مسلمانان پیش از هجرت پیامبر (ص) به مدینه، دو بار به حبشه هجرت کردند و مورد حمایت حاکم آنجا قرار گرفتند. در دوره اسلامی، چندین امارت اسلامی در حبشه تأسیس شد که از جمله میتوان از امارت اوفات نام برد.
در قرن چهاردهم هجری قمری به تدریج بخشهای مختلف حبشه به شکل کشورهای مستقل درآمد و در حال حاضر بزرگترین بخش آن، کشور اتیوپی است.
ساکنان اولیه حبشه
ظاهراً نامِ «حبش» بر قومی در جنوب سرزمین اعراب اطلاق میشد که به قسمت غربی یمن و از آنجا به افریقا رفتند و با کوشیهای جنوب افریقا ــکه در هزاره دوم قبل از میلاد از طریق حبشه به قسمتهایی که امروزه کنیا و تانزانیا خوانده میشود وارد شده بودندــ درآمیختند.[۱]بنا برخی حکایتهای تاریخی[۲] حضرت نوح(ع) زمانی که سرزمینها را بین فرزندانش تقسیم میکرد، حبشه و نوبه و هند و سند را به پسرش، حام، بخشید[۳] و اولاد کوش بن حام پس از طوفان نوح عازم افریقا شدند و قسمتی از این قاره را تصرف کردند.[۴]
حاکمان حبشه تا پیش از اسلام
در دوران حکومت خاندان ششم مصریان (حک: ۳۷۰۳ـ ۳۵۰۰ق م)، منوسوفیس (پادشاه مصر) سپاهی را به جنگ در سرزمین پوانیت فرستاد که پس از شکست دادن آنها با غنایمی مثل بخور و آبنوس و عاج و پوست از حبشه بازگشتند.[۵]در قرن دوم قبل از میلاد گروهی از اقوام حمیر حبشه را مستعمره خود ساختند و به گسترش فرهنگ سامی پرداختند و با سیاهپوستان حبشی درآمیختند.[۶]
رسمیشدن مسیحیت در حبشه
عزانا/ عیزنا، از پادشاهان معروف اکسوم، پس از آنکه مسیحی شد (در ۳۳۰ یا ۳۳۵ میلادی)، دین مسیحیت را در ۳۴۱ میلادی در مملکت خود رسمی کرد. میتوان گفت حبشه اولین کشور افریقایی بود که در آن مسیحیت دین رسمی شد.[۷]
حبشه در زمان ظهور اسلام
مهاجرت اول
در سال پنجم بعثت، زمانی که آزار و اذیت به اصحاب پیامبر(ص) شدت گرفت، آن حضرت گروهی از آنان را به همراه پسرعموی خود، جعفربن ابی طالب، به حبشه فرستاد. این واقعه به «مهاجرت نخست مسلمانان» معروف است.[۸]
مهاجرت دوم
مهاجرت دوم نیز پیش از هجرت به مدینه به وقوع پیوست؛ مهاجران ۸۳ مرد و ۱۱ زن قریشی و ۷تن غیر قریشی بودند.[۹]
تاریخ حبشه در دوره اسلامی و معاصر
با ظهور اسلام، پادشاهی اکسوم، به عنوان قدرتی بزرگ در دریای سرخ، رو به ضعف گذاشت.[۱۰] از این تاریخ، آثار مسیحیت از سواحل دریای سرخ رخت بربست، راههای مواصلاتی اکسوم به دست مسلمانان افتاد و مسیحیان حبشه به ارتفاعات رفتند و تا مدتی با بقیه جهان بیارتباط بودند، تا اینکه در قرن دهم هجری قمری مناسبات تازهای با اروپا برقرار کردند.[۱۱]
امارتهای اسلامی
در دوره اسلامی، چندین امارت اسلامی، معروف به امارات الطراز الاسلامی، در حبشه تأسیس شد. توسعه تدریجی این امارات از زمانی آغاز شد که مهاجرت از جزیرة العرب در قرن اول به سوی این منطقه آغاز گردید. حکام مسلمان این امارتها از شاهان حبشه تبعیت میکردند.
در بین امارات هفت گانه مسلمانان، امارت اوفات از دیگر امارات نیرومندتر بود و از این رو توانست خود را از تبعیت پادشاه حبشه رها سازد و دین اسلام را تا بندر زیلع در ساحل خلیج عدن توسعه دهد. به طور کلی کانون گسترش اسلام در حبشه، اوفات بود.[۱۲]وقتی حکومت حبشه به سلیمانیها رسید، درگیری میان اوفات و حکومت حبشه آغاز شد که چند قرن طول کشید. مهمترین نبرد میان آنها، جنگ بین پادشاه حبشه معروف به عمدة صهیون[۱۳] و حق الدین اول (سلطان اوفات) بود. پس از حقالدین، برادرانش (صبرالدین و جلالالدین) با دیگر امارات مسلمانان متحد شدند، ولی پیروزی با پادشاه حبشه بود و او شهرهای اسلامی را غارت کرد و مساجد آنان را آتش زد.
حق الدین دوم، برای انتقامگیری، با دیگر امارتهای اسلامی همپیمان شد و آنان توانستند سپاه شاه حبشه را شکست دهند. پس از کشتهشدن حق الدین دوم، برادرش سعدالدین ابوالبرکات توانست پادشاه حبشه را شکست دهد. اما وی در ۸۱۸/ ۱۴۱۵ کشته شد و بدین ترتیب سلطنت اوفات خاتمه یافت.[۱۴]
تلاش کشیشان
در قرن یازدهم کشیشهای کاتولیک درصدد برآمدند کیش خود را در آن کشور منتشر کنند، ولی موفق نشدند.[۱۵]
جنگهای داخلی
پس از قرن یازده، در حبشه، اغلب، جنگهای داخلی رخ میداد، در قرن سیزدهم یکی از سرکردگان حبشی، این کشور را متحد کرد و با عنوان تئودور دوم سلطنت نمود (حک:۱۲۷۱ـ۱۲۸۵/ ۱۸۵۵ـ ۱۸۶۸). او دشمن سرسخت مسلمانان بود و در جنگی با بریتانیاییها شکست خورد و خودکشی کرد و پس از یک جنگ داخلی، یوحنا به سلطنت رسید.[۱۶]
تشکیل کشورهای کنونی
در ۱۳۰۲/ ۱۸۸۵ ایتالیاییها بندر مَصَوَّع را تصرف کردند[۱۷] و منلیک دوم در ۱۳۰۶/ ۱۸۸۹ سلطان حبشه شد. در ۱۳۱۴/ ۱۸۹۶، منلیک دوم طی نبردی بر نیروهای ایتالیا پیروز شد و با محدود شدن متصرفات ایتالیا بر بخش اریتره و مناطق شمالی حبشه، کشور مستقل اتیوپی تشکیل گردید.
سایر قسمتهای سرزمین حبشه نیز به تدریج از ایتالیا، بریتانیا و فرانسه استقلال یافتند: سومالی در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰، جیبوتی در ۱۳۵۶ش/ ۱۹۷۷ و اریتره در ۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳.[۱۸]برگرفته از پایگاه ویکی شیعه
پینوشت:
1. رجوع کنید به کایران، ص۲۳.
2. مثلا رجوع کنید به طبری، ج۱، ص۱۹۳؛ نویری اسکندرانی، ج۳، ص۳۴۰.
3. نیز رجوع کنید به سفر پیدایش، باب ۱۰.
4. شقیر، ص۱۰.
5. شقیر، ص۱۱.
6. دورانت، ج۴، بخش۱، ص۱۹۹.
7. رجوع کنید به هارتمان، ص۱۰۴، پانویس؛ حوریه توفیق مجاهد، ص۸۴.
8. رجوع کنید به ابن هشام، قسم۲، ص۳۵۹ـ۳۷۰؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۶؛ نیز رجوع کنید به یعقوبی، ج۲، ص۲۹.
9. رجوع کنید به ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۸.
10. رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل”Habash, Habasha.I”
11. رجوع کنید به عبدالعزیز کامل، ص۷۱.
12. الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۵۹.
13. ح ۷۱۳ـ ۷۴۵/ ۱۳۱۳ـ۱۳۴۴
14. الموسوعة العربیة، ج۱، ص.۳۵۹
15. بعلبکی، ج۴، ص۷۷.
16. حک: ۱۲۸۹ـ۱۰۳۶/ ۱۸۷۲ـ ۱۸۸۹؛ الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۶۰.
17. قوزی، ص.۲۸۱
18. «الحبشة و امبراطورها »، ص۴۵۹ـ ۴۶۰؛ خوند، ج۱، ص۹۹.