خانه » همه » مذهبی » حدود دوستیها

حدود دوستیها


حدود دوستیها

۱۳۹۳/۰۶/۰۹


۲۰۱ بازدید

سلام
بنده یک دوستی دارم که بسیار دوستش می دارم و او هم بنده را دوست دارد ولی می ترسم دوست داشتن زیاد باعث شود که از خدا غافل شوم ، چه کار کنم؟

همینطوراست که می گویید وبه نکته دقیق ومهمی توجه کرده اید ، افراط در دوستی خصوصا در بعضی ازموارد نهی شده!
به تحقیق مختصری راجع به دوستی ، توجه کنید :
نقش دوست در زندگی جوان
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد// نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد (حافظ)
یکی از نیازهای روحی و عاطفی انسان، داشتن دوستان صمیمی است. دوستی رابطه ای است براساس محبت که دو انسان را به هم دیگر ،پیوند می دهد و نیاز عاطفی آن ها را برآورده می سازد. علاوه بر آن، دوستان صمیمی، یار و یاور یک دیگر در حل مشکلات زندگی هستند. بدون داشتن دوستان واقعی، انسان ،هم تنها و بی یاور است و هم از نظر روحی و عاطفی با مشکلات جدّی روبرو است. از این رو در روایات اسلامی نیاز انسان به داشتن دوستان خوب به نیاز انسان به غذا ، تشبیه شده است.
ارزش دوست
دوستی در دوران نوجوانی اهمیت خاصی دارد، زیرا در سنین بلوغ، عواطف انسانی بیدار شده و آماده ی شکل گیری و شکوفایی است و به همین علت، انگیزه ی عاطفی نیرومندی ، نوجوانان را به سوی دوستی با هم سالان ،سوق می دهد. این انگیزه که در سنین کودکی، سطحی و زودگذر بود، اکنون به صورت عمیقی در دورن نوجوان، فعال است و لذا دوستی های نوجوانان ،به زودی به دست فراموشی سپرده نمی شود.
برقراری پیوند دوستی ،در این دوران به شکوفایی و پرورش عواطف نوع دوستی و محبت انسانی کمک می کند و سبب می شود شخصیت اجتماعی نوجوانان شکل گیرد. وقتی علاقه ی قلبی بین دو دوست ایجاد می شود، آن دو از صفات و حالات یک دیگر، تأثیر می پذیرند. این تأثیر، ناآگاهانه و تدریجی است و با گذشت زمان بر میزان آن افزوده می شود و به هم خویی و هم رنگی می انجامد.
در روایتی از امام علی (علیه السلام) به این تأثیر ناآگاهانه و تدریجی اشاره شده است: «لاتَصحَب الشریر فَاِنَّ طبعَکَ یَسرِقُ مِن طبِعه شراً و انت لا تَعلمُ؛ (1) از مصاحبت با مردم فاسد بپرهیز که طبیعتت به طور ناآگاه، ناپاکی و بدی را از طبع او می دزدد، در حالی که تو از آن بی خبری».
معیارها و روش های انتخاب دوست:
دوستی هایی که بدون آزمودن های قبلی به وجود می آیند، معمولاً دیری نمی پایند و به کوچک ترین عامل از هم می پاشند. علاوه بر آن، چنین دوستی هایی ممکن است عواقب خطرناکی برای انسان به همراه داشته باشد. بر همین اساس است که در تعالیم اسلامی توصیه شده که به سادگی به هر کسی که در مسیر ما قرار می گیرد اعتماد نکنیم، بلکه ابتدا او را بیازماییم و وقتی و وقتی که از شایستگی او برای دوستی مطمئن شدیم، او را به دوستی برگزینیم. البته این مطلب به معنای بدگمانی نسبت به دیگران نیست، اما بدگمان نبودن نسبت به یک نفر برای اعتماد کردن به او کافی نیست.
امام علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «کسی که پس از آزمایش صحیح، دیگری را به دوستی برگزیند، دوستیش پایدار و علاقه اش استوار خواهد ماند». در روایات متعدد دیگر آمده است که: «اگر کسی سه بار نسبت به شما خشمگین شد ولی به بدی درباره ی شما سخن نگفت، او شایسته ی دوستی است».
