خانه » همه » مذهبی » حدود الگوگیری از دیگران

حدود الگوگیری از دیگران


حدود الگوگیری از دیگران

۱۳۹۳/۰۶/۱۵


۷۸۵ بازدید

با سلام اگر در پیش خداوند افرادی مانند داوود طایی مقرب باشند یا اعمال این افراد برای ما معیار باشد چکونه می توان زندگی امروزی را توجیه کرد. کسی که آب خود را از محل آفتاب در محل سایه نمی گذارد تا نکند میلش به دنیا زیاد شود آیا اگر در زمان ما بود از موبایل یا ماشین یا … استفاده می کرد؟ آیا این رفتار داوود طایی با چیزهایی که از روایات به ما رسیده کاملا مطابق است؟

با تشکر

با سلام خدمت شما پرسشگر محترم در پاسخ به سوال شما باید گفت که الگوی انسان مومن و پیرو اهل بیت علیهم السلام ، باید ائمه و پیامبر گرامی اسلام باشد .چرا که آن بزرگواران نمونه ی یک انسان کامل هستند . پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هم ازدواج کرده بودند و هم به مقدار نیازاز نعمت های دنیا استفاده می نمودند. در اسلام تصریح شده که «رهبانیت» وجود ندارد. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى‌فرماید: لَیْسَ فى اُمَّتى رَهْبانِیَّةً؛ در امت من رهبانیت نیست. در روایت آمده است که عثمان بن مظعون از ناراحتى مرگ پسرش خانه را ترک کرد و به مسجد پناه آورد و در آن جا مشغول عبادت شد. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به سراغ او رفتند و فرمودند: یا عُثْمانَ اِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى لَمْ یَکْتُبْ عَلَیْنَا الرَّهْبانِیَّةَ اِنَّما رَهْبانِیَّةُ اُمَّتى الْجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ؛‌اى عثمان! خداى تبارک و تعالى رهبانیت را بر ما ننوشته است؛ هر آینه رهبانیت امت من جهاد در راه خدا است.
آنچه که در اسلام به آن تاکید شده دوری از دلبستگی به دنیا و نگاه استقلالی به دنیا است یعنی انسان مومن نباید دنیا را هدف خود قرار دهد بلکه این دنیا وسیله ای برای رسیدن به آخرت است. انسان مومن باید نسبت به دنیا زهد داشته باشد.اما منظور از زهد این نیست که دنیا و نعمت ها آن را زاهد باید ترک کند. قرآن زهد را اینگونه معنی می نماید:
«لِکَیْلا تَأْسَوا عَلَى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ و اللّه ُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» «تا بر آنچه از دستتان مى رود اندوهگین نشوید و به آنچه دستتان مى آید شادمانى نکنید . و خدا هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد» . حضرت امیر علیه السلام زهد را بسیار زیبا تعریف کرده اند: زهد بین دو کلمه از قرآن است: «لا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحو بما اتاکم» خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید، و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید» کسى که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعایت کرده است.
زیرا مالک اصلی خداست رفتن آن غصه ای ندارد، خود داده و خود گرفته، به دست آوردن آن هم نباید انسان را طوری شاد گرداند که از مسیر خارج سازد .
زهد و خدایی شدن»
تمام دل بستگی های ما به دنیا و مال دنیا به این خاطر است که از خدای متعال فاصله می گیریم. هر چقدر انسان از مبدأ هستی فاصله بگیرد به همان اندازه مشکلاتش بیشتر شده و دل بسته غیر خدا می شود. انسان مانند بطری خالی می ماند که هر چقدر در آن آب بریزی از هوای آن کاسته می شود. هر چقدر خدا را وارد زندگی مان کنیم به همان مقدار هوی و هوس از زندگی ما کم شده و زندگی مان پر از خدا می شود.
ساده زیستی، هدف زندگی انسان مومن نیست؛ ساده زیستی هم مانند علم و اراده و صفات کمال دیگر, وسیله است برای رسیدن به خدا و خدایی شدن انسان. زندگی فرصت خدایی شدن انسان است و هدف نهایی آن چیزی جز خدایی شدن نیست. گاهی فقر و نیازمندی مفرط باعث غفلت و فراموشی خدا می شود و گاهی غنی و دارایی بیش از نیاز غفلت می آورد.
اسلام با هر دو مورد مخالف است, چون یاد خدا را عامل سعادت و کمال انسان می داند, بنابراین چون دنیا گرایی باعث عقب ماندگی انسان از خدا و فراموش کردن یاد خدا می شود, زهد و ساده زیستی از این منظر ارزش پیدا می کند. اگر ثروت با کمیت و کیفیت خاصی باعث یاد خدا شود, این ثروت دنیا نیست و بلکه آن هم وسیله ای برای قرب خدا تلقی می شود.
در نتیجه استفاده از این امکانات مادی منافاتی با رسیدن به کمال ندارد. فقط باید دلبسته ی آن نعمت های فانی و زود گذر نشد.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد