جواب از تفسیر نور (محسن قرائتی)
در قرآن و روایات، مطالبى بیان شده است که نشان مىدهد انبیا و اولیاى الهى علم غیب داشتهاند، همچنین آیات و روایاتى نظیر همین آیه به چشم مىخورد که نشانگر آن است که آنان علم غیب ندارند! جمع میان این دو دسته آیات و روایات به چند صورت است:
الف: آنجا که مىفرماید: علم غیب نمىدانند، مراد آن است که آن بزرگواران از پیش خود غیب نمىدانند و آنجا که مىگوید: غیب مىدانند، یعنى با اراده و الهام و وحى خدا مىدانند، نظیر آنکه مىگوییم: فلان شهر نفت ندارد یا نفت دارد که مراد ما از نداشتن این است که زمین آن نفتخیز نیست، یعنى از خود نفتى ندارد و مراد از داشتن نفت آن است که به وسیلهى لوله و ماشین و کشتى و قطار، نفت به آنجا مىرسد.
ب: علم غیب، دو گونه است که انبیا بخش اعظم آن را مىدانند، نظیر اخبارى که قرآن به نام غیب به پیامبر اسلام وحى فرمود: «تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ» «1» و بخشى از علم غیب مخصوص خداوند است و هیچ کس از آن اطّلاعى ندارد، نظیر علم به زمان برپایى قیامت. پس آنجا که نمىدانند یعنى بخش مخصوص به خداوند را نمىدانند و آنجا که مىدانند، یعنى بخشى دیگر را مىدانند.
«1». هود، 49.
جلد 3 – صفحه 239
ج: مخاطبان آن بزرگواران متفاوت بودند؛ بعضى اهل غلوّ و مبالغه بودند که پیامبران و ائمّه اطهار علیهم السلام به آنان مىفرمودند: ما غیب نمىدانیم تا دربارهى آنان مبالغه نکنند. و بعضى در معرفت آن بزرگواران ناقص بودند که پیامبر و امام، براى رشد آنان، گوشهاى از علم غیب خود را عرضه مىکردند.
د: مراد از نداشتن علم غیب، نداشتن حضور ذهنى است. ولى به فرمودهى روایات براى امامان معصوم عمودى از نور است که با مراجعه به آن از همه چیز آگاهى پیدا مىکنند. نظیر انسانى که مىگوید من شمارهى تلفن فلانى را نمىدانم، ولى دفترچه راهنمایى دارد که مىتواند با مراجعه به آن همهى شمارهها را بگوید.
ه: آگاهى از غیب، همه جا نشانهى کمال نیست، بلکه گاهى نقص است. مثلًا شبى که حضرت على علیه السلام در جاى پیامبر صلى الله علیه و آله خوابیدند، اگر علم داشتند که مورد خطر قرار نمىگیرند، کمالى براى آن حضرت محسوب نمىشد، زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جاى آن حضرت بخوابند. در اینجا کمال به ندانستن است.
و: خدا علم غیبى را که توقّع سود و زیان در آن است، به آنان مرحمت نمىکند. نظیر همین آیهى مورد بحث، ولى در مواردى که هدف از علم غیب، ارشاد و هدایت مردم باشد، خداوند آنان را آگاه مىسازد، همانگونه که عیسى علیه السلام به یاران خود فرمود: من مىتوانم بگویم که شما مردم در خانهى خود نیز چه چیزى را ذخیره کردهاید. «وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ» «1»
بعضى مفسران گفتهاند که اهل مکّه به رسولخدا صلى الله علیه و آله گفتند: اگر با خدا ارتباط دارى، چرا از گرانى و ارزانى اجناس در آینده با خبر نمىشوى تا بتوانى سود و منفعتى بدست آورى وآنچه به زیان شماست، کنار بگذارى، که آیات فوق نازل شد. «2»
«1». آلعمران، 49.
«2». تفاسیر مجمعالبیان و نمونه.
جلد 3 – صفحه 240
پیام ها
1- هر که ایمانش بیشتر باشد، نسبت به تکلیف و خواست الهى بیشتر تسلیم است و بیشتر احساس عجز مىکند. لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی …
2- همهى سود و زیانها را به اراده و خواست خدا بدانیم. «إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
3- پیامبر از پیش خود و براى زندگى شخصى خویش، غیب نمىداند. اخبار غیبى به عنوان پیامبر بودن به او داده شده، آن هم از سوى خدا. لَوْ کُنْتُ …
4- زمان برپایى قیامت، از امور غیبى است. یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ … وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ
5- شناخت آینده، زمینهساز رفاه و آسایش، و جهل به آن، زمینهساز زیان و مشکلات است. لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ …
6- زندگانى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مانند مردم دیگر، آمیخته با رنج و سختى بود. «وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ»
7- پیامبر صلى الله علیه و آله مژدهرسان و بیم دهندهى همهى بشر است، امّا تنها مؤمنانند که تحت تأثیر قرار مىگیرند. «نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»
به نقل از پایگاه دانشنامه اسلامی
در قرآن و روایات، مطالبى بیان شده است که نشان مىدهد انبیا و اولیاى الهى علم غیب داشتهاند، همچنین آیات و روایاتى نظیر همین آیه به چشم مىخورد که نشانگر آن است که آنان علم غیب ندارند! جمع میان این دو دسته آیات و روایات به چند صورت است:
الف: آنجا که مىفرماید: علم غیب نمىدانند، مراد آن است که آن بزرگواران از پیش خود غیب نمىدانند و آنجا که مىگوید: غیب مىدانند، یعنى با اراده و الهام و وحى خدا مىدانند، نظیر آنکه مىگوییم: فلان شهر نفت ندارد یا نفت دارد که مراد ما از نداشتن این است که زمین آن نفتخیز نیست، یعنى از خود نفتى ندارد و مراد از داشتن نفت آن است که به وسیلهى لوله و ماشین و کشتى و قطار، نفت به آنجا مىرسد.
ب: علم غیب، دو گونه است که انبیا بخش اعظم آن را مىدانند، نظیر اخبارى که قرآن به نام غیب به پیامبر اسلام وحى فرمود: «تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ» «1» و بخشى از علم غیب مخصوص خداوند است و هیچ کس از آن اطّلاعى ندارد، نظیر علم به زمان برپایى قیامت. پس آنجا که نمىدانند یعنى بخش مخصوص به خداوند را نمىدانند و آنجا که مىدانند، یعنى بخشى دیگر را مىدانند.
«1». هود، 49.
جلد 3 – صفحه 239
ج: مخاطبان آن بزرگواران متفاوت بودند؛ بعضى اهل غلوّ و مبالغه بودند که پیامبران و ائمّه اطهار علیهم السلام به آنان مىفرمودند: ما غیب نمىدانیم تا دربارهى آنان مبالغه نکنند. و بعضى در معرفت آن بزرگواران ناقص بودند که پیامبر و امام، براى رشد آنان، گوشهاى از علم غیب خود را عرضه مىکردند.
د: مراد از نداشتن علم غیب، نداشتن حضور ذهنى است. ولى به فرمودهى روایات براى امامان معصوم عمودى از نور است که با مراجعه به آن از همه چیز آگاهى پیدا مىکنند. نظیر انسانى که مىگوید من شمارهى تلفن فلانى را نمىدانم، ولى دفترچه راهنمایى دارد که مىتواند با مراجعه به آن همهى شمارهها را بگوید.
ه: آگاهى از غیب، همه جا نشانهى کمال نیست، بلکه گاهى نقص است. مثلًا شبى که حضرت على علیه السلام در جاى پیامبر صلى الله علیه و آله خوابیدند، اگر علم داشتند که مورد خطر قرار نمىگیرند، کمالى براى آن حضرت محسوب نمىشد، زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جاى آن حضرت بخوابند. در اینجا کمال به ندانستن است.
و: خدا علم غیبى را که توقّع سود و زیان در آن است، به آنان مرحمت نمىکند. نظیر همین آیهى مورد بحث، ولى در مواردى که هدف از علم غیب، ارشاد و هدایت مردم باشد، خداوند آنان را آگاه مىسازد، همانگونه که عیسى علیه السلام به یاران خود فرمود: من مىتوانم بگویم که شما مردم در خانهى خود نیز چه چیزى را ذخیره کردهاید. «وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ» «1»
بعضى مفسران گفتهاند که اهل مکّه به رسولخدا صلى الله علیه و آله گفتند: اگر با خدا ارتباط دارى، چرا از گرانى و ارزانى اجناس در آینده با خبر نمىشوى تا بتوانى سود و منفعتى بدست آورى وآنچه به زیان شماست، کنار بگذارى، که آیات فوق نازل شد. «2»
«1». آلعمران، 49.
«2». تفاسیر مجمعالبیان و نمونه.
جلد 3 – صفحه 240
پیام ها
1- هر که ایمانش بیشتر باشد، نسبت به تکلیف و خواست الهى بیشتر تسلیم است و بیشتر احساس عجز مىکند. لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی …
2- همهى سود و زیانها را به اراده و خواست خدا بدانیم. «إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
3- پیامبر از پیش خود و براى زندگى شخصى خویش، غیب نمىداند. اخبار غیبى به عنوان پیامبر بودن به او داده شده، آن هم از سوى خدا. لَوْ کُنْتُ …
4- زمان برپایى قیامت، از امور غیبى است. یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ … وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ
5- شناخت آینده، زمینهساز رفاه و آسایش، و جهل به آن، زمینهساز زیان و مشکلات است. لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ …
6- زندگانى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مانند مردم دیگر، آمیخته با رنج و سختى بود. «وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ»
7- پیامبر صلى الله علیه و آله مژدهرسان و بیم دهندهى همهى بشر است، امّا تنها مؤمنانند که تحت تأثیر قرار مىگیرند. «نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»
به نقل از پایگاه دانشنامه اسلامی