دوستی پایدار و یا ناپایدار!
در سوره الزخرف / 67 دارد :الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ
این آیه ،ازدلیل دوستی دوستانى که در مسیر گناه و فساد، و یا زرق و برق دنیا، دست مودت به هم مى دهند پرده برداشته، مى گوید: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ: دوستان دنیا در آن روز، بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ: بعضى از ایشان مر بعضى را دشمن باشند، إِلَّا الْمُتَّقِینَ: مگر پرهیزکاران از اهل ایمان که ایشان در قیامت نیز دوستان یکدیگرند! تبدیل شدن این گونه دوستیها به عداوت در آن روز طبیعى است، چرا که هرکدام از آنها دیگرى را عامل بدبختى و بیچارگى خود مى شمرد، تنها پرهیزکارانند که پیوند دوستى آنها جاودانى است، چرا که بر محور ارزشهاى جاودانى ، دور مى زند، و نتایج پر بارش در قیامت آشکارتر مى شود.
آیه شریفه آگاهى است که تمام دوستى ها روز قیامت مبدل به دشمنى گردد الا دوستى که براى خدا و در راه خدا باشد، لذا حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: «احب فى اللّه و ابغض فى اللّه» دوستى کن درراه خدا و دشمنى نما درراه خدا.
و حضرت صادق علیه السّلام فرمود:« الا کل خلة کانت فى الدنیا فى غیر اللّه فانها تصیر عداوة یوم القیمة» : آگاه باشید هر دوستى که در دنیا براى غیر خدا باشد ، آن دوستى، دشمنى روز قیامت مى گردد.
وحضرت علی علیه السلام می فرماید :« أَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما.»با دوستت آرام بیا،( دردوستیت بااو تعادل را حفظ کن)، بسا که روزى دشمنت شود؛و با دشمنت آرام بیا (تعادل…)، بسا که روزى دوستت شود.
این سؤال نیز پیش می آید که دو دوست چه وظایفی را نسبت به یکدیگر دارند؟
در بعضی از روایات چنین آمده که : لا تُضَیِّعَنَّ حَقَّ أخیکَ إتّکالاً عَلی ما بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ فإنَّهُ لَیْسَ لَکَ بِأخٍ مَنْ ضَیَّعَتْ حَقَّهُ. (1) حق برادر و دوستت را به استناد آنچه بین تو و او جریان دارد به هیچ وجه ضایع مکن. زیرا اگر حقش را پایمال کردی دیگر برادرت نیست.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: وَ اللهِ مَا عَبدَاللهَ بِشَی ءٍ أفْضَلَ مِنْ أداءِ حَقَّ الْمُؤمِن. (2) خداوند تبارک و تعالی به چیزی برتر از ادای حق مؤمن عبادت نمی شود.
از این دو حدیث رابطه ی مستقیم بین برادری ودوستی و انجام حقوق و وظایفی که انسان دارد را بیان می کند. به راستی چه ارتباطی میان ادای حق مؤمن و بندگی خداست که هرچه انسان وظایف خود را در مقابل دوستان پرهیزکار بیشتر انجام دهد،بیشتر بندگی خدا را کرده است؟
با اندکی تأمل و اندیشه،روشن می شود که بدون شک بخشی از این امر به اهمیت فراوانی که اسلام برای حقوق دیگران قایل است بر می گردد. اما علاوه برآن،اگر جامعه ی مؤمنان یک جامعه ی سرشار از مهر و دوستی باشد و همه به وظایف خود عمل نمایند و به عبارت دیگر دوست پذیر باشند نه دوست گریز،آن جامعه قطعاً به یک جامعه ی یک دل و یک رنگ و ایده آل تبدیل می شود آیا اگر همگان خط مشی خود را بر پایه ی دوستی و مودّت ترسیم کنند باز هم آن جامعه نیاز به دادگاه،زندان،دادگستری و… خواهد داشت؟ و آیا چنین جامعه ای در راه سعادت وبندگی خدا به توفیق دست نمی یابد؟
آری به حق چنین است.اصولاً فلسفه ی حکومت اسلامی آن است که جامعه ای پر از دوستی،صمیمیت و سلامت،بدون تجاوز به حقوق دیگران،آکنده از عدالت اجتماعی و رعایت حقوق دیگران و خلاصه دنیایی آباد و آخرتی آبادتر برای آن ایجاد کند و این مهم فقط در سایه ی اخلاق دینی،روح تفاهم و هم دلی و رعایت حقوق دیگران امکان پذیر است.
