خانه » همه » مذهبی » حد ارتباط در جامعه

حد ارتباط در جامعه


حد ارتباط در جامعه

۱۳۹۳/۰۵/۲۷


۲۰۷ بازدید

سلام علیکم،. بفرمایید نظر اسلام در مورد مبنای قطع یا برقرای رابطه چیست؟ سؤالم را دوباره اینجا می‌آورم:
ما باید تو رابطه‌مون با افراد جامعه یک سری معیارها جهت ارتباط داشته باشیم. مثلاً بدونیم که با هر کسی چقدر صمیمی باشیم و چقدر فاصله داشته باشیم. خب مثلاً‌ وقتی فردی رو از تمام جهات مورد آزمایش قرار می‌دیم و می‌بینیم که آدم متعهد و اخلاق مداری هست و غیبت نمی‌کنه، بی‌احترامی نمی‌کنه، دروغ نمی‌گیره و در کارهاش خدا رو در نظر می‌گیره این مسائل برای ما زمینه‌ای می‌شه که چنین شخصی رو نسبت به افرادی دیگه انسان معتمدتری بدونیم. از طرفی هم ما با افرادی سر-و-کله می‌زنیم که هر از گاهی دروغ می‌گند، غ یبت می‌کنند کار زشت انجام می‌دهند و … خلاصه با این افراد هم یه فاصله‌ای در نظر می‌گیرم و اون‌ها رو خیلی وارد حریم شخصی‌مون نمی‌کنیم و کم‌تر بهشون اعتماد می‌کنیم. خب این شد مقدمه. اما سؤال من اینه:
خط قرمز ما مسلمون‌ها تو رابطهٔ اجتماعی چی باید باشه؟ مثلاً اگه چه ویژگی و خصیصه‌ای در فردی دیدیم باید کلاً با این شخص رابطه‌مون رو قطع کنیم؟ اصلاً تو سیرهٔ پیامبران و امامان معصوم قطع رابطه دیده شده؟ مثلاً آیا شده این بزرگواران، با شخصی (چه مسلمون یه کافر) به طور کلی قطع رابطه کنند؟ رابطهٔ این بزرگواران با کافران چطور بوده؟ نهایتاً می‌خوام به این نتیجه برسم که ما مسلمون‌ها باید تو رابطهٔ اجتماعی‌مون خط قرمز رو مسائل اعتقادی قرار بدیم یا مسائل اخلاقی؟ مثلاً اگه یه نفر خدا رو قبول نداشت اما اهل فسق و گناهان کبیره نبود می‌شه با چنین فردی رابطه داشت؟ بالعکس اگه یه نفر خدا رو قبول داشته باشه اما اهل فسق و گناهان کبیره باشه (دروغ، غیبت، زنا و …) آیا باید با چینین کسی قطع رابطه کرد؟ کلاً مبنای قطع رابطهٔ ما تو زندگی باید اعتقادی باشه یا مسائل اخلاقی باشه؟ اگه کسی اخلاق‌اش مشکل داشت قطع رابطه کنیم یا کسی اعتقادش مشکل داشت؟ خواهشاً خیلی مستدل و دقیق نظرتون رو در این زمینه بفرمایید.

اینکه شما راجع به «حد رابطه» سؤال نموده اید و حد رابطه را مطلقا ، (بدون اضافه کردن دوستی) خواسته اید، چنین چیزی احتمالا در آیات واحادیث عینا بحث نشده ولی میتوان آن را از آیات و احادیث به دست آورد!
مثلا از آیه : «إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ »اولا این آیه به وضوح شیطان را دشمن آشکارو یقینی انسان خوانده ودشمن کسی است که اگر کوچکترین ارتباطی با او برقرار شود، درهمان ارتباط؛ ولو اندک، ضربه خود را وارد می کند ، پس:از شیطان وجنود شیطان وهرشیطان صفتی نه تنها نبایست دوستی کرد بلکه باید دوری وپرهیز کرد وبه آنها نزیک نشد !
ثانیا چنین استفاده می شود که شیطان، بدلیل سنخیتى که با رذائل اخلاقى بشردارد، با افراد مبتذل و تبهکار ارتباط مى یابد و راهها و وسائلى براى بکار بردن مکر و حیله القاء نموده و به آنان مى آموزد و از اظهار دشمنى با بشر، بخصوص با افراد ممتاز از بشر، خوددارى نخواهد نمود ،بخصوص در موردى که مبارزه با پیامبران و نیکان باشد و افراد مبتذل در اثر نخوت و غرور اقدام بگناه مى نمایند؛ وچون شیطان بطور مستقیم نمیتواند از طریق وسائل طبیعى ،عملى را انجام دهد و یا حیله و نیرنک بکار ببرد جز بوسیله الهام و ارتباط با خاطرات افراد مبتذل و فقط در صورت انقیاد و قبول نیرنگهاى شیطانى مى تواند بوسیله افراد تبهکار در این جهان اعمالى را انجام دهد و فتنه ها بر پا کند؛(بدیهى است مباشرگناهان و جنایتها افراد تبهکارهستند ،ولى نیروى ترغیب و تشویق به آن گناه و جنایت، مستند به شیطان است.) وچون چنین است، عقل حکم می کند که با افراد تبهکار وافراد مبتذل وفاسد و… ارتباطی برقرار نشود چون شیطان به وسیله همین افراد ضربه خود را وارد می سازد!
ثالثا ارتباط با شیطان وجنود او، موجب قطع ارتباط انسان با خدا خواهد شد! زیرا دستور در اسلام چنین است که اگربخواهیم کسی را دوست ویا دشمن بداریم، بایستی خدایی باشد یعنی به خاطر خدا باشد، مثلا درسوره آل عمران: آیه 28، چنین آمده: لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ . ترجمه: افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند، و هر کس چنین کند، هیچ رابطه اى با خدا ندارد (و پیوند او بکلى از خدا گسسته مى شود)، مگر اینکه از آنها بپرهیزید. خداوند شما را از (نافرمانى) خود، بر حذر مى دارد، و بازگشت (شما) به سوى خداست.
در این آیه به همین مناسبت مؤمنان را از دوستى با کافران شدیدا نهى مى کند، زیرا اگر این دوستیها به خاطر کسب قدرت و ثروت و عزت است، همه اینها به دست خدا است.مى فرماید: افراد با ایمان نباید غیر از مؤمنان (یعنى) کافران را دوست و ولى و حامى خود انتخاب کنند (لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ). و هر کس چنین کند در هیچ چیز از خداوند نیست و رابطه خود را به کلى از پروردگارش گسسته است (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ ءٍ).
مسلما خط قرمزارتباط ،شیطان وصفاتی چون فساد وحیله گری است!، این آیه در زمانى نازل شد که روابطى در میان مسلمانان و مشرکان با یهود ونصارى وجود داشت، و چون ادامه این ارتباط، براى مسلمین زیانبار بود، مسلمانان از این کار نهى شدند، این آیه در واقع یک درس مهم سیاسى اجتماعى به مسلمانان مى دهد که فریب سخنان جذاب و اظهار محبتهاى به ظاهر صمیمانه آنها را نخورند، زیرا ضربه هاى سنگینى که در طول تاریخ بر افراد با ایمان و با هدف واقع شده در بسیارى از موارد از این رهگذر بوده است.
بنابراین اگر کسی خلق وخوی شیطانی نداشت یعنی احتمال نیرنگ وافساد را دراو ندهیم ،مادامی که مشمول این آیه نشود ولوحتی کافرباشد ، می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم ! وملاک همین است وموضوع اعتقادی واخلاقی ازهم تفکیک نمی شود ، وچنین نیست که بگوییم فلان کس اخلاقا فاسد است ویا اعتقادا فاسد است پس ارتباط با او نداشته باشیم ، خیراگرفاسد هم باشد،ولی احتمال نیرنگ وافساد دراو ندهیم؛ ارتباط برقرار کردن با او مانعی ندارد (یعنی خط قرمز نیست) گرچه بهتر است که با او قطع ارتباط کرد، ولی برای صلاح مهم تری مانند ارشاد وراهنمایی وهدایت او ، می توان با او ارتباط برقرار کرد تا شاید بتوان دراو تاثیر مثبت ایجاد کرد !

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد