مستقل تشکیل ندادند، بلکه از دولت مرکزی یمن درخواست کردند که با اعزام نیروهای نظامی، ادارات و پایگاه های نظامی را در استان عمران تحویل بگیرد که این کار به مرور در یکی دو هفته اخیر صورت گرفته است، همچنین گروه حوثی در راستای نشان دادن حسن نیتش، اسرای درگیری های عمران را آزاد کرد.
آینده انصارالله
انصارالله یک جریان ریشهدار در یمن است؛ جریانی که ظهورش نتیجه سال ها ظلم عربستان و اعوانش بر مردم یمن بود لذا تا زمانی که سیاست های عربستان در قبال یمن تغییر نکند، این جریان در یمن گسترش پیدا می کند و قطعاً انصارالله در حکومت آینده یمن، قدرت شگرفی خواهد داشت.
تحلیلگران منطقه ای معتقدند احتمال می رود که عربستان و گروه های یمنی وابسته به آل سعود، برای تضعیف انصارالله تلاش کنند و جنگ های دیگری را به رزمندگان شیعه یمن تحمیل کنند اما طبق همه برآوردها، تغییر نقشه سیاسی یمن و قدرتیابی انصارالله ظرف سالهای آینده، تحولی قطعی است؛ تحولی شگرف که تا امروز با استقبال اکثریت مردم یمن چه در استان های تحت کنترل انصارالله و چه در پایتخت و جنوب یمن مواجه شده است.
مشرق، ۱۳ مرداد ۱۳۹۳
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/331637/جنبش-انصارالله-چگونه-کابوس-مثلث-آمریکا-وهابیت-و-صهیونیسم-شد