اما دوستان و کسانی که طرح دوستی و برادری و صمیمیت با یکدیگر امضا نموده اند علاوه بر وظایف عمومی و رعایت حقوق دیگران که وظیفه ی هر مسلمانی است،به دلیل رفاقت و دوستی،وظایف برتری نیز پیدا می کنند که می بایست نسبت به انجام آن امور تمامی همت خویش را به کار برند. همین حقوق است که در بعضی از دعاها از خدای متعال درخواست می کنیم که ما را نسبت به انجام آن موفق بدارد. (3)
مناسب است که در اینجا به بیان حقوق دوستی بپردازیم:
1- حق در مال
یکی از حقوقی که دوستان باایمان نسبت به یکدیگر دارند آن است که از وضع معیشت و زندگی دوست خود اطلاع کافی داشته و در حد توان نیازهای او را برآورده نمایند. زیرا دوستی و برادری یعنی این که هر دو در راه رسیدن به مقصد واحد همراه و رفیق یکدیگر باشند و وقتی چنین بود باید در مشکلات و نیازمندیها یار و مددکار هم باشند؛هم چنان که پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند:مَثَلُ الأخَوَیْنِ مَثَلُ الْیَدَیْنِ یَغْسِلُ إحْداهُمَا الاُخْری. (4) مَثَل برادری مَثَل دو دستی است که یکی،دیگری را می شوید.
تشبیه دوست به دست در حدیث شریف هم نشان دهنده ی ضرورت کمک و یاری به هم دیگر در نیل به هدف واحد و هم نمایانگر احتیاجِ یکی به دیگری در امور مختلف است و هم در عین حال اهمیت مشارکت و مواسات میان آنها را می رساند به عبارت دیگر برادری و دوستی نیز باید دارای این سه ویژگی باشد:
1. دوستی و برادری زمانی است که هر دو رفیق برای رسیدن به مقصد واحد با یکدیگر همراهی و موافقت داشته باشند.
2. دوستان در مواقع و مراتب مختلفی به یکدیگر نیازمندند و تنها در سایه ی هم کاری با هم در وصول به هدف نهایی خود توفیق می یابند.
3. مشارکت و مواسات میان آنها حاکم باشد.
یکی از مصادیق مشارکت،مشارکت در مال است. دوستان با وفا باید به مسأله ی مشارکت مالی و رفع حوایج و نیازهای برادران ایمانی خود در زندگی توجه نمایند. قرآن کریم تصویر روشنی از این مشارکت جهت دوستان مؤمن ترسیم نموده و از جمله در آیه ی 61 سوره ی نور می فرماید:اگر شما به منزل دوستانتان وارد شدید،از آنچه در منزل آنها هست می توانید بخورید و استفاده کنید و نیازی به اجازه نیست.
2- حق در نَفْس
یکی از حقوقی که اسلام بیشترین اهمیت را به آن داده و بیشتر نیز باید بدان توجه نمود (حق در نفس) و رفع نیازمندیهای دیگران است. البته هرچند که این یک دستور عمومی است و بر هر مسلمانی لازم است تا خدمت به خلق را از بارزترین اعمال خود قرار دهد اما به دلیل اهمیت ویژه ی آن،باید اهتمام خاصی نیز نسبت به آن مبذول شود.
هم چنان که خودِ دوستی دارای مراتب است،انجام این ویژگی نیز خود مراتبی دارد. در حقیقت نه تنها یک دوست باید تمام سعی و تلاش خود را به کار بندد و با طیب نفس و خوشحالی به دیگران خدمت کند بلکه کمال دوستی در آن است که قبل از درخواست او،تو به دنبال کار وی و رفع نیاز باشی. اسلام برای این گونه دوستی و رفتار انسانی اهمیت فوق العاده ای قایل شده و در قبال آن به خاطر نقشی که در ترویج روح همکاری و کمک دارد،ثواب و اجر زیادی در نظر گرفته است.
در حدیث آمده است:اَلْماشی فِی حَاجَهِ أخیهِ کَالسّاعی بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَروَهِ وَ قَاضی حَاجَتَهُ کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللهِ یَوْمَ بَدْرٍ وَ اُحُد. (5) کسی که در برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گامی برادرد مانند آن است که سعی صفا و مروه کند و برآورنده ی حاجت او هم چون کسی است که در روز بدر و احد در خون غلتیده باشد.
3- سکوت و سخن
شخص عاقل و حکیم کارهای خود را با اندیشه و تدبیر انجام می دهد. هر گونه سخن یا سکوت او حکیمانه و از روی موازین شرعی و عقلی است. او اگر لب به سخن می گشاید با تمسک به آیه شریفه: (وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً) ؛(6) (سخنی استوار گویید) سخن می گوید و اگر سکوت دارد در واقع به دستور قرآن کریم: (إجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور) ؛ (7) (از سخن باطل پرهیز کنید) عمل می کند.
اما نسبت به دوستان،سکوت و سخن یکی از حقوق دوستی به شمار می رود. شک نیست که سخن گفتن و یا ساکت ماندن بسته به مورد و موقعیّت خاص خود می تواند باعث نفع یا ضرر کسی بشود. از این رو لازم است که بدانیم که در چه جایی باید سکوت اختیار کرد و در کجا باید سخن گفت به گونه ای که در هیچ یک از این دو صورت موجب ضرر و زیان دوست فراهم نیاید و از محبت و دوستی کاسته نشود.
4- عفو و بخشش
طرح دوستی پایدار و پیوند و محبت در میان افراد با ایمان به گونه ای ریخته می شود که هیچ چیز در آن،راهزن نباشد. در این میان یکی از حقوق دوستی،عفو و بخشش است یعنی این که در مقابل لغزشها و خطاهایی که احیاناً از جانب دوست می بیند از خود گذشت نشان دهد.
انسان جایزالخطا است و مراتب عقل و ایمان در افراد متفاوت می باشد. به علاوه بشر به طور طبیعی در محاصره ی صفاتی هم چون غفلت،نیسان،سهو و به طور کلّی امور نفسانی است. از سوی دیگر قدرت مقابله با این خصوصیات هم که خدا در وجود بشر قرار داده متفاوت است.
از طرفی هیچ کس بدون عیب نیست و همان طور که در حدیث شریف آمده است (اگر به دنبال دوستی بی عیب باشی، بدون دوست خواهی ماند) (8) لذا یک دوست با توجه به این خصیصه های بشری،باید بخشش و سعه ی صدر داشته باشد.
هر گلی علّت و عیبی دارد // گل بی علت و بی عیب خداست
مهم آن است که دوست در مقابل دوست خود- که او را سرمایه ای عظیم برای زندگی اش می داند- اگر احیاناً لغزش و خلافی که با اصول رفاقت سازگار نیست مشاهده نمود،با بزرگواری از کنار آن بگذرد و رفاقت دیرینه و صمیمیت همیشگی را که حاصل عمر هر دو است فدای یک لغزش ننماید. آنگاه اگر او متوجه خطای خود شد و عذرخواهی نمود،زود از او راضی شو و خشم خود را فرو بر و مصداق: (وَالْکاظِمینَ الغَیْظِ). (9) مؤمنان خشم خود را فرو می برند.
درس بزرگواری و عظمت و گذشت را از حضرت یوسف بیاموزید، که وقتی برادران یوسف در کمال ذلت در مقابل آن جناب ایستاده و به خطاکاری خود اعتراف نمودند؛یوسف فرمود: (لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللهُ لَکُمْ وَ هُوَ أرْحَمُ الرَّاحِمینَ). (10) امروز بر شما سرزنشی نیست؛خدا شما را می آمرزد و او مهربانترین مهربانان است.
اما اگر دوست تو متوجه خطای خود نشد و عذرخواهی ننمود،کار او حمل بر صحت نما و حسن ظن داشته باش که شاید عذری داشته و یا غفلت کرده و… در کنار آن هم خصلتهای خوب او را در نظر بگیر و متوجه باش که این دوستی به راحتی به دست نیامده که بتوان آسانی آن را از دست داد. گاه انسان باید عمری در طلب یک دوست شایسته باشد.
پس بدان که دوستی و رفاقت از دنیا برتر است. شاعر عرب گوید:
خُذْ مِنْ خَلیلِکَ ما صَفا دُونَ الَّذی فیهِ الکَدَرِ /// فَالْعُمْرِ أقْصَرُ مِنْ مُعَاتَبَهِ الْخَلیلِ عَلَی العَثْرِ
از دوست ، صفات پسندیده و اخلاق پسندیده ی او را بگیر زیرا عمر کوتاه تر از آن است که بر اثر لغزشهای دوست،او را ملامت کنی!
آری گذشت،خصلت زیبنده ای برای هر دوست است همان گونه که در حدیث شریف آمده است: زَیْنُ المُصَاحَبَهِ اَلإحْتِمَال. (11) تحمل لغزشهای دوست،زینت دوستی است.
از پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) روایت شده: إذا کانَ یَومَ القِیامَهِ نادی مُنادٍ مَنْ کَانَ أمْرُهُ عَلَی اللهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّهَ فَیُقَالَ مَنْ ذَالَّذِی أمْرُهُ عَلَی اللهِ فَیُقَالُ العافُونَ عَنِ النَّاسِ فَیَدْخُلُونَ الجَنَّهَ بِغَیْر حِسابٍ. (12) چون روز قیامت برپا شود منادی فریاد برآرد که آنان که کار خود را به خدا واگذار نموده اند وارد بهشت شوند! گفته می شود که آنان کیانند؟ در جواب گویند:کسانی که در دنیا از خطای مردم در می گذشته اند. پس بی حساب وارد بهشت می شوند.
5- دعا
دعا ارتباط انسان با عالم غیب و گفت و گوی او با خالق یکتا است. یکی از نعمتهای بزرگ الهی که خداوند به بشر داده آن است که بشر مادی و غرق در عالم طبیعت- که موجودی سراپا احتیاج است- اجازه دارد تا با خالق خود و با آن نور مطلق رابطه برقرار کند و نیازهای مادی و معنوی،دنیوی و اخروی،روحی و جسمی خودرا از حضرت حق درخواست نماید.
افراد معمولاً در موقع دعا و عرض نیاز به درگاه خدا،نخست در حق خود و نزدیک ترین عزیزان خود از جمله پدر،مادر،فرزند و همسر طلب حاجت یا مغفرت می کنند.
اما از آنجا که از بهترین عزیزان برای انسان در زندگی،دوستانی هستند که برای معاشرت برگزیده و نقش اساسی در سعادت دنیا و آخرت او دارند؛لازم است هر چه برای خود می خواهد برای دوستان خود هم بخواهد و به این ترتیب نیاز آنها را نیاز خود بداند. پس شایسته است که در دعا که پل ارتباطی بین خالق و مخلوق است دوستان خود را فراموش ننمایندو در زندگی و مرگ برای آنها دعا کند. اهمیت و ارزش دعا برای دوستان را اسلام بیان فرموده است.بر این اساس اگر کسی برای برادر مؤمن خود دعا کند مثل آن است که برای خود دعا کرده و همان دعا نخست در حق خود او اجابت می شود. اسلام مؤمنان را به دعا کردن برای دوستان و سایر مؤمنان و برادر ایمانی در همه وقت به ویژه در لحظات حساس و ارزشمند هم چون وقت سحر و در نماز شب،شب های قدر و… سفارش نموده است.
قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم): إذَا دَعَا الرَّجُلُ لأخِیهِ فی ظَهْرِ الغَیْبِ یَقُولُ اللهُ تَعالی بِکَ أبْدَهُ یا عَبْدی.(13) زمانی که برادر مؤمن برای دوست و برادر خود دعا می کند،خدای تعالی می فرماید: (این دعا را) اول در حق تو استجابت می کنم و بعد برای او.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) هم چنین فرمود: ما مِنْ مُؤمِنٍ دَعا لِلْمُؤمِنینَ إلا رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ مِثْلَ الَّذِی دَعا لَهُمْ بِهِ مِنْ کُلِّ‌ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَهٍ. (14)هیچ مؤمنی برای برادر یا دوست خود دعا نمی کند مگر این که خدای متعال مثل آنچه که برای هر مرد و زن مؤمن دعا کرده،به خود او بر می گرداند.
پس بنا به وظیفه ی دوستی و رفاقت و رفع نیازمندیهای مادّی و معنوی باید در همه ی اوقات خصوصاً لحظات حسّاس و سرنوشت ساز برای دوستان خود دعا کرد و سلامت و عاقبت و مغفرت را برای آنان از درگاه حضرت احدّیت درخواست نمود. البته دعا اختصاص به زمان خاصّی ندارد. انسان همیشه محتاج دعا است چه در هنگام حیات و چه پس از مرگ. دعا برای اموات هم چون فرستادن هدیه برای زندگان است و دوستان مؤمن که بر پایه ی دین،دوستی داشته اند،نتیجه ی دوستی خود را در آخرت دریافت می کنند.
6- وفاداری و دوستی
اخلاص و وفاداری یکی از حقوق برجسته در آیین دوستی است که بدون آن دوستی دوام و قوام نخواهد داشت. منظور از وفاداری،ثبات در محبت و ارادت است. این ویژگی نیز تنها از طریق عمل به حقوق دوستان تا مرگ و حتی بعد از مرگ به دست می آید. از آنجا که دوستی اهل ایمان با انگیزه ی ارزشمند الهی است،علاوه بر برکاتی که در این دنیا دارد،نتیجه ی اصلی آن در آخرت حاصل خواهد شد. در حدیث شریف آمده است که در آخرت،هفت گروه بی درنگ وارد بهشت شده و در سایه ی عرش الهی سکنی خواهند گزید که از جمله ی این گروه ها،دوستانی هستند که برای خدا دست محبت و رفاقت به یکدیگر داده اند و وفاداری آنان تا زمان مرگ و مفارقت از این جهان ادامه داشته است. البته وفداری و پای بندی به تعهدات اخلاقی،دینی و اجتماعی یکی از خصلت های اهل ایمان است.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: شیعَتُنَا أهْلَ الْوَرْعِ وَ الإجْتِهَادِ وَ أهْلُ الْوَفَاءِ وَ الأمانَهَ. (15) تقوا و پرهیزکاری و امانت داری و وفاداری به عهد از صفات شیعیان ماست.
دوستی تنها در سایه ی وفاداری و نشکستن پیمان مودت و برادری است که می تواندپایدار بماند و به سرانجام مطلوب برسد.
امام مجتبی (علیه السلام) می فرماید: خَیْرُ مَفاتِیحِ الاُمُورِ الصِّدقُ وَ خَیْرُ خَواتِیمِها الْوَفاءُ. (16) بهترین آغاز برای کارها راستگویی وبهترین پایان آنها وفاداری است.
هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد /// خداش در همه حال از بلا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان /// نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست /// که آشنا سخن آشنا نگه دارد (17)
7- کم توقعی
بزرگواری و کم توقعی،خصلت آزادمردان و ایجاد زحمت و مشقّت برای دیگران از صفات انسانهای حقیر و کم ظرفیت است. داشتن توقعات بیش از حد و تکلّف آمیز از دوستان باعث کاهش درجه ی دوستی و کم کم از دست رفتن و گسیختن آن می شود. چه بسیار پیوندهای زناشویی و دوستی هایی که بر اثر توقّعات بی مورد به فروپاشی انجامیده است. چنان که در حدیث آمده است: شَرُّ الإخْوانِ مَنْ تَکَلَّفَ لَه. (18) بدترین دوستان کسانی هستند که موجب زحمت و مشقت شوند.
همان گونه که یک دوست می باید با تعهد کامل به حقوق دوستی و با روحیه ی ایثارگری نسبت به دوست خود رفتار کند،از طرف مقابل نیز دوست وظیفه دارد ضمن حفظ مراتب وفاداری،از توقعات بی مورد بپرهیزد و اسباب زحمت و مشقّت دیگران را فراهم نسازد. یعنی این یک قرارداد دو طرفه است و قوام آن نیز به هر دو طرف بستگی دارد.
8- مشورت
یکی از مسایلی که در اسلام،توجه زیادی به آن شده،موضوع (مشورت) است. خداوند تبارک و تعالی در قرآن پیامبرش را به انجام مشورت،توصیه می کند؛ (وَ شاوِرْهُمْ فِی الأمرِ). (19) در کارهایت مشورت کن.
می دانیم که علم پیامبران و از جمله پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) از وحی آسمانی نشأت گرفته و آنان به خودی خود نیازی به مشورت با حق ندارند اما برای این که مردم و مسلمانان به اهمیت مشورت در زندگی توجه کنند و از سوی دیگر نیروی فکر و اندیشه در افراد پرورش یابد؛آنان را به رایزنی و مشورت فرا خوانده است. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نیز در امور عمومی مربوط به جامعه،به مشورت می پرداخت و جلسات مشاوره برقرار می ساخت. اصولاً مردمی که کارهای خود را با مشورت و صلاح اندیشی یکدیگر انجام می دهند،کمتر گرفتار لغزش می شوند و بالعکس افرادی که گرفتار استبداد رأی هستند و خود را بی نیاز از افکار دیگران می دانند غالباً گرفتار اشتباهات می باشند.
قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم): ما مِن رَجُلٍ یُشاوِرُ أحَداً إلا هَدَی الرُّشْد. (20) هیچ مردی با کسی مشورت نمی کند مگر آن که به سوی رشد هدایت شود.
از فرمایشات امیرالمؤمنین چنین استفاده می شود که در برابر دوستت:
هنگامی که از تو برید خود را به پیوند و اتصال و ارتباط مجبور کن؛هنگامی که رویش را برمی گرداند تو با لطف و مهربانی به او نزدیک شو؛ هنگامی که خشک دستی کرد تو گشاده دستی کن؛هنگامی که کناره گیری میکند تو خود را به او نزدیک کن؛هنگامی که تند خوست با نرمی و ملایمت رفتار کن؛هنگام خطا چشم پوشی کن؛تا آنجا که گویی تو بنده ی او هستی و او صاحب نعمت توست.
اما بپرهیز؛ بپرهیزکه این کارها را در غیر جایش و با غیر اهلش انجام دهی! | نهج البلاغه، نامه 31 |
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار،ج74،ص 165.
2. بحارالانوار،ج74،ص 232.
3. مانند دعای بیست و ششم از صحیفه ی سجادیه.
4. المحجه البیضاء،ج3،ص 321.
5. بحارالانوار،ج78،ص 281 .
6. سوره ی احزاب،آیه ی 70 .
7. سوره ی حج،آیه ی 30.
8. بحارالانوار،ج74،ص 282.
9. سوره ی آل عمران،آیه ی 134.
10. سوره ی یوسف،آیه ی 92.
11. غررالحکم،ص 426.
12. نقل از تفسیر نمونه،ج2،ص 468.
13. المحجه البیضاء،ج3،ص 340.
14. عُدّه الداعی،ص 183.
15. بحارالانوار،ج68 ، ص 167.
16. اعلام الدین ، ج1،ص 300 .
17. حافظ.
18. بحارالانوار،ج74،ص 163.
19. سوره ی آل عمران،آیه ی 159.
20. به نقل از تفسیر نمونه در ذیل آیه ی (و أمرهم شوری بینهم)،ج20،ص 462.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد