خانه » همه » مذهبی » حد و اندازه شوخی در اسلام

حد و اندازه شوخی در اسلام


حد و اندازه شوخی در اسلام

۱۳۹۳/۰۶/۳۰


۳۱۱۹ بازدید

در روایات ما نیز ملاک هایی برای شوخی کردن بیان شده است که در زیر به بررسی آن می پردازیم.نبى اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم مى فرماید: با برادرت جدال و شوخى نکن .منظور حضرت در این کلام این است که از افراط و زیاده روى در شوخى جلوگیرى شود زیرا در کلام دیگرى مى فرماید: من شوخى مى کنم ولى جز حقّ نمى گویم «انّى لامزح و لا اقول الا حقّا«( ترجمه اخلاق ص : ۲۳۱ )

امام باقر (علیه‌السلام) فرموده است: «خداوند متعال دوست مى دارد کسى را که در میان جمع بدون ناسزاگویى شوخى کند، و در تنهایى بیندیشد، و از عبرتها پند گیرد، و شب را با نماز بسر برد.»( راه روشن ج۲ ص۵۳۱ )

در روایات ما نیز ملاک هایی برای شوخی کردن بیان شده است که در زیر به بررسی آن می پردازیم.نبى اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم مى فرماید: با برادرت جدال و شوخى نکن .منظور حضرت در این کلام این است که از افراط و زیاده روى در شوخى جلوگیرى شود زیرا در کلام دیگرى مى فرماید: من شوخى مى کنم ولى جز حقّ نمى گویم «انّى لامزح و لا اقول الا حقّا«( ترجمه اخلاق ص : 231 )

امام باقر (علیه‌السلام) فرموده است: «خداوند متعال دوست مى دارد کسى را که در میان جمع بدون ناسزاگویى شوخى کند، و در تنهایى بیندیشد، و از عبرتها پند گیرد، و شب را با نماز بسر برد.»( راه روشن ج2 ص531 )

از نصوص قولی و سیره پیامبر گرامی،اسلام ، می توان گفت که خنده ،شوخی و تفریح در اسلام امر شرعی به شمار می آید و این،به دلیل نیاز فطری انسان است که در مقابل سختی های زندگی و آلام و مصیبتها با بعضی از سرگرمی ها و تفریحها غمهای زندگی خود را سبک سازد .

امام علی (علیه السلام )می فرماید: إِنَ الْقُلُوبَ تَمَلُ کَمَا تَمَلُ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکْمَة (بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج 67 ؛ ص61 ) (دلها همچون بدنها خسته می شوند .با لطیفه ها به آنها استراحت دهید )

این بدان معناست که نوعی لهو و آسایش فکری برای زندگی روزمره ی انسان لازم است تا به وسیله ی آن بتواند راه زندگی خود را در مقابل فعالیت های طولانی به طور مطلوب ادامه دهد ؛همان گونه که انسان در سفر ، به حیوان بارکش خود استراحت می دهد تا مابقی راه را بپیماید ، بدن انسان هم نیازمند آسایش و آرامش فکری و روحی است .

بنابراین ، در اصل مشروعیت خنده ،شوخی و شادی شکی نیست؛ ولی نه به طور مطلق ، بلکه با قیودی و شرایطی که بعضی از آن بیان می گردد :

1. به دیگران ناسزاگویى نباشد.

2. جز سخن حق درآن نگوید.(سخنان رکیک وزننده وآزار دهنده به زبان نیارد)

3. اعتدال را درآن رعایت کند ، افراط و زیاده روى یا تداوم در شوخى نداشته باشد.

4. از شوخیهاى خارج از نزاکت بپرهیزد.

5- با دروغ نباید مردم را خنداند!

پیامبر گرامی اسلام شوخی می کرد ولی جز حق و راستی بر زبانش جاری نمی شد .

6- نباید شوخی و مزاح سبب تحقیر ، یا استهزا یا تمسخر انسان دیگری شود؛مگر اینکه آن انسان راضی و بدان اجازه داده باشد.

خداوند متعال می فرماید: (ای کسانی که ایمان آورده اید،نباید قومی،قوم دیگر را ریش خند کند،شاید آنها از اینها بهتر باشند،ونبایدزنانی،زنان دیگررا ریشخند کنند،شایدآنها از اینها بهتر باشند،واز یک دیگرعیب مگیرید،وبه یکدیگرلقبهای زشت ندهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان) حجرات/۱۱

7- نباید شوخی ومزاح ،سبب ترس و به وحشت انداختن مسلمان شود .

بنابراین خندیدن و خنداندن به دور از رفتارها و الفاظ زشت ، مانعی ندارد. بین دروغ گفتن و مسخره کردن ، بازی کردن با آبروی مردم ، و فروتنی و متواضع بودن فرق است. حضرت علی علیه السلام همواره لبخند بر لبان مبارکش بود و در برخورد با کوچک و بزرگ ، شاد و دارای چهره ای شاداب و خندان بود. به چند نمونه عملی از این رفتارها توجه کنید:

1- رسول گرامی اسلام در فرصتهای مناسب اصحاب و یاران خود را می خنداند و آنان را شاداب و سرحال نگه می داشت. یک روز رسول خدا به پیرزنی فرمود : چرا تلاش می کنی ، پیرزنها به بهشت نمی روند. آن زن ناراحت شد و گفت: یا رسول الله ، من به بهشت نمی روم؟ رسول خدا در حالی که می خندید فرمود: همه جوان شده و وارد بهشت می گردند.

2- روزی پیامبر (ص) با امام علی علیه السلام در مجلسی ، خرما تناول می فرمود و هسته های خرما را مقابل علی علیه السلام می گذاشت ، به گونه ای که اگر کسی وارد می شد فکر می کرد همه خرماها را علی علیه السلام خورده و آن حضرت چیزی تناول نفرموده است. پیامبر خطاب به حضرت علی فرمود: « شما زیاد خرما خورده اید؟» حضرت علی جواب داد:« آن کس زیادتر خورده که خرما را با هسته آن تناول کرده است.» و لبخند بر لبان پیامبر نقش بست. (شرح نهج البلاغه خویی ، ج 6، ص 94.)

3- حضرت علی (ع) ، همواره از شوخی های زشت و بی معنا پرهیز می فرمود و عمروعاص را درمورد پخش این گونه شایعات مورد نکوهش قرار داد و در خطبه 84 مرز میان شوخی های ناروا و روا را روشن ساخته و فرمود:

شگفتا از عمر و عاص پسر نابغه ! میان مردم شام گفت من اهل شوخی و خوش گذرانی بوده و عمر ، بیهوده می گذرانم!!

حرفی باطل است و گناه را در میان شامیان انتشار داده است. مردم آگاه باشید! بدترین گفتار دروغ است . عمر وعاص سخن می گوید ، پس دروغ می بندد . وعده می دهد و خلاف آن مرتکب می شود. درخواست می کند و اصرار می ورزد.

اما اگر چیزی از او بخواهند ، بخل می ورزد. به پیمان خیانت می کند و پیوند خویشاوندی را قطع می نماید. پیش از آغاز نبرد در هیاهو و امر و نهی ، بی مانند است تا آنجا که دستها به سوی قبضه شمشیرها نرود. اما در آغاز نبرد و برهنه شدن شمشیرها ، بزرگترین نیرنگ او این است که … ، فرار نماید. آگاه باشید! به خدا سوگند که یاد ِ مرگ مرا از شوخی و کارهای بیهوده باز می دارد ، ولی عمر و عاص را فراموشی آخرت از سخن حق باز داشته است . با معاویه بیعت نکرد مگر بدان شرط که به او پاداش دهد و در برابر ترک دین خویش ، رشوه ای تسلیم او کند.

حضرت علی علیه السلام در حکمت 450 نهج البلاغه شوخی های ناروا را تذکر می دهد و می فرماید : « هیچ کس شوخی بیجا نکند جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.»

4- روزی ابوبکر و عمر ، دو طرف حضرت علی علیه السلام راه می رفتند چون قد آن دو نفر کمی بلندتر از آن حضرت بود ، عمر جملاتی را به شوخی و طنز مطرح کرد و خطاب به حضرت گفت: اَنت فی بَینِنَا کَنُونِ « لَنا». علی! تو در میان ما، مثل حرف نون در لنا هستی. حضرت علی علیه السلام بلافاصله پاسخ داد که : اِن لَم اَکُن اَنا اَنتُم « لا». یعنی اگر من نباشم ، شما چیزی نیستید چون لا یعنی هیچ.

5- قبول هدیه حلوا و شوخی کردن: روزی یکی از دوستان امام علی علیه السلام حلوایی تهیه کرد و از آن حضرت خواست تا تناول فرماید. امام فرمود: مناسبت آن چیست؟ جواب داد: امروز نوروز است.( روز عید است)

حضرت از آن حلوا میل فرمود ، خندید و چنین شوخی کرد که: اگر می توانی همه روز را نوروز قرار ده. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11، ص 274.)

منابع:

1.جباران محمدرضا(مترجم) ، الأخلاق، انتشارات هجرت، چاپ چهارم، 1378

2. مجتبوى، سید جلال الدین(مترجم)، علم اخلاق اسلامى،(ترجمه جامع السعادات) انتشارات حکمت، چاپ چهارم، 1377

3. عارف، سید محمد صادق، راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، ، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول 1372

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد