۱۳۹۳/۰۶/۳۰
–
۱۵۷۲ بازدید
ایا ایه یا حدیثی در مورد بوسیدن هست. اگر هست ان را بگویید.
کتاب شریف کافی بابی با عنوان التقبیل دارد که در آن به برخی از سنت های بوسیدن در اسلام اشاره شده است. از جمله این موارد این است که می فرماید: به درستی که برای شما مومنان نوری است که به آن در دنیا شناخته می شوید تا این که اگر شخصی برادر مومنش را دید بر آن موضع نور که در پیشانی اش است بوسه می زند. [کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 185]
در کتاب کافی احادیثی است که دلالت بر جواز بوسیدن دست می کند. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: لا یُقبّل رأسُ أحد و لا یداه. إلا رسول الله أو من اُرید به رسول الله (سر و دست کسی را نباید بوسید به جز رسول خدا, یا کسی که با بوسیدن سر و دست او رسول خدا ـ صلّی علیه و آله ـ قصد شود. (کلینی, محمد بن یعقوب، اصول کافی, ج 2, ص 185))
مردی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس، (یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت می رسی.)
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آن ها را ببوس.
هنگامی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای دیدار پسرش اسماعیل، از شام به مکه آمد، فرزندش در خانه نبود و حضرت ابراهیم (علیه السلام) به سوی شام برگشت. وقتی اسماعیل به خانه بازگشت، همسرش آمدن حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به اسماعیل خبر داد. اسماعیل به جست و جوی رد پای پدر پرداخت و جای پای پدرش را پیدا کرد و به عنوان احترام به پدر، جای پای ایشان را بوسید. (الاعلام قطب الدین حنفی ص 24)
بیان یک خاطره
علّامه حسنزاده آملی نقل کرده است: بنده حریم اساتید را بسیاربسیار حفظ میکردم. سعی میکردم در حضور استاد به دیوار تکیه ندهم، چهار زانو بنشینم، حرفی را زیاد تکرار نکنم، چون و چرا نمیکردم که مبادا سبب رنجش استاد شود. یک روز محضر آقای مهدی الهی قمشهای نشسته بودم.
خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم. ایشان برگشتند و به من فرمودند: چرا این کار را کردی؟! گفتم: من لیاقت ندارم که دست شما را ببوسم. برای بنده این کار مایة مباهات است، خب چرا این کار را نکنم؟(منظومة معرفت، ص 40)
در کافی ج 6 ص 69 میخوانیم که هر بوسه بر فرزند یک حسنه است و شاد کردن او، موجب خوشنودی خداست.
اما فقط تشویق به بوسیدن نیست بلکه نبوسیدن نکوهش شده. در همان منبع حدیثی نقل شده که مردی به پیامبر گفت «هرگز بچهای را نبوسیدهام». زمانی که رفت پیامبر فرمود که نزد من این مرد از اهل آتش است.
یا در مکارمالاخلاق میخوانیم که پیامبر حسنین علیهمالسلام را بوسید، مردی که آنجا بود گفت من ده اولاد دارم که هیچیک را تاکنون نبوسیدهام و پیامبر قریب به این مضمون پاسخ داد که «تقصیر من نیست اگر خدا رحمتش را از تو دریغ کند» و در حدیثی دیگر وارد شده که پیامبر به او گفت: «کسی که رحم نکند، به او رحم نمیشود» و چقدر مطابقت دارد با نقل دیگری از همان کتاب که علی علیهالسلام بوسیدن فرزند را «رحمت» شمرده بودند.