خانه » همه » مذهبی » جنگ تمام‌عیار واشنگتن علیه دموکراسی در خاورمیانه

جنگ تمام‌عیار واشنگتن علیه دموکراسی در خاورمیانه


جنگ تمام‌عیار واشنگتن علیه دموکراسی در خاورمیانه

۱۳۹۳/۰۴/۰۸


۱۰۰ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - جنگ تمام‌عیار واشنگتن علیه دموکراسی در خاورمیانهیکی از الزامات آنچه ارزش‌های آمریکایی خوانده می‌شود، احترام به رأی مردم و به‌ عبارت بهتر، التزام به دموکراسی است اما آنچه از واشنگتن در خاورمیانه دیده می‌شود، نه التزام به دموکراسی که برعکس، ایستادن در برابر رأی مردم و حمایت از حکومت‌های خودکامه مرتجع است.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - جنگ تمام‌عیار واشنگتن علیه دموکراسی در خاورمیانهیکی از الزامات آنچه ارزش‌های آمریکایی خوانده می‌شود، احترام به رأی مردم و به‌ عبارت بهتر، التزام به دموکراسی است اما آنچه از واشنگتن در خاورمیانه دیده می‌شود، نه التزام به دموکراسی که برعکس، ایستادن در برابر رأی مردم و حمایت از حکومت‌های خودکامه مرتجع است.

آنچه ارزش‌های آمریکایی خوانده می‌شود و سران کاخ سفید برای صدور آن به اقصی‌نقاط جهان از هیچ‌گونه آتش‌افروزی ابایی ندارند، گویا به منطقه خاورمیانه که می‌رسد، دچار دگردیسی می‌شود. این دگردیسی نه یک حادثه و نه تنها ناشی از تاکتیک‌های برآمده از محیط روانی حاکمان ایالات متحده، بلکه ناشی از نگاه هانتینگتونی به خاورمیانه است که جنگ با تمدن اسلامی را بخشی از راهبرد سیاست‌مداران آمریکایی کرده است.

یکی از الزامات ارزش‌های مزبور، احترام به رای مردم و به‌عبارت دیگر، التزام به دموکراسی است. اما آنچه از واشنگتن در خاورمیانه دیده می‌شود، نه التزام به دموکراسی که برعکس، ایستادن در برابر رای مردم و حمایت از حکومت‌های خودکامه مرتجع است.

اگر پس از یازده سپتامبر، مبارزه با تروریسم به یکی از جوانب واضح ارزش‌های آمریکایی در افکار عمومی بدل شده بود، پس از بیداری اسلامی افکار عمومی جهان به‌وضوح شاهد اتحاد و ائتلاف کاخ سفید با همان تروریست‌هایی بود که ایالات متحده، افغانستان را به بهانه نابودی آنان به اشغال خود درآورد.

این دگردیسی در «ادعایی به‌نام ارزش‌های آمریکایی» چنان مصادیق مبرهنی دارد که اکنون به جهانیان ثابت شده، آنچه باید از سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا انتظار داشت، رئالیسمی قدرت‌محور و لجام‌گسیخته است که جز سرکوب و تقلب، ماهیت دیگری ندارد.

* مصر و سرنوشت اولین رئیس‌جمهور منتخب

انقلاب مصر که حسنی مبارک، حافظ منافع غرب در شمال آفریقا را از قدرت برکنار کرد، خیلی زود به یک «انتخابات» منجر شد و «محمد مرسی»، عضو سابق اخوان‌المسلمین به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور منتخب مصر برگزیده شد. به عملکرد مرسی در دوران کوتاه یک‌ساله ریاست‌جمهوری‌اش به اندازه ریگ‌های بیابان‌های مصر انتقاد وارد است اما این نکته را هم نمی‌توان از نظر دور داشت که وی به‌عنوان یک رئیس‌جمهور منتخب، توسط یک شبه‌کودتا توسط نظامیان مصری از قدرت برکنار شد.

دولت برآمده از کودتا اگر چه بدوا با انتقادات کم‌اثر مقامات آمریکایی مواجه شد اما دیری نپایید که کودتا از یاد سران کاخ سفید رفت. آمریکا حتی حاضر نشد آنچه در مصر رخ داده را کودتا بخواند تا مبادا مجبور به قطع کمک‌های نظامی به ارتش مصر شود. آمریکا حتی حاضر نشد کشتار یک‌باره 2000 عضو اخوان‌المسلمین در خیابان‌های مصر را با برخوردی جدی مواجه کند، کشتاری که حسن روحانی، رئیس‌جمهور تازه‌منتخب ایران را بر آن داشت که در بحبوحه اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی، به حکام نظامی مصر عتاب کند و به آنان یادآوری کند که مردم مصر برای اسلام و دموکراسی قیام کرده‌اند.

اکنون در مصر با حضور زیر 50 درصدی مردم در انتخاباتی که نتیجه آن از قبل روشن بود، عبدالفتاح السیسی به ریاست‌جمهوری رسیده و سلسله حکام نظامی را بار دیگر احیا کرده است. اینها هیچ‌کدام تعارضی با ارزش‌های آمریکایی ندارد بلکه چون منافع ایالات متحده را تامین بلکه تضمین می‌کند، مطلوب کاخ سفید هم هست.

آنچه از ارزش‌های آمریکایی در مصر دیده شد، چیزی جز منفعت‌گرایی صرف نبود. نباید فراموش کرد که در دوران جنگ سرد و تنها در آمریکای لاتین، ایالات متحده بیش از 20 کودتا علیه دولت‌های مردمی در آمریکای لاتین ترتیب داد و نباید از یاد برد که تا سالگرد کودتای آمریکایی 28 مرداد زمان زیادی باقی نمانده است. از این رو، حمایت واشنگتن از کودتا نباید آن‌قدرها هم عجیب به‌نظر برسد.

* سوریه، از حمایت از تروریسم تا نفی انتخابات

پس از بحران سوریه که در سه سال گذشته به مرگ حدود 200 هزار نفر و آواره شدن میلیون‌ها انسان، تخریب شهرها، زیرساخت‌ها و منازل مردم و توسعه توان تروریست‌ها در خاورمیانه انجامید، تقریبا هیچ تردیدی باقی نماند که ایالات متحده در خاورمیانه هرگاه لازم ببیند، با تروریست‌های تکفیری همکاری می‌کند.

تردیدی نیست که بخش اعظم تجهیزات، تسلیحات و کمک‌های مالی اعطایی به معارضه سوریه یا مستقیما از سوی ایالات متحده و یا با هماهنگی این کشور در اختیار تروریست‌ها قرار می‌گیرد. پایگاه تحلیلی گلوبال ریسرچ در فروردین ماه سال جاری در گزارشی اذعان کرد که شورشیان افراطی سوریه سلاح‌های خود را از آمریکا دریافت می‌کنند.

پس از سال‌ها بحران، در انتخاباتی با مشارکت بیش از 70 درصد، بشار اسد که این روزها به نماد مبارزه با تروریسم در سوریه بدل شده است، با 88 درصد آرا بار دیگر به‌عنوان رئیس‌جمهور سوریه انتخاب شد. اما واکنش مقامات آمریکایی به این نماد دموکراسی یعنی انتخابات چه بود؟ سخنگوی کاخ سفید چند روز پیش از انتخابات سوریه رسما اعلام کرد که واشنگتن نتایج آن را به‌رسمیت نخواهد شناخت. پس از انتخابات نیز سوزان رایس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید از افزایش کمک‌ها به تروریست‌های سوری سخن گفت. وی همچنین از تحویل سلاح‌های مرگ‌بار به تروریست‌ها خبر داد.

ارزش‌های آمریکایی در سوریه نیز ماهیت خود را به‌نمایش گذاردند و نشان دادند که آمریکا و متحدانش از دموکراسی چگونه برداشتی دارند؟

* بحرین، اکثریت محروم

انقلاب فراموش‌شده بحرین نیز یکی از نمادهای ماهیت دموکراسی‌خواهی ایالات متحده در خاورمیانه است. به نوشته «په‌په اسکوبار»، روزنامه‌نگار محقق آسیاتایمز، بحرین قربانی یک معامله کثیف بین ایالات متحده و عربستان سعودی شده است. وقتی ایالات متحده و متحدانش در حال برنامه‌ریزی برای حمله لیبی بودند، نیاز داشتند تا اتحادیه عرب هم از آنها حمایت کند. این حمایت را سعودی‌ها فراهم آوردند و در مقابل اجازه یافتند تا به بحرین لشکرکشی کرده و انقلاب این کشور را سرکوب کنند.

بحرین، مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکاست، بنابراین مقامات آمریکایی به‌دقت شرایط سیاسی این کشور را زیر نظر دارند. حتما این مقامات آمریکایی به‌خوبی می‌دانند که پای یک وزیر شیعه تاکنون به برخی از وزارت‌خانه‌های بحرین نرسیده است و حال آنکه قریب به 70 درصد جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می‌دهند.

برخی سخنان هر از گاه مقامات آمریکایی مبنی بر لزوم اصلاح در ساختار حکومت بحرین، تاکنون هیچ مصداقی در عمل نیافته است. ایالات متحده در بحرین سکوت کرده تا خاندانی حکمت کند که حافظ منافع واشنگتن است.

* عراق، بی‌اعتنایی به رای مردم

از انتخابات عراق زمان زیادی نمی‌گذرد. در این انتخابات ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی، حائز اکثریت نسبی شد، هرچند که برای تشکیل دولت نیازمند ائتلاف با برخی احزاب دیگر است. البته در عراق پس از اشغال، تشکیل دولت ائتلافی امر غریبی نبوده و نیست.

با این حال، اندکی پس از انتخابات و پیش از تشکیل دولت جدید، عراق دچار بحرانی شد که قطعا سرنوشت دولت آینده را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. این بحران که هنوز هم ادامه دارد، باعث شده که استان نینوا تقریبا از کنترل دولت مرکزی خارج شود و استان صلاح‌الدین و بخش‌های دیگری از عراق هم به صحنه زد و خوردهای کم‌سابقه‌ای تبدیل شود.

نکته دیگر آنکه عامل این بحران، بخشی از تروریسمی بود که در سوریه تقویت شده است. گروهک تروریستی دولت اسلامی عراق و شام بدوا در عراق تشکیل شد اما در پی آغاز بحران سوریه تمرکز خود را بر این کشور نهاد و به لطف کمک‌های مالی و تسلیحاتی متحدان ایالات متحده به‌شدت تقویت شد.

دردسر آفرینی این گروهک تروریستی در عراق از سال گذشته و در استان الانبار آغاز شد. ارتش عراق از همان زمان با تروریست‌های داعش در الانبار درگیر شد اما وقتی این گروهک تروریستی از گرفتن نتیجه در سوریه ناامید شد، بار دیگر بر عراق تمرکز کرد. توحش خاص این گروه و آموزش‌هایی که نیروهای بعثی آن در دوران صدام حسین دیده‌اند، باعث شد تا به سرعت بتواند در مراحل اولیه پیش‌روی کند.

بحران کنونی در واقع برساخته اشغال‌گری آمریکا در عراق است. تا پیش از اشغال عراق توسط ایالات متحده و بریتانیا، حتی یک جنایت از سوی گروه‌های تکفیری در عراق ثبت نشده بود. پس از سال 2003 بود که این گروه‌ها به بهانه جهاد علیه اشغال‌گران جای پای خود را در عراق باز کردند. آمریکایی‌ها تا زمانی که در عراق بودند، درگیری‌های شدیدی با گروه‌های تکفیری داشتند و پس از خروج خود از عراق، تروریسم تکفیری را برای ارتشی نوپا و ناآشنا با الزامات جنگ به میراث گذاشتند.

در شرایط فعلی، واشنگتن نه‌تنها هیچ مسئولیتی را در قبال این تروریسم در عراق نمی‌پذیرد، بلکه از راه‌حل سیاسی در این کشور سخن می‌گوید؛ حال آنکه تروریست‌هایی که سلاح برانداخته‌اند تا به‌زعم خود دولت اسلامی تاسیس کنند، هرگز پای میز هیچ مذاکره‌ای حاضر نمی‌شوند.

جان کری، وزیر امور خارجه و باراک اوباما، رئیس دولت ایالات متحده از دولت فراگیر در عراق سخن گفته‌اند. منظور این افراد از دولت فراگیر کاملا مشخص نیست؛ اگر منظور تشکیل دولت توسط احزابی است که رای بیشتری آورده‌اند، طبعا قابل پذیرش است اما اگر منظور دخالت کسانی در دولت آینده عراق است که ملت عراق در انتخابات دست رد به سینه آنها زده‌اند، بدیهی است که قابل پذیرش نیست.

واشنگتن حتی از ساختار دموکراتیکی که در جریان اشغال عراق توسط این کشور بنیان نهاده شد هم حمایت نمی‌کند و این معنای دگردیسی در ارزش‌های آمریکایی است.

* فرجام

دست‌کم در خاورمیانه، دموکراسی‌خواهی آمریکایی‌ها سرابی بیش نیست؛ دروغی است که با وقاحت گفته می‌شود و صرف به آشوب کشیدن دموکراتیک‌‌ترین کشور منطقه در سال 88 می‌گردد. اگر نتیجه دموکراسی در راستای منافع کاخ سفید نباشد، آمریکایی‌ها نه‌تنها زیر بار رای اکثریت نمی‌روند، بلکه هرچه بتوانند علیه آن انجام می‌دهند.

ظاهرا دل آمریکایی‌ها هم با منتخبان ملت‌ها، آن‌گاه که در منافع آنان خلل وارد کنند صاف نمی‌شود و ظاهرا همچون عبدالله رمضانزاده سخنگوی دولت خاتمی که معتقدند «دموکراسی به درد عراق نمی‌خورد»، بر این باورند که دموکراسی در خاورمیانه کارایی ندارد!

فارس، 93/04/08

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد